فریادهای بی صدا در غرب/فخرالدین اسدی  /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

در بحبوحه مسائل سیاسی روز، فریادهای بی صدایی در غرب از هر چندی خود را از لابه لای سلطه رسانه ای سرمایه داری بیرون می کشد و بانگ تهاجم و استبداد جهانخواران غربی – صهیونی را فریاد می کند. این روزها فریاد بی صدای زنان در غرب بیداد می کند. ایالات متحده آمریکا، انگلیس و فرانسه به عنوان سه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد همواره سعی دارند از "حقوق بشر" به عنوان ابزاری علیه کشورهای مخالف جریان سلطه در جهان استفاده کنند. نگاه ابزاری و مذموم کشورهای غربی و مدعیان آزادی نسبت به مقوله حقوق بشر به یک تراژدی تلخ در نظام بین الملل تبدیل شده است.


در بحبوحه مسائل سیاسی روز، فریادهای بی صدایی در غرب از هر چندی خود را از لابه لای سلطه رسانه ای سرمایه داری بیرون می کشد و بانگ تهاجم و استبداد جهانخواران غربی – صهیونی را فریاد می کند. این روزها فریاد بی صدای زنان در غرب بیداد می کند. ایالات متحده آمریکا، انگلیس و فرانسه به عنوان سه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد همواره سعی دارند از "حقوق بشر" به عنوان ابزاری علیه کشورهای مخالف جریان سلطه در جهان استفاده کنند. نگاه ابزاری و مذموم کشورهای غربی و مدعیان آزادی نسبت به مقوله حقوق بشر به یک تراژدی تلخ در نظام بین الملل تبدیل شده است. در این میان اکثر رسانه های غربی نیز به تأسی از سیاستمداران خود سعی در سانسور و تحریف مقوله حقوق بشر دارند. این رویکرد وقیحانه پس از گذار بشریت به هزاره سوم تقویت شده است. حتی در این میان صدای مراکز دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان در درون کشورهای غربی در نطفه خفه شده و اخبار منتشر شده از سوی آن ها با سانسور و سکوتی آزار دهنده مواجه می شود. بهتر است رسانه های غربی که تا کنون صرفا متکلمینی به ظاهر آراسته بوده اند کمی سکوت کرده و در کسوت یک مخاطب به فجایع بی حد و حصری که در ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا می گذرد گوش فرا دهند. این ها فجایعی است که در یک قدمی دولت های غربی رخ می دهد و البته آن ها اصراری به انعکاس آن ها، حتی در حد اخباری معمولی ندارند! بالاخره کتمان ضجه های زنان غربی و سکوت کردن در خصوص اجساد زنان و مردانی که قربانی خشونت خانوادگی در غرب می شوند نیز می تواند نشانه ای از آزادی بیان و توجه بی حد و حصر به حقوق بشر در غرب باشد! نکته تأسف بار این که شورای امنیت سازمان ملل متحد و دیگر نهادهایی که قاعدتا باید در راستای دفاع از حقوق حقه ملت های جهان وارد عمل شوند، خود به کانون و پشتوانه ای محکم برای ناقضین اصلی حقوق بشر تبدیل شده است. در این میان ایالات متحده آمریکا حکم اصلی ترین کشور ناقض حقوق زنان در جهان را دارد. مطابق آمار رسمی اعلام شده، تنها در سال 2005 میلادی به طور متوسط هر روز سه زن آمریکایی به علت خشونت های خانوادگی و بیشتر توسط همسران و شرکای زندگی خود جانشان را از دست داده اند(1). در این میان تکلیف232960 زنی که هر سال مورد اذیت و آزار جنسی قرار گرفته و دچار انواع آسیب های جسمی و بیماری های روحی می شوند مشخص است! انتشار این آمار تلخ و تکان دهنده نشان می دهد که به طور متوسط هر روز ۶۰۰ زن آمریکایی مورد بدترین حملات جنسی و روانی ممکن از سوی شرکای زندگی خود قرار می گیرند(۲). آیا تا کنون مقامات آمریکایی که نگران نقض حقوق زنان در کشورهای دیگر هستند! در مورد این قربانیان سخنی به میان آورده اند؟ به راستی چرا جای تصاویر زنان قربانی خشونت های خانوادگی و اجتماعی در صفحات روی جلد رسانه های مدعی حمایت از حقوق زنان در غرب خالیست؟ تلخ تر این که آمریکا از مقوله "حقوق زنان" به عنوان ابزاری جهت اعمال فشارهای سیاسی بر دیگر کشورهای دنیا استفاده می کند. در نگاه واقعی مقامات آمریکایی، زنان در حکم ملعبه ای برای تحقق اهداف سیاستمداران خود هستند. پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان ملی زنان آمریکا (ناو) گزارش های تکان دهنده ای در این خصوص ارائه کرده است. به گزارش این پایگاه اطلاع‌‌رسانی در ایالات متحده زنان جوان کم‌درآمد در سنین بین 20 تا 24 سال بیشتر در معرض خشونت‌های خانگی و آزارهای جنسی قرار دارند و در هر 2 دقیقه یک نفر قربانی تجاوز می‌شود. از هر پنج دختر دانشجوی آمریکایی یک نفر مورد تجاوز قرار گرفته است و تنها کمتر از پنج درصد از این موارد به پلیس گزارش می‌شود. تبعیض جنسیتی گسترده‌ای علیه زنان در این کشور وجود دارد. بر اساس آمارها، این قشر در تمامی سطوح دولتی حضور ندارند و تنها 17 کرسی کنگره را در اختیار دارند. در زمینه اشتغال نیز تبعیض جنسیتی وجود دارد. زنانی که کار آن ها با مردان یکسان است، اغلب حقوق کمتری نسبت به آنان دریافت می‌کنند. شرکت‌های فناوری تمایلی چندانی به عضویت زنان در بخش هیئت مدیره ندارند. نرخ فقر نیز در میان زنان بسیار بالاست. دقیقا مشابه این روند در کشور فرانسه، یعنی مهدی آزادی بیان! نیز به چشم می خورد. اخیرا نژادپرست های فرانسوی در نشریات رسمی خود مطالب توهین آمیز فراوانی علیه تنها زن سیاهپوست کابینه دولتشان به نگارش در آوردند. در کشوری که یک وزیر زن سیاهپوست آرامش روانی نداشته باشد، تکلیف دیگر زنان جامعه مشخص است! مجله Minute وابسته به جریان راست افراطی در فرانسه با چاپ عکس کریستین توبیرا وزیر دادگستری سیاهپوست این کشور، وی را به میمون تشبیه کرد. جریان راست افراطی فرانسه دارای عقاید نژادپرستانه بوده و خواستار مقابله با مهاجرین و سیاهپوستان و مسلمانان در این کشور است. حدود یک ماه قبل ��ن سوفی لکلر، نامزد حزب جبهه ملی فرانسه نیز در انتخابات شهرداری ها در خصوص وزیر دادگستری این کشور اظهار داشت: «درباره کریستین توبیرا، من ترجیح می دهم او را بر روی یک درخت و در پشت شاخه ها ببینم تا در دولت!». در این خصوص بهتر است نیم نگاهی نیز به آمار رسمی منتشر شده در خصوص وضعیت زنان در فرانسه داشته باشیم. آماری که به دلیل سانسور نهادهای ظاهرا مدنی و دموکرات! به سختی به روز می شود. تنها بر اساس آماری که در سال 2007 میلادی در فرانسه منتشر شده است،166 زن در این کشور هر ساله قربانی خشونت همسران خود شده و جان خود را از دست می دهند. در این خصوص تکلیف بیش از 410 هزار زنی که هر سال به صورت رسمی به پلیس فرانسه مراجعه می کنند و گزارشی از آزار و اذیت خانوادگی خود با ضرب و شتم شدید به وسیله همسران و شرکای زندگی خود ارائه می کنند کاملا معلوم است!(3) جای این اخبار نیز در صفحات نخست نشریه هایی مانند لوموند و فیگارو خالی است! گویا اساسا چنین خشونت های گسترده ای در فرانسه علبه زنان رخ نمی دهد. بهتر است در این میان نیم نگاهی نیز به وضعیت اسفبار زنان در انگلیس داشته باشیم. اگرچه در سال 2004 میلادی تعداد قربانیان زن خشونت های خانگی در انگلیس 1575 نفر بوده است، اما این خشونت ها در سال 2009 میلادی منجر به مرگ 4266 زن شده است. این روند تصاعدی همچنان ادامه دارد. به عبارت بهتر، نه تنها گذشت زمان از شدت خشونت ها علیه زنان انگلیسی نکاسته است، بلکه بر میزان آن افزوده می شود. نکته قابل تأمل این که هر سال به طور متوسط یک میلیون زن در انگلیس با سخت ترین خشونت ها و جدل های خانوادگی منجر به آسیب های جسمی (از شدیدترین آسیب ها تا آسیب های معمولی)مواجه هستند.(4) البته بهتر است اعضای سه حزب کارگر،محافظه کار و لیبرال دموکرات توجهی به این مسائل حاشیه ای نداشته باشند و تمرکز خود را بر روی وضعیت حقوق بشر در کشورهای دیگر دنیا معطوف کنند! آیا دولت ائتلافی شکننده دیوید کامرون در انگلیس پاسخی برای این خشونت های بی پایان علیه زنان دارد؟ آیا سانسور فریاد هزاران زنی که قربانی خشونت جامعه انگلیس و خانواده خود می شوند مصداق رعایت حقوق بشر است؟! حتی در کشورهای کم جمعیت اروپایی مانند سوئد، که داعیه دار رعایت حقوق زنان در جهان است نیز نقض حقوق زنان به گونه ای مشخص ظهور و بروز دارد. جمعیت سوئد به سختی به ده میلیون نفر می رسد، اما با این وجود در این کشور ظاهرا آرام و کوچک که مقامات سیاسی آن همواره کشورهای دیگر را به رعایت حقوق بشر فرا می خوانند، هر ساله 16 زن بر اثر ضرب و شتم در خانواده (و معمولا از سوی همسرانشان) جان خود را از دست می دهند و البته 22 هزار و 500 قربانی دیگر خشونت های خانوادگی در این کشور سرد اروپایی نیز از اینکه التفاتی نسبت به خواسته های آن ها صورت نمی گیرد خشمگین هستند(5). به راستی در چنین شرایطی کشورهای غربی چگونه ادعای حمایت از زنان و رعایت حقوق بشر را می کنند؟! واقعیت امر این است که زنان در بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی و آمریکایی در طول تاریخ از حقوق اولیه نیز برخوردار نبودند و حقوقی از قبیل حق رای، حق مالکیت، حق حضور اجتماعی و بسیاری از حقوقی که لازمه و از شرایط زندگی انسان است را نداشتند. بعد از سپری شدن چنین شرایطی نسبت به زنان، آنان برای استیفای حقوق خود و کسب حق رای، برابری و حقوق مساوی با مردان در جامعه تلاش بسیاری کردند تا از حقوق و مسئولیت های خود بهره مند شوند، اما این جریان به هرز کشیده شد. بر جریان به وجود آمده، نگاهی جنسیتی اعمال شد. نگاه ابزاری نسبت به زنان سبب تشدید خشونت های عمومی علیه آنها شده است. زنان به جریان های انحرافی و تبلیغاتی کشیده شوند تا جایی که امروز شاهد به وجود آمدن بنگاه های خرید و فروش و معامله جنسی زنان در غرب هستیم که این امر نهایت ابتذال است. حال سوال اصلی این است که چرا بان کی مون و دیگر سران سازمان ملل متحد در برابر مصادیق بی انتهای نقض حقوق زنان در غرب سکوت پیشه می کنند؟ چرا دولت آمریکا بابت اعمال تبعیض گسترده علیه زنان مورد عتاب سازمان های بین المللی داعیه دار حمایت از حقوق بشر قرار نمی گیرد؟ آیا بهتر نیست کشورهای غربی به جای حمایت از گروه های فمینیستی و کوبیدن بر طبل بی بند و باری زنان دیگر کشورهای دنیا، تنها اندکی به فکر ذبح آزادی زنان در جامعه افسارگسیخته خود باشند؟! پی نوشت ها: 1-Bureau of Justice Statistics، There has been a decline in homicide of intimates، especially male victims 2-Bureau of Justice Statistics (table 2، page 15)، Criminal Victimization in the United States، 2006 Statistical Tables 3- Retrieved 31،May ، 2011،www.frogsmok.com،Domestic violence kills 166 French women per year 4-www.guardian.co.uk،Retrived 29 ،May،2011،Search ResultsMore than 40% of domestic violence victims are male 5-http://www.thelocal.se/673/20041126/،Domestic violence kills 16 women a year بصیرت/چهارشنبه 25 دی 1392 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image