کلام /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

چگونه فرشتگان و روح با اين که ديده نمي شوند ممکن الوجود هستند؟ سه مورد از صفات ممکن الوجودي آنها را بيان کنيد؟


مراد از ممکن الوجود، وجودي است که نسبتش به وجود و عدم مساوي است و به خودي خود نه اقتضاي عدم دارد و نه اقتضاي وجود؛ يعني واجب الوجود به عنوان علّت مي تواند ممکن را هم موجود نمايد و هم معدوم، زيرا ممکن نه واجب است و نه ممتنع. اين خصلت، خصوصيت مشترک بين همه مخلوقات اعم از مجرد و مادي است. بنابراين شي چه فرشته باشد چه روح به لحاظ اين که ممکن الوجوداست ، نسبتش به وجود و عدم يکسان است. به عبارت ديگر اوّلين و مهم ترين خصلت فرشته و روح اين است که اگر عنايت و تفضل خداوند به عنوان علّت هستي بخش نباشد، هر دو معدومند و اين نشان مي دهد که اين گروه نيز از اقسام ممکن الوجودند. پس از بيان اين ويژگي کلي براي همه موجودات ممکن، چند خصلت زير را مي توان به عنوان صفات ممکن الوجودي فرشته و روح به عنوان خاص ذکر نمود. 1. يکي از خصوصيات روح که نشان از ممکن بودن او دارد آن است که روح در دنيا محتاج به بدن است نه در حيات بلکه در عمل و فعل، به اين معنا که روح قادر است بدون بدن به زندگي خود ادامه دهد، امّا براي اين که در اين دنيا حالت بالفعل داشته باشد محتاج به بدن است و اين نياز به بدن او را ممکن الوجود مي سازد؛ در حاليکه مي دانيم واجب الوجود در هيچ امري به هيچ کسي در هيچ شي اي محتاج نيست و به همين دليل يکي از صفات حق تعالي غني است؛ يعني او از همه بي نياز و همه به او نيازمندند. اين نياز به بدن نشان مي دهد که روح ممکن الوجود است. 2. از ديگر خصائصي که سبب مي شود روح را ممکن الوجود بناميم آن است که روح از عدم خلق مي شود، چنان که خداوند در قرآن به آن اشاره نموده و مي فرمايد که روح همراه با خلق انسان، خلق مي شود ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ. سپس نطفه را به صورت علقه و علقه را به صورت مضغه و مضغه را به صورت استخوان هايي درآورديم و بر استخوان ها گوشت پوشانديم و سپس آن را آفرينش تازه اي داديم.... در تفاسير آمده است که منظور از انشأناه خلقا آخر، دميدن روح در کالبد انسان است. از اين آيه و آيات ديگر فهميده مي شود که روح همراه با بدن و شکل گيري بدن خلق شده است. 3. امّا از دلايلي که مي توان براي ممکن الوجود بودن فرشتگان ذکر کرد اين است که فرشتگان مي ميرند. اين که مخلوقات و از جمله فرشتگان باقي و ابدي نيستند، نشان از حالت امکان آنها داردلإ زيرا خداوند به عنوان علت جهان و واجب الوجود واحد، باقي و سرمدي است و هيچ گاه نابود نشده يا عمر او پايان نمي پذيرد. روايتي که اين مطلب را تأييد مي کند حديثي است از امام صادق ـ عليه السلام ـ که فرمود: هنگامي که خدا اهل زمين را مي ميراند آنگاه آسمان اوّل را مي ميراندلإ سپس اهل آسمان دوم را و همين طور تا آسمان هفتم، پس از آن ميکائيل را مي ميراند، آنگاه جبرائيل و بعد اسرافيل و آخر ملک الموت را مي ميراند. 4. از ديگر دلايلي که مي توان به عنوان ويژگي امکاني فرشتگان ذکر کرد دليل قرآني است. از ظاهر برخي از آيات قرآن بر مي آيد که فرشتگان تغيير پذيرند. اين مطلب آنجايي ثابت مي شود که خداوند در مورد فرشتگان در قرآن، از تعبير نزول ياد مي کند. اين تعبير در مورد ملائکه را به هر معنايي به کار گيريم باز نشانه يک نوع تغيّر و حرکت و دگرگوني در مورد فرشتگان است به عبارت ديگر خداوند در مورد خود هيچ گاه از عنوان انزال يا نزول يا چيزي شبيه به آن، نام نبرده است. بنابراين مي فهميم که اين حالت تغيّر و دگرگوني مخصوص موجودات ممکن (و از جمله فرشتگان) است. به عنوان مثال حق تعالي در سوره آل عمران آيه 124 مي فرمايد: إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَکفِيکمْ أَن يُمِدَّکمْ رَبُّکم بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِکةِ مُنزَلِينَ در آن هنگام که تو به مؤمنان مي گفتي آيا کافي نيست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان که از آسمان فرود مي آيند، ياري کند. تعابيري نظير فرود يا نزول، تعابيري است که در مورد خداوند به کار نمي رود، زيرا واجب الوجود هيچ گونه تغيّري را نمي پذيرد. بنابراين مي توانيم بفهميم که فرشتگان و روح هر چند ديده نمي شوند، باز هم ممکن الوجودند زيرا، رؤيت از صفات برخي ممکنات است و البته تنها صفت آنها نيست. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image