تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
باید دانست؛ انسان ذاتاً موجودی متفکّر است. عنصر اندیشه چنان با سرشت آدمی عجین است که کمتر میتواند از آن دوری نماید. کنجکاوی در آغاز و انجام هستی، سعادت و راههای دستیابی به آن، از جمله خردورزیهایی است که همیشه با بشر همراه بوده و هست.[1] انسانها در جریان تفکّر همواره بر آناند تا با بهرهگیری از معلومات و اندوختهی قبلی در ذهن، از مجهولات خویش بکاهند و بر میزان آگاهیهای خود بیفزایند. در این مسیر گاه از عهده حلّ مجهول بر میآیند و گاه در نیمه راه باز میمانند و موفّق به حلّ آن نمیشوند. بشر در جریان تلاش فکری خود برای کشف واقعیت، راههای گوناگونی را بر میگزیند که برخی درست و برخی نادرستاند. اینجاست که، پرسشی اساسی و دغدغهای جدّی در ذهن آدمی شکل میگیرد که آیا میتوان راههای درست تفکّر و اندیشه را از راههای نادرست تشخیص داد؟ اگر میتوان، ابزار و راه آن چیست؟ این پرسش موجب شد تا عدهای از اندیشوران و در رأس آنها حکیم ارسطو سخت به تکاپو بیفتند و چارچوبها و قالبهای خاصی برای صیانت و دوری اندیشه بشر از خطا طراحی کنند. از اینرو، علم منطق پدید آمد و عهدهدار این چارچوبها و قالبها شد.به همین جهت، در تعریف علم منطق چنین گفتهاند: «منطق؛ مجموعهای از قواعد کلی است که کاربرد درست، دقیق و ماهرانه آنها، ذهن را از خطا در اندیشه باز میدارد».[2]بنابراین، راز احتیاج انسان به منطق، «یافتن روشی برای جلوگیری از خطای در اندیشه» است. به دیگر سخن؛ ضرورت فراگیری منطق عبارت است از: «فراگیری روش درست فکر کردن».گفتنی است که؛1. منطق اصل تفکر را به آدمی نمیآموزد، بلکه روش درست آن را بیان میکند؛ چه اینکه توانایی تفکّر و اندیشه از همان آغاز خلقت حکیمانهی انسان موجود بوده است.2. علم منطق؛ یک علم آلی و ابزاری است، لذا باید از مباحث غیر ضروری در این علم خودداری شود. .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.