ازلی و ابدی بودن خداوند /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

خدا زمان آفرین است لذا معنی ندارد خدا داخل در زمان باشد خدا بود و زمان نبود و چون زمان مقدار حرکت اشیاء مادی است و خدا خالق عالم ماده است پس خدا نسبت به زمان تقدم وجودی دارد. بنابراین معنی ندارد که گفته شود خدا از بی نهایت سال قبل بوده و تا بی نهایت سال بعد هم خواهد بود. خدا فراتر از زمان و فراتر از مخلوق است. وقتی می گوییم خدا ازلی است منظور این است که خدا پدیده نیست و از چیزی و کسی به وجود نیامده و سابقه عدم ندارد. چون خدا، عین وجود و خود وجود است و معنی دار که وجود را کی به وجود آورد وجود‌، خودش وجود است.


خدا زمان آفرین است لذا معنی ندارد خدا داخل در زمان باشد خدا بود و زمان نبود و چون زمان مقدار حرکت اشیاء مادی است و خدا خالق عالم ماده است پس خدا نسبت به زمان تقدم وجودی دارد. بنابراین معنی ندارد که گفته شود خدا از بی نهایت سال قبل بوده و تا بی نهایت سال بعد هم خواهد بود. خدا فراتر از زمان و فراتر از مخلوق است. وقتی می گوییم خدا ازلی است منظور این است که خدا پدیده نیست و از چیزی و کسی به وجود نیامده و سابقه عدم ندارد. چون خدا، عین وجود و خود وجود است و معنی دار که وجود را کی به وجود آورد وجود‌، خودش وجود است. - توضیح بیشتر از در نامه 100102292/6 مطالعه فرمایید- و مراد از ابدی بودن خدا این است که عدم و نابودی برای او معنی ندارد چون وجود نقیض عدم است و محال است وجود به نقیض خود بدل شود و محال است که وجود از وجود(خدا) گرفته شود. اما غیر خدا که ممکن الوجود است عین وجود نیست بلکه ممکن است الوجود ماهیت است که به او وجودداده شده است لذا می توان وجود را از او گرفت.اگر خدا را درست تصور کنیم و بدانیم که خدا، وجود صرف و وجود محض و وجود بدون قید است آن گاه ازلی و ابدی بودن او بدیهی خواهد شد و عقل ما به وضوح حکم خواهد کرد که محال است و وجود، به وجود آید و محال است وجود، عدم گردد. اما غیر وجود(ماهیت) چون عین وجود نیست برای به وجود آمدن نیازمند به وجود است و تا در او هست موجود خواهد بود و اگر وجود از او گرفته شود،‌ موجود نخواهد بود پس خدا که وجود محض است سابقه عدم ندارد(ازلی است) و محال است عدم شود(ابدی است) اما ممکن الوجود، وجود نداشته و وجود یافته است لذا ازلی نیست و می توان وجود را از او گرفت لذا ابدی هم نیست- البته خدا خبر داده است که هیچ گاه وجود را از انسان نمی گیرد لذا انسان نیز به این اعتبار ابدی می شود-.اما از کجا بدانیم که خدا مادی و جسمانی نیست.گفتم که خدا وجود صرف و وجود محض است و چنین وجود نمی تواند مادی و جسمانی باشد چون هر موجود مادی، ماهیت است نه وجود و خود نیازمند این است که به او وجود داده شود. موجود مادی و جسمانی ضعیفتر مرتبه وجود را داراست و قویتر از آن موجودات دیگر وجود دارند مثل عقل و علم و ملائک و ... که محدودیتهای جسم را ندارند‌، بنابراین جسم و جسمانی نمی تواند خدا باشد چون خدا آن موجودی است که از همه موجودات قویتر است. اگر خدا جسم بود باید حرکت داشت چون تمام اجسام حرکت جوهری دارند و در آن صورت لازم می آمد که خدا حرکت دهنده ای داشته باشد و در آن صورت همان حرکت خدا می شد نه این خدای جسمانی بنابراین از فرض جسم بودن خدا خلاف آن فرض لازم می آید.در پایان ذکر این نکته لازم است که تبیین این مسائل نه تنها برای کودکان بلکه برای خیلی از بزرگسالان نیز دشوار است ولی چه میتوان کرد زیرا بدون پاره ای اطلاعات عمیق فلسفی درک این امور ممکن نیست. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image