رابطه «معرفة الحجة» با «معرفة الله»؟ /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

 چرا شناخت الهی منوط به شناخت «حجّت الهی» در زمین است و به این مساله در روایات بسیاری تاکید شده است؛ مگر انسان نمی تواند خداوند را با آیات آفاقی و انفسی بشناسد؟


پاسخ اجمالی شناخت الهی از طریق «آیات آفاقی و انفسی» از آنجا دارای اهمیّت است که انسان را به «اصل وجود خداوند و برخی از صفات الهی» واقف می سازد. امّا نکته مهمّ اینجا است که این اندازه از شناخت، برای هدایت و درک سعادت کافی نیست؛ زیرا برای دستیابی به رستگاری و سعادت، باید به «محتوای دین و فرامین راستین الهی» دست یافت و بدان عمل کرد و این مهم بدون «شناخت حجت الهی» امکان پذیر نیست. با توجّه به مسئولیّت «حجّت خدا» در رشد معنوی مردم، رهبری سیاسی و اجتماعی ایشان و پاسداری از شرایع آسمانی، روشن است که نشناختن «حجّت الهی» و پیروی نکردن از ایشان تا چه اندازه می تواند زیانبار باشد و حتّی به گمراهی از دین ختم گردد. آنچنان که در دعای منقول از امام صادق(ع) می خوانیم: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی ». بر اساس این ضرورت هاست که می گوییم باید «حجت الهی» را شناخت تا واسطه آشنایی ما با دین گردد و نیازهای ما از آموزه های وحیانی را برطرف کند؛ به همین دلیل شناخت «حجت الهی» از اهمیّت بسیاری در میان تعالیم دینی برخوردار است.   پاسخ تفصیلی مقام حجّت های الهی ما پیامبران الهی و اوصیای ایشان را به عنوان حجّت های الهی در زمین می شناسیم. مقام آنها فقط یک مقام ظاهری و حکومتی نیست؛ بلکه آنها دارای مراتب بسیار عالی معنوی و روحانی هستند. ایشان آگاه ترین افراد به تفسیرصحیح کتب آسمانی و تمام اصول و فروع و احکام و قوانین الهی می باشند(1) و بر این اساس، نقش مهمّی در زندگی دنیوی و اخروی افراد جامعهایفا می کنند. در ذیل به بیان برخی از مسئولیت های ایشان در جامعه اشاره می کنیم: 1- تعالی معنوی جامعه: درست است که خداوند انسان را با نیروی عقل و خرد مجهّز ساخته، وجدانی قوی و پر بار به او داده و کتاب های آسمانی برای او فرستاده، ولی این انسان ممکن است با همه این امکانات تکوینی و تشریعی باز در تشخیص راه خود گرفتار اشتباه شود. برای همین وجود یک پیشوا و راهنمای الهی، خطر انحراف و گمراهی را تا حدّ بسیار زیادی کاهش می دهد و بدین ترتیب وجود «حجّت الهی»، برای تحقّق هدف آفرینش انسان که همان «تعالی معنوی» است امری ضروری است. (2) 2- پاسداری از شرایع آسمانی: گوهر شفاف و زلال ادیان الهی در گذر زمان به تدریج آلوده با اوهام و خرافات آمیخته می گردد. اینجاست که «حجّت خدا» برای پاسداری از اصالت مکتب و خلوص تعالیم دینی آماده است تا انحرافات، افکار التقاطی، موهومات و خرافات را از ساحت دین دور سازد. (3) او با بیان بیّنات و دلایل روشنِ خداوند برای مردم، اسباب آشکار شدن حقایق را فراهم کرده و «اتمام حجّت» می نماید. شاید به همین دلیل باشد که ایشان، خود نیز به عنوان «حجّت خدا» شناخته می شوند. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «اللَّهُمَّ بَلَی لَا تَخْلُو الْاَرْضُ مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّهٍ ظَاهِرٍ اَوْ خَافٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُه »(4)؛ (بار خدایا! آری هرگز روی زمین از کسی که به حجت الهی قیام کند خالی نمی شود؛ خواه ظاهر و آشکار باشد و یا ترسان و پنهان. وجود آنها به این سبب است که دلائل الهی و نشانه های روشن او هرگز باطل نگردد و از دست نرود). 3- رهبری سیاسی و اجتماعی: هیچ جامعهای بدون یک نظام اجتماعی که در راس آن رهبری توانا باشد نمی تواند به حیات خویش ادامه دهد. از آنجا که انسان خطاکار قدرت چنین رسالت عظیمی را ندارد  همان گونه که با چشم خود همیشه ناظر انحراف زمامداران سیاسی دنیا از مسیر صحیح بوده ایم  لازم است پیشوایی الهی به عنوان «حجّت خدا» در جامعهحضور داشته باشد تا علاوه بر بهرهگیری از نیروهای انسانی توانا و دانشمندان برای رفاه و آسایش دنیوی، جلوی انحرافات معنوی را بگیرد. (5) با توجه به این مقدّمات می گوییم: در متون اسلامی طرق و راه های مختلفی برای کسب معرفت و شناخت خداوند بیان شده است. یکی از آن طرق، امکان شناخت خداوند از طریق «آیات آفاقی و انفسی» می باشد که در آیات بسیاری(6) از قرآنکریم بدان تصریح شده است. شناخت از طریق فوق، از آنجا دارای اهمیّت است که انسان را به اصلوجود خداوند و برخی از صفات الهی واقف می سازد؛ امّا نکته مهمّ اینجا است که این اندازه از شناخت، برای هدایت و درک سعادت کافی نیست. زیرا برای دستیابی به رستگاری و سعادت، باید به محتوای دین و فرامین راستین الهی دست یافت و بدان عمل کرد و این مهم بدون شناخت حجت الهی امکان پذیر نیست. ضرورت نیاز به دین در بیانی بسیار اجمالی، از مهم ترین نیازهای انسان به دین می توان این موارد را برشمرد: الف. رشد عقلی عقل برای اینکه به رشد برسد و واقعیات را به درستی بشناسد، نیازمند به راهنمایی های وحیانی پیامبران و اوصیای آنها یا همان دین دارد. چرا که حوزه شناخت عقل از پدیده های جهان حوزه محدودی است و ممکن است همین محدودیت او را دچار اشتباهات و اشکالاتی رد تشخیص کند. در حوزه هایی مانند تفسیرصحیح معنای زندگی یا برخی صفات خداوند(7) یا شناخت مبدا و معادانسان، این دین است که می تواند محدودیت های شناخت عقلی را جبران کند. به همین خاطر است که امام علی(علیه السلام) یکی از اهداف بعثت انبیاء را آشکار شدن گنجینه های عقل معرفی کرده است. (8) ب. تشریع قانون انسان موجودی است که نیازهایش را در زندگی دسته جمعی با دیگر همنوعانش برطرف می کند و اولین مولفه چنین زیستی برای تامین عدالتو امنیت، لزوم وجود قانون و رعایت آن است و از آنجایی که عقل و علم، به اعتراف دانشمندان مادی و غیرمادی، فقط به حوزه محدودی از معلومات دسترسی دارند(9) نمی توانند به تنهایی منبع تصویب و تدوین قوانین گردند. بنابراین لاجرم باید به منبع دیگری برای این مهم رجوع کرد که همان دین و آموزه های وحیانی است. یکی از مهم ترین مولفه های تعریف دین، مشتمل بودن بر قوانین و مقررات اجرایی برای اداره جامعهو سعادت بشر(10) است. ج. اخلاق و تربیت حوزه محدود عقل آدمی، نمی تواند شناخت و تفسیرو رشد فضایل اخلاقی را به صورت کامل در بر گیرد. بهترین شاهد این گزاره نیز وضعیت امروز بسیاری از مکاتب تهی شده از دین بشری است که هر کدام شان ارزش های اخلاقی و کرامت انسانی را در چیزی می دانند. یکی در لذت گرایی، دیگری در ترک لذت یا سودخواهی یا قدرت طلبی. (11) این نشان از بلاتکلیفی و سردرگمی عقل آدمی در شناخت راه سعادت و نجات است و همین مساله لزوم مراجعه به دین و آموزه های وحیرا برای این امر مهم ضروری می کند. ضرورت شناخت «حجّت الهی» بر اساس این ضرورت هاست که می گوییم باید «حجت الهی» را شناخت تا واسطه آشنایی ما با دین گردد و نیازهای ما از آموزه های وحیانی را برطرف کند. به همین دلیل شناخت «حجت الهی» از اهمیّت بسیاری در میان تعالیم دینی برخوردار است. البته منظور از شناخت «حجّت الهی»، ایمانبه او و تبعیّت و اطاعت از دستورات ایشان است. فرامین و احکامی که عین احکام و قوانین الهی اند و تبعیّت از آنها ما را در زمرۀاطاعت کنندگان فرامین الهی قرار می دهد. چنانچه در آیه80 سورهنساء می خوانیم: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللَّهَ»؛ (هر کس از پیامبر فرمان برد، در حقیقت خدارا فرمان برده). بنابراین، نافرمانی از ایشان نیز می تواند سرنوشت سوئی در پی داشته باشد. امیرمومنان(علیه السلام) در سخنی به این موضوع تصریح می فرماید که عدم شناخت امام و عدم شناخت حجّت الهی در زمین، کمترین چیزی است که کسی به واسطه آن گمراه می شود؛ «اَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ ضَالًّا اَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّهَ اللَّهِ فِی اَرْضِه ». (12) امام صادق(علیه السلام) نیز ضمن حدیثمشهوری می فرماید: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمَامَ زَمَانِهِ فَقَدْ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه»(13)؛ (هر کس بمیرد در حالی که امامش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است). علاوه بر این، یکی از صریح ترین سخنان در این باره پاسخ امام حسین(علیه السلام) است به مردی که عرضه داشت: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِاَبِی اَنْتَ وَ اُمِّی فَمَا مَعْرِفَهُ اللَّهِ»؛ (ای پسر رسول خدا، معرفت خداوند عز و جل چیست؟). حضرت به او فرمود: «مَعْرِفَهُ اَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ اِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُه »(14)؛ (معرفت و شناخت خداآن است که اهل هر زمان، امام واجبالاطاعه خود را بشناسند). درنتیجه، با توجّه به جایگاه حیاتی انبیاء و اوصیاء در هدایت بشر، این گونه نیست که عدم شناخت این حُجَج الهی هیچ تاثیری در زندگی معنوی نداشته باشد؛ بلکه ممکن است به گمراهی از دین ختم گردد. آنچنان که در دعای منقول از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی »(15)؛ (خدایا حجّتت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی از دینم گمراه خواهم شد). پی نوشت (1). اعتقاد ما، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات نسل جوان، قم، 1376ه. ش، چاپ دوم، ص 78- (2). پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات نسل جوان، قم، 1386ه. ش، چاپ هیجدهم، ص 242- (3). همان، ص243- (4). الخصال، ابن بابویه، محمد بن علی، محقق/ مصحح: غفاری، علی اکبر، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1362 ه. ش، چاپ اول، ج 1، ص 187- (5). پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، همان، ص 243 و 244- (6). سوره ذاریات آیات 20 و 21: « وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنینَ * وَ فی أَنْفُسِکمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ»؛ (و در زمین علامت هاست مر بی گمانان را * و در تن های شما نیز آیت هاست آیا نمی بینید آیت های فراوان را). (7). انتظار بشر از دین، جوادی آملی، عبدالله، نشر اسراء، قم، 1391ه. ش، چاپ اول، ص 40. (8). نهج البلاغة، شریف الرضی، محمد بن حسین، نشر هجرت، قم، 1414ه. ق، چاپ اول، ص 43- (9). پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1386ه. ش، چاپ نهم، ج 4، ص 51- (10). انتظار بشر از دین، همان، ص 24- (11). ر. ک: اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی، قربانی لاهیجی، زین العابدین، چاپ انصاریان، قم، 1347ه. ش، چاپ اول، ص 34- (12). بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ه. ق، چاپ دوم، ج 66، ص 17- (13). مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، نشر علامه، قم، 1379 ه. ق، چاپ اول، ج 1، ص 246- (14). بحارالانوار، همان، ج 5، ص 312- (15). الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ه. ق، چاپ چهارم، ج 1، ص 337- شناخت الهی از طریق «آیات آفاقی و انفسی» از آنجا دارای اهمیّت است که انسان را به «اصل وجود خداوند و برخی از صفات الهی» واقف می سازد. امّا نکته مهمّ اینجا است که این اندازه از شناخت، برای هدایت و درک سعادت کافی نیست؛ زیرا برای دستیابی به رستگاری و سعادت، باید به «محتوای دین و فرامین راستین الهی» دست یافت و بدان عمل کرد و این مهم بدون «شناخت حجت الهی» امکان پذیر نیست. با توجّه به مسئولیّت «حجّت خدا» در رشد معنوی مردم، رهبری سیاسی و اجتماعی ایشان و پاسداری از شرایع آسمانی، روشن است که نشناختن «حجّت الهی» و پیروی نکردن از ایشان تا چه اندازه می تواند زیانبار باشد و حتّی به گمراهی از دین ختم گردد. آنچنان که در دعای منقول از امام صادق(ع) می خوانیم: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی ». بر اساس این ضرورت هاست که می گوییم باید «حجت الهی» را شناخت تا واسطه آشنایی ما با دین گردد و نیازهای ما از آموزه های وحیانی را برطرف کند؛ به همین دلیل شناخت «حجت الهی» از اهمیّت بسیاری در میان تعالیم دینی برخوردار است.   مقام حجّت های الهی ما پیامبران الهی و اوصیای ایشان را به عنوان حجّت های الهی در زمین می شناسیم. مقام آنها فقط یک مقام ظاهری و حکومتی نیست؛ بلکه آنها دارای مراتب بسیار عالی معنوی و روحانی هستند. ایشان آگاه ترین افراد به تفسیرصحیح کتب آسمانی و تمام اصول و فروع و احکام و قوانین الهی می باشند(1) و بر این اساس، نقش مهمّی در زندگی دنیوی و اخروی افراد جامعهایفا می کنند. در ذیل به بیان برخی از مسئولیت های ایشان در جامعه اشاره می کنیم: 1- تعالی معنوی جامعه: درست است که خداوند انسان را با نیروی عقل و خرد مجهّز ساخته، وجدانی قوی و پر بار به او داده و کتاب های آسمانی برای او فرستاده، ولی این انسان ممکن است با همه این امکانات تکوینی و تشریعی باز در تشخیص راه خود گرفتار اشتباه شود. برای همین وجود یک پیشوا و راهنمای الهی، خطر انحراف و گمراهی را تا حدّ بسیار زیادی کاهش می دهد و بدین ترتیب وجود «حجّت الهی»، برای تحقّق هدف آفرینش انسان که همان «تعالی معنوی» است امری ضروری است. (2) 2- پاسداری از شرایع آسمانی: گوهر شفاف و زلال ادیان الهی در گذر زمان به تدریج آلوده با اوهام و خرافات آمیخته می گردد. اینجاست که «حجّت خدا» برای پاسداری از اصالت مکتب و خلوص تعالیم دینی آماده است تا انحرافات، افکار التقاطی، موهومات و خرافات را از ساحت دین دور سازد. (3) او با بیان بیّنات و دلایل روشنِ خداوند برای مردم، اسباب آشکار شدن حقایق را فراهم کرده و «اتمام حجّت» می نماید. شاید به همین دلیل باشد که ایشان، خود نیز به عنوان «حجّت خدا» شناخته می شوند. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «اللَّهُمَّ بَلَی لَا تَخْلُو الْاَرْضُ مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّهٍ ظَاهِرٍ اَوْ خَافٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُه »(4)؛ (بار خدایا! آری هرگز روی زمین از کسی که به حجت الهی قیام کند خالی نمی شود؛ خواه ظاهر و آشکار باشد و یا ترسان و پنهان. وجود آنها به این سبب است که دلائل الهی و نشانه های روشن او هرگز باطل نگردد و از دست نرود). 3- رهبری سیاسی و اجتماعی: هیچ جامعهای بدون یک نظام اجتماعی که در راس آن رهبری توانا باشد نمی تواند به حیات خویش ادامه دهد. از آنجا که انسان خطاکار قدرت چنین رسالت عظیمی را ندارد  همان گونه که با چشم خود همیشه ناظر انحراف زمامداران سیاسی دنیا از مسیر صحیح بوده ایم  لازم است پیشوایی الهی به عنوان «حجّت خدا» در جامعهحضور داشته باشد تا علاوه بر بهرهگیری از نیروهای انسانی توانا و دانشمندان برای رفاه و آسایش دنیوی، جلوی انحرافات معنوی را بگیرد. (5) با توجه به این مقدّمات می گوییم: در متون اسلامی طرق و راه های مختلفی برای کسب معرفت و شناخت خداوند بیان شده است. یکی از آن طرق، امکان شناخت خداوند از طریق «آیات آفاقی و انفسی» می باشد که در آیات بسیاری(6) از قرآنکریم بدان تصریح شده است. شناخت از طریق فوق، از آنجا دارای اهمیّت است که انسان را به اصلوجود خداوند و برخی از صفات الهی واقف می سازد؛ امّا نکته مهمّ اینجا است که این اندازه از شناخت، برای هدایت و درک سعادت کافی نیست. زیرا برای دستیابی به رستگاری و سعادت، باید به محتوای دین و فرامین راستین الهی دست یافت و بدان عمل کرد و این مهم بدون شناخت حجت الهی امکان پذیر نیست. ضرورت نیاز به دین در بیانی بسیار اجمالی، از مهم ترین نیازهای انسان به دین می توان این موارد را برشمرد: الف. رشد عقلی عقل برای اینکه به رشد برسد و واقعیات را به درستی بشناسد، نیازمند به راهنمایی های وحیانی پیامبران و اوصیای آنها یا همان دین دارد. چرا که حوزه شناخت عقل از پدیده های جهان حوزه محدودی است و ممکن است همین محدودیت او را دچار اشتباهات و اشکالاتی رد تشخیص کند. در حوزه هایی مانند تفسیرصحیح معنای زندگی یا برخی صفات خداوند(7) یا شناخت مبدا و معادانسان، این دین است که می تواند محدودیت های شناخت عقلی را جبران کند. به همین خاطر است که امام علی(علیه السلام) یکی از اهداف بعثت انبیاء را آشکار شدن گنجینه های عقل معرفی کرده است. (8) ب. تشریع قانون انسان موجودی است که نیازهایش را در زندگی دسته جمعی با دیگر همنوعانش برطرف می کند و اولین مولفه چنین زیستی برای تامین عدالتو امنیت، لزوم وجود قانون و رعایت آن است و از آنجایی که عقل و علم، به اعتراف دانشمندان مادی و غیرمادی، فقط به حوزه محدودی از معلومات دسترسی دارند(9) نمی توانند به تنهایی منبع تصویب و تدوین قوانین گردند. بنابراین لاجرم باید به منبع دیگری برای این مهم رجوع کرد که همان دین و آموزه های وحیانی است. یکی از مهم ترین مولفه های تعریف دین، مشتمل بودن بر قوانین و مقررات اجرایی برای اداره جامعهو سعادت بشر(10) است. ج. اخلاق و تربیت حوزه محدود عقل آدمی، نمی تواند شناخت و تفسیرو رشد فضایل اخلاقی را به صورت کامل در بر گیرد. بهترین شاهد این گزاره نیز وضعیت امروز بسیاری از مکاتب تهی شده از دین بشری است که هر کدام شان ارزش های اخلاقی و کرامت انسانی را در چیزی می دانند. یکی در لذت گرایی، دیگری در ترک لذت یا سودخواهی یا قدرت طلبی. (11) این نشان از بلاتکلیفی و سردرگمی عقل آدمی در شناخت راه سعادت و نجات است و همین مساله لزوم مراجعه به دین و آموزه های وحیرا برای این امر مهم ضروری می کند. ضرورت شناخت «حجّت الهی» بر اساس این ضرورت هاست که می گوییم باید «حجت الهی» را شناخت تا واسطه آشنایی ما با دین گردد و نیازهای ما از آموزه های وحیانی را برطرف کند. به همین دلیل شناخت «حجت الهی» از اهمیّت بسیاری در میان تعالیم دینی برخوردار است. البته منظور از شناخت «حجّت الهی»، ایمانبه او و تبعیّت و اطاعت از دستورات ایشان است. فرامین و احکامی که عین احکام و قوانین الهی اند و تبعیّت از آنها ما را در زمرۀاطاعت کنندگان فرامین الهی قرار می دهد. چنانچه در آیه80 سورهنساء می خوانیم: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ اللَّهَ»؛ (هر کس از پیامبر فرمان برد، در حقیقت خدارا فرمان برده). بنابراین، نافرمانی از ایشان نیز می تواند سرنوشت سوئی در پی داشته باشد. امیرمومنان(علیه السلام) در سخنی به این موضوع تصریح می فرماید که عدم شناخت امام و عدم شناخت حجّت الهی در زمین، کمترین چیزی است که کسی به واسطه آن گمراه می شود؛ «اَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ ضَالًّا اَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّهَ اللَّهِ فِی اَرْضِه ». (12) امام صادق(علیه السلام) نیز ضمن حدیثمشهوری می فرماید: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمَامَ زَمَانِهِ فَقَدْ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه»(13)؛ (هر کس بمیرد در حالی که امامش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است). علاوه بر این، یکی از صریح ترین سخنان در این باره پاسخ امام حسین(علیه السلام) است به مردی که عرضه داشت: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِاَبِی اَنْتَ وَ اُمِّی فَمَا مَعْرِفَهُ اللَّهِ»؛ (ای پسر رسول خدا، معرفت خداوند عز و جل چیست؟). حضرت به او فرمود: «مَعْرِفَهُ اَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ اِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُه »(14)؛ (معرفت و شناخت خداآن است که اهل هر زمان، امام واجبالاطاعه خود را بشناسند). درنتیجه، با توجّه به جایگاه حیاتی انبیاء و اوصیاء در هدایت بشر، این گونه نیست که عدم شناخت این حُجَج الهی هیچ تاثیری در زندگی معنوی نداشته باشد؛ بلکه ممکن است به گمراهی از دین ختم گردد. آنچنان که در دعای منقول از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی »(15)؛ (خدایا حجّتت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی از دینم گمراه خواهم شد). .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image