رابطه دین و دنیا /

تخمین زمان مطالعه: 30 دقیقه

رابطه دین و دنیا محمد علی اسلامی نسب مقدمه: علل دشواری تعریف دین تعریف دین و مبانی آن ۱ـ ضرورت مطالعه درون دینی و برون دینی ۲ـ گوهر دین، راهنمایی انسان به کمال حقیقی ۳ـ تأثیر حالت ذهنی و عملی انسان در نزدیکی و دوری به کمال ۴ـ دین تنها راهنمای انسان به مصادیق کمال بخش یا شقاوت آور ۵ـ هر حرکت ذهنی و حالت عملی در اسلام دارای حکمی است تعریف دین تعاریف دیگر رابطه دین و دنیا ملاحظات: ملاحظات ملاحظات: ملاحظات: نظریه برگزیده چکیده مطالب --------------------------------------------------------------------------------


رابطه دین و دنیا محمد علی اسلامی نسب مقدمه: علل دشواری تعریف دین تعریف دین و مبانی آن 1ـ ضرورت مطالعه درون دینی و برون دینی 2ـ گوهر دین، راهنمایی انسان به کمال حقیقی 3ـ تأثیر حالت ذهنی و عملی انسان در نزدیکی و دوری به کمال 4ـ دین تنها راهنمای انسان به مصادیق کمال بخش یا شقاوت آور 5ـ هر حرکت ذهنی و حالت عملی در اسلام دارای حکمی است تعریف دین تعاریف دیگر رابطه دین و دنیا ملاحظات: ملاحظات ملاحظات: ملاحظات: نظریه برگزیده چکیده مطالب -------------------------------------------------------------------------------- مقدمه: امروزه دین پژوهی خصوصاً برای متدینان امری لازم و شایسته توجه بسیار است. با توسعه ارتباطات میان فرهنگها و ادیان و ایجاد فضای باز برای مباحث جدید کلامی و مطرح شدن شبهات و سؤالهای نو، باید با رویکردی جدید و اسلوبی ابتکاری به مباحثی پیرامون دین پرداخت. و از آن دفاعی عقلانی نمود. یکی از محورهای بسیار مهم مباحث جدید کلامی، رابطه دین و دنیاست. که در این زمینه نوشته های پراکنده با گرایشهای مختلف و روشهای متعدد عمدتاً در مجلات یافت می شود. گروهی وظیفه دین را فقط امری این جهانی می دانند و آن را دنیوی محض تفسیر می کنند. و گروه دیگری آن را حقیقی اخروی و بیگانه از صحنه های جوامع بشری پنداشته اند. و هر یک از این دو گروه نیز به گروههای کوچکتری با توجه به تفسیر خاصی که از دنیوی بودن دین یا اخروی کردن آن دارند تقسیم شده اند. از طرف دیگر هر یک از گروههایی که ذکرشان گذشت، با متد و روشی خاص در این مباحث پای نهاده اند و به تفکر نشسته اند. گاهی با تعریفی خاص از دین به قلم فرسایی پرداخته اند و زمانی با روش برون دینی محدوده آن را معین کرده اند و یا با روش درون دینی به تکاپو افتاده اند و تحقیق می کنند. |227| علل دشواری تعریف دین علل این دشواری را می توان این گونه برشمرد: الف) عدم وجود مصداقی محسوس برای دین. اگر چیزی محسوس باشد می توان با نگاه به مصادیق آن و تفکیک غیر مشترکات از مشترکات ـ به تعریف آن پرداخت. اما چیزی که محسوس نباشد تعریفش هم مشکل خواهد بود. ب) تعدّد منظر مطالعه. دین پژوهان با یک روش و از یک منظر به دین و تعریف آن نپرداخته اند بلکه عده ای با منظر کلامی به دین شناسی روی آورده اند و تعدادی با دیدگاهی تاریخی به این وادی پای نهاده اند، و گروه دیگری با دید جامعه شناختی خواسته اند به حقیقت دین راه یابند چنانکه جمعی از زاویه روان شناختی به تفحص در ادیان گام نهاده اند. فلاسفه هم با روش قیاسی و عقلانی در این ماجرا به جریان افتاده اند. ج) وجود ابعاد متنوع در دین خود مزید بر علت دشواری است. د) مصادیق دین از تنوع و اختلاف زیادی برخوردارند تا جایی که نمی توان دو مصداق از دین را که از همه جهات مشترک باشند کنار هم نشاند. ه) رابطه انسان با دین معمولاً رابطه ای شدیداً عاطفی و احساسی است و همین امر موجب خالی نبودن تعریف از حب و بغض خواهد شد. حق آن است که باید قبل از ورود در این مباحث و حتی قبل از تعریف ناپخته ای از دین، اصولی را به عنوان مبانی این مباحث ذکر نمود. تا این اصول بخوبی بیان نشوند و مورد اذعان قرار نگیرند، سخن گفتن از تعریف دین و بیان رابطه آن با دنیا و تعیین قلمرو آن، چندان منطقی جلوه نمی کند. از این رو در ابتدا پیرامون این اصول بحث می شود و در آخر، دین تعریف می شود و آنگاه در بخش بعد به بیان رابطه دین و دنیا می پردازیم. تعریف دین و مبانی آن در مقدمه گذشت که برای آنکه تعریفی روشن و شفاف از دین ارائه دهیم باید اصول را به عنوان مبانی این تعریف ذکر کنیم تا بتوانیم هنگام تعریف دین ماهیت آن را بشناسیم و محدوده آن را معین کنیم. این اصول عبارتند از: |228| 1ـ ضرورت مطالعه درون دینی و برون دینی برای فهم دین می بایست از دو روش یعنی تعمق در درون و محتوای خود دین و مطالعه برون دینی، سود جست. یعنی هم باید از دین سؤال نمود و هم باید به مبانی کلامی و احیاناً فلسفی که برای محقق منطقاً به اثبات رسیده است توجه کرد. و سِرّ این مطلب در حقانیت دین نهفته است. آنگاه که دینی حق بود حتماً موافق عقل و اصول عقلانی خواهد بود. پس لاجرم باید با مبانی کلامی و عقلی موافق باشد و از طرف دیگر چون دین حق است باید به محتوای آن ایمان آورد و به پیامها و راهنمایی های آن توجه نمود و گردن نهاد. اگر کسی دین را حق دانست و محتوای آن را خالی از خرافه فهمید دیگر نمی تواند برای تعریف حقیقت آن دین و نسبت آن با دنیا به محتوای دین بی تفاوت باشد. بلکه باید پاسخ سؤالهای خود را از دین بخواهد و قلمرو آن را از خود آن دین طلب نماید. از این مطلب بخوبی استفاده می شود که آنان که می گویند نمی توان در پاسخ به این پرسش که انتظار ما از دین چیست؟ به صرف ادعای دین در این باب بسنده کرد، [1] به تناقض گرفتار شده اند. زیرا از یک طرف حقانیت دین را پذیرفته اند و از طرف دیگر ادعای دین را مورد تشکیک قرار داده اند. درست است که از برون دین و با دلایل عقلانی، دینی را حق تشخیص می دهیم، اما همین که به این مرحله رسیدیم، دیگر آنچه تکلیف ما را مشخص می کند دین است و نه چیز دیگری. و باید از دین ِحق، پرسید: از پیروانت چه طلب می کنی؟ لازم به ذکر است که اصولاً رویکرد برون دینی محض برای تشخیص دین و رابطه آن با دنیا، با ابزارانگاری دین که روش عده ای از غربیان است سازگار است. 2ـ گوهر دین، راهنمایی انسان به کمال حقیقی در قرآن کریم برای انبیا اهدافی ذکر شده است: دعوت به معاداندیشی، (سوره اعراف، آیه 59). دعوت به توحید، (سوره نحل، آیه 26). تعلیم حکمت، (سوره آل عمران، آیه 164). دعوت به تقوا، (سوره شعراء، آیه 106). تعلیم کتاب، (سوره بقره، آیه 129). دعوت به عدالت اجتماعی و اجرای آن، (سوره حدید، آیه 25). و نجات انسانها از غل و زنجیر، (سوره اعراف، آیه 157). با دقت در این آیات و نیز با مطالعه آیاتی که فواید عمل به دستورهای انبیا را ذکر کرده |229| است، فهمیده می شود که هدف اصلی از دین الهی، وصول انسان به سعادت معنوی و کمال حقیقی می باشد. آیت اللَّه شهید مطهری در این زمینه می گوید: هدف اصلی شناختن و نزدیک شدن به اوست. توحید اجتماعی مقدمه و وسیله وصول به این هدف عالی است. زیرا همچنان که قبلاً گفته شد: در جهان بینی توحیدی، جهان ماهیتی "از اویی" و "بسوی اویی" دارد. از این رو کمال انسان در رفتن به سوی او و نزدیک شدن به اوست. انسان از یک امتیاز خاص بهره مند است و آن اینکه به حکم "نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روُحی " (سوره حجر، آیه 29) واقعیتش، واقعیت خدایی است. فطرت بشر فطرت خداجویانه است. از این رو سعادتش، کمالش، خیر و صلاح و فلاحش در معرفت خدا و پرستش و پیمودن بساط قرب اوست. [2] 3ـ تأثیر حالت ذهنی و عملی انسان در نزدیکی و دوری به کمال هر حرکت ذهنی و جسمی انسان آنگاه که تحت اراده او باشد یا به کمال حقیقی او کمک می کند و یا در مسیر شقاوت او قرار می گیرد. اعمال و افکار انسان، ساختار شخصیتی او را تکوّن می بخشند و آنگاه که دارای وصف مادی باشند و در مسیر نفس و به انگیزه های دنیوی صرف قرار گیرند، انسان در مرحله حیوانیت و در نفع و ضرر با آنها هم مسلک است. ولی اگر در راستای کمال و به خاطر رضایت پروردگار باشند مقرّب انسان خواهند بود. پس اگر انسان، افکار و اعمال خود را جهتی الهی نبخشد او را غفلت عارض است و سرمایه حقیقی خویش ضایع می کند. امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: لابُدَّ لِلْعَبْد ِمِنْ خالِص ِالنیَّة ِفی کُلّ ِحَرَکَةٍ و سُکُونٍ لِأَنَّهُ اِذا لَمْ یَکُنْ هذا الْمَعْنی یَکُونُ غافِلاً؛ هر بنده ای باید نیت را خالص (برای خدا) در هر حرکت و سکونی گرداند. و اگر چنین نباشد لاجرم غافل است. [3] امام سجاد ـ علیه السلام ـ پیرامون نقش قلب و عمل چنین می گوید: اَللَّهُمَّ فَصَلّ ِعَلی مُحَمَدٍ وَ الِه ِوَ اجْعَلْ هَمَسات ِقُلُوبِنا وَ حَرَکات ِاَعْضائنا وَ لَمَحات ِاَعْیُنِنا وَ لَهَجات ِ اَلْسِنَتِنا فی موُجَبات ِثَوابِکَ حَتَّی لا تَفوُتَنا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقُّ بِها جزاءَکَ وَ لا تَبَقْی لَنا سَیِّئَةٌ نَسْتَوْجِبُ بِها عِقابَکَ؛ خدایا! درود بر محمد و آل او فرست و چنان کن که اندیشه دل و جنبش اندام و |230| بینش چشم و گفتار زبان ما، همه در موجبات ثواب تو گردد. چنانکه هیچ عمل نیک که موجب پاداش ثواب است از دست ما بدر نرود و هیچ کار زشت که سبب عقوبت تو باشد برای ما نماند. [4] پس دایره اعمال مقرّب و مبعّد، بسی گسترده و شامل اعمال مادی و معنوی انسان در دنیا می شود. و به هر عملی می توان جهت الهی داد. لذا پیامبر گرامی ـ صلی اللَّه علیه و آله ـ می فرمایند: لِیَکُنْ فی کُلّ ِشَییٍ نِیَّةٌ حَتّی فی النَّوم ِوَ الْاَکْلِ؛ باید در هر چیزی نیت (الهی) باشد حتی در خوابیدن و خوردن. [5] از این بیان، مطالب زیر قابل استفاده است: الف ـ عمل و فکر بر روح انسان مؤثر است. ب ـ هر عمل و فکری اگر جهت الهی داشت مقرّب است و اگر جهت نفسی داشت مبعّد است. ج ـ هیچ حرکت و سکونی ارادی، از قانون مقرّبیت و مبعّدیت خارج نیست. نتیجه: هر حالتی چه ذهنی و چه جسمی در صورتی که از اراده ناشی شده باشد و در جهت فرمان الهی قرار گیرد، روی به سوی کمال دارد و اگر از هوای نفس نشأت گرفته باشد، در مسیر شقاوت انسانی قرار دارد. 4ـ دین تنها راهنمای انسان به مصادیق کمال بخش یا شقاوت آور قرآن کریم (سوره نحل، آیه 89) می فرماید: وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیَاناً لِکُلّ ِشَی ءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمینَ؛ و ما این کتاب را که بیانی رسا برای هر چیزی و راهنما و رحمت و مژده برای مسلمانان است بر تو فرو فرستادیم. مفسران در ذیل آیه فوق گفته اند: مراد از آیه یاد شده تمامی آنچه که انسان در مسیر کمالش به آن نیاز دارد است زیرا شأن قرآن هدایتگری می باشد. [6] در جهان وسعت شبکه ارتباطی اجزا با هم و تأثیر و تأثر آنها از یکدیگر آنقدر عظیم و عمیق است که از اسرارآمیزترین مسایل برای انسان محسوب می شود. به طوری که در علوم |231| طبیعی دانشمندان به مقدار بسیار اندکی از ارتباطات اجزای عالم آگاه شده اند اما در حیطه علوم انسانی به خاطر کثرت عوامل بازیگر و عدم تجربی بودن مسایل روحی و ناشناختگی آن برای نوع بشر، دانشمندان نتوانسته اند نظریه درستی تاکنون ارائه دهند.تشکیک عده ای از آنان در علم بودن مسایل انسانی در همین راستا توجیه می شود. [7] بنابراین، هیچ گاه عقل فردی و جمعی توان تشخیص کامل و درست ارتباطات میان انسان و طبیعت و جسم و روح را ندارد. لاجرم نیرویی می باید تا با قدرت فوق العاده بتواند در این دنیای پیچیده انسان را رهنمون شود و این همان دین و ارشادهای پیامبرانه است. در کنار قرآن دو منبع دیگر برای تشخیص حسن و قبح افعال وجود دارد، که عبارتند از سنت و عقل. خود قرآن مجید به پیروی از آن دو، سفارشهای زیاد نموده و سنت را حجت قرار داده و بر پیروی عقل تأکید فراوان نموده است. که لازم است مقداری در باره آن دو، سخن گفته شود. الف) سنت قرآن مجید در آیاتی بیان پیامبر(ص) را بر مسلمانان حجت نموده و فرموده است: ما اَتاکُمُ الرّسُولُ فَخُذُوُهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛ [8] آنچه پیامبر برای شما آورده بگیریدش و از آنچه شما را نهی نموده رهایش کنید. و در جای دیگر می فرماید: و ما اَرْسَلْنا مِنْ رَسوُلٍ اِلاَّ لِیُطاع بِاِذْن ِاللَّهِ؛ [9] ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه با اذن الهی اطاعت شود. پس به موجب این آیات پیغمبر اکرم(ص) مبیّن جزئیات و تفاصیل شریعت و معلم الهی قرآن مجید می باشد. و به موجب حدیث متواتر ثقلین پیغمبر اکرم(ص)، ائمه، اهل بیت(ع) را در سمتهای نامبرده، جانشینان خود قرار داده است. و این مطلب منافات ندارد با اینکه دیگران نیز با دانش خود که از معلمین حقیقی یاد گرفته اند مراد قرآن مجید را از ظواهر آیاتش بفهمند. [10] ب ـ عقل قرآن مجید در آیات فراوانی در باره عقل و علم و تفکر منطقی سخن دارد تا انسان بتواند |232| با بهره برداری درست از این قدرت خدادادی، به کمالات خود رهنمون شود و از دنیا پاکترین بهره را برگیرد. علامه طباطبایی(ره) می فرماید: قرآن مجید در آیات بسیاری (که به سبب وفور و کثرت، به نقل آنها نپرداختیم) به تفکر در آیات آسمان و ستارگان درخشان و اختلافات عجیبی که در اوضاع آنها پدید می آید و نظام متقنی که بر آنها حکومت می کند دعوت می کند به تفکر در آفرینش زمین و دریاها و کوهها و بیابانها و آنچه از عجایب در شکم زمین قرار گرفته و اختلافات شب و روز و تبدلات فصول تحریص و ترغیب می نماید. به تفکر در آفرینش شگفت آور نبات و نظامی که در زندگی آن جریان دارد و در آفرینش گوناگون حیوان و آثار و احوالی که در محیط وجود از خود بروز می دهد تشویق می فرماید. به تفکر در خلقت خود انسان و اسرار و رموزی که در ساختمان وجودش نهفته و بالاتر از آن در نفس و عوالم باطنی آن و ارتباطاتی که با ملکوت اعلا دارد و به سیر در اقطار زمین و مشاهده در آثار گذشتگان و کنجکاوی اوضاع و احوال ملل و جوامع بشری و قصص و تواریخ ایشان اصرار تمام دارد. و بدین ترتیب به تعلم علوم طبیعی وریاضی وفلسفی وفنون ادبی وبالاخره همه علومی که در دسترس فکر انسانی است و تعلم آنها به نفع جهان بشری و سعادت بخش جامعه انسانی می باشد، دعوت می کند. آری،قرآن مجیدبه این علوم دعوت می کندبه این شرط که به حق وحقیقت رهنماقرار گیرند، وجهان بینی حقیقی راکه سرلوحه آن خداشناسی می باشددربرداشته باشد.وگرنه علمی که انسان را سرگرم خود ساخته و از شناختن حق و حقیقت باز دارد، در قاموس قرآن مجید با جهل مرادف است. خدای تعالی می فرماید: "و یعلمون ظاهراً من الحیوة الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون"> "از زندگی این جهان ظاهر و نمودی را می دانند و آنان از زندگی آن جهان غافلند." (روم، آیه 7) [11] لازم به توضیح است که هرگاه عقل سلیم به صورت قطعی برای نیل به سعادت روحی انسان حکمی کند لاجرم آن حکم مطلوب شارع خواهد بود و در پای آن امضای شارع قرار دارد و می توان در صورتی که این شروط را دارا باشد و با توجه به متون اسلامی و رعایت آنها حکمی کند دینی محسوب خواهد شد. شهید مطهری می گوید: هر علمی که به حال اسلام و مسلمین نافع است و برای آنها لازم است، آن را باید از علوم دینی شمرد. و اگر کسی خلوص نیت داشته باشد و برای خدمت به اسلام و مسلمین آن علم را تحصیل کند مشمول اجر و ثوابهایی که در تحصیل علم گفته شده هست، مشمول این حدیث هست که "وَ اِنَّ الْمَلائِکَةَ لَتَضَعُ اَجْنِحَتَها لِطالِب ِالْعِلْمِ"> |233| "فرشتگان زیر پای طالبان علم پر می نهند."> اما اگر خلوص نیت در کار نباشد تحصیل هیچ علمی ولو یاد گرفتن آیات قرآن باشد، اجر و ثوابی ندارد. اساساً این تقسیم درستی نیست که ما علوم را به دو رشته تقسیم کنیم: علوم دینی و علوم غیر دینی، تا این توهم برای بعضی پیش بیابد که علومی که اصطلاحاً علوم غیر دینی نامیده می شوند از اسلام بیگانه اند. جامعیت و خاتمیت اسلام اقتضا می کند که دو علم مفید و نافعی را که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است، علم دینی بخوانیم. [12] 5ـ هر حرکت ذهنی و حالت عملی در اسلام دارای حکمی است با توجه به اینکه هر حالت ذهنی (عقیده، فکر، تفکیر) و هر وضع عملی (حرکت یا سکون) ارادی در واقع یا در مسیر سعادت است یا در ردیف شقاوت پس لاجرم در اسلام آن را حکمی است. و خداوند وظیفه ای برای بندگانش نسبت به آنها مشخص نموده است که فقه و فقها به معنای عامش مسؤول بیان وظایف بندگانند. در کتاب "فلسفه دین" آمده است: فقه عبارت از علم به احکام همه افعال بشر و ترکها و خودداری عمل او در هر دو قلمرو مادی و معنوی، با استناد به خدا، به وسیله دلایل اهل کتاب و سنت و اجماع و عقل است. این دلایل بیان کننده مصالح و مفاسد "حیات معقول" است که سعادت دنیوی اخروی بدون آن امکان پذیر نیست. پس درحقیقت هیچ عملی،چه عضلانی وچه فکری،خواه طبیعی یاقراردادی وخواه ارزشی و غیر ذلک، از بشر سر نمی زند مگر اینکه مشمول قانون فراگیر الهی، یعنی فقه می باشد ... با توجه دقیق و همه جانبه به ارکان اعتقادی و احکام مکتب اسلام، این حقیقت اثبات می شود که مادراسلام فقهی که محدودومنحصربه بیان کیفیت وکمیّت رابطه شخصی انسان با خدا، یعنی "عبادات" باشد نداریم بلکه تمامی اعمال و شؤون حیات معقول انسانها در قلمرو فردی و اجتماعی ـ که یگانه عامل سعادت دنیوی و اخروی بشریت است ـ مشمول فقه به معنای حقیقی آن می باشد. بنابراین فقه اسلامی شامل بخشهای زیر می شود: "فقه عبادی،فقه احوال شخصیه،فقه معاملات وعقودوایقاعات،فقه اخلاق،فقه عرفان،فقه سیاست، فقه صنعت، فقه ارتباطات بین الملل، فقه فرهنگ، فقه مدیریت، فقه جهاد و دفاع، فقه علوم، فقه اکتشافات، فقه حقوق، فقه قضا (دادرسی)، فقه مبارزه با ظلم و فساد، فقه مبارزه با ناشایستگی ها، فقه تشویق و تحریک به بایستگی ها و شایستگی ها، فقه آینده نگری، فقه اطلاعات به آنچه که در دنیا می گذرد. [13] شهید مطهری در این زمینه چنین می گوید: همه جانبگی از جمله امتیازات اسلام نسبت به ادیان دیگر است و به تعبیر درست تر، از |234| جمله ویژگیهای صورت کامل و جامع دین خدا نسبت به صورتهای ابتدایی، جامعیت و همه جانبگی است. منابع چهارگانه اسلامی کافی است که علمای امت نظر اسلام را در باره هر موضوعی کشف نمایند. علمای اسلام هیچ موضوعی را به عنوان اینکه بلاتکلیف است تلقی نمی کنند. [14] آنچه که تاکنون در این اصل گذشت، بیشتر مطالعه ای برون دینی بود و لازم است برای اثبات این اصل نگاهی گذرا به متن قرآن داشته باشیم. قرآن در ابعاد مختلفی از حیات بشر سخن گفته است که به دو دسته بزرگ قابل تقسیم است: الف ـ آنچه که مربوط به بینش و اعتقاد است. ب ـ و آنچه که مربوط به عمل و کردار آدمیان است. و چون قسمت اول بدیهی است نمونه هایی پیرامون قسمت دوم که حالتی اجتماعی نیز دارند ذکر می کنیم: الف ـ بعد سیاسی قرآن می فرماید: وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمنینَ سَبیلاً؛ و هرگز خداوند راهی را برای سلطه کافران بر مؤمنان قرار نمی دهد. (نساء، 141) ب ـ دفاعی در قرآن چنین آمده است: وَ اَعِدّوُا لَهُمْ ما اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ؛ در مقابل آنها (متجاوزان) هر نیرویی در قدرت دارید آماده سازید. (انفال، 60) ج ـ قوانین جزایی خداوند می فرماید: السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعوا اَیْدِیَهُما جَزاءً بَما کَسَبا؛ دستان مردان و زنان دزد را به خاطر جزای آنچه که کسب نموده اند ببرید. (مائده، 38) د ـ عدالت اجتماعی در قرآن آمده است: |235| لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّنات ِوَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ المیزانَ لَیَقُومَ الناسُ بِالْقِسْطِ؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند. (حدید، 25) ه ـ جمع گرایی و پرهیز از اختلاف در امر دین و دنیا در سوره آل عمران، آمده است: وَ اعْتَصِموُا بِحَبْل ِاللَّه ِجَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوُا؛ و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید. (آل عمران، 103) تعریف دین یکی از فواید بیان اصول گذشته تعریفی عمیق و دقیق و شفاف از دین است که با توجه به مجموعه مباحثی که در اصول گذشته بیان شد می شود دین اسلام را چنین تعریف نمود: دین عبارت است از: راهنمایی خداوند برای جهت دهی انسان در تمامی زوایای زندگی او، اعم از عقیده و عمل، به غرض وصولش به کمال حقیقی که به واسطه پیغمبر(ص) ابلاغ شده است. مزایای این تعریف عبارتند از: الف ـ دین، حضوری شفاف در تمامی صحنه های زندگی دارد. ب ـ آنجا که پای فکر و عقیده هم در میان باشد، دین راهنماست. ج ـ هدف دین نه دنیاست و نه آخرت، بلکه سعادت که همان کمال حقیقی است می باشد. د ـ زندگی دنیوی و تنعمات مادی آن برای انسان پسندیده است به شرط آنکه جهت خدایی داشته باشد. تعاریف دیگر در مقابل این تعریف دو گرایش دیگر در تعریف دین است که یکی با رویکردی دنیوی است و دیگری آن را امری اخروی محض و بی رابطه با اعمال دنیوی انسانها می داند. و چون هنگام بررسی اقسام رابطه دین و دنیا در ادامه به آنها اشاره می شود، از ذکر آنها در اینجا خودداری می کنیم. |236| رابطه دین و دنیا در باره رابطه دین و دنیا نظرها مختلف و گرایشها متفاوت است، که در اینجا به شش نظر اشاره شده و مورد بررسی قرار می گیرند. آنگاه نظریه ای که مطلوب این نوشتار است خواهد آمد. 1ـ دین ابزار دنیا و وسیله عمران و آبادانی آن از طریق ایجاد اخوت و برادری و برابری میان بشر است. این تصویر که صریح برخی از کلمات غربیان [15] و لازمه کلمات برخی از فلاسفه [16] می باشد، بر پایه دنیاگرایی دین مطرح شده است. ملاحظاتی که در این رابطه است عبارتند از: الف ـ ادعای اینکه هدف نهایی دین فلاح دنیوی است که همان برخورداری از مواهب طبیعت و زندگی در سایه عدل و آزادی و برابری می باشد، ماده پرستی است. [17] ب ـ انسان به معرفت اخروی بیشتر نیاز دارد تا به قوانین دنیوی محض. چگونه امکان دارد نیاز قلیل از طرف دین برطرف شود اما نیاز اصیل و کثیر همچنان باقی بماند. ج ـ این نگرش با متن هیچ یک از ادیان آسمانی سازگار نیست. 2ـ عمران و آبادانی دنیا یکی از دو وظیفه اصلی دین است و هدف دیگر آن سعادت اخروی انسانهاست. یعنی پیامبران دو مقصد مستقل داشته اند یکی مربوط به سعادتی با هویتی دنیوی و دیگر، آن سعادت اخروی که هویتی روحی دارد. [18] ملاحظات: الف ـ رابطه دنیا و آخرت در این تصویر نادیده انگاشته شده است. ب ـ عمران و آبادانی دنیای مستقل از آخرت فانی شدنی است و نمی تواند هدف باشد. ج ـ مطالعه درون دینی ما را به یک هدف نهایی که کمال است رهنمون می سازد. 3ـ از منظر دین، دنیا مقدمه آخرت است. پس ارزش واقعی از آن ِآخرت است و دنیا وسیله است. [19] |237| ملاحظات چنان که بعداً خواهد آمد حقیقت آن است که دین نه برای دنیا و نه برای آخرت آمده است، بلکه برای ایجاد حیاتی معقول و مورد رضایت الهی برای بشر است. دنیا و آخرت ظرف این هدف می باشند. اگر کسی در همین دنیا به کمال رسید آثار این کمال در روح و روانش هویداست. لکن چون انسان مدتی کوتاه در این سرای مادی زندگی می کند و از طرف دیگر موانعی وجود دارد که انسانهای پاک و مسؤولیت دار، دایماً در فشارند، از این رو، این کمال و سعادت در آخرت ظهور کامل می یابد و انسان متکامل به صورتی کامل و جاوید از این نعمت عظیم استفاده می برد. 4ـ دین چندان رابطه ای با دنیا ندارد. هدف دین، آخرت و نفی انانیت و خدامحوری به جای انسان محوری است. و بسیار اندک به دنیا اشاره دارد. و این اشاره ها مختص مواردی است که ممدّ انسان در هدف دینی باشد و یا مزاحم او از آن هدف قرار گیرد. [20] ملاحظات: الف ـ کمیّت و کیفیّت موارد ممدّ و مزاحم برای هدف دین بیان نشده است. ب ـ گذشت که هر فعلی بر روح انسان اثری دارد و در سعادت و شقاوت او نقش بازی می کند و ارتباط گسترده و عمیقی بین افکار و کردار انسان با روح وی برقرار است. ج ـ اگر پذیرفتیم که در دنیا برخی امور، ممدّ دین و هدف آن است و برخی مزاحم آن، و باید این موارد رعایت شود، در این صورت ما باید نظام و سیستمی خاص در محیط اسلامی بنا کنیم و دیگر نمی توان از سیستمهای دیگران سود جست، زیرا ماهیت سیستم عبارت است از اجزایی که با هم نحوه خاصی ارتباط دارند برای تحقق هدف مشترک و اگر یک جزء اضافه یا کم شود، سیستم به هم می خورد و شاید متلاشی گردد. مثلاً سیستم بانکداری غربی را اگر بخواهیم در ایران پیاده کنیم و تنها رباخواری را که مزاحم هدف دین است از آن سیستم حذف کنیم، کل سیستم را از نو باید بنیان نهاد و دیگر سیستم غربی نخواهد شد، بلکه نظامی اسلامی (در صورت رعایت بقیه موازین) خواهد بود. پس نفی نظام اسلامی از اسلام تجزیه آن است. 5ـ دین هیچ رابطه ای با دنیا ندارد؛ نه دوستانه و نه خصمانه. دین مجموعه ای از مسایل معنوی و روحی برای آبادی آخرت است. |238| ملاحظات: الف ـ ارتقای روحی و سعادت آخرت با اعمال انسانی تکوّن می یابد، چگونه امکان دارد دین نسبت به دنیا که ظرف تحصیل آخرت است، بی تفاوت باشد و از روابط دقیق عمل و جزا ساکت باشد. روابطی که انسان با عقل خود توان کشف صحیح آنها را ندارد. ب ـ این تصویر لااقل با دین اسلام و محتوای آن ناسازگار است. 6ـ دین دشمن دنیاست و دنیا متضاد با دین است. زیرا همه ادیان از دنیا بد گفته اند و پیروان خویش را به زهد و دوری از آن فرا خوانده اند اوضاع ملل دینی نیز شاهد بر آن است. ملاحظات: الف ـ چنانکه بعداً خواهد آمد دنیا دو وجهه دارد: دنیای ممدوح و دنیای مذموم. اگر انسان از امکانات دنیا برای نیل به هدف دین که همان کمال است استفاده کند، این دنیا ممدوح است و اگر در حد دنیا متوقف شود و به آن به دیده هدف اندیشه کند، دنیایی مذموم خواهد داشت. و در حقیقت مذمت و مدح نه برای دنیاست که برای برخورد انسان عارض می شود. ب ـ با مراجعه به متن دین متوجه می شویم که خود دین، ما را به استفاده از دنیا و عدم ترک آن دعوت می کند. خود قرآن مجید می فرماید: وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مَن اَلْدُّنْیا؛ بهره دنیویت را فراموش مکن. (قصص، 77) ج ـ عقب ماندگی ملل مسلمان ربطی به دین اسلام ندارد و دلیل آن هم تولد دانشهای بسیار و ایجاد تمدن عظیم از ناحیه مسلمانان است. و این در حالی بود که غربیان در توحش زندگی می کردند. و از نظر تاریخ، آن زمانها مردم مسلمان به اسلام بیشتر اهمیت می دادند و یکی از مشغله های آنان، تعلیمات اسلامی بود. نظریه برگزیده تعریف دنیا در بینش اسلامی و آیات و روایات، عبارت است از یک سری امکانات مادی در این جهان. و این دنیا مزرعه و انسان زارع آن است. و دین قوانین کمیت و کیفیت زراعت و بهره وری می باشد. و آخرت محل ظهور کامل و فصل برداشت همه زراعت است. دنیا نعمت بزرگ و بهترین عالم از عوالم وجود برای مؤمنان است. زیرا محل و موجب وصول آنان به کمالاتشان می شود و پایه هر سعادتی در آن ریخته می شود. امام علی، علیه السلام، وقتی دید شخصی بدون درک صحیح دنیا را مذمت می کند او را |239| توبیخ کرد و فرمود: اَلْدُّنیا دارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَها وَ دارُ عافیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْها وَ دارُ غِنیً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها، وَ دارُ مَوْعِظَةٍ لِمَن ِاْتَّعَظَ بِها، مَسْجِدُ اَحِبّاء ِاللَّه ِوَ مُصَلیَّ مَلائِکَة ِاللَّهِ، وَ مَهْبَطُ وَحْی ِاللَّه ِوَ مَتْجَرُ اَوْلیاءِ اللَّهِ، اِکْتَسَبوُا فیها الرَّحْمَةَ وَ رَبِحوُا فیها الْجَنَّةَ. دنیا سرای راستی است برای آن که آن را باور دارد، و سرای ایمنی است برای کسی که از آن درک و فهم کند، و محل توانگری است برای کسی که از آن توشه برگیرد، و سرای پند است برای شخصی که از آن پند پذیرد، محل عبادت بندگان و دوستان خداست و جای نماز فرشتگان خداست، و مکان فرود آمدن وحی خدا می باشد، و جای تجارت دوستان خداست که در آن رحمت کسب کنند و بهشت سود برند. [21] از نظر دین اسلام دنیا و آخرت هیچ تضادی با هم ندارند و آنچه که مهم است جهت دهی به استفاده از آن است که مربوط به انسان می شود. امام علی(ع) این رابطه را بسیار زیبا ترسیم می کند و می فرماید: اَلْنّاسُ فی ِالدُّنْیا عامِلان: عامِلٌ فی ِالدُّنیا لِلدُّنیا قَدْ شْغَلَتْهُ دُنْیاهُ عَنْ اخِرَتِه یَخْشی عَلی مَنْ یَخْلُفُهُ الفقرَ وَ یَأْمَنُهُ عَلی نَفْسِه ، فَیُفْنی عُمْرَهُ فی ِمَنْفَعَة ِغَیْرِه ، وَ عامِلٌ عَمِلَ فی ِالدُّنیا لِما بَعْدَها فَجاءتهُ الذَّی لَهُ مِنَ الدُّنیا بِغَیْرِ عَمَلٍ فَاَحْرَزَ الحَظَّیْن ِمَعَاً وَ مَلِکَ الدّارَیْن ِجَمیعاً فَاَصْبَحَ وَجیهاً عَنْدَ اللَّه ِلا یَسْألُ اللَّه حاجَةً فَیَمْنَعَهُ؛ مردم در دنیا دو دسته اند: یکی در دنیا برای دنیا کار می کند که او را دنیا گرفتار ساخته و از آخرتش باز داشته، می ترسد بازماندگانش به تنگدستی دچار شوند، و از تنگدستی خود ایمن گشته، پس زندگی خود را در سود دیگری به سر می رساند، و دسته دیگری از مردم در دنیا برای آخرت کار می کند و بدون آنکه کار کند (برای دنیا) آنچه برای اوست به او می رسد. پس هر دو بهره را جمع نموده و هر دو سرا را به دست آورده است. و در نزد خدا با آبرو گشته است و از خدا حاجتی طلب نمی کند که او را منع از آن کند. [22] پس دین، بهره انسان را از دنیا قطع نکرده است بلکه آن را وسیله به سعادت رسیدن و کسب کمال او می داند. در تفسیر المیزان آمده است: اینکه در قرآن آمده است: اَلَذّی اَعْطی کُلَّ شَیْی ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی ؛ "(خدا) کسی است که به هر چیزی خلقت مناسبش را داده و سپس هدایت کرده است." (طه، 50) در |240| مورد انسان تمام بودن خلقت به این است که به کمال وجودیش در دنیا و آخرت هدایت شود. [23] پس هدف اصلی کمال حقیقی است و این کمال از اوصاف روح می باشد و روح چون دنیا و آخرت ندارد، در هر دو جهان وجود دارد. پس کمال او هم می تواند چنین باشد. البته مفاهیمی همانند سعادت، کمال و رشد از کلماتی هستند که دارای درجه ها و مراحل مختلفی می باشند، انسان با اولین حرکت الهی خود چیزی را از آن کمال صاحب می شود و هر قدر تلاش بیشتری نماید کمال بیشتری به دست می آورد و چون کمال نامحدود است، انسان دایماً در حال سیر به کمال بیشتری است. و این سیر در دنیا و آخرت برای صالحان استمرار دارد: در دنیا به خاطر عمل و در آخرت به خاطر نتایج برخی از اعمال که در روایات آمده است. پس هدف اصلی دین، سعادت معنوی و کمال حقیقی انسان است. به طوری که دیدن بستر مناسبی برای رشد معنوی انسانها ایجاد می کند. اگر در متون دینی بیشتر از مقدمه بودن دنیا برای آخرت سخن گفته شده است، به خاطر آن است که دنیا بسیار کوتاه ولی آخرت حیات جاوید است و نیز انسان مؤمن در دنیا گرفتاری هایی هم دارد ولی در آخرت آنچه ظهور و بروز دارد ملکات و کمال اوست. پس منظور از آخرت، کمال اخروی است که در دنیا هم برای انسان حاصل شده و الا در آخرت هم برای او نخواهد بود. چکیده مطالب در این مقاله مسایل زیر بیان شد: 1ـ قبل از بیان تعریف دین و رابطه آن با دنیا پنج اصل وجود دارد: الف ـ در دین شناسی، مطالعه برون دینی و درون دینی لازم است. ب ـ هدف و گوهر دین، ایجاد بستری مناسب برای وصول انسان به کمال است. ج ـ هر حالت ذهنی و عملی یا مقرّب انسان به کمال یا مبعّد او است. د ـ دین تنها راهنمای انسان به مصادیق کمال بخش یا شقاوت آور است. ه ـ هر حالت ذهنی و عملی ارادی در اسلام دارای حکمی است. تعریف دین: راهنمایی خداوند برای جهت دهی انسان در تمامی زوایای زندگی او، اعم از عقیده و عمل، بغرض وصولش به کمال حقیقی است که به واسطه پیغمبر(ص) ابلاغ شده است. |241| 2ـ از انواع روابطی که بین دین و دنیا بیان شد، رابطه ای مطلوب است که با توجه به اصول پنجگانه فوق طراحی شده باشد که عبارت است از اینکه دین اولاً، استفاده را از دنیا لازم می داند و ثانیاً، به آن جهت می دهد و ثالثاً، در تمامی جاهایی که انسان با دنیا برخورد دارد دین هم حضور دارد. 3ـ قلمرو دین بسیار گسترده و شامل همه صحنه های پیدا و ناپیدای زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی او می شود؛ هر کجا اختیار و اراده ای باشد دین حاضر است. -------------------------------------------------------------------------------- پی نوشت ها: [1] ـ ر.ک: مجله کیان، شماره 23، ص 16، بهمن و اسفند 73. [2] ـ شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص 177، انتشارات صدرا، چاپ اول، بهمن 1369. [3] ـ محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 10، حدیث 10700، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی، 1363. [4] ـ امام سجاد(ع)، صحیفه سجادیه، دعای شماره 9. [5] ـ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 77، ص 82، انتشارات الوفاء، بیروت، چاپ سوم، سال 403. [6] ـ ر.ک: علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 12، ص 347 ذیل آیه 89 سوره نحل، نشر دار الکتب الاسلامیة. [7] ـ ر.ک: عبدالکریم سروش، تفرج صنع، ص 20، انتشارات صدا و سیما، چاپ اول، 1366. [8] ـ حشر، آیه 7. [9] ـ نساء، آیه 64. [10] ـ ر.ک: علامه طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 20، انتشارات دار الکتب الاسلامیة، چاپ پنجم، سال 1370، اسفندماه. [11] ـ همان، ص 94. [12] ـ شهید مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 146، انتشارات صدرا. [13] ـ محمدتقی جعفری، فلسفه دین، دفتر نخست، ص 187، انتشارات مؤسسه فرهنگ اندیشه، چاپ اول، سال 1375. [14] ـ شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 2، ص ، انتشارات صدرا. [15] ـ جان هیک، فلسفه دین، ترجمه: بهرام راد، ص 19، انتشارات هدی، سال 1372. [16] ـ ر.ک: ابوعلی سینا، الاشارات، نمط نهم (مقامات العارفین). [17] ـ ر.ک: شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 7، ص 122، انتشارات صدرا، سال 72. [18] ـ همان، ج 2، ص 177، چاپ اول، بهمن سال 69. [19] ـ این رابطه در نوشته های اکثر مفسران و نویسندگان اسلامی یافت می شود. [20] ـ ر.ک: عبدالکریم سروش، مجله کیان، شماره 31، ص 9، تیر و مرداد، سال 75. [21] ـ نهج البلاغه به قلم فیض الاسلام، حکمت 126. [22] ـ مدرک سابق، حکمت 261. [23] ـ مرحوم علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 2، ص 130، انتشارات جامعه مدرسین. (منبع: رابطه دین و دنیا،محمد علی اسلامی نسب ،فصلنامه حکومت اسلامی،سال ششم, شماره سوم پاییز 1380 شماره پیاپى 21 ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image