تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

دستاويز و انگيزه ى منكران معاد چيست؟


از آن جا كه اصل دين و آموزه ى معاد، مسئوليت آفرين و تكليف ساز است، برخى بر آن شدند تا دست به انكار اصل دين، يا حداقل انكار معاد بزنند. در اين ميان برخى به بهانه ى عدم توانايى تصوير درست از معاد و حل شبهات آن، برخى به خاطر فرار از مسئوليت و برخى نيز تحت تأثير شبهاتى كه باور به معاد (به ويژه معاد جسمانى - روحانى) را مشكل مى ساخته، معاد را انكار كرده اند. با توجه به اين كه ايمان به معاد هموزن ايمان به مبدأ است، قرآن كريم به شكل گسترده اى به روشنگرى اين مسئله پرداخته است. بهانه گيرى ها الف) خواهش هاى نفسانى: (بَلْ يُرِيدُ الاِْنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ يَسْئَلُ أَيّانَ يَوْمُ الْقِيامَة[1])؛ بلكه انسان مى خواهد (در طول زندگى) گناه كند (با لحن انكارآميز) مى پرسد روز قيامت چه وقت فرا مى رسد. ب) قدرت طلبى و حكومت بر ديگران: (وَ قالَ الْمَلاَُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ الاَْخِرَةِ وَ أَتْرَفْناهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ما هذا إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَ يَشْرَبُ مِمّا تَشْرَبُونَ[2])؛ مقتدران و سران قوم پيامبر پس از نوح، آنان كه كفر ورزيدند و لقاى آخروى را تكذيب كردند و در زندگى دنيوى از نعمت هاى فراوان برخوردار بودند، گفتند اين مدعى نبوت، جز انسانى مانند ما نيست. از آنچه مى خوريد او نيز مى خورد و از آنچه مى نوشيد او نيز مى نوشد. ج) عناد و لجاجت: (أَ إِذا مِتْنا وَ كُنّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الاَْرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمّا جاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْر مَرِيج.)[3]؛ (كافران گفتند) آيا هنگامى كه مرديم و خاك شديم (دوباره زنده خواهيم شد) اين بازگشتى بعيد است، ما بر آنچه زمين از آنان مى كاهد آگاهيم و نزد ما كتابى است نگهدار و نگهبان، بلكه آنان حق را آنگاه كه به سوى آنها آمد تكذيب كردند، پس آنان در كارى آشفته و مضطرب مى باشند. صدر آيه ى شريفه به شبهه اى اشاره دارد كه بعد آن را بيان مى كنيم؛ اما ذيل آيه، پرده از بهانه گيرى و لجاجت آنها برمى دارد؛ يعنى انكارشان به خاطر تكذيب حق است و اين انديشه ى آنها دچار اضطراب است. قرآن و شبهات الف) دليلى بر معاد نيست: (قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ)[4]؛ گفتيد ما نمى دانيم قيامت چيست؟ ما نسبت به آن، گمانى بيش نداشته، يقين نداريم. فردى با اظهار شگفتى از وقوع معاد، مقدارى استخوان پوسيده را خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله)آورد و گفت آيا خداوند اين ها را برمى گرداند؟ قرآن كريم با بهترين روش و بيان، ابتدا گفتار خود آنها را شگفت آور مى داند؛ سپس آفرينش نخست آنها را كه مهم تر از زنده كردن مجدد است، به آنها گوشزد مى كند. (فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا كُنّا تُراباً أَ إِنّا لَفِي خَلْق جَدِيد)[5]؛ شگفت آور است سخن آنها كه مى گويند آيا هنگامى كه تبديل به خاك شديم، آفرينش جديد خواهيم داشت؟ (وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ)[6]؛ و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: چه كسى اين استخوان ها را زنده مى كند، در حالى كه پوسيده است. ب) مرگ نابودى است و چيزى كه نابود شد برنمى گردد: (وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنّا لَفِي خَلْق جَدِيد[7])؛ (گفتند) وقتى روى زمين نابود شديم، آفرينش نوينى خواهيم داشت؟! قرآن كريم پاسخ مى دهد: (قُلْ يَتَوَفّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ)[8]؛ مرگ به معناى نابودى مطلق نيست، بلكه روح انسانى قبض مى شود ونزد خداوند ماندگار است. پی نوشتها:[1]. سوره ى قيامت، آيه ى 5 ـ 6. [2]. سوره ى مؤمنون، آيه ى 33. [3]. سوره ى ق، آيه ى 3 - 5. [4]. سوره ى جاثيه، آيه ى 32. [5]. سوره ى رعد، آيه ى 5. [6]. سوره ى يس، آيه ى 78. [7]. سوره ى سجده، آيه ى 10. [8]. سوره ى سجده، آيه ى 11. منبع: آخرين سفر، رحيم لطيفى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1385) .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image