اخلاق /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

عقل چگونه به قبح دروغ پي مي برد؟


انسان با عقل خود به بعضي از امور پي مي برد. در عين اينکه در بسياري مسائل نمي تواند به احکام و مسائل پي ببرد. گاهي مواقع عقل برخي احکام را از بطون خطابات شارع و لوازم کلمات وي استخراج مي کند و گاهي خود مستقلا بعضي از امور را با قطع نظر از خطابات شارع تحت مطالعه قرار داده و به وسيله تشخيص حسن و قبح ذاتي آنها به حکم شرعي آنها پي مي برد. پس حاکميت عقل گاهي بمناسبت خطاباتي است که از ناحيه شرع صادر گرديده و گاهي به صورت استقلال و با قطع نظر از خطاب شرع مي باشد. مثلا بعضي از امور مانند احسان به ديگران و امانت داري و راستگويي ذاتا نيکو و پسنديده هستند و بعضي ديگر مانند ظلم و خيانت و دروغگويي ذاتا و با قطع نظر از خطاب شرع ، قبيح و ناپسند مي باشند و عقل سليم اين حسن و قبح را بالضروره تشخيص داده و امور اوليه را من حيث الذات تحسين و امور اخيره را من حيث الذات تقبيح مي نمايد. عقل پس از اينکه حسن و قبح اشياء را بر حسب فطرت تشخيص و آنها را از يکديگر تمييز داد طبعا و بالملازمه بحکم شرعي آنها نيز پي مي برد «زيرا بالبداهه مسلم است که احکام شرعيه تماما موافق حکمت و ميزان عقل مي باشند و شارع حکيم هيچگاه دستوري بر خلاف عقل صادر نمي فرمايد. و في المثل هرگز احسان را تحريم و يا ظلم را تجويز نمي کند. پس يک رابطه معنوي بين عقل و شرع برقرار مي باشد. خلاصه کلام آنکه باري تعالي احکام و دستورهاي خود را گاهي به وسيله نبي ظاهري و زماني به لسان عقل که نبي باطني مي باشد به مکلفين ابلاغ مي فرمايد». پس از اين توضيح ذکر يک مقدمه ديگر لازم است و آن اينکه: «حسن و قبح عقلي بر سه قسم است. اول اينکه: «فعل بنفسه علت تامه براي حسن و قبح باشد که از آن با عنوان حسن و قبح ذاتي ياد مي شود به عبارت ديگر عمل ذاتا حسن يا قبيح باشد، مثل عدل و ظلم. عدل بما هو عدل، تا ابد نيکوست و انسان هميشه کسي را که عادل است مدح مي کند همچنين ظلم هميشه قبيح است و انسان ظالم را هميشه مذمت مي کند و محال است که در شرايطي عدل زشت و ظلم نيکو باشد. دوم اينکه: فعل علت تامه براي حسن و قبح نباشد يا ذاتاً حَسَن و قبيح نباشد بلکه اقتضاي فعل آن است که نيکو يا زشت باشد مثلا محال نيست که تعظيم زشت و يا تحقير نيکو باشد. به عبارت ديگر بعضي افعال مثل تعظيم و تحقير گاهي زشت و گاهي نيکو هستند و بستگي به مقتضاي حال دارد. به عنوان مثال، تعظيم دوست، نيکو و تحقير او زشت است. اما از طرفي ديگر تعظيمي که سبب ظلم شود زشت و تحقيري که سبب نجات شود نيکوست. همينطور است در مورد دروغ و راستگويي. راستگويي اي که باعث ضرر به اجتماع مسلمين شود زشت است همان گونه که دروغي که باعث نجات انسان بي گناهي شود نيکوست. و اين موارد به خلاف عدل و ظلم است که در مورد اول ياد شد. زيرا هيچگاه نمي شود که عدل، زشت باشد يا ظلم در برخي موارد نيکو باشد. سوم اينکه: حسن و قبح نه ذاتي باشد و نه اقتضايي بلکه به دليل جهات و علت هايي که بر فعل وارد مي شود، فعل نيکو يا زشت مي شود مثلا کتک زدن اگر به دليل تأديب باشد خوب و اگر به جهت اذيت باشد زشت است». با توجه به سه مورد ياد شده دروغ همان طور که در بالا ذکر شد، حسن و قبح اقتضايي دارد يعني گاهي اقتضاء مي کند که دروغ، نيکو باشد و گاهي اقتضا مي کند که دروغ زشت باشد. مثلا اگر دروغ باعث نجات فردي شود يا باعث آشتي بين دو نفر شود نيکوست و در بسياري حالات ديگر زشت است. اما اين مواردي که دروغ در آنها جايز است بسيار کم است. و در اکثر موارد دروغ زشت است. بنابراين به عقيده شيعه، حسن و قبح افعال عقلي است و به عبارت ديگر انسان قبح و زشتي بسياري از امور را با عقل خود درک مي کند مثلا دروغ، بدون استثناء شرعي. اکنون ببينيم دليل آنکه عقل به قبح و زشتي دروغ پي مي برد چيست؟ مهمترين دليلي که به عقل انسان در زشتي دروغ خطور مي کند، اثرات سوئي است که بر دروغ به عنوان يک فعل زشت مترتب است: هر امري که داراي اثر سوء باشد و هر فعلي که پيامدهاي بدي داشته باشد به لحاظ عقلي قبيح و زشت است. (بنابراين وقتي مي گوئيم دروغ به مقتضاي زمان نيکوست منظورمان اين است که داراي اين اثرات سوء نيست) از جمله مهمترين آثاري که بر دروغ مترتب مي شود به دو مورد زير مي توان اشاره کرد: 1. دروغ باعث ايجاد اختلاف و دشمني و عامل کينه توزي بين افراد مي شود. 2. هم چنين باعث ريختن آبروي مسلمين و شکستن دل هاي مومنان مي شود. اگر به همين دو مورد در مذمت دروغ اشاره کنيم در قبح آن بس است. مرحوم ملا احمد نراقي در بيان آثار سوء دورغ مي فرمايد: «دروغ صفتي است که آدمي را در ديده ها خوار، و در نظرها بي وقع و بي اعتبار مي سازد، و سرمايه خجالت و انفعال و باعث دل شکستگي و ملال، سبب و اساس ريختن آبرو در نزد خلق خدا و باعث سياه روئي دنيا و عقبي است و آيات در مذمت اين صفت بسيار و اخبار در نکوهش آن بي شمار است. بنابراين از مباحث سابق نتايج زير حاصل مي شود: اول: دروغ و قباحت آن را با دليل عقلي مي توان ثابت کرد و دليل عقلي اش اثرات سوئي است که بر آن حاصل مي شود. دوم: گاهي اوقات به همان دليل حسن و قبح عقلي، دروغ نيکوست و آن زماني است که دروغ اثرات سوء ياد شده را نداشته باشد يا اگر هم مفسده دارد، مصلحت بيشتري نيز دارد که آن را جبران مي کند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image