عقاید وهابیت /

تخمین زمان مطالعه: 13 دقیقه

وهابیون چه عقایدی دارند؟


ابتدا تاریخچه ای از وهابیت ذکر و در پایان عقاید خاص آنان ذکر خواهد شد.آئیـن وهـابـیـت,به ظاهر زائیده اندیشه محمد بن عبدالوهاب ( 1115 - 1206 هجرى قـمرى ) نجدى است , ولى ریشه هاى آن مربوط به احمد بن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه شـامـى اسـت , کـه در سـال 728 در زنـدان دمشق درگذشت , و نوشته هاى این شخص , اساس معتقدات وهابیان را تشکیل مى دهد . وقتى ابن تیمیه آراء و عقائد خود را درباره زیارت قبر پیامبر و مسافرت براى آن آشکار ساخت , و آن را حـرام اعـلام نـمود , از طرف علما و دانشمندان اهل سنت مصرو شام , آراء او مورد نقد قرار گـرفت و کتابهاى ارزشمندى در رد وى نوشته شد , که قسمت مهم آنها چاپ و منتشر شده است (1) . قـضـات چـهـارگـانـه اهل سنت بر این اکتفا نکردند , بلکه سران آنان در مصر و شام به تفسیق او پرداخته و او را یک فرد منحرف معرفى کردند , حتى دوست معاصر ابن تیمیه ذهبى در نامه دوستانه اى که به او نوشته است , او را دراشاعه و گسترش فساد همتاى حجاج خوانده است (2) . غائله ابن تیمیه با مرگ او فروکش کرد . شـاگـرد مـعـروف او ابـن القیم , هرچندبه ترویج آراء استاد پرداخت , ولى چندان از آن نتیجه نگرفت . او نیز در سال 751درگذشت و با مرگ او مکتب استاد او نیز به دست فراموشى سپرده شد . ولـى در اواسـط قـرن دوازدهـم هجرى یعنى سالهاى 1145 , بار دیگر اندیشه هاى ابن تیمیه به وسیله شخصى به نام محمد فرزند عبدالوهاب در سرزمین نجد احیا شد . و چون پدر او عبدالوهاب با عقائد فرزند مخالف بود , از این جهت ,تا پدر در قید حیات بود , وى از اظهار عقائد خوددارى مى کرد . وقتى پدر در سال1153 درگذشت , وى عرصه را براى نشر عقائد خود مناسب دید . لذا با همکارى امیرشهر عیینه به نام عثمان بن حمد به نشر عقائد خود پرداخت . چیزى نگذشت که عثمان از طرف امیر احساء مورد توبیخ قرار گرفت . او نیز ناچار شد که عذر شیخ را بخواهد و او را از شهر بیرون کند . شیخ محمد در سال 1160 , از شهر عیینه بیرون رفت , و رهسپار درعیه شد . در آن زمان , ریاست شهر با محمد بن سعود ( جد آل سعود ) بود , سرانجام میان آن دو , ارتباط برقرار شد و امیر شهر به او وعده پشتیبانى , و او نیز به امیر , نوید قدرت و غلبه بر بلاد داد . شیخ دعوت خود را تحت عنوان توحید و مبارزه با شرک آغاز کرد , و جز خود وپیروان مکتب را , مشرک معرفى کرد . حملات او به اطراف و اکناف و نجد آغازگردید . و نـفوس زیادى از زن و مرد و کودک قبائل اطراف , به دست اتباع شیخ کشته شد , و اموال زیادى تحت عنوان غنائم از مشرکان گرد آمد . در زمـانـى کـه شـیخ محمد به درعیه آمد و با محمد بن سعود توافق کرد ,مردم آنجا در نهایت تنگدستى و احتیاج بودند . آلـوسـى از قـول ابـن بشر نجدى نقل مى کند که من ( ابن بشر ) در اول کارشاهد تنگدستى مـردم درعیه بودم , سپس آن شهر را در زمان سعود مشاهده کردم , در حالى که مردم آن از ثـروت فـراوان بـرخوردار بودند , و سلاحهاى ایشان بازر و سیم زینت یافته بود , بر اسبان اصیل و نـجـیب سوار مى شدند و جامه هاى فاخر دربر مى کردند , و از تمام لوازم ثروت بهره مند بودند , به حدى که زبان از شرح وبیان آن قاصر است . روزى در یـکـى از بـازارهاى درعیه ناظر بودم , که مردان در طرفى و زنان در طرف دیگر قرار داشتند , در آنجا طلا و نقره و اسلحه و شتر و گوسفند و لباسهاى فاخر وگوشت و گندم و دیگر ماکولات به قدرى زیاد بود که زبان از وصف آن عاجز است , تاچشم کار مى کرد بازار دیده مى شد و من فریاد فروشندگان و خریدارانى را مى شنیدم که مانند همهمه زنبور عسل , درهم پیچیده بود که یکى مى گفت فروختم , و دیگرى مى گفت خریدم . (3) . الـبته ابن بشر شرح نداده است که این ثروت هنگفت از کجا پیدا شده بود , ولى با قرائن تاریخى مـعـلـوم مى شود که از حمله به مسلمانان قبائل و شهرهاى دیگر نجد به جرم موافقت نکردن با عقائد وى , و به غنیمت گرفتن و غارت کردن اموال آنان به دست آمده است . روش شیخ محمد در مورد غنائم جنگى که از مسلمانان آن دیار مى گرفت , این بودکه آن را هر طور مایل بود به مصرف مى رسانید . گـاهـى تمام غنائمى را که در جنگى نصیب او شده بود و مقدار آنهم خیلى زیاد بود , تنها به دو یا سه نفر عطامى کرد . غنائم هر چه بود در اختیار شیخ قرار داشت و امیر نجد هم با اجازه اومى توانست سهمى ببرد . یـکـى از بزرگترین نقاط ضعف برنامه زندگى شیخ , همین است که با مسلمانانى که از عقائد کـذائى او پـیـروى نمى کردند , معامله کافر حربى مى کرد , و براى جان وناموس آنان ارزشى قائل نبود . کـوتـاه سـخن اینکه : محمد بن عبدالوهاب به توحید , اما توحید غلطى که او مى گفت دعوت مى کرد . هر کس مى پذیرفت خون و مالش سالم مى ماند . وگرنه خون و مالش مانند کفار حربى حلال و مباح بود . جنگهائى که وهابیان در نجد و خارج از نجد - از قبیل یمن و حجاز و اطراف سوریه و عراق - مى کردند , بر همین پایه قرار داشت . هر شهرى که با جنگ و غلبه بر آن دست مى یافتند , برایشان حلال بود . اگـرمـى تـوانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار مى دادند , و الا به غنائمى که به دست آورده بودند , اکتفا مى کردند (4) . کسانى که با عقائد او موافقت مى کردند , و دعوت او را مى پذیرفتند مى بایست با اوبیعت نمایند . و اگر کسانى به مقابله برخیزند , باید کشته شوند , و اموالشان تقسیم گردد . طـبـق ایـن رویـه , مـثلا از اهالى یک قریه به نام فصول در شهر احساء سیصد مرد را به قتل رسانیدند و اموالشان را به غارت بردند (5) . شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 , درگذشت (6) , و پس از شیخ محمد هم , پیروان او به همین روش ادامه دادند . مثلا در سال 1216 , امیر سعود وهابى , سپاهى مرکب از بیست هزار مرد جنگى تجهیز کرد و به شهر کربلا حمله ور شد . کربلا در این ایام در نهایت شهرت و عظمت بود و زائران ایرانى و ترک و عرب بدان روى مى آوردند . سعود پس از محاصره شهر , سرانجام وارد آن گردید و کشتارسختى از مدافعین و ساکنین آن نمود . سـپاه وهابى آنچنان رسوائى در شهر کربلا به بار آورد , که به وصف نمى گنجد ,پنج هزار تن یا بیشتر ( تا بیست هزار هم نوشته اند ) را به قتل رسانیدند . پـس ازآنـکـه امیر سعود از کارهاى جنگى فراغت یافت , به طرف خزینه هاى حرم امام حسین ( علیه السلام ) متوجه شد . این خزائن , از اموال فراوان و اشیاء نفیس انباشته بود , وى هر چه در آنجا یافت , برداشت و به غارت برد . کربلا پس از این حادثه به وضعى درآمد که شعرا براى آن مرثیه مى گفتند (7) . وهابیها در مدت متجاوز از دوازده سال , گاه و ناگاه به شهر کربلا و اطراف آن , و همین طور به شهر نجف حمله مى بردند و غارت مى کردند . نـخـسـتـیـن این حملات هجوم در سال 1216 بود , که شرح داده شد و این هجوم به نوشته عموم نویسندگان شیعه در روز عید غدیر آن سال انجام گرفته است . حملات وهابیان متمرکز در نجد , به جده و مکه و مدینه و سوریه و عراق , بیش ازآنست که در این جا , بیان گردد . پیوسته جنگهاى خونین میان حکومت عثمانى ازطریق امراء مصر , و وهابیان وجود داشت . و گـاهـى بر اثر ضعف دولت عثمانى ,وهابیان بر طائف و مکه و مدینه دست یافته و آثار و مشاهد اسـلامـى را ویـران کـرده وامـوال را به غارت مى بردند و سرانجام از آنجا به نجد طرد مى شدند و عـثـمـانـیـهـا تـسلطخود را بر این مناطق با گماردن خاندان شریف بر ریاست حرمین حفظ مى کردند . در جـنگ نخست جهانى , مساله پان عربیسم زنده شد , و با اشغال شام و اردن وعراق از طریق دول بـزرگ مـانند بریتانیا و فرانسه , وحدت کشورهاى عربى از هم گسست , و هر نقطه اى از این بلاد به امیرى که مطیع دول بزرگ بود , سپرده شد . بـلادنـجـد , بـه آل سـعـود که بزرگ آن در آن روز عبدالعزیز بن سعود ( پدر فهد شاه کنونى ) واگـذار گـردیـد و این به خاطر همکارى نزدیکى بود که عبدالعزیز بابریتانیا در شکستن قدرت عثمانى انجام داده بود . این واگذارى , تحت شرائطى صددرصد استعمارى انجام گرفت که در تاریخ مذکور است . بـعـدهـا مـصالح بریتانیا خصوصا و جهان استعمار عموما , ایجاب کرد که بر قلمرو قدرت وهابیان افزوده شود و حرمین شریفین و منطقه حجاز را در اختیار آل سعود قرارگیرد . از این رو , با برنامه ریزى خاصى که در آن بریتانیا دست داشت , در سال1344 ه. ق , وهـابـیان , حرمین شریفین را پس از یک جنگ خونین تصرف کردند , و تنهادر طائف دو هزار نـفـر از عـلـمـا و بـزرگان و زن و مرد را کشتند , به گونه اى که خود عبدالعزیز بر این جنایت اعتراف کرد . در نـتـیـجـه , بـه حکومت خاندان شرفا در این سرزمین خاتمه داده شد , این دو منطقه وسیع اسـلامـى بـه ضمیمه نجد و حجاز به نام یک فامیل سعودى در دفاتر دول بزرگ استعمارى , به ثبت داده شد , نام نجد و حجاز منسوخ گردید و عبدالعزیز خود را در سال 1350 ه. ق . ( 1310 ه. ش ) شـاه دو مـنـطـقـه خـواند و کشور به نام مملکت عربى سعودى ( نه اسلامى سعودى ) نام گذارى شد . وى تا سال 1374 ( 1334 ش ) زمام امور را به دست داشت و پس از درگذشت او , فرزندان وى به نامهاى : ( سعود , فیصل , خالد , فهد )اشغالگران حکومت بر این سرزمین بوده و هستند . عـقـائد وهابى زندگى سیاسى وهابیان در منطقه اى که خاندان آل سعود در راس آن قرار دارند , براى خود فصل جداگانه اى لازم دارد که فعلا براى ما مطرح نیست . آنـچـه لازم اسـت , بـازگوئى اجمالى عقاید وهابیان است که آل سعود آن را ترویج مى کنند و در حقیقت وهابیت شیشه عمر آنها است . اساس آئین وهابیت را دو چیز تشکیل مى دهد :1 - هدم و نابودى آثار رسالت و اصالتهاى باقى مانده از دوران پـیـامبر (ص ) وصحابه و تابعان , به گونه اى که چیزى ملموس از آن زمان باقى نماند , و همه این کارها را در پوشش توحید و مبارزه با شرک انجام مى دهند . از ایـن جـهـت کلیه قبور متعلق به صحابه و عترت پیامبر و تابعان و علما و شخصیت هاى اسلامى رانابود کرده و با خاک یکسان مى کنند . و اگـر از مـسـلـمـانـان جـهـان نـمى ترسیدند , قبرپیامبر را نیز ویران کرده و به صورت مصلى درمى آوردند . در اثـر ایـن تز نامعقول , قبور ائمه چهارگانه شیعه و عموى پیامبر (ص ) , وقبر عبداللّه پدر آن حـضرت و قبور کلیه صحابه در بقیع ویران گردید , و به صورت تل خاکى درآمد , روشن است که استعمار ملتى که گذشته خود را فراموش کند , بسیار سهل و آسان مى باشد . امـروزه بـراى بـسـیارى از مسیحیان غرب , وجود مسیح مریم و حواریون او به صورت یک افسانه تـاریخى درآمده و در اصل وجود چنین شخصى با تمام خصوصیاتى که دارد , شک وتردید دارند , چرا که اثر ملموسى از مسیح و یاران او در دست نیست . اگـر خـداى نـکـرده , اصـالتهاى اسلامى دستخوش چنین ناجوانمردى شود , راه براى انکار اصل وجودپیامبر اسلام و یاران او آسان خواهد بود . 2 - پـائیـن آوردن مـقـام و موقعیت شخصیتهاى الهى از پیامبران و اولیاء در حال حیات و ممات , بعنوان اینکه آنان تنها بازگو کنندگان دستورات الهى بودند , و رسالت آنها در این قسمت با مرگ آنان پایان یافته و تفاوت چندانى با امت خود ندارند . این دو اصل , دو پى آمد بسیار ناگوار داشت . الـف : آئیـن اسلام به صورت یک آئین خشک معرفى شد که هر نوع حرکت و تحول , رنگ شرک و دوگـانـه پـرسـتـى به خود گرفت , به گونه اى که احترام آموزگاران الهى به صورت برگزارى یادواره نیز شرک اعلام گردید . گـوئى بـایـد ارتباط بشر با گلهاى سرسبدآفرینش قطع شود , و از اسلام جز کتاب , و احادیث ( کذائى ) چیزى باقى نماند . ب : ایجاد تفرقه در میان مسلمین , به گونه اى که جهان تسنن دچار تفرقه شد وجنگهاى خونینى بـه راه افـتاد , خامه دانشمندان به جاى دفاع از حملات مسیحیان ومادیها , صرف دفاع از شبهات محمد بن عبدالوهاب شد و اندیشمندان بزرگ مصر و عراق و شام و لبنان در این سه قرن , پاسى از وقت خود را صرف نقد این مسلک نمودند . اسـاس آئین وهابیت همان دو اصل است و دیگر عقائد آنان روى این دو اصل استواراست مانند :1 - تحریم ساختن سقف و سایبان روى قبور . 2 - تحریم گزاردن نماز در مشاهد مشرفه . 3 - تحریم مسافرت براى زیارت پیامبر اسلام و دیگر اولیاء نیکان . 4 - تحریم توسل به اولیاء الهى پس از ممات . 5 - تحریم تبرک و استشفاء . 6 - تحریم درخواست شفاعت از شافعان واقعى . 7 - تحریم برگزارى یادواره پیامبران و اولیاء الهى . 8 - تحریم سوگند به غیر خدا . 9 - تحریم نذر بر اولیاء الهى . گـوئى اسـلام حـکـمـى جز تحریم , و دعوتى جز مبارزه با فطرت انسان نداشته و انسان ازچپ و راست پیوسته باید , الفاظ شرک , حرام , ممنوع را بشنود . دربـاره آگـاهـى از تـاریخچه وهابیان به کتاب وهابیان و براى آگاهى از بى پایگى این اصول و عقائد آنان , به کتاب آئین وهابیت مراجعه بفرمائید . پرسشها و پاسخها، سبحانى - جعفر 1 - به کتابنامه رد وهابیت در مجله مکتب اسلام سال 29 , و نشریه تراثنا شماره 17مراجعه شود . 2 - متن نامه در کتاب تکمله السیف الصیقل , ص 190 موجود است . 3 - تاریخ ابن بشر نجدى . 4 - جزیره العرب فى القرن العشرین ص 341 . 5 - تاریخ المملکه .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image