اراده و اختیار و نیز قضا و قدر /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

سلام.لطفا در مورداراده و اختیارو نیز قضا و قدر کامل توضیح دهید:مثلا اگر در شب قدر تا یکسال آینده ما کاملا معلوم میگردد پی چه اصراری داریم که بگوییم کاملا اختیار داریم. اگر کاملا اختیار داشته باشیم ممکن است جوری زندگی کنیم که در شب قدر مقرر نشده و این فکر کنم غیر ممکن است.سوال دیگری هم که در همین جا مطرح می شود این است که آیا به عقیده علمای اسلام ما کاملا مختاریم یا نه در بعضی موارد مجبوریم؟سوال دیگر در مورد دعا است:مگر نه اینکه اگر خدا نخواهد هیچ کاری انجام نمی شود و مگر نه اینکه اگر خدا نخواهد مثلا هیچ دعایی پذیرفته نمی شود پس چرا ما باید دعا کنیم اصلا اگر دعا نکنیم مگر به چیزی که می خواهیم نمیرسیم؟ یا اینکه اگر دعا کنیم میرسیم؟ اصلا این بحث دعا خیلی گنگ است و کسی هم آن را باز نکرده است . لطف کنید توضیح دهید که دعا چه تاثیری برزندگی انسان دارد(البته بحث ثواب و خوبی و برکت دعا سرجای خودش بحث ؛ بحث عقیدتی است یعنی اینکه آیا بدون دعا ما مثلا به مورد الف میرسیم یا اینکه حتما باید دعا کنیم؛ مثلا اگر من دعا نکنم که یک زن خوب بگیرم آیا زن خوب نخواهم گرفت یا اینکه اگر دعا کنم حتما ازدواج خوبی خواهم داشت؟ یا اینکه چه دعا بکنم و چه نکنم هر چه خدا صلاح بداند همان است) لطف کنید کامل توضیح دهید


1ـ سوال از خدا، جواب از مادر این که انسان مختار است شکّی نیست ؛ شکّ در مختار بودن انسان شکّ در یکی از بدیهی ترین یافتهای انسانی است. چرا که انسان مختار بودن خود را نه از راه استدلال بلکه با علم حضوری و وجدانی ادراک می کند که خطا در آن راه ندارد. انسان همانگونه که وجود خود ، شادی خود ، غم خود ، شکّ خود ، عقل داشتن خود و امثال این امور را با یافتی درونی می یابد ، مختار بودن خود را هم به همین گونه ادراک می کند. انسان به وضوح درمی یابد که ارتعاش دست یک انسان مبتلا به پارکینسون (لرزش بی اختیاری بدن) تفاوت فاحشی دارد با لرزش دست یک هنرپیشه که نقش یک انسان مبتلا به پارکینسون را بازی می کند. همینطور می فهمد که تفاوت فراوانی است بین کسی که در خواب حرف می زند یا در خواب راه می رود با کسی که در بیداری سخن می گوید یا راه می پوید. از طرف دیگر مختار بودن انسان ، جزء قضا و قدر الهی است ؛ یعنی خداوند متعال اراده نموده که انسان مختار باشد و کارهای واقع در محدوده ی اراده اش را با اختیار انجام دهد ؛ و اراده ی خدا حتماً تحقّق می یابد. پس محال است افعال ارادی انسان بدون اختیار خود او تحقّق یابند. بنا بر این شکّی نیست که تقدیرات شب قدر نمی تواند در مقابل اختیار انسان قرار گیرد. پس آنچه در شب قدر نوشته می شود ، این نیست که هر کسی چه خواهد کرد ؛ بلکه این است که او با چه اموری مواجه خواهد شد. به عبارت ساده تر آنچه در شب قدر نوشته می شود ، سوالات امتحانی است نه پاسخهای آنها. پاسخها را خود شخص باید بدهد تا آینده ی او ساخته شود. ولی شکّی نیست که آینده ی او متناسب با آن سوالات امتحانی مقدّر شده ، شکل خواهد گرفت. برای مثال ، در شب قدر مقدّر می شود که فلان شخص در فلان زمان پول هنگفتی پیدا کند ، امّا اینکه این شخص در مقابل این حادثه چه عکس العملی نشان خواهد داد ، با خود اوست. کما اینکه برای شخص دیگری مقدّر شده همان پول هنگفت را گم کند ؛ و عکس العمل او در مقابل این حادثه نیز شکل دهنده ی وجود اوست. و در این میان کار دین و شریعت این است که نحوه ی پاسخگویی به این سوالات را تعلیم می دهد. پس هر حادثه ای که برای ما رخ می دهد ، مثل سلامتی یا بیماری ، فقیر شدن یا ثروتمند شدن ، قبولی در کنکور یا رد شدن در آن و ... ، همگی سوالات امتحانی هستند که در شب قدر برای ما رقم خورده است ؛ و نحوه ی پاسخگویی ما به این حوادث ، شکل دهنده ی وجود برزخی و اخروی ما خواهد بود. بر این اساس دنیا سراسر امتحان می باشد و هیچ امری در دنیا نیست که خارج از مدار امتحان الهی قرار گیرد. امّا اینکه فرموده اند با دعا و عبادت سعی کنید تقدیرات شب قدر را به نفع خود تغییر دهید ، منظور این است که ارتباط معنوی انسان با عالم غیب باعث می شود که سوالات امتحانی مفیدتر و تکامل بخش تری برای او طرح گردد ؛ یا سوالی که از سنخ بلای دنیوی است با سوالی دیگر از سنخ نعمت دنیایی جایگزین گردد. برای مثال اگر مقدّر است که کسی با بچّه دار نشدن امتحان شود ، ممکن است با دعا و عبادت ، شکل امتحان او عوض شود و با بچّه دار شدن امتحان گردد. امّا اینکه آیا می توان تقدیرات شب قدر را بعد از شب قدر تغییر داد یا نه؟ در روایات ذکر شده که تنها در روز عرفه و در سرزمین عرفه چنین امکانی وجود دارد. سرّ این مطلب نیز آن است که امام زمان (عج) همیشه در آن روز در سرزمین عرفات شرف حضور دارند. و صاحب قدر ، امام معصوم می باشد. البته طبق روایات شکّی نیست در هر زمانی با دعا و صدقه و نذر و قربانی و دیگر خیرات می توان مسیر تقدیرات را عوض نمود. لکن باید توجّه داشت که خود این امکان تغییر نیز در تقدیرات شب قدر مقدّر شده است. یعنی در تقدیرات آن شب ، اجرای برخی تقدیرات مشروط به اموری مثل دعا و صدقه و ... شده است. لذا اگر شخص آن شرط را به جا آورد مشروط نیز محقّق می شود و الّا محقّق نمی شود. همچنین ظهور برخی سوالات مشروط به جواب سوال یا سوالات دیگر می باشد. مثلاً خداوند متعال برای کسی تقدیر می کند که او پولی پیدا کند ؛ آنگاه تقدیر می کند که اگر او پول پیدا شده را به صاحبش برگرداند ، با بچّه دار شدن امتحان شود و اگر پول را به صاحبش نداد ، با بچّه دار نشدن امتحان گردد. پس اینکه ما به امتحانات الهی چگونه پاسخ دهیم ، در نوع سوالات امتحانات بعدی مؤثّر می باشند ؛ و همه ی این برنامه ی بی نهایت پیچیده در شب قدر معیّن و به امام زمان (ع) تحویل می گردد. 2ـ رابطه دعا و قضا و قدرباید توجّه داشت که اراده ی تکوینی خداوند متعال در عالم خلقت ، از طریق قانون علّیّت جاری می شود. لذا قضاء الهی به این معنی است که خداوند متعال برای هر حادثه ای علّت تامّه ای قرار داده است ، که با وجود آن علّت تامّه ، تحقّق آن حادثه حتمی و اجتناب ناپذیر است ؛ کما اینکه با فراهم نبودن آن علّت تامّه ، عدم تحقّق آن حادثه حتمی می شود ؛ و هر دو طرف این قضیّه، قضای الهی است ؛ یعنی به اراده و خواست خداست. لذا چیزی از قضای الهی خارج نیست و نمی تواند هم خارج باشد. خداوند متعال ، دعا ، صدقه ، صله ی رحم ، تلاش و کوشش انسان و ... را نیز علل ناقصه ی برخی امور مادّی قرار داده است ؛ یعنی خداوند متعال اراده نموده که این گونه افعال اختیاری انسانها ، جزئی از علّت تامّه ی برخی امور باشند. لذا با وجود این امور به تنهایی ، تحقّق معلول آنها حتمی نمی شود ؛ ولی بدون وجود آنها عدم تحقّقش حتمی می گردد ؛ چون وجود علّت ناقصه کافی برای تحقّق شی ء نیست و معلول فقط با علّت تامّه موجود می گردد ، ولی عدم وجود علّت ناقصه کافی برای عدم تحقّق معلول می باشد ؛ چرا که با نبود علّت ناقصه ، علّت تامّه نیز وجود نخواهد داشت. پس در جایی که دعا یا صدقه یا صله رحم و امثال آنها جزء علل چیزی هستند ، اگر دیگر اجزاء علّت تامّه تماماً فراهم باشند و دعا یا صدقه یا صله رحم نیز به آنها اضافه شوند ،‌ علّت تامّه محقّق خواهد شد ؛ و با تحقّق یافتن علّت تامّه ، پیدایش معلول ضروری خواهد گشت. در چنین موردی در مرتبه ی قدر (مرتبه ی علل ناقصه ) گفته می شود که دعا یا صدقه یا صله رحم قضاء‌ حتمی را برگردانده است. چون اگر دعا یا صدقه یا صله رحم و امثال آنها وارد عمل نمی شدند ، علّت تامّه ی حادثه درست نمی شد ؛ لذا آن پدیده نیز رخ نمی داد. یعنی در آن صورت علّت تامّه ی عدم پیدایش آن امر مهیّا است ؛ لذا عدم پیدایش آن امر خود از مصادیق قضاء شمرده می شود. چون قضاء نسبت شیء به علّت تامّه است. در این صورت گفته می شود دعا یا صدقه یا صله رحم یا قربانی یا نذر و امثال آن ، یک قضاء حتمی خدا را برگرداند است به یک قضا‌ء حتمی دیگر خدا.مثلا اگر قبولی کسی در امتحان دارای سه علت ناقصه باشد مثل خوب درس خواندن ، شرکت در امتحان و طلب قبولی از خدا ، و آن کس دو علّت اوّل را فراهم نماید ولی دعا نکند ، رد شدن او حتمی می شود؛ چون علّت رد شدن او فراهم است. پس ردّی او در این حال قضاء حتمی خداست. ولی اگر این شخص دعا کند، این قضاء حتمی برمی گردد و قبولی او حتمی می شود ؛ که آن نیز قضاء دیگر خداست. بنا براین ، آنجا که دعا یا صدقه یا نذر و امثال آنها جزء علّت تحقّق امری هستند، اگر علل دیگر آن فراهم باشند و دعا یا صدقه یا نذر و ... هم به آنها ملحق شود ، آن امر محقق می گردد ؛ و اگر در این صورت دعا یا صدقه یا نذر و ... به آن علل ملحق نگردد ، آن امر هم محقق نمی شود. امّا اگر در امری، دعا یا صدقه یا نذر و ... ، جزء علل نباشد ، در آن صورت دعا یا صدقه یا نذر و ... تأثیری در قضاء آن امر نخواهند داشت. همچنین آنجا که فقط دعا یا صدقه یا نذر خود شخص جزء علل یک چیز است نه دعا یا صدقه ی دیگران ، در آن موارد نیز تنها دعا یا صدقه یا نذر خود شخص مؤثر خواهد بود نه دعا یا صدقه یا نذر دیگری. البته در موردی هم که دعا یا صدقه یا نذر و ... جزء علّت مقصود نیستند باز مطلوبیّت دارند. چرا که دعا یا صدقه به تنهایی نیز علل اموری در وجود آدمی هستند. برای مثال باعث غلبه بر نفس یا لطافت باطن می شوند. و اساساً دعا یا صدقه و امثال این امور از همین راه است که علل امور دیگر نیز واقع می شوند ؛ یعنی یا موجب ایجاد قابلیّت در شخص شده علّت قابلی را مهیّا می کنند یا باعث ترقّی وجود شخص شده وجود ملکوتی او را در سلسله ی علل امور قرار می دهند ، یا باعث مسانخت او با ملائکه شده از قوای آنها برای رسیدن به مقصود مدد می جویند. بنا براین آنجا که معصومین(ع) فرمودند دعا قضا حتمی را برمی گرداند منظور آن مواردی است که دعا جزء علل قضاء‌ مخالف آن قضاء‌ حتمی باشد ؛ و آنجا که فرمودند دعا قضاء را برنمی گرداند ، مواردی مراد است که دعا جزء علل قضاء مخالف آن قضاء نیست.همین طور از بیانات فوق معلوم می شود که همه ی علل امور و از جمله دعا و صدقه و اختیار و ... همگی داخل در قضاء الهی هستند. چون قضاء‌ یعنی نسبت شیء به علّت تامه اش، چرا که شیء نسبت به علّت تامّه اش ضروری الوجود ثابت و تغییرناپذیر است.همچنین باید دانست که ممکن است دعا یا صدقه یا نذر یا قربانی یا صله رحم و امثال این امور اختیاری ، موجب تغییر قضایی حتمی شوند ؛ ولی انسان از طرف دیگری کاری کند که آن قضای تغییر یافته دوباره به اجرا در آید. چرا که برخی گناهان موجب حبط و نابودی اعمال خیر می شوند. لذا با نابودی آن خیرات ، معلول آنها نیز از بین می رود. خداوند متعال فرمود: « ... وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ـ و کسى که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه مى گردد »(المائدة:5). نیز باید دانست که در مورد اجل ، آنچه با خیرات تغییر می کند ، اجل معلّق است نه اجل حتمی. انسان اجلی مسمّی و حتمی دارد که محال است یک ثانیه بیش از آن بتواند زنده بماند ؛ امّا برخی گناهان باعث می شوند که اجل شخص جلوتر بیفتد ؛ در چنین مواردی دعا ، صله رحم ، صدقه و امثال این امور ، با زدودن آثار وضعی آن گناهان ، اجل پیش افتاده را دوباره پس می زنند و به جای خود باز می گردانند. « وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرینَ ـــــ در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات را از بین مى برند؛ این تذکّرى است براى کسانى که اهل تذکّرند.» (هود:114) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image