شبهات مربوط به جنگ تحمیلی /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

با سلام واحترام خدمت شما , در پاسخ سؤال شما باید بگوییم الف- نپذیرفتن صلح :


با سلام واحترام خدمت شما , در پاسخ سؤال شما باید بگوییم الف- نپذیرفتن صلح : آنچه در مورد نپذیرفتن صلح در دوران دفاع مقدس مطرح است , مربوط به پس از فتح خرمشهر است در آن برهه زمانی پیشنهاد صلحی که تأمین کننده منافع کشور و مردم باشد به ایران داده نشد و آنچه مطرح گردید تنها مسأله آتش بس بود که پذیرش آن در آن شرایط منطقی نبود .« بعد از فتح خرمشهر، هیچ پیشنهاد صلحی به ایران داده نشد. فقط می‌گفتند آتش بس. در حالی که آتش بس نتیجه‌ای جز این نداشت که صدام فرصتی داشته باشد برای آماده شدن جهت ادامه جنگ. در همه دنیا آتش بس و صلح مفهوم مجزا از هم دارد و هر کدام هم پیامدهایی دارند. ما نمی‌توانستیم پیشنهاد آتش بس را قبول کنیم. چون همانطور که گفتم فرصتی بود برای صدام. اما هیچ صلحی پیشنهاد نشده بود که ایران رد کرده باشد. مسئله دیگر آن است که آتش بس باید در شرایط متوازن انجام شود تا قابل قبول شود نه این که طرف شما روی قله باشد و شما در دامنه. آتش بس در این جا به نفع کسی است که روی قله است و آن زمان عراق در قله بود. اما اگر هر دو طرف در قله باشند، حالت توازن برقرار است و حتی اگر نیت سیاسی باشد، در عرصه نظامی قابل قبول است. اما این آتش بس از نظر نظامی هم قابل قبول نبود. این در حالی بود که عراق در چند متری خرمشهر بود و می توانست با اسلحه انفرادی و خمپاره شصت، بچه ها را در شهر بزند اما ما برای هدف قرار دادن نزدیک ترین شهر یعنی بصره که حدود 20 کیلومتر فاصله داشت ،باید موشک با برد 25 کیلومتر شلیک می‌ کردیم و این عدم توازن به نفع عراق بود. دلیل دیگر این بود که حداقل هزار کیلومتر مربع از سرزمین‌های ما در دست عراق بود که نقاط استراتژیک و حساسی هم بود. نفت شهر با آن میزان چاه های نفت در اشغال بود. ارتفاعات قصر شیرین در دست دشمن بود. ارتفاعات مهمی در تصرف دشمن بود که تا کیلومتر ها دشت های مقابلش را در دید و تیررس قرار می داد. اتفاقا صدام از همان روزهای آغاز جنگ می‌گفت آتش بس می خواهیم. چون آتش بس در آن مرحله یعنی زمین‌هایی که آن ها تصرف کرده بودند همچنان دست‌شان باقی می‌ماند و یک موضع برتر در مذاکرات سیاسی دست آن ها بود.»(خبرگزاری فارس، گفتگو با محسن رضائی فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس ، ۰۵ مهر ۱۳۹۱ ) آنچه در اسلام به آن دستور داده شده است , پذیرفتن پیشنهاد صلح است نه پذیرفتن هر پیشنهادی اگر چه به ضرر مسلمانان باشد . خداوند متعال دستور می فرماید : « وان جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی الله » « و اگر دشمنان به صلح متمایل شوند , پس تو نیز بدان گرای و بر خدا توکل کن » ( سوره انفال , آیه 61) اما این زمانی است که صلح عادلانه ای مطرح باشد و قبول آن موجب ذلت و خواری مسلمانان نشود از این رو, قرآن کریم درخواست صلح را در شرایطى که جنگ تنها چاره است , به عنوان سازشى ذلت بار نکوهش و نهى مى کند: ((فـلا تـهـنـوا و تـدعـوا الـى الـسـلـم و انـتـم الاعلون واللّه معکم و لن یترکم اعملکم )) (سوره محمد, آیه 35.) پـس هرگز سست نشوید و دشمنان را به صلح دعوت نکنید, درحالى که شما برترید و خداوند با شماست و چیزى از (ثواب ) اعمالتان راکم نمى کند. در روایات تفسیر عبارت ((و تدعواالى السلم )) آمده است : ((و لا تدعوا الى الصلح خورا و تذللا)),از روى خوارى وذلت , دشمنان را به صلح نخوانید. (محمد مشهدى , تفسیر کنزالدقایق , ج 9, ص 522) بنابر این , از آغاز جنگ تا پایان جنگ به ویژه پس از فتح خرمشهر , مسأله پیشنهاد صلحی از سوی عراق و مجامع بین المللی مطرح نگردید و تنها روی مسأله آتش بس تکیه می شد .(ر.ک: مواضع و عملکرد نظام بین الملل در قبال جنگ عراق علیه ایران , علی اکبر عیخانی , انقلاب اسلامی , جنگ تحمیلی و نظام بین الملل , تهران: سازمان تبلیغات اسلامی , 1376, ص 141-189) دستور خداوند متعال به سایر مسلمانان این است که « و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احداهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفی الی امر الله فان فاءت فاصلحوا بینهما بالعدل واقسطوا ان الله یحب المقسطین » « و اگر دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند , پس میان آن دو صلح برقرار کنید و اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم و تجاوز کند , پس با آنکه ستم می کند , بجنگید , تا به فرمان خدا باز گردد , و اگر بازگشت , پس در میان آن دو عادلانه صلح برقرار سازید و دادگری کنید , چرا که خداوند دادگران را دوست می دارد .» ( سوره حجرات , آیه 9) اما نه تنها چنین تلاشی از سوی سایر کشورها انجام گرفت , بلکه در کمک به کشور متجاوز از هیچ کوششی فرو گذار ننمودند , در چنین شرایطی پذیرفتن آتش بس , موجب جری شدن عراق به عنوان متجاوز و گسترش تجاوز این رژیم و در نهایت از بین رفتن استقلال کشور می گردید . ب - تجاوز به عراق : حمله به مناطقی از عراق از سوی جمهوری اسلامی برای احقاق حقوق خود و تحت فشار قرار دادن رژیم بعث عراق به عنوان متجاوز برای دستیابی به خواسته های مشروع کشورمان بود و این بر اساس همان دستور خداوند است که فرمود : « اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر » « به کسانی که جنگ بر آنها تحمیل گردیده , اجازه جهاد داده شده است , چرا که مورد ستم قرار گرفته اند و خداوند بر یاری آنها تواناست » (سوره حج, آیه 39) این آیه که به اعتقاد برخی از مفسرین نخستین آیه در مورد جهاد است به مسلمانان که از سوی دشمنان تحت فشار واقع شده بودند , اجازه جهاد می دهد و در واقع مسلمانانی که مورد آزار و اذیت دشمنان قرار گرفته بودند , اجازه دفاع از خود و دفع تهاجم دشمنان را پیدا نمودند . ج - کشته شدن غیر نظامیان: جمهوری اسلامی بر اساس معیارهای انسانی و اخلاقی و آموزه های اسلامی در طول دوران دفاع مقدس , از استفاده از شیوه های غیر انسانی و غیر اخلاقی در جنگ و هدف قرار دادن غیر نظامیان خود داری نمود . در بمباران هوایی , از هدف قرار دادن مناطق مسکونی جلوگیری نمود. خداوند متعال می فرماید : «و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین».« و در راه خدا با کسانی که با شما پیکار می کنند , بجنگید و از حد تجاوز نکنید , چرا که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی دارد . ( سوره بقره , آیه 190) تعبیر «الذین یقاتلونکم» مشخص کننده طرف جنگ می باشد. بنابراین، اشخاصی که با مسلمانان جنگ نمی کنند، مانند کهنسالان یا خردسالان یا زنان یا راهبان یا کشاورزان و یا صنعتگران، نمی توانند طرف جنگ واقع شوند. همچنین در آیه 205 از سوره بقره چنین آمده است: «و اذاتولی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل و الله لا یحب الفساد». کشتن غیر جنگجویان بی تردید از مصادیق فساد می باشد. در آیه 8 از سوره مائده نیز می خوانیم: «یا ایهاالذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجرمنّکم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی ان الله خبیر بما تعملون». این آیه بر عدل و قسط تأکید کرده و حتی تجاوز دشمن را دلیلی برای عدم اجرای عدل ندانسته است. ازاین رو نظر به اینکه کشتن غیر نظامیانی که هیچ دخالتی در جنگ ندارند، عین ظلم می باشد، مسلمانان مأمور به اجتناب از آن هستند. امام صادق (ع) فرمود: پیامبر اکرم (ص) وقتی در صدد بود گروهی را برای جنگ اعزام کند، آنان را در کنار خود می نشاند و به آنان می فرمود:«با نام خدا و برای رضای خدا و برطبق روش رسول خدا حرکت کنید، غل و غش نکنید و مثله و غدر را پیشه کار خود نسازید و پیر مرد فانی و کودک و زن را مکشید و هیچ درختی را قطع نکنید، مگر اینکه مجبور به قطع آن شوید»(حر عاملی،وسائل الشیعه , ج11, ص 58) در حدیث دیگری از امام صادق (ع)، وصایای پیامبر اکرم(ص) به جنگجویان مسلمان اینگونه بیان شده است: «...و لا تحرقوا النخل و لا تغرقوه بالماء و لا تقطعوا شجرة مثمرة و لا تحرقوا زرعا لانکم لاتدرون لعلکم تحتاجون الیه و لا تعقروا من البهائم مما یؤکل الا ما لابد لکم من اکله»(همان، 59)؛ یعنی «هیچ نخلی (درخت خرما) را آتش نزنید و آن را در آب غرق نکنید و هیچ درخت ثمردهی را قطع نکنید و هیچ زراعتی را آتش نزنید، زیرا شاید شما به آن نیازمند شوید و هیچ چهارپایی را که گوشت آن قابل خوردن باشد، از بین نبرید مگر آنکه برای خوردن به آن نیاز داشته باشید». بنابر این، اسلام حتی کشتن حیوانات را مگر برای ضرورت سد جوع منع نموده است . در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) که در کتاب سنن بیهقی آمده، بیان شده است: (لا تهدموا بیتا و لا تعقرن شجرا یمنعکم قتالاً او یحجز بینک و بین المشرکین)(نووی، المجموع , ص139)»؛ یعنی «خانه ای را ویران نسازید و درختی را قطع نکنید، مگر درختی که شما را از جنگ باز دارد و یا بین شما و مشرکین (متجاوز) مانعی ایجاد کند.» .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image