اهل سنت و آمین /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

چرا اهل سنت دست بسته نماز می خوانند؟ چرا اهل سنت در نمازشان آمین می گویند؟


دست بسته نماز خواندن اهل سنت: یکی از مهمترین اختلافاتی که بین شیعه و اهل سنت در نحوه نماز خواندن وجود دارد در باز و بسته بودن دست در حین نماز است در این رابطه باید گفت که نمازی که شیعیان می خوانند کاملا شبیه نمازی است که پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) می خواند و به این مطلب حتی در کتب معروف اهل سنت هم اذعان شده است برای نمونه به این مورد توجه کنید: محمد بن عمر و ابن عطا روایت کرده اند ابو حمید ساعدی از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنید که یکی از این ده نفر ابوقتاده است پس ابوحمید می گوید من داناترین شما به نماز رسول خدا هستم به او گفتند : نماز را عرضه کن پس گفت: رسول خدا زمانی که به نماز می ایستاد دو دست خود را بالا می برد تا موازی دو گوشش قرار می گرفت سپس تکبیر می گفت تا اینکه هر عضو بدنش در جای خود قرار می گرفت سپس حمد و سوره را قرائت می کرد سپس تکبیر می گفت سپس دو دستش را تا گوشش بالا می آورد سپس به رکوع می رفت و دو کف دست خود را بر زانو می گذاشت سپس آرام می گرفت نه سرش را بالا می آورد و نه زیاد پایین می انداخت و می گفت خدا سخن کسی که او را مدح کند شنید سپس دو دستش را بالا برد تا کنار گوشش قرار گرفت سپس گفت: الله اکبر و سپس خود را به زمین انداخت و دو کف دست خود را کنار خود گذاشت سپس سر بلند کرد و بر پای چپ نشست و انگشتان دو پایش را موقع سجده باز کرد و سجده کرد و سپس الله اکبر گفت و بلند شد و بر پای چپ نشست تا همه اندامش آرام گرفت سپس در سجده بعد همین کار را کرد .... همه گفتند: راست گفتی رسول خدا اینچنین نماز میخواند. مالک درالموطا و ابوداود آنرا نقل کرده اند و ترمذی درباره آن گفته است: حدیث حسن صحیح (سنن ابن ماجة، ج 1، ص 280، سنن أبی داود، ج 1، ص 170 کتاب الصلاه باب استفتاح الصلاه، سنن الترمذی، ج 1، ص188 باب ماجاء فی وصف الصلاه، مسند أحمدج 5، ص 424، سنن الدارمی، ج 1، ص 314 کتاب الصلاة باب صفة صلاة رسول الله، السنن الکبرى للبیهقی، ج 2، ص 72، عمدة القاری، ج 6، ص 104، صحیح ابن حبان ج 5 ص 196...)   بخاری هم  آن را به طور مختصر نقل کرده است.(صحیح البخاری، ج 1، ص 201، کتاب الصلاة، باب سنّة الجلوس فی التشهد). شوکانی میگوید: صاحبان صحاح سته(صحاح سته شش کتابی هستند که کاملا مورد قبول اهل سنت می باشند) جز نسائی آن را نقل کرده اند و ترمذی آن را صحیح دانسته است، و بخاری آن را به صورت مختصر نقل کرده است.(نیل الأوطار، ج 2، ص 198). در این روایت که قصد راوی بیان کامل نماز رسول خدا با همه جزئیات است هرگز مطلبی درباره دست بسته بودن رسول خدا نقل نشده است بعد از ثبوت این خبر صحیح از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روشن میگردد که عمل شیعه در دست باز نماز خواندن مطابق با سنت رسول الله است . بنابر این بقیه مذاهب اسلامی باید پاسخگو باشند که چرا مخالف سنت نبوی عمل میکنند. البته ما به ذکر روایت از کتب اهل سنت اکتفا کردیم چرا که در کتب شیعه و روایات شیعه این مسئله اجماعی است. و هیچ قول مخالفی در شیعه نسبت به این امر وجود ندارد. اما در مورد تکتف و دست بسته نماز خواندن که اهل سنت آن را انجام می دهند باید توجه داشته باشید که این کار بعد از پیامبر اکرم توسط خلیفه دوم بدعت شده است. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: لایجمع المسلم یدیه فی الصلاه و هو قائم بین یدی الله یشبه باهل الکفر من المجوس؛ نمازگزار دست های خود را در حالی که در برابر خدا ایستاده است روی هم قرار ندهد که با این عمل شیوه مجوسیان کافر را حکایت می کند (وسائل الشیعه، ج 4، باب 15 از ابواب قواطع نماز حدیث 7 - منشور عقاید امامیه، جعفرسبحانی، انتشارات مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق، ص 279 و 280) دست بسته نماز خواندن از زمان خلیفه دوم عمر بن خطاب به دستور وی بدعت شده است. گفتنی است که همه فرقه های اهل سنت دست بسته نماز نمی خوانند؛ همانند مالکی ها .... و این از اموری است که از زمان خلیفه دوم مرسوم شده و ما آن را بدعت و حرام می دانیم. مسلما رسول خدا(ص) و امیرالمومنین با دست باز نماز می خواندند و باید توجه داشت آنهایی هم که با دست بسته نماز می خوانند آن را مستحب می دانند. توجه داشته باشید که پیامبر اسلام اگر دست بسته نماز می خواندند و سنت همیشگی پیامبر آن گونه بود، در این صورت، همه آن طور می خواندند و کسی در آن اختلاف نمی کرد. از خصوصیات شیعه پای بندی به سنت پیامبر است. اگر پیامبر اسلام دست بسته می خواندند: اولا، شیعیان قطعا دست بسته می خواندند در حالی که هیچ کدام از امامان معصوم شیعه نگفته اند که پیامبر دست بسته نماز می خوانده است. (مستند العروه، آیت الله شیخ مرتضی بروجردی، ج 4، ص 445). ثانیا، اگر عمل پیامبر می بود، اهل سنت نیز دست بسته خواندن را واجب می دانستند در حالی که هیچ کدام از چهار فرقه فقهی اهل سنت این عمل را واجب نمی دانند حتی مالکی ها آن را مستحب هم نمی دانند(الفقه علی المذاهب الخمسه، مغنیه، ص 109) آنان که اولین بار دست بسته نمازخواندن را رسم کردند چنین فکر کردند که چنین حالتی به خود گرفتن، یک نوع احترام وتواضع در برابر خداوند است و برای همین، دستور دادند که از آن به بعد در نمازها دست بسته باشند. بنابراین، اهل سنت نیز این عمل را عمل پیامبر نمی دانند، بلکه عمل صحابه پیامبر بعد از رحلت نبی اکرم(ص) می دانند و داستان آن را چنین آورده اند که وقتی که اسیران ایرانی را نزد عمر بن خطاب آوردند، عمر بن خطاب آنها را دست بسته دید و پرسید: چرا چنین کرده اید؟ گفتند: رسم ما ایرانیان این است که در برابر پادشاهان مان چنین می ایستیم. عمر بن خطاب از این حالت خوشش آمد و دستور داد از این پس در نماز چنین بایستند و مردم هم مطابق دستور عمل کردند و به این ترتیب، تکتف، سنت شد(مستند العروه، ج 4، ص 445 - جواهر، ج 11، ص 19) شیعیان علی(ع) براساس روایاتی که از امامان معصوم رسیده، به تکتف معتقد نیستند و به جای آن، دست ها راروی ران ها می گذارند و پایین می اندازند. برخی از روایات چنین است:الف) به امام صادق(ع) یا امام باقر(ع) گفته شد: کسی دست خود را روی دست دیگر می گذارد و نمازمی خواند، حکم این چیست؟ جواب داد: این، تکتف است و انجام نشود. ب) علی(ع) فرمود: مسلمان با گذاشتن دست خود روی دست دیگر، خود را به مجوس تشبیه نمی کند.ج) امام باقر(ع) فرمود: در نماز تکتف نکن که این کار مجوس است. چرا اهل سنت در نمازشان آمین می گویند؟ یکی از مباحث مورد اختلاف بین شیعه و اهل سنت مسئله گفتن آمین بعد از حمد نماز است. در این جا پس از تبیین و آشنایی با دیدگاه موافقان گفتن آمین در نماز(یعنی اهل سنت) به نقد و بررسی آن، همراه با بیان روایات باب و نماز پیامبر پرداخته آن گاه نظریه شیعه را بیان خواهیم نمود. از آن جایی که اختلاف در گفتن آمین در نماز بوده و نماز نیز از عبادات است. تذکر نکاتی لازم به نظر می رسد: الف. در شریعت اسلام، عبادات اعم از واجب و مستحب، توقیفی و محدود هستند؛ به این معنا که انجام آن در کم و کیف متوقف به همان صورتی است که از شریعت و دین به ما رسیده است؛ یعنی ما به هیچ وجه حق کم و یا زیاد نمودن آن را نداریم و نمى شود هر کس بر اساس اندیشه و خواست خود برنامه اى براى کیفیت آن انتخاب نماید. این حکم مختص نماز نیست، بلکه شامل هر عبادتی؛ مثل: روزه، وضوء، تیمم، ادعیه مأثوره و ... می شود. ب. مسلمانان اتفاق دارند که کلمه آمین جزء نماز نیست، (محمد رشید رضا، تفسیر القران الحکیم (تفسیر المنار)، ج 1، ص 39، ناشر دار المعرفة برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم) از این رو آنهایی که قائل بر مشروعیت و جواز گفتن آمین در نماز هستند نیاز به اثبات آن دارند؛ زیرا که اصل بر عدم جواز آمین در نماز است و برای اثبات آن نیاز به دلیل داریم و در صورت عدم اثبات، گفتن آن حرام و بدعت و باعث بطلان نماز است. روایات آمین در نماز از نظر راوی دو دسته اند: 1. روایاتی که در سلسله سند آنها ابوهریره وجود دارد. مانند این روایت: از پیامبر(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: وقتی که امام جماعت ولاالضالین گفت، شما آمین بگویید؛ چون ملائکه آمین می گویند؛ پس هر کس که آمینش با آمین فرشتگان همراه باشد تمام گناهان گذشته اش آمرزیده می شود.(بیضاوى، ناصر الدین أبو الخیر عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرارالتأویل، ج 1، ص 32، دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1418 ق.) این دسته از روایات به علت وجود ابوهریره در سلسله سند آنها هیچ اعتباری ندارد. علی(ع) در باره او می فرماید: ألا إنّ أکذب الناس أو قال: أکذب الأحیاء علی رسول الله أبوهریرة الدئسی؛ دروغ گو ترین مردم (دروغ گوترین زنده ها)، نسبت به پیامبر، ابوهریره است.( ابن ابی الحدید معتزلی، عزالدین ابو حامد، شرح نهج البلاغة، ج 4، ص 68، ناشر کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی نجفی، سال 1337، چاپ اول.) 2. احادیثی که راویانش عبارت اند از: حمید بن عبدالرحمن بن ابی لیلی، ابن عدی، عبد الجبار بن وائل، سهیل بن ابی صالح، علاء بن عبد الرحمن و طلحه بن عمرو که هیچ کدام از آنها شرایط پذیرش روایت در آنها وجود ندارد؛ زیرا حمید بن عبدالرحمن بن ابی لیلی که دارای حافظه درستی نبوده و ضعیف است. ابن عدی نیز مجهول است، عبد الجبار بن وائل نمی تواند از پدرش نقل کند؛ چون او بعد از شش ماه از مرگ پدرش تازه متولد شده از این جهت روایت منقطع است؛ در باره سهیل بن ابی صالح و علاء بن عبد الرحمن، ابو حاتم می گوید: حدیثشان نوشته می شود، ولی حجیت ندارد و طلحه بن عمرو نیز متروک و حدیثش بسیار ضعیف است.(سلطانی، عبد الامیر، حکم التأمین فی الصلاة، ناشر مجمع جهانی اهل بیت، چاپ دوم.) با وجود این افراد ضعیف و غیر موثقی که در سند این احادیث وجود دارد، نمی توان به این احادیث اعتماد و عمل نمود. بعضی ها برای توجیه گفتن آمین در نماز گفتند: عبارت آمین را به این جهت می گویند؛ چون اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ دعا است. در پاسخ به این توجیه باید گفت: این عبارت با قصد دعا، دعا می شود، ولی قصد قاری، تلاوت است نه دعا و اگر جایز بود که با خواندن هر دعایی؛ مثل: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ قِنا عَذابَ النَّار قصد دعا نمود، پس باید جایز بود بعد از هر دعایی آمین گفت، اما کسی به این مسئله قایل نیست.( سبزوارى، على مؤمن قمى، جامع الخلاف و الوفاق بین الإمامیة و بین أئمة الحجاز و العراق، ناشر زمینه سازان ظهور امام عصر(ع)، 1421 ه ق، چاپ اول، قم.) علاوه بر این همان طور که سابقاً بیان شد، نماز از جمله عبادات است که توقیفی است، بر فرض این که بتوانیم در قرائت آن قصد دعا کنیم باز هم گفتن آمین جایز نیست؛ زیرا اساساً در امور عبادی (که توقیفی هستند) کم یا زیاد کردن در آن بدون مجوز شرعی بدعت و حرام خواهد بود؛ چرا که بدون تردید این کلمه (آمین) جزء قرآن و هم چنین دعای مستقل و تسبیحی نیست، بنابراین از این جهت مثل سایر کلماتی است که از دایره قرآن و تسبیح خارج است. سخن پیامبر(ص) که می فرماید: شایسته نیست که سخن انسان ها به نماز افزوده شود( اسفراینى ابوالمظفر شاهفور بن طاهر، تاج التراجم فی تفسیر القرآن للأعاجم، مقدمه،20، ناشر انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، 1375 ش، چاپ اول؛ شهید ثانى، زین الدین بن على بن احمد عاملى، روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان، ص 331، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، قم.)، ما را از این کار نهی می کند؛ زیرا که بدون تردید این سخن انسان است نه خداوند. اگر کسی ادعا کند که آمین از اسمای خداوند است، می گوییم اگر چنین است، پس باید آن را در میان اسمای خداوند می یافتیم و می گفتیم: یا آمین، در حالی که کسی نگفته است که آمین از اسمای الاهی است.( ابن شهر آشوب، مازندرانى، محمد بن على، متشابه القرآن و مختلفه، ج 2، ص 170 ، ناشر انتشارات بیدار، چاپ قم، سال 1410 ق، چاپ اول.) نماز پیامبر(ص): بی گمان یکی از منابع معتبر احکام مسلمانان، سنت (قول، فعل و تقریر) پیامبر است، از این رو اگر از طریقی که همه قبول داشته باشند، سنت پیامبر(ص) در گفتن یا نگفتن آمین ثابت شود، بر ما حجت است و باید به آن عمل کرد. دانشمندان و راویان و محدثان اهل سنت در سنن و صحاح شان نماز پیامبر(ص) را نقل کرده اند که ما عین آن را بیان می کنیم: محمد بن عمر بن عطاء می گوید: از ابو حمید ساعدی که در میان ده تن از اصحاب از جمله ابو قتاده بود شنیدم که گفت: آیا به شما اعلام کنم که نماز پیامبر(ص) چگونه بود؟ گفتند: چطور در حالی که نه بیشتر از ما از آن حضرت پیروی کردی و نه قبل از ما از اصحابش بودی! گفت: چرا همین طور است ... گفت: پیامبر هنگام نماز دو دستش را تا محاذی شانه هایش بالا می برد و تکبیر می گفت و در حالت قرار و استقرار، قرائت نماز را می خواند، بعد در حالی که دستانش را محاذی شانه هایش بالا می برد تکبیر می گفت، بعد رکوع می کرد و کف دو دستش را روی زانوها قرار می داد، سپس می ایستاد بعد در حالی که می گفت سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ سر از رکوع بر می داشت، بعد دو دستش را محاذی شانه هایش بالا می برد و در حالی که کامل ایستاده بود می گفت اللَّهُ أَکْبَرُ، بعد به سمت زمین می رفت و به سجده می رفت دو دستش را در کنارش می گذاشت، آن گاه سرش را بلند می کرد روی پای چپ می نشست و موقعی که سجده می کرد انگشتان پا را باز می کرد، بعد الله اکبر می گفت و سرش را بلند می کرد و مجدداً روی پای چپ می نشست تا این که قرار و آرام می گرفت، سپس رکعت دیگر را نیز به همین صورت بجا می آورد، وقتی که دو رکعت به اتمام می رسید، تکبیر می گفت در حالی که دو دستش محاذی شانه هایش بود همان طوری که در شروع نماز تکبیر گفته بود همین طور در بقیه نماز رعایت می کرد تا این که در رکعت آخر پای چپ را به عقب می کشید و روی آن پا می نشست. اصحاب گفتند: راست گفتی، پیامبر این چنین نماز می خواند.(سنن ابی داود، باب افتتاح الصلاة، ج 2، ص 391، ح 627 ؛ سنن ابن ماجه، باب اتمام الصلاة، ج 3، ص 355) نکته ها: چند نکته در این حدیث قابل تأمل است. 1. با توجه به این که حمید از نظر تبعیت و صحبت رسول الله از آنها برتر نبود، طبعاً حساسیت آنها را برانگیخت. 2. از آن جایی که اعلام کرده بود که می خواهد نمازی را که پیامبر می خواند، بخواند لازم بود اصحاب پیامبر دقّت و وسواس بیشتری به خرج دهند. 3. ما می بینیم در این برنامه نمایشی به تمام ریزه کاری های نماز اشاره کرده است. از این رو با توجه به این نکات و مقدمات و با توجه به این که از منابع شیعه و اهل سنت نقل شده که پیامبر(ص) فرمود: آن طور که می بینید من نماز می گزارم نماز بگزارید،(بیهقی، السنن الکبری، ج 2، ص 345؛ سنن الدار قطنی، ج 3، ص 172،) اگر ابو حمید چیزی بر نماز رسول الله می افزود و یا از آن کم می کرد به یقین آنها ساکت نمی نشستند و او را با خبر می کردند، از این رو وقتی که می بینیم ابو حمید در شرح نماز پیامبر(ص) از آمین چیزی نمی گوید و از طرف دیگر بقیه صحابه نیز او را به آن یادآوری نمی کنند و در مورد آن تذکر نمی دهند، پس به یقین می توان گفت که پیامبر(ص) در نمازشان آمین نمی گفتند و این عمل پیامبر برای ما حجت است. علاوه بر این پیامبر(ص) فرمود: جایز نیست بعد از قرائت حمد آمین گفته شود.(صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 390، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال 1413 هـ ق.) امام صادق(ع) فرمود: در نماز جماعت، موقعى که امام جماعت سوره حمد را قرائت کرد، آمین نگویید.(کلینی، الکافی، ج 3، ص 313، چاپ دار الکتب الاسلامیة، تهران، سال 1365 هـ ش؛ طوسی، الإستبصار، ج 1، ص 318، دار الکتب الاسلامیة، تهران، سال 1390هـ ق.؛ طوسی، تهذیب الأحکام، ج 2، ص 74، چاپ دار الکتب الاسلامیة، سال 1365 هـ ش.) گذشته از این احادیث و دلایل، مرحوم صدوق روایتی نقل می کند که می فرماید: آمین در نماز از شعار مسیحیان اقتباس شده است.( صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 390.) بنابراین با توجه به این که نماز از عبادات و توقیفی است و آمین جزء نماز نیست از این رو به فتوای علمای امامیه گفتن آمین بعد از حمد حرام و نماز نیز باطل می شود.(حلی، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، تذکرة الفقهاء(چاپ جدید)، ج 3، ص 162، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، چاپ اول، قم، ایران، محقق و مصحح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت علیهم السلام؛ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج 1، ص 332، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1407 هـ ق، چاپ اول، قم، ایران، محقق/ مصحح: شیخ على خراسانى- سید جواد شهرستانى- شیخ مهدى طه نجف- شیخ مجتبى عراقى.)   .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image