ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

احمد كسروي از علماي شيعه بود كه با تحقيق و تفحص به مذهب اهل سنت گرايش پيدا كرد و مهمترين علت اين گرايش بطلان و سستي عقائد شيعه مي‌باشد كه پس از پي بردن به ضعف معتقدات شيعي، مقالات و كتب بسياري در ردّ عقائد شيعه نوشت و در حقيقت خدمت مهمي به تاريخ نمود.


اولاً: كسروي از علماي شيعه نيست، زيرا در بسياري از نوشته‌هاي خود به اين مطلب اعتراف مي‌كند كه از علوم حوزه اندكي بيشتر نياموخته است. وي در كتاب «زندگي من »چنين مي‌گويد: «در منطق طلبه‌ها كتاب‌هاي حاشيه ملا عبدالله و شرح شمسيه را درس خواندندي من تنها حاشيه را خوانده به آن بس كردم.» به درس حكمت دو روز رفتم و رها كردم و امّا اصول كه گودال بس ژرف و بزرگي در سر راهم مي‌بود از آن نيز به آساني جستم. وي پس از اين منطق و اصول و حكمت را كه از علوم حوزوي مي‌باشد را دام‌هايي بر سر راه خود مي‌دانست و خدا را شكر مي‌كند كه در اين دام‌ها گرفتار نشده است. ولي تمام مذاهب كشور را مورد هجوم قرار داده و هرگز به مذهب اهل سنت گرايش پيدا نكرد، اگرچه وي بيشترين حمله را به مذهب اكثريت مردم ايران يعني شيعه و ائمه اطهار انجام مي‌دهد ولي مخالفت خود را با اديان الهي هرگز پنهان نمي‌كند و در كتب خود بارها به اين موضوع صريحاً اعتراف مي‌كند كه قصد وي نابودي تمام مذاهب از جمله مذهب اهل سنت مي‌باشد. وي اين كار را براي كشور ضروري مي‌داند و اين را از آرزوهاي هميشگي خود مي‌داند. وي در كتاب پرسش و پاسخ چنين مي‌گويد: «... تاكنون بارها گفته‌ايم: دين‌ها همه يك راه را پيموده‌اند و همة آن‌ها مقاصدشان يكي بوده... مي‌خواهيم همة جهانيان را به يك راه آوريم... آئين خردمندانه‌اي براي زندگاني آن‌ها بنياد مي‌گذاريم.» او براي بنا نهادن ديني جديد سعي كرد كه از هرديني قسمتي از آن را گرفته و بنظر خود دين جديدي كه تابع مقتضيات زمان باشد بنا گذارد. او عقيده دارد كه دين، تابع مقتضيات زمان است و در مراحل مختلف بشر ضرورت پيدايش ديني نو با سلاح عقلي و اخلاقي نو اجتناب ناپذير است. شايد اين پرسش از سوي كسي صادر شده است كه تنها كتاب شيعي‌گري كسروي را مورد مطالعه قرار داده است والا اگر تمام كتب وي را مورد مطالعه قرار مي‌داد به اين نكته پي مي‌برد كه كسروي اصولاً با تمام اديان مخالف مي‌باشد و همواره احكام وعقايد و بزرگان اديان را مورد حمله قرار مي‌دهد. وي در اين‌باره چنين مي‌گويد: «... اكنون سخن در آن است كه در كشور، بيشتر گمراهي‌ها به عنوان دين است، سيزده يا چهارده كيش گوناگون كه هست و ما همه را به گمراهي و بدآموزي مي‌شناسيم... به جاي اين‌ها بكوشيد و حقايق زندگاني را دريابيد و بكوشيد و اين گمراهي‌هاي گوناگون را از خود دور گردانيد، بكوشيد و آن سيزده كيش را از ميان خود بيرون رانيد...» احمد كسروي در كتاب سخيف، شيعيگري از همان ابتداء روشن مي‌كند كه قصد دارد با حمله به معتقدات شيعه، خصوصاً به ائمه اطهار و فاطمه زهرا - سلام الله عليها - ، به دو هدف مهم خود برسد: اولاً: با تخريب شيعه و عقائد آنها براي خود نام و رسمي دست و پا كند. ثانياً: با اختلاف بين شيعه و سني به تخريب اصل اسلام بپردازد. وي اهداف خود را از نوشتن كتاب چنين بيان مي‌كند: «... ما در اين كتاب از كيش شيعي، و از ملايان كه پيشروان آن كيشند به گفت‌و‌گو پرداخته، تاخت بسيار برده‌ايم.» ولي با تمام اين مطالب هرگز ثابت نمي‌كند كه كسروي به مذهب اهل سنت گرايش داشته باشد چون در همين كتاب شيعي‌گري به شديدترين وجه به عثمان سومين خليفه مسلمين حمله مي‌كند و به طور ضمني از كشتن او خوشحالي مي‌كند و مرگ او را به حق مي‌داند. و چنين بيان مي‌كند: «پس از عمر، عثمان‌ را برگزيدند. ولي از اين مرد در پايان كار بدي‌هايي رخ نمود و يك دسته از مسلمانان باو شوريدند و چنان‌كه در تاريخ‌ها نوشته شده او را كشتند و اين سزاي او بوده...» او علاوه بر اين مطالب مقدسات تمام مذاهب اسلامي را مورد تمسخر و اشكال قرار داده است و به قرآن توهين نموده است. وي درباره نوح چنين مي‌گويد: «مسلمانان مي‌گويند كه قرآن گفته است: «نوح نهصد و پنجاه سال در ميان مردم خود ماند.» پس به آنچه پاسخي مي‌دهيد؟... مي‌گوييم: اين مطلب جاي ايراد است: اينگونه چيزها در قرآن از متشابهات آن مي‌باشد و بايد به حال خود بماند و گفتگويي از آنها نرود...» كسروي علاوه بر اهانت به مذهب شيعه و سني به اديان ديگر و مقدسات آنها نيز توهين كرده است كه از جمله آنها تورات و انجيل كتابهاي مقدس يهود و مسيحيت است وي دربارة تورات و انجيل چنين مي‌گويد: «دانشمندان كه در راه جستجو از حقايق رنج‌ها برده و پس از قرن‌ها كوشش دربارة چگونگي زمين و خورشيد و ماه و ستارگان و مانند اين‌ها بحقايق ارزشمندي دست يافته‌اند پيداست كه نوشته‌هاي تورات و انجيل در پيش آن‌ها بيش از افسانه‌هاي پيره‌زنان ارزشي ندارد و روي هم رفته ماية نفرت آنهاست.» احمد كسروي با عقايد اديان الهي نيز به شدّت مخالفت مي‌كند و معاد را زير سؤال برده و چنين مي‌گويد: «... كسي كه مرده تن او لاشه‌اي بيش نمي‌باشد كه بيش از چند روز از هم خواهد پاشيد و ديگر با آن كاري نيست... حال اگر به جاي دفن او را بسوزانند، سوزانيده‌اند. از ديد دين باكي نمي‌باشد...» وي دربارة وحي چنين مي‌گويد: «وحي را چنين گرفته‌اند كه به يك پيغمبري فرشته‌اي از آسمان مي‌آيد و از سوي خدا دستورهاي مي‌آورد و آن فرشته نيز جبرئيل است... ولي همة اين‌ها پندارهاي عاميانه است اين‌ها نمونه‌هايي از نافهمي‌هاي آخوندهاست... من بياد ندارم كه سخني از ديده شدن جبرئيل يا فرشتة ديگري در بيرون، در قرآن رفته باشد.» احمد كسروي معجزه را دروغ مي‌داند و مي‌گويد اين از درو‌غ‌هايي است كه يهوديان ساخته‌اند. «جاي گفت‌و‌گو نيست كه اين‌ها دروغ است... من ‌مي‌خواهم بگويم كسي كه به راهنمايي گروهي برخاسته به معجزه چه نياز دارد؟ اساساً معجزه به كار او ارتباط ندارد و نتيجه‌اي از آن در دست نتواند بود...» وي علاوه بر حمله به اديان الهي به فرهنگ و سنّت ايراني نيز هجوم مي‌برد و ضمن اعتراف به جشن كتاب‌سوزي خود، به دفاع و توجيه اين عمل زشت خود مي‌پردازد و مي‌گويد: «سالانه در نشست‌هاي كتاب‌سوزاني ما يك رشته از چيزهايي كه سوزانيده شده شعرهايي بود كه خود شاعران آورده و...» .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image