-موسیقی راک /

تخمین زمان مطالعه: 26 دقیقه

لطفا اطلاعاتی در رابطه با گروه های موسیقی نظیر راک،‌جاز، هوی متال و... می خواستم و اینکه آیا این گروه ها با نیت خاصی ایجاد شده اند؟


موسیقی «متال» (METAL) یکی از انواع موسیقی شیطان‌پرستی است که سبک اعتراض‌گونه همراه با خشونت دارد و به سه نوع عمده تقسیم می‌شود.  1 . متال آشال: که بر مسائلی چون خشونت، تندی، غضب و مرگ تمرکز دارد.  2 . متال جشن و پارتی: که بیشتر متمایل به مسائل جنسی و اجتماعی است.  3 . متال سیاه: که به طور واضح و آشکار به شیطان می پردازد. متن این ترانه‌ها به وضوح به مسائل چون زنای با محارم، تجاوز، شکنجه، و قربانی کردن انسان‌ها می‌پردازد. روندی که موسیقی متالیکا در گسترش مقوله شیطان‌پرستی تاکنون طی کرده است بسیار قابل توجه می‌باشد. ظهور یک خواننده جدید دقیقا به مثابه یک شیطان جدید همواره جمع تازه‌‌ای از علایق و عواطف اقشار مختلف مردم در کشورهای جهان را (علی‌الخصوص جوانان) به خود جلب می‌کند. نقش موسیقی متال نقش حساس گسترش دامنه مخاطبین شیطان‌گرایی می باشد . از سوی دیگر با گذشت زمان ، خوانندگان متالیکا همه روزه بیشتر تمایلات شیطانی خود را آشکار می‌نمایند و بدین‌سان می‌توان آنها را عامل تبلیغ شیطان‌گرایی معرفی کرد . یکی دیگر از گروه‌های معروف – موسیقی شیطان‌پرستان گروه راک است. این گروه‌ طبق نوشته‌هایشان نفس و زندگی خود را به شیطان سپرده‌اند و شیطان را چون خدای خود می‌پرستند آن‌ها در بیانیه‌های خود اعلام کرده‌اند که شیطان به آن‌ها قدرتی داده تا به وسیله آن معجزاتی انجام دهند که حتی باعث خودکشی اشخاصی می‌شود که برای شنیدن کنسرت این گروه‌ها در محل حاضر می‌شوند. برپایه آمار منتشر شده در غرب، از هر هفت جوانی که به موسیقی راک گوش می‌دهند یک نفر آن‌ها خودکشی کرده است. در بین تمام گروه‌های راک، گروه بوسه، ملقب به «لژیونر شیطان» است که این لقب به واسطه وحشی‌گری این گروه، از طرف گروه‌های شیطان‌پرستان دیگر به آن‌ها نسبت داده شده است. گروه‌های هوی متال که از گروه‌های موسیقی متالیکا برگرفته شده‌اند، دارای شاخه‌های متعددی هستند. افراد این گروه به شیطان پرستی، همجنس‌بازی، نژاد‌پرستی، مشروبات الکلی، مواد مخدر و هر گونه کار غیر متعارف دیگر می‌پردازند. افراد این گروه در زمان رقص اقدام به تکان دادن سر از نوع خاصی که به هد زدن معروف است می‌نمایند و به همین دلیل معمولاً موهای خود را همیشه بلند نگه می‌دارند. در حال حاضر گروه متال با قدیمی شدن علاقه به رپ در ایران، طرفداران بیشتری را به خود جذب نموده است. شیطان‌گرایی در موسیقی راک و متال به تدریج خود را آشکار کرد و آوای خود را به جهان رساند. اشعار این گروه توسط خواننده آن جیمز هتفیلد سروده می‌شد. «جیمز» یک فرد دائم‌الخمر است که به نوشتة «مجلة موسیقی قرن بیستم» یک شیطان واقعی با تمایلات منحرف جنسی و یک مصرف‌کننده پروپا قرص L.S.D به حساب می‌آید. «هتفیلد» چندبار به اتهام جریحه‌دار کردن عفت عمومی، به زندان رفته است. (البته در نظر داشته باشید که جریحه‌دار کردن عفت عمومی! در آمریکا واقعاً کار مشکلی است!) جیمز، نوازندة گیتار که به کندن دست و پای حیوانات کوچک نظیر گربه و سنجاب در هنگام اجرای کنسرت، شهرت دارد یک بار به جرم قتل شبه‌عمد نیز محاکمه شده است. از آنجای که هدف موسیقی راک ومتال، ایجاد فضا برای روابط آزاد دختران پسران، ترویج ابتذال فساد، بی بندوباری، ترغیب به استفاده از لذت جسمی و جنسی در بالا ترین حد و آزادی و بی قیدی کامل در رفتارهای فردی و کاملاً لهوی وطرب انگیزاست از نظر اسلام گوش دادن به آن حرام است. توضیحات تکمیلی: در ادامه بخش هایی از سخنرانی حجت الاسلام خسروپناه پیرامون جریان هاى فکرى و فرهنگى معاصر ایران که به صورت مختصر و مفید به این موضوع پرداخته است ارائه می گردد و در ذیل هریک توضیحات بیشتر ارائه می شود:   تحلیلى بر جریان هاى فکرى و فرهنگى معاصر ایران  1.جریان خرده فرهنگ ها نخستین جریانى را که خدمت دوستان و سروران گرامى عرض مى کنم، یک دسته از جریان هاى فرهنگى در کشوراند که با عنوان «خُرده فرهنگ ها» مطرح است. مثل گروه رَپ، مِتال یا هِوى متال و راک، همه ى اینها گروه هاى فرهنگى اند. چندان جنبه ى فکرى ندارند; اما پشتوانه ى فکرى دارند و در آثارى که منتشر مى کنند پشتوانه فکرى هویداست. البته باز هر کدام از این گروه ها زیرمجموعه هایى دارند; مثلاً گروه رَپ، یک زیرمجموعه اى به نام «گروه هامِر» دارد، که به هر حال با گروه هاى زیرمجموعه هاى دیگر تفاوت دارند. یا مثلاً هِوى متال ها زیرمجموعه هایى به نام باکره ى فلزى یا قاتل، گروه دختران و نیروانا دارند. نیروانا اصطلاحى بودایى است که معتقدند در اثر ریاضت به آن مى رسند این گروه ها در کشورهایى مثل آمریکا به یک فرهنگ اجتماعى تبدیل شده است و این ها شکل گرفته اند و سپس وارد جامعه ى اسلامى هم شده اند; مثلاً یک گروه از گروه هاى هِوى متال است که اصطلاحشان این است; مى گویند: «we are sex profer»; ما پیامبران سِکسیم. و آزادى بى بندوبارى جنسى را خیلى عَلنى و آشکارا ترویج و پیشنهاد مى دهند. این گروه هاى فرهنگى در دهه هاى 1980 میلادى، در اعتراض با نژادپرستى و با شعار صلح و آزادى به عصیان وضع موجود آمریکا قیام کردند. یعنى خیلى از عمرشان نمى گذرد. اصلاً این جریان ها را خیلى از سیاهپوست هاى آمریکا ایجاد کردند براى اینکه با وضع موجود آمریکا موافق نبودند. به علت نژادپرستى اى که آنجا حاکم بود، آمدند شعار صلح و آزادى را پیشنهاد دادند. مبارزه با نژادپرستى و تبعیض نژادى، این بحث ها را مطرح کردند تا این که بتوانند حق خودشان را از دولت وقت بگیرند. شیوه ى کارى شان هم راهپیمایى بود. از بعضى از آوازها و آهنگ ها نیز استفاده مى کردند; اشعار خاصى را مى سرودند. کم کم دولت آمریکا آمد و به این جریان هاى معترض یک جهتى داد; منحرفشان کرد و این ها را در فاز مسائل اخلاقى انداخت; یعنى گروه هاى سیاسى، اجتماعى و فرهنگى به یک سرى خرده فرهنگ هاى مبتذل تبدیل شدند، که اکثر اینها یا گرایش هاى هم جنس بازى دارند یا ترویج و تبلیغ نسبت به مسائل مبتذل اخلاقى مى کنند. و خلاصه ماهیت و هویت آن جریان ها تغییر پیدا کرد و به یک سرى جریان هاى ضد اخلاقى تبدیل شد. حالا بد نیست من بعضى از علایم اینها را هم خدمتتان بگویم. شاید دوستان بعضى از این جوانان را دیده باشند، که یک محاسن لنگرى براى خودشان درست مى کنند و محاسنشان را در واقع مى تراشند و یک تکه خطى در محاسن خود به حالت مثلاً لنگر کشتى درست مى کنند. این علامت هِوى متال ها است. پیراهن و لباس هاى مخصوصى دارند; سایت دارند و جدى هم دارند فعالیت مى کنند. حالا من نمى خواهم بگویم اینها در کشور ما یک جریان شایعى هستند; اما دست کم یک گرایش هستند، که جوانان اسلام را دارند جذب مى کنند. وجه اشتراک همه ى این گروه ها برخوردارى از ایدئولوژى نهلیستى است. همه ى این گروه ها پوچ گرا هستند; یعنى مى گویند: آقا! این بحث هایى که در باب مثلاً هدف آفرینش و کمال انسان و قرب به خدا هست، همه ى این ها را کنار بگذارید. هیچ هدفى در این عالم نیست و یک دنیاى بى معنایى است، که ارزش زیستن هم ندارد; حتى این پیام را هم به فیلم درآورده اند. در یک صحنه اى نشان مى دهند، که مثلاً یک بچه اى در یک صحرا و بیابان بَرَهوت به دنیا مى آید; سپس این بچه بزرگ مى شود; رشد مى کند و به دنبال هدف و گمشده اى مى گردد. هرچه مى رود تا وقتى که محاسن و مثلاً موهاى سرش سفید شده است، به هیچ چیزى نمى رسد. آخرش به یک دیوارى مى رسد که پشتش عدم و نیستى است; یعنى پوچ گرایى. خب، از برکات تسامح و تساهل در کشورمان این بوده است که دو سه سالى کتاب هاى این ها هم در نمایشگاه بین المللى کتاب به فروش مى رسد. با مجوز وزارت ارشاد هم منتشر مى شود! من کتاب هاى زیادى از این ها را دیده ام; ولى یکى از آنها را تحت عنوان «نابخشوده» آورده ام. اشعار متالیکا که با همین اشعار خواننده هایشان موسیقى اجرا مى کنند. بعضى از تصاویر خواننده هایشان را هم در آخر کتاب منتشر کرده اند، که اشعارشان با مضامین پوچ گرایى، نِهلیستى و امثال اینها بسیار سازگار است و سراسر کتاب این را نشان مى دهد; مثلاً من یک قسمتى از این را بخوانم: «پریدن درون آتش» آن پایین در اعماق منزل آتشین من است. ناقوس فراخوانى به صدا در مى آید و تو و تمام ساکنین زمین را وسوسه مى کند تا به گناهى که ما انجام مى دهیم بپیوندید. کارى است که باید انجام شود. تا بعد که مى گوید: پس بیا و به درون آتش بِپَر. یک تاریکى، یک ظلمت، دنیاى آتشین، دنیاى بى معنا، با جهنم در چشمانم و مرگ در رگ هایم، پایان راه نزدیک است. پیام این کتاب ها این است که با تیراژهاى متعدد منتشر مى شود، که به هر حال، ایدئولوژى پوچ گرایى، نِهلیستى، بى معنایى، بى هدفى، همان دردهایى که امثال صادق هدایت مبتلا بودند در این آثار آشکارند. اگزیستانس هاى الحادى، مثل «آلبرکامو»، «نیچه» و «کافکا» و اینها همه پوچ گرا شدند و آخرش هم خودکشى کردند. یا مثل نیچه دیوانه شدند. یک کسى مثل صادق هدایت که متأثر از «آلبرکامو» و «کافکا» است، پوچ گرا مى شود، که او هم در نهایت خودکشى کرد. به تعبیر آقاى مطهرى، صادق هدایت یک آدم مثلاً فقیر و بیچاره اى نبود; ثروت داشت و از دنیا همه چیز هم داشت; اما مى گفت: زندگى به زحمتش نمى ارزد. که آثار ایشان هم در سراسر کشور مرتب توزیع مى شود. دومین وجه اشتراک این گروه ها، انحرافات جنسى و اخلاقى است. همه ى آنان آلوده اند. عمدتاً هم، هم جنس بازاند. این افرادى که موسیقى هاى متال، راک را ترویج مى کنند در آلودگى هاى اخلاقى غوطهورند. سومین ویژگى و وجه اشتراک این ها دین ستیزى است. دین گریز نیستند; نه این که بگویند، ما کارى به دین نداریم; این ها دین ستیزاند; یعنى قدم به قدم با دین مبارزه مى کنند; مثلاً در بعضى از موسیقى هایى که از فیلم هایشان گرفته شده است، وقتى دارند این اشعار را با آن احساسات و عواطف خاصى که دارند، مى خوانند، انجیل را دستشان مى گیرند، برگه هاى انجیل را پاره مى کنند و پرت مى کنند; یعنى ما ضد دین هستیم. و در بعضى از جوامع اسلامى همین کار را روى قرآن انجام دادند; چون پوچ گرا هستند. مهم ترین مانع پوچ گرایى از نظر خرده فرهنگ ها دین است; پس باید با دین مبارزه کنند. توضیحات بیشتر: ((رپ)) (paR) در لغت به معنای زخم زبان, ضربت سریع و تند زدن, آدم بی توجه و حقه باز و مورد سرزنش قرار گرفته است. هواداران این گروه, پسرانی با موهای بلند و یا کلاه گیس هستند, لباس ((جیر)) به تن کرده و دم پای شلوارشان تنگ است و با عینک دودی, کفش مخصوص و کمربند و دست بندهای آرم دار در اجتماع ظاهر می شوند. علامت و آرم این گروه از صلح جهانی (ecaeP) گرفته شده, اما هیچ سنخیتی با طرز فکر و رفتار گروه ندارند. از نظر تاریخی, در دهه 1980 میلادی عده ای سیاه پوست آمریکایی که ریشه اصلی نژاد آنها آفریقایی بود, جهت رسیدن به صلح و آزادی در قاره آفریقا و در اعتراض به نژادپرستی اقدام به تظاهرات کردند. نقطه اجتماع سیاه پوستان و آغاز تظاهرات آنها از محله معروف ((هارلم)) در نیویورک بود و هنوز هم از این محل به عنوان مرکز هدایت paR نام برده می شود. اجتماع کنندگان که نام رپ را انتخاب کرده بودند اعتراض خود را با نوعی رقص و پایکوبی اعلام کردند و سپس با مرور زمان نوعی موسیقی مخصوص این گروه رواج یافت و حمایت های مالی و نیز پیوستن برخی خوانندگان معروف, باعث شهرت گروه رپ گردید. رفته رفته رپ جای خود را در جامعه آمریکا باز کرد. موسیقی گروه غنا و تنوع زیادی یافت به طوری که پس از مدتی موسیقی رپ با عناوین مختلفی پدید آمد که مشهورترین آن گروه(ام .سی مهامر) است. شهرت غیرمنتظره رپ باعث شد تا استعمار از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند و با به انحراف کشاندن اهداف رپ, این گروه به ابزاری در دست قدرت های بزرگ تبدیل شد تا جوانان را به انحراف اخلاقی بکشاند. امروزه در سراسر آمریکا, اروپا, آسیا و حتی آفریقا, جوانان بی بند وباری دیده می شود که با سر و وضع عجیب و غریب در اجتماع ظاهر می شوند, بدون آن که به بررسی ریشه یابی این حرکت خود بپردازند. آنان به نوعی خودباختگی و حتی گاهی به فساد و انحراف کشیده می شوند در حالی که مدعی هواداری از رپ یعنی کمک به قیام سیاهان برای کسب صلح و آزادی هستند. از سوی دیگر موسیقی گروه رپ مورد استفاده گروه های منحرف اخلاقی قرار گرفته است. آنان خود را فارغ از تمامی مسایل زندگی دانسته و در پی یک آسایش مفرط و بی حد و اندازه هستند و به همین علت دوستی و سازش را که شعار صلح جهانی است به اشتباه تعبیر کرده و خود را متصل و پیرو آن می دانند. این گروه برای خود گردنبند و دستبندهای مخصوص دارند و آرم گروه نیز به صورت یک تکه یا دو تکه بر آنها نقش بسته و به وسیله زنجیر به یکدیگر متصل شده اند. گروه رپ به چندین فرقه یا زیرمجموعه تبدیل شده و یکی از مهمترین این مجموعه ها گروه SAR دختران است. طرفداران ((راس)) خط و مشی رپ را انتخاب کرده اما در هدف معتقد به آزادی تام و کامل دختران می باشند. یکی از فرقه های مهم در میان زیرمجموعه رپ که به شیطان پرست غیرمشهور است گروه PSAW می باشد که مخفف جمله ((ما پیامبران سکس هستیم)) گرفته شده است . افراد هوادار این فرقه دارای تفکرات هوسرانی, همجنس بازی , ولگردی های شبانه و آزاد از هرگونه قید و شرطی هستند. یکی دیگر از فرقه های رپ, گروه ((هوی متال)) می باشد که خود دارای چندین فرقه می باشد که مهمترین آنها عبارتند از: متالیکا, ایرون , مادن ,تی برگتر ,انترمتال. نقظه مشترک و متصل همه آنها آزادی جنسی است و در رده بعدی نیز صلح برای آزادی سکس, آزادی اعتیاد مواد مخدر, آزادی بی بندوباری, روابط آزاد دختر و پسر ,نژادپرستی, خشونت علیه خانواده و... قرار دارد. 2. جریان شیطان پرستى جریان دیگر فرهنگى که امسال در نمایشگاه کتاب آشکار شد، جریان شیطان پرستى است. که در همین نمایشگاه کتاب امسال دو غرفه ى مستقل در دو سالن متفاوت تحت عنوان تالار وحشت داشتند. این شیطان پرست ها سایت هاى متنوعى هم دارند و تبلیغ مى کنند; البته گاهى اوقات هم مى گویند: واقعاً ما شیطان را نمى پرستیم; اما در تبلیغ شیطان تلاش مى کنند. کارکرد شیطان چیست؟ ایجاد شر، گناه، معصیت و تخلف از اوامر و نواهى الهى است. کار شیطان را این ها انجام مى دهند; مى گویند: ما واقعاً شیطان را نمى پرستیم; اما اعمال و رفتار شیطان را تأیید مى کنند. باز کتاب هایى که امسال همین غرفه ها توزیع مى کردند، کتاب هاى متنوعى بود. من دو تا از این کتاب ها را آورده ام: یکى «اسمِ من، اهریمن»، یکى دیگر «من مُرده ام» کتاب هایشان هم با رنگ هاى تیره و تند منتشر مى کردند و در واقع تأثیر روان شناختى تاریکى، ظلمت و امثال این ها را نشان مى دهد. متن هم بر همین معانى کاملاً دلالت دارد. کتاب هاى دیگرى که دارند: دختر سایه، جانور خبیث، دروغگو دروغگو، جیغ و... مى بینید، تعابیر کتاب ها و مضامین، شیطانى است. این ها هم از آن گروه هایى اند که دین ستیزاند و کاملاً با دین در تعارض و چالش هستند و عناد دارند. حالا ببینید ما با چه دنیایى روبه رو هستیم. من این خرده فرهنگ ها را وقتى مى شنوم، شناسایى و مطالعه مى کنم. یاد آن جمله ى حضرت امام مى افتم که مى فرمود: اى علماى اسلام! به داد اسلام برسید. به مراتب، الآن ما در یک وضعیت شبیخون فرهنگى هستیم، نه تهاجم فرهنگى; بیدار بشویم. یک مقاله: ( موسیقى شیطانى ،مهدى حق وردى ،مجله پرسمان ، شماره 51 - آذر 1385 ) در دهه 1960م. شیطان پرستى توسط سرمایه داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست در انگلستان و ایالات متحده آمریکا، به وجود آمدند که معروف ترین آنها، تشکل «کلیساى شیطان»، در شهر سان فرانسیسکو بود. امروزه دیگر صلیب هاى وارونه، ستاره پنج پر، صورت هاى نقاشى شده، ماسک هاى حیوانات درنده شاخ دار، برهنه پوشى و...، تنها نشانه ها و سمبل هاى شیطان پرستى نیست. عمده ترین نشانه شیطان پرستى را در تجاوز و قتل - به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان و قتل آنان - باید دید. شیطان پرست ها موظفند که همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدسات اعلام کنند. استفاده از موسیقى، مهم ترین ابزار این فرقه، در جهت تبلیغ عقاید خود و نیز تحت تأثیر قرار دادن جامعه، به خصوص قشر جوان مى باشد. این گروه ها گاهى خود اذعان مى کنند که شیطان پرست هستند و برخى از آنان بدون این ادعا، به تضعیف بنیان هاى ارزشى و دینى و تبلیغ افعال شیطانى مى پردازند. با توجه به فراوانى موسیقى هاى مبلغ این گروه ها در ایران و رویکرد برخى جوانان بى اطلاع به این نوع موسیقى و حتى چاپ کتاب حاوى متن این موسیقى ها و سرمایه گذارى زیاد دشمن در این باره، بررسى و تحقیق پیرامون این موضوع و اطلاع رسانى و آگاهى افکار عمومى، امرى ضرورى به نظر مى رسد. خبرگزارى فارس طى خبرى در تاریخ 20.10.1383 پرده از این فعالیت ها برداشت و در این باره چنین گزارش داد: «امین، دانشجوى یکى از رشته هاى گروه پزشکى دانشگاه که از افراد مؤثر گروه شیطان پرست هوى متال در ایران است، مدتى پیش به صورت اتفاقى و بر اساس درخواست یکى از دوستان خود که قصد بازدید از جبهه هاى جنوب کشور را در کاروان هاى راهیان نور داشت، به همراه جمعى از دانشجویان، عازم این مناطق شد که تأثیرات روحى این سفر، زمینه ساز رویگردانى وى از فعالیت در گروه هاى فعال شیطان پرست و بیان حقایقى قابل توجه درباره آنها شده است. به گفته این فرد، عناصرى از رژیم صهیونیستى که در کشور امارات حضور دارند، شبکه اصلى هدایت گروه هاى هوى متال را در ایران، در دست دارند. بر اساس اسناد ارائه شده توسط امین، حساب هاى ارزى این گروه در شبکه بانکى کشور است و از طریق شبکه اینترنت هدایت مى شود و در سال گذشته، حدود هشت میلیون دلار آمریکا به این حساب ها واریز شده است که بین گروه هاى شیطان پرست، در شهرهاى مختلف ایران، توزیع گردید. وى با بیان این که تعداد اعضاى این گروه در برخى شهرهاى کشور به دو هزار نفر بالغ مى شود، اضافه کرد: مطالب ارائه شده نشان مى دهد که برخى فعالیت هاى ضدامنیتى نیز توسط برخى عناصر خاص در این گروه ها، براى رژیم صهیونیستى انجام مى شود. وى با یادآورى این که مجوزهاى ارائه شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى براى چاپ گسترده کتاب هاى گروه هاى هوى متال در کشور، زمینه ارتباط نزدیک فکرى اعضاى این جریان در سراسر کشور را فراهم ساخته است، افزود: در سال هاى اخیر، به دلیل عدم وجود نظارت و کنترل واقعى در کشور، گروه هاى اجتماعى معارض، کارکرد سیاسى و ضدامنیتى پیدا کرده، زمینه سوءاستفاده هاى ضدملى بیگانگان از آنها فراهم شده است. در حال حاضر، گروه متال، با قدیمى شدن علاقه به رپ در ایران، طرفداران بیشترى را جذب کرده است». در این مقاله سعى مى شود تا به بررسى برخى از این موسیقى هاى شیطانى و شیطان پرستى پرداخته شود. 1. موسیقى رپ RAP، فرهنگى که به ویژه به جوانان سیاه و اقشار تحتانى در جوامع غرب تعلق دارد و از آمریکا سرچشمه گرفته، شورش گران سراسر جهان را تحت تأثیر قرار داده است. موسیقى RAP ، از تکامل اشکال دیگرى از موسیقى سیاهان در محله هاى فقیرنشین برانکس نیویورک و تا حدودى هارلم شکل گرفته است. این محلات، نقطه تمرکز گروه هایى از سیاهان است که سال ها پیش، تحت شرایط فلاکت بار اقتصادى، مجبور به مهاجرت از ایالات جنوبى به شهرهاى بزرگ نظیر نیویورک شدند. در اواخر دهه 1960م. وقتى که آمریکا زیر ضربه مبارزات انقلابى در کشورهاى تحت سلطه اش، به ویژه ویتنام، قرار داشت و انقلاب چین نیز بر شورش گران و انقلابیون در ایالات متحده تأثیر نهاده بود، در شهرهاى بزرگ آمریکا، تضادهاى طبقاتى میان سیاهان با بورژوازى امپریالیستى و پایه هاى اجتماعى اش، شدتى فوق العاده یافت. بین محلات فقیرنشین سیاه با سایر نقاط شهر نیویورک، چیزى شبیه به خط مرزى وجود داشت. خط مرزى، شاهد درگیرى دسته هایى متشکل از سفیدهاى نژادپرست و پلیس با گروه هاى بزرگ و متشکل جوانان سیاه بود. گروه هاى RAP از دل همین تشکیلات شورشى سیاه شکل گرفتند. در این جا قسمتى از نخستین ترانه RAP اعتراضى را که از معروفیتى بین المللى برخوردار است و «پیام» نام دارد، مى خوانیم؛ این ترانه که از آثار گرند مستر فلش و گروه فوریوس فایو است، حکایت کننده شرایط نابسامان طبقه هاى فقیرنشین جامعه است: «دستم را بروى اسلحه ام مى فشارم؛ زیرا قصد جانم را کرده اند. مرا هل ندهید؛ دیگر جان به لبم رسیده؛ مى کوشم به سیم آخر نزنم. این جا درست مثل یک جنگل است و بعضى وقت ها تعجب مى کنم که چگونه مى توان جان سالم به در برد». در همان سال هاى نخستین شکل گیرى رپ، با دخالت قدرتمندان، هدف هاى سیاسى و اجتماعى گروه هاى سیاه پوست، دست خوش نوعى تحریف گردید و در نتیجه، به ابزارى در دست سیاست مداران صهیونیسم تبدیل شدند. در طول مدتى که رپ شکل مى گرفت، عناوین مختلفى از این نوع موسیقى، توسط موسیقى دان ها به وجود آمد و با پیوستن خوانندگان معروفى به این گروه، موسیقى رپ، طرفداران زیادى را به خود جلب کرد. آن رپ، نسبت به گروه هاى دیگر، طرفداران بیشترى دارد و جوانان علاقه مند به موسیقى، آن را گوش مى دهند و براساس مدل هایى که به آنها القا مى شود، لباس مى پوشند و آرایش هاى ظاهرى رپ را برمى گزینند. شلوارهایى که پاچه گشاد آنها بر روى زمین کشیده مى شود، مانتوهایى با آستین هاى بلند، موهاى روغن زده و چسبیده بر سر، عینک هاى دودى با قالب فلزى، خط ریش پایین تر از گوش پسران و روسرى هاى کوچک و معمولاً سفیدرنگ دختران، ویژگى هاى ظاهرى افراد گروه رپ است. برخى از گروه هاى زیرمجموعه رپ عبارتند از: Ace of Baseکه در سبک موسیقى پاپ از سال 1988م. در آمریکا و اروپا برنامه اجرا مى کنند. اعضاى این گروه، چهار خواننده سیاه پوست هستند که اغلب اشعارشان، پیرامون عشق و روابط آزاد غیراخلاقى مى باشد. New Kids of The Blackکه از سال 1987م. برنامه اجرا مى کنند و آهنگ هاى آنها بسیار تند و با مضامینى درباره عشق و زندگى است. خوانندگانى به نام هاى کوئین و جیمى، به همراه دو سیاه پوست دیگر، عضو این گروه مى باشند و همگى هم جنس باز هستند. 2. موسیقى متال موسیقى متال، داراى زیرمجموعه هاى زیادى است که برخى از آنان جزء مهم ترین گروه هاى شیطان پرست محسوب مى شوند؛ مانند هوى متال، بلک متال و... . Black Metal از زمانى پدید آمد که نئووایکینگ هاى نروژ، در جست وجوى راه و وسیله اى براى نابود کردن مسیحیت در نروژ و بعد در تمام دنیا بودند و در این راه، انسان هاى بسیارى را کشتند و کلیساهاى زیادى را آتش زدند و بلک متال را بى نهایت نواختند تا شاید خداى تاریکى ها باز گردد. موسیقى اى که بیانگر دنیاى تاریک، سرد و بى روح است و سبکى مملو از خشونت، مرگ و کشتار، به این گروه اختصاص دارد. Death Metal مرگ، یگانه حقیقتى است که راه فرارى از آن نیست. درباره مفهوم مرگ، شیطان پرستان به دو دسته بسیار بزرگ تقسیم مى شوند: دسته اول، کسانى هستند که خودآگاهانه، مرگ و ماندن در جهنم را ترجیح مى دهند و دسته دوم، کسانى هستند که منکر مرگ هستند و بر این گمانند که پرستش شیطان، کفایت مى کند تا او آنان را از چنگال مرگ رهایى بخشد و عمرى جاودان، نصیب آنان گرداند. از این لحاظ، دسته اول خطرناک ترند؛ زیرا آگاهانه به جنگى نامقدس در برابر خداوند روى مى آورند؛ جنگى که مى دانند در آخر به شعله هاى آتش ختم مى شود. آنان گناه را زینت درونى انسان تصور مى کنند و به مرحله اى مى رسند که دیگر گناه براى زندگى آنان، از آب و نان نیز ضرورى تر مى شود؛ تا درجه اى که دیگر چیزى جز گناه نمى بینند. آنان به هر گناهى دست مى زنند؛ ربا، قتل، دروغ، تهمت، دزدى، شرب خمر، هتاکى به مقدسات و مؤمنین، اعمال منافى عفت و... . تعداد دیگرى سبک متال وجود دارد که هر کدام داراى خصوصیات خاص خود هستند؛ اما وجه اشتراک بسیارى از آنان رواج خشونت و فحشاست. آن چه ذکر شد، بیانگر بخشى از فرهنگ غرب و در رأس آن آمریکاست. این سخن بوش که «ارزش ها و موضوعات مورد علاقه آمریکا براى هر کسى و در هر جامعه اى درست و مفید است» و نیز این سخن او که «اهداف آمریکا، برقرارى صلح، تداوم آزادى و رسیدن به سعادت و خوشبختى است»، چه معنایى مى تواند داشته باشد؟ شاید این سخن توماس فردمن، تحلیل گر سیاسى آمریکا که «جنگ با این دشمن (اسلام)، با ارتش ممکن نیست؛ بلکه باید در مدارس، مساجد، کلیساها و معابد به رویارویى با آن پرداخت و در این راه، جز با همکارى روحانیون، کشیشان و راهبان، نمى توان به پیروزى دست یافت»، تفسیر و معنایى براى این سخنان سردمداران آمریکا باشد. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى : « در مورد موسیقى دو حرف وجود دارد: یکى این که ببینیم اساساً مشخصه هاى موسیقى حلال و حرام چیست؛ و دیگر این که بیاییم: در مصداق، مرزهایى را مشخص کنیم تا به قول شما، جوانان بدانند که این یکى حرام و این یکى حلال است. البته این دومى کارآسانى نیست؛ کار دشوارى است. که انسان از این اجراهاى موسیقى هاى گوناگون - موسیقى خارجى، موسیقى ایرانى هم با انواع و اقسامش؛ با کلام، بى کلام - بخواهد یکى یکى اینها را مشخص کند؛ اما مشخصه هاى کلى یى دارد که آن را مى شود گفت. البته من هم در جاهایى به بعضى از اشخاصى که دست اندرکار بودند، آنچه را که مى توانستم و مى دانستم، گفته ام؛ حالا هم مختصرى براى شما عرض مى کنم. ببینید، موسیقى اگر انسان را به بیکارگى و ابتذال و بى حالى و واخوردگى از واقعیتهاى زندگى و امثال اینها بکشاند، این موسیقى، موسیقى حلال نیست؛ موسیقى حرام است. موسیقى اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقى حرام است. موسیقى اگر انسان را به گناه و شهوترانى تشویق کند، این موسیقى حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقى اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نیست. اینهایى را که من گفتم، بعضى از آنها در موسیقى بى کلام و در سازهاست؛ بعضى هم حتى در کلمات است. یعنى ممکن است فرضاً یک موسیقى ساده ى بى ضررى را اجرا کنند، لیکن شعرى که در این موسیقى خوانده مى شود، شعر گمراه کننده یى باشد؛ شعر تشویق کننده ى به بى بندوبارى، به ولنگارى، به شهوترانى، به غفلت و این طور چیزها باشد؛ آن وقت حرام مى شود. بنابراین، آن چیزى که شاخص حرمت و حلیت در موسیقى است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان - که آن نظریه را در باب موسیقى دادند - به همین مطلب بود، این است. موسیقى لهوى داریم ممکن است موسیقى - به اصطلاح فقهى اش - موسیقى لهوى باشد. «لهو» یعنى غفلت، یعنى دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت؛ دور شدن از واقعیتهاى زندگى؛ دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بى بندوبارى. این موسیقى مى شود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود؛ فرقى نمى کند. شما مى گویید زبان بین المللى. آن موسیقى یى که به قول خود شما مرزها را درنوردیده و در جاهایى پخش شده، آیا این لزوماً موسیقى خوبى است؟ صرف این که یک موسیقى از مرز فلان کشور خارج شد و توانست به مثلاً کشورهاى مختلف برود و یک عده طرفدار پیدا کند، مگر دلیل خوب بودن موسیقى است؟ نه، به هیچ وجه. ممکن است یک موسیقى یى باشد که به شهوترانى و تحرکات و نشاطهاى شهوى جوانى تحریک مى کند؛ طبیعى است که یک مشت جوانى که غفلت زده هستند، از این موسیقى خوششان مى آید. هر جایى که در دنیا دستشان به این نوار بیفتد، از آن نوار استفاده مى کنند. این دلیل خوب بودن موسیقى نیست. من نمى توانم بطور مطلق بگویم که موسیقى اصیل ایرانى، موسیقى حلال است؛ نه، این طور نیست. بعضى خیال مى کنند که مرز موسیقى حلال و حرام، موسیقى سنتى ایرانى و موسیقى غیرسنتى است؛ نه، این طورى نیست. آن موسیقى یى که منادیان دین و شرع همیشه در دوره هاى گذشته با آن مقابله مى کردند و مى گفتند حرام است، همان موسیقى سنتى ایرانى خودمان است که به شکل حرامى در دربارهاى سلاطین، در نزد افراد بى بندوبار، در نزد افرادى که به شهوات تمایل داشتند و خوض در شهوات مى کردند، اجرا مى شده؛ این همان موسیقى حرام است. بنابراین، مرز موسیقى حرام و حلال، عبارت از ایرانى بودن، سنتى بودن، قدیمى بودن، کلاسیک بودن، غربى بودن یا شرقى بودن نیست؛ «مرز» آن چیزى است که من عرض کردم. این ملاک را مى شود به دست شما بدهیم، اما این که آیا این نوار جزو کدامهاست، این را من نمى توانم مشخص کنم. البته الان دستگاههایى هستند که دارند ممیزى مى کنند؛ اما من خیلى هم اطمینان ندارم که این ممیزیها صددرصد درست باشد. گاهى مى آیند به ما مى گویند که یک نوار بسیار بد یا مبتذلى را دارند به صورت مجاز پخش مى کنند؛ گاهى هم ممکن است عکس این اتفاق بیفتد. من الان نمى دانم واقعاً این ممیزیها چقدر از روى واقع بینى و ضابطه مندى انجام مى گیرد؛ اما آن چیزى که من مى توانم به شما - به عنوان یک جوان خوب و به عنوان کسى که مثل فرزندان خودم هستید - به عنوان نصیحت و نظر خودم بگویم، این است که عرض کردم. به نظرم مى رسد که موسیقى مى تواند گمراه کننده باشد، مى تواند انسان را به شهوات دچار کند، مى تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستى بکند؛ مى تواند هم این نباشد و مى تواند عکس این باشد؛ مرز حلال و حرام این جاست. من امیدوارم که شما جوانان با این زاد و تقوا بتوانید وارد میدان بشوید و تولیدهایى داشته باشید که به معناى حقیقى کلمه هم خصوصیات موسیقى خوب و بلیغ را داشته باشد و به معناى حقیقى تأثیرگذار مثبت باشد و حقیقتاً جوانان و روحها را، به صفا و به معنویت و به حقیقت رهنمون کند.» .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image