تفکر سیاسی مهندس بازرگان؟ /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

از مهندس بازرگان دو اثر مهم که نشانگر تفکر سیاسی وی در خصوص رابطة دین و سیاست می باشد یکی «مرز بین دیانت و سیاست» و دیگری مقاله «آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء» که در مجلة کیان شمارة ۲۸ به چاپ رسید.


از مهندس بازرگان دو اثر مهم که نشانگر تفکر سیاسی وی در خصوص رابطة دین و سیاست می باشد یکی «مرز بین دیانت و سیاست» و دیگری مقاله «آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء» که در مجلة کیان شمارة 28 به چاپ رسید. ایشان در کتاب مرز دین و سیاست می‌گوید: اگر دین، سیاست را ـ به فرض ـ رها نموده و کاری به کارش نداشته باشد، ‌سیاست دین را به هیچ وجه من الوجوه آزاد نخواهد گذاشت. بلکه برعکس هر قدر دین نسبت به سیاست بی‌اعتنایی نماید، سیاست در تمام شئون دین دخالت اساسی خواهد نمود.»[1] نیز می گوید: «اگر دین سیاست را در اختیار و امر خود نگیرد، سیاست دین را مضمحل خواهد کرد یا در سلطه و اقتدار خود خواهد گرفت. جنگ بین این دو، جنگ پیشروی و عقب‌نشینی یا مماشات و مسامحه و معامله نیست بلکه جنگ حیات و ممات یا بود و نبود است.»[2] او بعد ها در مقاله خود با صراحت می گوید: تمام حرف ما این است که اگر به فرض یک حکومت دینی از همه جهت تمام و کمال به دست مؤمنان مخلص ناب تشکیل شد،‌ آنچه نباید این حکومت و دولت بدان دست بزند و دخالت نماید، دین و ایمان و اخلاق مردم است. چرا که دولت یعنی قدرت و زور، قدرت و زور در برابر تجاوز بیگانگان به کشور و ملت و یا تجاوز مردم به یکدیگر ضروری است، اما در برابر عقیده و عشق و عبرت و رابطة انسان با خود و خدا یعنی آزادی و تقرب، بسیار بی جا و نقض غرض است. اما عکس قضیه صحیح است. اگر دولت و حکومت حق، دین ساز و انسان‌ساز نیست، انسان دیندار و خداپرست واقعی دولت حق‌ ساز است.»[3]. نیز او جهت اثبات تباین دین و سیاست از خود دین استدلال می کند و می‌گوید: «قرآن که ثمره و خلاصة دعوت و زبان رسالت است نه تنها سفارش و دستوری برای دنیای ما نمی‌دهد، بلکه ما را ملامت می‌کند که چرا این اندازه به دنیا می‌پردازید و آخرت را که بهتر است و ماندگارتر، فراموش و رها می‌کنید: «بل تؤثرون الحیوة الدنیا و الاخرة خیرٌ و ابقی»؛[4] «کلّا بل تحبّون العاجلة و تذرون الاخرة».[5] در مقابل اندیشه ها و صحبت های ایشان باید گفت که با توجه به اهتمام دین به مسأله حکومت جهت برقراری عدل و اجرای احکام الهی در جامعه بشری ـ نه تنها دین و سیاست هیچ گونه تعارضی ندارد بلکه کمال هماهنگی را نیز دارد، چون حکومت مقدمه وصول به عدل و از اهرم های لازم برای آن است به همین خاطر وقتی که عبدالله بن عباس بر امام علی - علیه السلام- وارد شد و امام را در حال تعمیر کفش خود دید امام به ابن عباس فرمود: این کفش ها چقدر ارزش دارد؟ ابن عباس گفت: هیچ ارزشی ندارد! امام فرمود: به خدا قسم! (این کفش ها) در نزد من از حکومت برشما، محبوب تر است مگر این که حقی را بر پای دارم و یا از اجرای باطلی جلوگیری کنم.[6] می‌بینیم که امام، حکومت را به کلی مردود نمی‌داند بلکه مطلوبیت ذاتی آن را رد می‌کند و وسیله بودنش را برای احقاق حق و جلوگیری از اجرای باطل مقبول و مطلوب می‌شمارد و در جای دیگر جامعه را ناچار از حکومت و امیر می‌داند: «لابدّ للناس من امیرِ برٍّ او فاجرٍ»[7]. اما آنچه از دیدگاه قرآن کریم مذموم و مردود است دنیاگرایی است نه دنیاداری و این دو مقوله با یکدیگر ملازمه ندارند.[8] در دو آیه‌ای که مهندس بازرگان برای اثبات مدعای خود به آنها استدلال کرده است، دنیاداری و حکومت مذمت نشده است، بلکه آنچه نکوهش شده است دنیا دوستی، دنیاگرایی و دنیاگزینی می باشد مهندس بازرگان در پاسخ به این سؤال که اگر مسائل مربوط به حکومت و ادارة امور زندگی بشر و تأمین امنیت و رفاه و آسایش عمومی از اهداف نبوت نبوده است، پس این همه احکام و دستورهایی که در قرآن و اسلام در مورد زندگی فردی و اجتماعی وجود دارد چیست؟ با قبول این مطلب می‌گوید: «قرآن و رسالت پیامبران نسبت به امور دنیایی ما نه بیگانه است و نه بی‌نظر و بی‌اثر، آنچه از این بابت عاید انسانها می‌گردد، ‌محصول فرعی محسوب می‌شود و به طور ضمنی به دست می‌آید. بدون آن که اصل و اساس باشد یا به حساب هدف و بعثت و وظیفة دین گذارده شود؛ نه تنها وظیفة دین نیست بلکه همان طور که می‌دانیم شرط قبولی عبادات قصد قربت است، یعنی اگر کسی وضو بگیرد و غسل کند که پاکیزه باشد، برای معالجة چاقی و دفع سموم بدن روزه بگیرد یا به عنوان ورزش عضلات نماز بخواند و قصد قربت و نیت عبادت برای خداوند سبحان را نداشته باشد، آن نماز و روزه و غسل ها باطل است و ارزش اخروی و الهی ندارد.[9] در جواب باید گفت که در اسلام شرط قبولی واجبات تعبّدی قصد قربت است نه مطلق اعمال دینی. لذا در واجبات توصلی اگر درست انجام شون هر چند که قصد قربت با آن همراه نباشد، ‌عمل پذیرفته و تکلیف ساقط می‌شود. مانند غسل دادن میت مسلمان یا سایر واجبات او را انجام دادن. «حکومت نیز اگر چه یک واجب دینی است اما از واجبات توصلی است نه تعبدی، ‌بنابراین شرط نبودن قصد قربت در انجام کارهای حکومتی، دلیل بر غیردینی بودن آن نیست.»[10] از مجموع نظرات مهندس بازرگان چنین به دست می‌آید که وی دیانت را از سیاست به صورت یک طرفه جدا می‌داند، «زیرا وی سعی داشت دین را به نوعی خدمت گزار سیاست نشان دهد و در هنگام نقد نظریه «دین برای جامعه یا دین برای دنیای بهتر» گفته است تفسیر ما به معنای ضدّیت دین با دنیا نیست بلکه دین برای دنیا است و در ادامه از جدایی امامت و خلافت یا به تعبیر بهتر مخالفت با ادغام و دین و سیاست سخن گفته است.»[11] از اینجا اختلاف نظری و فکری امام خمینی با بازرگان معلوم می‌شود که بازرگان تقریبا با توجه به اندیشه و تفکر سیاسی‌اش که در خصوص رابطه دین و سیاست داشت، بیشتر سعی در ایجاد سنخیت میان اسلام و ملیت داشت به نوعی که اجرای سیاست‌های ناسیونال ـ لیبرال آسیب نبیند. وی در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» می‌گوید: «هدف اتخاذی دولت موقت، خدمت به ایران از طریق اسلام و به دستور اسلام بود، در حالی که آقای خمینی برای انقلاب و برای رسالت خود خدمت به اسلام از طریق ایران را اختیار کرده بود.[12] در حالی که امام خمینی همه چیز حتی خود و کشور را برای اسلام و حکومت اسلامی می‌خواستند و حفظ آن را از اوجب واجبات می‌دانستند و ایشان در ابتدا موضع خاصی نسبت به بازرگان نگرفتند که شاید به این دلیل بوده که بعد از تشکیل دولت موقت به ریاست مهندس بازرگان امام سعی داشتند حتی المقدور ضعف های دولت او را پنهان نگه دارند تا شاید در فرصت پیش آمده آن را اصطلاح و هماهنگی لازم را با نیروهای انقلابی و مردمی ایجاد نماید. چنان که امام در سخنرانی خود در تاریخ 7/12/57 بیان داشتند که مردم و بعضی گروه‌ها نباید درکار دولت کارشکنی کنند.»[13] و می‌خواستند در آن برهه از انقلاب قوت بیشتری به دولت بدهند و بقیه دستگاه‌های قضایی، اجرایی و تقنینی را به همکاری به آن تشویق نمایند. اما وقتی بازرگان سعی داشت در پیش‌نویس قانون اساسی از قانون اساسی جمهوری فرانسه تبعیت کند و موارد اسلامی را در بسیاری از اصول آن نادیده بگیرد، امام در سخنرانی 21/12/57 از وی انتقاد کرد، و فرمودند: «ضعیفید آقا! وزارتخانه‌ها باز همان صورت زمان طاغوت را دارند. ملت در این غارها زندگی بکنند و شما در کاخهای نخست وزیری و دادگستری و علما و طلاب باید به شهرها و روستاها بروند و مردم را دعوت کنند که به جمهوری اسلامی رأی دهند، زن ها باید با حجاب به وزارت خانه بروند.»[14] بنابراین معلوم می شود که امام ابتدا سعی داشت در آن مقطع زمانی جهت جلوگیری از هرج و مرج در امور کشور و سامان‌دهی نهادها و سازمان‌ها و وزارت خانه‌های دولت، از بازرگان پشتیبانی کند ـ چنان که کرد ـ اما وقتی امور سامان گرفت و احساس کردند بازرگان و همکارانش در دولت موقت به دنبال تبعیت از افکار و قوانین غربی هستند و اصول اسلامی را نادیده می‌گیرند، عکس العمل نشان داند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. دین و دولت، محمد سروش، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. 2. ظهور و سقوط دولت موقت، احمد سمیعی، تهران، علم، 1362. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . بازرگان، مهدی، مرز میان دین و سیاست، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1341، ص 6 و 7. [2] . همان، ص 12 و 13. [3] . بازرگان، مهدی، آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء، مجله کیان، شماره 28، ص 46. [4] . اعلی، آیات 16 و 17. [5] . قیامت، آیات 20 و 21. [6] . نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 33. [7] . همان، خطبه 40. [8] . گلپایگانی، علی ربانی، دین و دولت، ص 58. [9] . مقاله مهندس بازرگان، مجله کیان، شماره 28، صص 52 ـ 55. [10] . گلپایگانی، علی ربانی، دین و دولت، ص 70. [11] . روزنامه عصر آزادگان، 21/11/1378. [12] . بازرگان، مهدی، انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، نهضت آزادی، 1373، ص 11. [13] . سمیعی، احمد، ظهور و سقوط دولت موقت تهران، علم، 1362، ص 57. [14] . همان، ص 218. منبع:سایت اندیشه قم مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image