تقلید یا تحقیق /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

تقلید یا تحقیق


البته انسان موجودى عاقل، فهیم، و اهل تفکر و اندیشه است و دانستن، حق طبیعى اوست، او نمى تواند بدون اندیشه، گفتار دیگران را بپذیرد. جستجوگری، کشف مجهولات، تحقیق وکاوشگری در سرشت انسان نهفته است و لذا همواره به دنبال استدلال و برهان است و نمی تواند چیزی را بدون دلیل بپذیرد، اما از سوى دیگر، انسان محدود به شرایطى است که خودش نمى¬تواند همه مجهولات را به تنهایى کشف کند، زیرا دامنه علوم بشرى آن قدر گسترده است که اگر انسان صدها بار عمر دوباره پیدا مى کرد باز هم نمى توانست بر همه آن علوم دست یابد، حتى امثال ارسطو و فارابى که به معلم اول و ثانى، شهرت داشتند علیرغم محدود بودن علوم در آن زمان، ضعف هایى نیز داشتند بنابراین انسان براى رسیدن به خواسته ها و رفع نیازهایش ناچار است نسبت به علومى که در آن ها تخصص ندارد از همنوعان خود کمک بگیرد و از آن ها تقلید کند. تقلید غریزه اى است که از کودکى در انسان ظاهر مى شود بلکه وى مقلدترین مخلوقات جهان است و از همان ابتدا، دانستنی هایى را از راه تقلید فرا مى گیرد .(ارسطو، هنر شاعرى، فصل چهارم، شماره 2و5، به نقل از کتاب «روشنفکر و روشنفکرنما» نوشته داود الهامى، ص 52)در واقع مسأله لزوم مراجعه غیرمتخصص به متخصص از مسائل روشن و بدیهى بوده و دلیلش را به همراه خود دارد و به تعبیر علمای اصول، این مساله در فطرت انسان جا دارد(محمد کاظم آخوند خراسانى، کفایة الاصول، چاپ سنگى، با حاشیه مرحوم مشکینى، ج 2، ص 435: «و لایخفى انه لا وجه لتفسیره بنفس العمل، ضرورة سبقه علیه و الا کان بلا تقلید فافهم») و بنا به گفته بعضى دیگر نه در فطرت بلکه در وجدان انسان جادارد.( محمد حسین محقق اصفهانى، نهایة الدرایة فى شرح الکفایة، مؤسسه آل البیت، جزء 5و6، ص 399) از این رو مى بینیم انسان جاهل از کسى که مى داند و یا حتى احتمال دانستن در او مى رود سؤال مى کند. بچه ها از بزرگترها، پسر از پدر، جوان از پیر، کارگر از مهندس و مریض از طبیب، مى پرسد و از او پیروى مى کند. این پرسش و تقلید، که به طور طبیعى و به دور از هرگونه گرایش ها در درون شخص مى باشد، از جایگاه عمیق آن در وجود انسان خبر مى دهد. تقلید از نظر برخى جامعه شناسان غربى همچون «گابریل تارد»، منشا همه اختراعات و ابداعات جامعه بشرى است و آن را بنیاد زندگانى به حساب مى آورند.(قوانین تقلید، به نقل از مدرک سابق، ص 53. Tedra Gerba (1843- 1904)تقلید از مجتهد، در واقع رجوع به متخصص آگاه است، زیرا شخص مکلف مى داند یک سلسله احکامى (که طبعا در زندگی و سعادت و سرنوشت او تاثیردارد) را باید انجام دهد و یک سلسله احکامى را باید ترک کند. براى این که یقین کند به تکالیفش عمل کرده است سه راه بیشتر ندارد: 1. یا باید خودش، مجتهد باشد و پس از طى مقدمات و تحقیق در قرآن و سنت و قواعد فقه و اصول، مسائل شرعى را یکى پس از دیگرى استخراج کرده و به آن عمل کند. روشن است که این کار به علت گستردگی فقه، فراوانی قواعد و فروع فقهی و نیز علومی که به عنوان مقدمه اجتهاد فراگیری آنها لازم است، برای همه افراد ممکن نیست و براساس اصل عقلایی تقسیم کار، نه تنها رسیدگی به همه کارها برای همه افراد ممکن نیست بلکه لازم هم نیست آنچه که ملاک و شرط برای نیل به کمال است عمل به دستورات خداست چه با تلاش و کوشش خود شخص حکم شرعی به دست آید و چه از طریق استفاده از حاصل تلاش های دیگران به حکم شرعی پی ببرد. چنان که آنچه در بهداشت تن مهم است عمل به دستورات بهداشتی و پزشکی است نه آن که حتماً خود شخص به آن دستورات پزشکی رسیده باشد.2. راه دوم این است که از تمام آراى فقیهان مطلع باشد و بر طبق فتوایى عمل کند که یقین کند طریقه احیتاط را در پیش گرفته و تکلیفش را انجام داده است؛ برای مثال، عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و برخی جایز می دانند، در این صورت شخص محتاط باید جانب سخت تر را بگیرد و آن عمل را ترک کند. از این رو عمل به احتیاط برای همه امکان ندارد زیرا تشخیص موارد آن کمتر از اجتهاد نیست اگر این کار بر عهده همگان گذاشته شود، برای بسیاری باعث سختی و طاقت فرسا می گردد.3. راه سوم این است که از مجتهدى آگاه و جامع الشرایط تقلید کند و از آنجا که اجتهاد و احتیاط برای عموم مردم مشکل است راهی جز تقلید نمی ماند و عقل انسان به آسانی می پذیرد که اگر می خواهد وظیفه خود را به خوبی انجام دهد به فرد لایق و اهل خبره مراجعه کند.پس تقلید براى شخصی که نه مجتهد است و نه راه احتیاط را مى داند، یک امر الزامی است. از این رو، فقها فرموده اند: هر مکلف که به سن رشد و بلوغ عقلانى و جسمانى رسیده باشد، در عبادات و معاملات (خرید و فروش) اگر مجتهد نباشد و شیوه عمل به احتیاط را ندارد، باید از مجتهد جامع الشرایط تقلید نماید.(سیدکاظم یزدی، عروه الوثقی، بحث تقلید و نیز ر. ک: رساله عملیه مراجع عظام تقلید) فقهاى شیعه براى اثبات ضرورت و لزوم تقلید به دو اصل استناد کرده اند؛ 1- اصل فطرى: و آن قانون «دفع ضرر محتمل» است؛ زیرا با توجه به این که یک سلسله احکام و مقرراتى از طرف خداوند براى مکلف، مقرر شده است و در ترک آن ها احتمال ضرر و خسران وجود دارد، مکلف براى دفع این ضرر محتمل باید بکوشد تا از راه اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید، آن مقررات را انجام دهد، و اگر او هر سه راه را نادیده بگیرد و به مقررات عمل نکند، احتمال ضرر باقى است، و چون دفع ضرر محتمل به صورت فطرى واجب است؛ از این رو بر مکلف واجب است تا با استفاده از یکى از این سه راه یاد شده تکلیف خود را انجام دهد. 2- اصل عقلى: و آن قانون «وجوب شکر آفریدگار و صاحب نعمت ها» است، زیرا انسانى که غرق در نعمت هاى الهى است به موجب حکم عقل بر او واجب است که آن نعمت ها را سپاس گوید و در واقع انجام دادن تکالیفى که خداوند بر او مقرر کرده است سپاس و شکر آن نعمت ها است. بنابراین مکلف باید از هر راه ممکن (اجتهاد، احتیاط، تقلید) تکالیف خود را بشناسد و به وظایف خود عمل کند تا از این راه به سپاس و شکر خداوند اقدام کرده باشد.(سید محسن طباطبایى حکیم، مستمسک العروة، ج 1، ص 6) تقلید به معنایى که ذکر شد، یک شیوه عقلایى است که تمام عاقلان و حکیمان آن را پذیرفته اند. تمام افراد بشر براى برطرف کردن احتیاجات ضرورى خود که نمى توانند آن را تأمین کنند، باید به فرد خبره و متخصص آن مراجعه کنند.این مسئله، یک سیره و سنت اجتماعى در میان عقلا و خردمندان است که ادیان الهى نیز آن را پذیرفته و امضا کرده اند. در حدیثى آمده است: پیامبرى از پیامبران بنى اسرائیل مریض شد و تصمیم گرفت به طبیب مراجعه نکند. با خدا نجوا کرد که چون شفا و بیمارى از توست، به هیچ وجه به کسى جز تو مراجعه نخواهم کرد. وحى شد تا به طبیب مراجعه نکنى شفا نخواهم فرستاد. این حکایت، نشان دهنده نظام مندی جهان و اجرای اراده الهی از راه های مناسب آن است. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image