تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

چرا ائمه ـ عليهم السلام ـ در دعاهاي خود از خداوند طلب مغفرت مي كنند؟ مگر آنها گنهکار بودند؟


شكي نيست كه پيامبر اكرم و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ اهل گناه نبودند، آنها از هر گناهي مبرا بوده اند. در روايتي از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده «و لو عصيت لهويت» اگر گناه مي كردم سقوط مي كردم. آنها در اوج كمال و قرب الهي قرار داشتند، اما براي خودشان وظايفي فوق وظايف ديگران قائل بودند و هر گونه توجهي به غير خداوند را، گناهي بزرگ مي دانستند از اين رو در مقام عذرخواهي و استغفار بر مي آمدند. در نظر آنان هر چيزي كه موجب كندي در رشد معنوي شود و كدورت ايجاد كند، گناه است و بايد از آن گناه استغفار كرد. علاوه بر اين آنها چون متوجه عظمت مقام پروردگار بودند، وقتي به اعمال خويش نگاه مي كردند اين اعمال را در برابر عظمت بي نهايت خداوند بسيار كوچك مي دانستند و مايه شرمندگي و سر افكندگي «آنها در مقابل عظمت خدا، وقتى كه خودشان را حساب مى كنند، مى بينند كه هيچ نيستند و هيچ ندارند» و به همين علت خود را به نوعي مقصر مي دانستند و استغفار مي كردند. نكته ديگري كه مي توان به آن اشاره كرد اين است كه خود استغفار و عذر خواهي به درگاه خداوند يكي از عواملي است كه سبب مي شود، رحمت الهي شامل حال استغفار كننده شود. شهيد مطهري(ره) مي نويسد: «رمز مغفرت خواهى رسول اكرم و ساير انبياء و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ نيز در همان عموميّت و شمول اصل مغفرت است و در حقيقت مي توان گفت كه هر كس مقرّب تر است از اين اصل بيشتر استفاده مى كند و به طور كلّى هر كس قربش بيشتر است، از اسماء حسناى الهى و صفات كمال او بيشتر از ديگران استضائه (بهره برداري) مى نمايد». حضرت علي ـ عليه السلام ـ نيز استغفار را درجه عليين (مردمان بلند مرتبه) مي داند. «الْاسْتِغْفارُ دَرَجَةُ الْعِلّيّين». گاهي اوقات اموري كه در نظر ما گناه نيست از منظر ائمه ممكن است گناهي بزرگ محسوب شود. به عنوان نمونه «ترك اولي» در نظر ائمه گناه شمرده مي شود. شهيد مطهري مي نويسد: «شما مى بينيد آن پاك ترين پاكان (ائمه ـ عليهم السلام ـ ) لذت شان در اين بوده كه با خداى خودشان سخن بگويند؛ همواره از تقصير و كوتاهى خودشان، از گناه خودشان ـ كه گناه آنها به نسبت ما ترك اولى است و از ترك اولى هم يك درجه بالاتر است (حَسَناتُ الْأبْرارِ سَيِّئاتُ الْمُقَرَّبينَ) کارهاي نيک ابرار، گناهان است براي مقرّبين ـ سخن بگويند. دعاى ابوحمزه را بخوانيد، ببينيد على بن الحسين ـ عليه السلام ـ با خداى خودش چگونه حرف مى زند، چه جور ناله مى كند! اين دعاى ابوحمزه، ناله على بن الحسين ـ عليه السلام ـ است، اندكى با اين ناله بنده پاك خدا آشنا بشويم. اينها لذت شان در اين بود كه وقتى با خداى خودشان حرف مى زنند همواره از نيستى خودشان، از فقر خودشان، از احتياج و نياز خودشان، از كوتاهى كردن هاى خودشان بگويند. همواره مى گويند خدايا آن چه از من است كوتاهى است و آن چه از توست رحمت و لطف است. «مَوْلاىَ اذا رَايْتُ ذُنوبى فَزِعْتُ وَ اذا رَايْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ»، از على بن الحسين ـ عليه السلام ـ است. خداى من، مولاى من، آقاى من! چشمم كه به گناهان خودم مى افتد، خوف و فزع و ترس مرا فرا مى گيرد اما يك نظر كه به تو مى كنم، رحمت تو را كه مى بينم، رجا و اميد در دل من پيدا مى شود؛ من هميشه در ميان خوف و رجا هستم، به يك چشم به خودم نگاه مى كنم خوف مرا مى گيرد، به چشم ديگر به تو نگاه مى كنم رجا بر من غالب مى شود. بله، آنها چنين بودند. شهيد مطهري در جاي ديگري مي نويسد: «پيغمبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در هيچ مجلسى نمى نشست مگر آنكه بيست و پنج بار استغفار مى كرد. مى فرمود: (انّهُ لَيُغانُ عَلى قَلْبى وَ انّى لَاسْتَغْفِرُ اللَّهَ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعينَ مَرَّةً) (اينها چيست؟! اصلًا ما چه مى گوييم و چه مى فهميم؟!) مى گفت: بر روى دلم آثار كدورت احساس مى كنم و روزى هفتاد بار براى رفع اين كدورت ها استغفار مى كنم. آن كدورت ها چيست؟ آن كدورت ها براى ما آينه است، براى ما نورانيت است، براى او كدورت است. او وقتى كه با ما حرف مى زند و لو حرفش را براى خدا مى زند، و لو خدا را در آينه وجود ما مى بيند، باز از نظر او اين كدورت است». حضرت امام خميني(ره) در توضيح اين حديث مي نويسد: «روبه رو شدن با برخي از مشركان همانند ابوجهل ها و ابوسفيان ها موجب كدورت مي شدند و بر قلب پيامبر زنگار مي زدند از اين رو حضرتش براي زدودن اين زنگار استغفار مي كردند». .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image