بیماری مهلک ارتباط نفس با جسد  /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

آیا بیماری مهلک( به شکل تخریب سلولها و هیأت مادی بدن انسان) علت برای تضعیف ارتباط نفس با جسد انسان و در نهایت مفارقت نفس است یا این تضعیف ارتباط و مفارقت نهایی نفس از جسد علت برای ظهور بیماری و وقوع مرگ است؟


طبق نظریّه حرکت جوهری و جسمانیة الحدوث و روحانیّة البقاء بودن نفس ، اگر حرگت جوهری جسم تمام شود ، محال است حتّی یک دم نیز تعلّق نفس به مادّه باقی بماند. لذا در این هنگام مرگ حتمی است . از این گونه مرگ تعبیر می شود به مرگ طبیعی یا مرگ با اجل حتمی یا اجل مسمّی. « وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُون ــــــــ و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات مى کرد، جنبنده اى را بر پشت زمین باقى نمى گذارد؛ ولى آنها را تا اجل معیّنی به تأخیر مى اندازد ؛ و هنگامى که اجلشان فرا رسد، نه ساعتى تأخیر مى کنند، و نه ساعتى پیشى مى گیرند.» (النحل:61)پس به طور طبیعی وقتی نفس تعلّق خود را از مادّه قطع می کند که بدن (مادّه ی ثانیه ی نفس) تمام بالقوّه های خود را به فعلیّت رسانده باشد. امّا اگر بدن دچار نقصی شود و قابلیّتها و استعدادهایش در اثر عاملی خارجی زائل گردد ؛ در این صورت نیز این تعلّق بریده خواهد شد. چون وقتی استعدادهای بدن زائل شدند یا امکان شکوفا شدنشان از دست رفت ، این ارتباط نیز محکوم به زوال خواهد بود. پس غیر از عامل طبیعی ، که اتمام حرکت جوهری بدن است ، عوامل خارجی مثل بیماری یا تصادف و ... نیز می توانند حرکت جوهری بدن را قبل از اتمامش متوقّف سازند. در این حالت ، شخص نه با اجل حتمی و مسمّی ، بلکه با اجل معلّق خواهد مرد ؛ که البته اکثر مرگها نیز از قبیل قسم دوم می باشند. خداوند متعال می فرماید: « هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ طینٍ ثُمَّ قَضى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ ــــــ اوست کسى که شما را از گل آفرید؛ سپس اجلی مقرّر داشت ؛ و اجلی حتمى نیز نزد اوست. با این همه، شما تردید مى کنید » (الأنعام:2)بنا براین وقتی کسی دیگری را می کشد یا تصادف یا میکروبی موجب مرگ می شود ، در حقیقت قابلیّت بدن برای حفظ ارتباط با نفس را از بین می رود و با از بین رفتن این قابلیّت ، نفس ، که صورت بدن است ، از مادّه ی ثانیّه ی خود (بدن) قطع علاقه ی تدبیری می کند. البته دقّت شود که نفس همواره مجرّد است و تنها در مقام فعل ( افاضه ی صور به مادّه ی بدن ) وابسته به مادّه می باشد ؛ لذا حتّی اگر کسی در سنین نوزادی هم بمیرد ، نفس او مجرّد خواهد بود. یک موجود ، یا مجرّد است یا مادّی ؛ و موجودی که کمی تا قسمتی مجرّد باشد معنی ندارد. همچنین دقّت فرمایید که مجرّد در مقابل مادّی است نه در مقابل جسمانی ؛ چون خود جسم نیز بر دو گونه است: جسم مادّی و جسم مجرّد ؛ نظیر اجسام مثالی و صور خیالی و صوری که انسان در خواب می بیند. لذا طبق نظر حکمت متعالیه ، معاد ، در عین اینکه جسمانی است ولی مادّی نیست. کما اینکه معراج نبوی نیز با اینکه جسمانی بود ، ولی مادّی نبود. ضمناً توجّه شود که بدن مثالی ( جسد مثالی) نیز گوشت و پوست و استخوان و خون و ... دارد ؛ لکن همگی مجرّدند. بر همین اساس ، ممکن است در خواب کسی را ببینیم که بدنش زخم عمیق برداشته و خون و استخوان و گوشت آن پیداست. لذا توهّم کسانی که خیال نموده اند معاد جسمانی مورد نظر صدرا ، در حقیقت معاد روحانی است ، باطل می باشد. اینها در حقیقت فرق بین مادّه و جسم را درست نیافته اند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image