پرسش: مومن ال فرعون کیست که در روایات به عنوان یار حضرت مهدی معرفی شده است؟ /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

پرسش: مومن ال فرعون کیست که در روایات به عنوان یار حضرت مهدی معرفی شده است؟ پاسخ: هنگامی که بنیان گذار حکومت واحد جهانی، حضرت مهدی موعود(ع) بر اساس عدالت و آزادی واقعی مأمور به تشکیل حکومت می شود تعداد ۳۱۳ نفر از یاران خاص آن حضرت در اطراف شمع وجود مقدسش جمع می شوند و آنها در واقع فرماندهان لشکری و کشوری دولت کریمه مهدی(ع) می باشند. در روایات ترکیب دولت امام مهدی(ع) از انسان های وارسته و متقی تشکیل می یابد که نام برخی از آنها بدین گونه است:


پرسش: مومن ال فرعون کیست که در روایات به عنوان یار حضرت مهدی معرفی شده است؟ پاسخ: هنگامی که بنیان گذار حکومت واحد جهانی، حضرت مهدی موعود(ع) بر اساس عدالت و آزادی واقعی مأمور به تشکیل حکومت می شود تعداد 313 نفر از یاران خاص آن حضرت در اطراف شمع وجود مقدسش جمع می شوند و آنها در واقع فرماندهان لشکری و کشوری دولت کریمه مهدی(ع) می باشند. در روایات ترکیب دولت امام مهدی(ع) از انسان های وارسته و متقی تشکیل می یابد که نام برخی از آنها بدین گونه است:هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی(ع)، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسی، مالک اشتر، ابودجانه انصاری و قبیله همدان. امام صادق(ع) می فرماید: هنگامی که حضرت قائم آل محمد(ص) قیام کند هفده تن را از پشت کعبه زنده می گرداند که عبارتند از: پنج تن از قوم موسی(ع) که به حق قضاوت کرده و با عدالت رفتار می کنند، هفت تن از اصحاب کهف، یوشع وصی موسی، مؤمن آل فرعون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری و مالک اشتر(تفسیر عیاشی، ج2، ص32، اثبات الهداة، ج3، ص550). از آیات قرآن همین قدر استفاده مى شود که مومن آل فرعون مردى بود از فرعونیان که به موسى ایمان آورده بود اما ایمان خود را مکتوم مى داشت، در دل به موسى عشق مى ورزید و خود را موظف به دفاع از او مى دید. او مردى بود هوشیار و دقیق و وقت شناس و از نظر منطق بسیار نیرومند و قوى که در لحظات حساس به یارى موسى شتافت، و چنان که در دنباله این آیات خواهد آمد او را از یک توطئه خطرناک قتل رهایى بخشید. این شخص بنابر روایات و تفاسیر پسر عمو و پسر خاله فرعون بوده و حزقیل نامیده می شده است. امام فخر رازی می نویسد: گفته اند پسر عم فرعون بود. او مسئولیت حفاظت از خزائن و گنجینه های فرعون را برعهده داشت. قرآن کریم از او به عنوان «مومن من ءال فرعون» یاد کرده و در آیات 28 الی 45 سوره مومن از دفاع جانانه او از حضرت موسی و خنثی شدن توطئه ترور حضرت موسی توسط او سخن می گوید. همچنین قرآن ایمان کامل او را به خدا، معاد و دعوت انبیاء و خصوصا موسی را گوشزد می کند. اما در روایات اسلامى و سخنان مفسران توصیفات بیشترى در باره او آمده است. از جمله اینکه بعضى گفته اند: او پسر عمو یا پسر خاله فرعون بود، و تعبیر به آل فرعون را نیز شاهد بر این معنى دانسته اند زیرا تعبیر به آل معمولا در مورد خویشاوندان به کار مى رود هر چند در مورد دوستان و اطرافیان نیز گفته مى شود.بعضى دیگر او را یکى از پیامبران خدا بنام حزبیل یا حزقیل مى دانند بعضى روایت کرده اند که او خازن (سرپرست خزائن و گنجینه هاى) فرعون بوده است از ابن عباس نقل شده که در میان فرعونیان تنها سه کس به موسى ایمان آوردند: مؤمن آل فرعون، و همسر فرعون و آن مردى که قبل از نبوت موسى به او خبر داد که فرعونیان تصمیم دارند تو را به خاطر قتل یکى از اتباعشان به قتل برسانند و هر چه زودتر از مصر بیرون رو (قصص- 20).ولى قرائتى در دست است که نشان مى دهد بعد از ماجراى موسى با ساحران گروه قابل ملاحظه اى به موسى ایمان آوردند و ظاهر این است که ماجراى مؤمن آل فرعون بعد از جریان ساحران بود. بعضى نیز احتمال داده اند که او از بنى اسرائیل بوده که در میان فرعونیان مى زیسته و مورد اعتمادشان بوده است، ولى این احتمال بسیار ضعیف به نظر مى رسد چرا که با تعبیر آل فرعون، و همچنین یا قوم (اى قوم من) سازگار نیست، ولى به هر حال نقش مؤثر او در تاریخ موسى و بنى اسرائیل کاملا روشن است، هر چند تمام خصوصیات زندگى او امروز براى ما روشن نیست. در بعضى از روایات از پیغمبر گرامى اسلام نقل شده: الصدیقون ثلاثه حبیب النجار مؤمن آل یس الذى یقول فاتبعوا المرسلین اتبعوا من لا یسالکم اجرا و حزقیل مؤمن آل فرعون و على بن ابى طالب (ع) و هو افضلهم: نخستین تصدیق کنندگان (پیامبران بزرگ) سه کس بودند: حبیب نجار، مؤمن آل یس همان کسى که به مردم (انطاکیه) مى گفت از فرستادگان خدا پیروى کنید، از کسانى پیروى کنید که پاداشى از شما نمى خواهند و خود هدایت یافته اند، و حزقیل مؤمن آل فرعون، و على بن ابى طالب (ع) و او از همه برتر است. این حدیث هم در منابع شیعه و هم در منابع اهل سنت به چشم مى خورد. و به راستى این هر سه در بحرانى ترین لحظات به پیامبران الهى ایمان آوردند و پیشگام و پیشقدم بودند و شایسته نام صدیقند، آنها در راس کسانى قرار دارند که پیامبران الهى را تصدیق کردند، مخصوصا على (ع) که از آغاز عمر تا پایان همواره یار و یاور پیامبر اسلام (ص) بود، و در حیات پیامبر و حتى بعد از رحلت او فداکارى و ایثارگرى را به آخرین حد ابراز داشت. نحوه شهادت همسر مومن آل فرعوندر روایات آمده که فرعون در کاخش برای دخترانش آرایشگر مخصوصی داشت که همسر حزقیل (مؤمن آل فرعون) بود که ایمان خود را مخفی می داشت. در چندین روایت آمده، به دستور فرعون، حزقیل را نیز به شهادت رساندند و بدنش را قطعه قطعه کردند. روزی او در قصر فرعون مشغول آرایش کردن سر و صورت دختر فرعون بود ناگهان شانه از دستش افتاد و او طبق عادت خود گفت: «بسم الله» (به نام خدا)، دختر فرعون گفت: آیا منظور از خدا، در این کلمه پدرم فرعون بود؟ آرایشگر: نه، بلکه منظورم پروردگار خودم، پروردگار تو و پروردگار پدرت بود. دختر فرعون: این مطلب را به پدر خبر خواهم داد. آرایشگر: برو خبر بده، باکی نیست. او نزد پدر رفت و ماجرا را گزارش داد. فرعون آرایشگر و فرزندانش را طلبید و به او گفت: «پروردگار تو کیست؟»آرایشگر: پروردگار من و تو خداست! فرعون دستور داد تنوری را که از مس ساخته بودند پر از آتش کردند تا او و فرزندانش را در آن تنور بسوزانند. آرایشگر به فرعون گفت: من یک تقاضا دارم و آن اینکه استخوانهای من و فرزندانم را در یکجا جمع کرده و دفن کنید. فرعون گفت: «چون بر گردن ما حق داری، این کار را انجام می دهم!» فرعون برای اینکه زن اعتراف به خدا بودنش کند، فرمان داد نخست فرزندان آرایشگر را یکی یکی در درون تنور انداختند، ولی او همچنان مقاومت کرد و فرعون را خدا نخواند، سپس نوبت به کودک شیرخوارش، که آخرین فرزندش بود رسید، جلادان او را از آغوش مادر کشیدند تا به درون تنور بیفکنند (مادر بسیار مضطرب شد) کودک به زبان آمد و گفت: «اصبری یا اماه! انک علی الحق» ترجمه: مادرم صبر کن تو بر حق هستی. آنگاه او و کودکش را در میان تنور انداخته، سوزاندند. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ پس از نقل این حادثه جگرسوز فرمود: در شب معراج در آسمان بوی بسیار خوشی به مشامم رسید، از جبرئیل پرسیدم این بوی خوش از چیست؟ جبرئیل گفت: این بوی خوش (از خاکستر) آرایشگر دختران فرعون است که به شهادت رسید (بحارالانوار، ج 13، (ص) 163). دفاع مومن آل فرعون از حضرت موسیمومن آل فرعون انسان وارسته ای بود که به خاطر یک سری مصالح، ایمان خود را مکتوم می داشت تا از این طریق به موسی کمک کند. خداوند سرگذشت او را چنین بیان می کند: «و قال رجل مؤمن من آل فرعون یکتم إیمانه أ تقتلون رجلا أن یقول ربی الله و قد جاءکم بالبینات من ربکم و إن یک کاذبا فعلیه کذبه و إن یک صادقا یصبکم بعض الذی یعدکم إن الله لا یهدی من هو مسرف کذاب* یا قوم لکم الملک الیوم ظاهرین فی الأرض فمن ینصرنا من بأس الله إن جاءنا قال فرعون ما أریکم إلا ما أرى و ما أهدیکم إلا سبیل الرشاد» ترجمه: مرد مؤمنى از آل فرعون که ایمان خود را پنهان مى داشت گفت، آیا مى خواهید کسى را به قتل برسانید بخاطر اینکه مى گوید پروردگار من الله است در حالى که دلائل روشنى از سوى پروردگارتان آورده، اگر دروغگو باشد دروغش دامن خود او را خواهد گرفت، و اگر راستگو باشد (لا اقل) بعضى از عذابهایى را که وعده مى دهد به شما خواهد رسید، خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگو است هدایت نمى کند.اى قوم من! امروز حکومت از آن شماست، و در این سرزمین پیروزید، اگر عذاب الهى به سراغ ما آید، چه کسى ما را یارى خواهد کرد؟! فرعون گفت: من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمى دهم، و شما را جز به طریق حق و پیروزى دعوت نمى کنم (دستور همان قتل موسى است) (سوره غافر 28-29). در اینجا فراز دیگرى از تاریخ موسى (ع) و فرعون شروع مى شود که در قرآن مجید تنها در این سوره مطرح شده است و آن داستان مؤمن آل فرعون است، که از نزدیکان فرعون بود دعوت موسى (ع) را به توحید پذیرفت ولى ایمان خود را آشکار نمى کرد، زیرا خود را موظف به حمایت حساب شده از موسى (ع) مى دید، هنگامى که مشاهده کرد با خشم شدید فرعون جان موسى (ع) به خطر افتاده مردانه قدم پیش نهاد و با بیانات مؤثر خود توطئه قتل او را بر هم زد. در یک بررسى اجمالى در آیات مبربوط به سرگذشت مومن آل فرعون چنین به نظر مى رسد که مؤمن آل فرعون براى نفوذ در قلب تیره فرعون و فرعونیان و زدودن زنگار کبر و کفر از آنها سخنان خود را در پنج شکل و مقطع مطرح کرد: مقطع اول سخنان دو جانبه و احتیاط آمیز و دعوت آن قوم کافر طغیانگر به پرهیز از ضرر محتمل بود دائر بر اینکه اگر موسى دروغ بگوید دامن خودش را مى گیرد، و اگر راست بگوید دامان ما را مى گیرد، بترسید و احتیاط را از دست ندهید. در مقطع دوم آنها را به سیر و مطالعه در احوال اقوام پیشین دعوت مى کند، و از اینکه آنها نیز گرفتار چنان سرنوشت شومى شوند آنها را بر حذر مى دارند. در مقطع سوم قسمتى از تاریخ خودشان را متذکر مى شود، تاریخى که چندان فاصله از آنها ندارد و روابط و پیوندهاى آن به هم نخورده است، و آن مساله نبوت یوسف است که از اجداد موسى بود، و طرز برخورد آنها با دعوت او را مطرح مى کند. در چهارمین مقطع مقصود خود را از طریق دیگرى دنبال مى کند، و آن توجه دادن به ناپایدارى زندگى دنیا و مساله معاد و حشر و نشر است و توجه به آنها بدون شک تاثیر عمیقى در تربیت انسانها دارد. در پنجمین و آخرین مقطع، مؤمن آل فرعون پرده ها را کنار زد، و بیش از آن نتوانست ایمان خود را مکتوم دارد، آنچه گفتنى بود گفت، و آنها نیز تصمیم خطرناکى در باره او گرفتند. دعوت آن قوم کافر طغیانگر به پرهیز از ضرر محتملدر نخستین آیه مى فرماید: مرد مؤمنى از آل فرعون که ایمان خود را کتمان مى کرد گفت: آیا مى خواهید کسى را به قتل برسانید بخاطر این که مى گوید پروردگار من الله است؟!. در حالى که معجزات و دلائل روشنى از سوى پروردگارتان با خود آورده است (و قد جاءکم بالبینات من ربکم). آیا شما مى توانید معجزات او را مانند معجزه عصا و ید بیضا انکار کنید؟ آیا همه با چشم خود غلبه او را بر ساحران ندیدید تا آنجا که ساحران در برابر او تسلیم شدند، و به تهدیدهاى ما گوش ندادند، و جان خود را بر سر ایمانشان به خداى موسى (ع) نهادند؟ آیا به راستى چنین کسى را مى توان ساحر خواند؟! خوب فکر کنید، دست به کار عجولانه و شتاب زده اى نزنید، و در عاقبت کار خود درست بیندیشید و گرنه پشیمان خواهید شد.از همه اینها گذشته از دو حال خارج نیست: اگر او دروغگو باشد دروغش دامن خود او را خواهد گرفت، و اگر راستگو باشد لا اقل بعضى از عذابهایى را که وعده مى دهد دامن شما را خواهد گرفت. خلاصه اگر او دروغگو است دروغ فروغى ندارد، سرانجام مشت او باز مى شود و رسوا مى گردد، و به کیفر دروغ خود گرفتار خواهد شد، اما این احتمال نیز وجود دارد که راستگو باشد و از سوى الله ماموریت دارد، بنابراین وعده هاى عذاب او خواه ناخواه به وقوع مى پیوندد، با این حال کشتن او از عقل و درایت دور است.سپس افزود: خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگو است هدایت نمى کند (إن الله لا یهدی من هو مسرف کذاب). اگر موسى راه تجاوز و اسراف و دروغ را پیش گرفته باشد مسلما مشمول هدایت الهى نخواهد شد، و اگر شما چنین باشید شما نیز از هدایتش محروم خواهید گشت. این عبارت اخیر گرچه دو پهلو است، اما پیدا است که نظر مؤمن آل فرعون بیان حال فرعونیان بوده، ولى به هر حال تکیه او بر ربوبیت الله در این عبارت و عبارت بعد بیانگر این واقعیت است که فرعون یا لا اقل گروهى از فرعونیان بطور اجمال اعتقادى به الله داشته اند، و گرنه این تعبیرات نشانه ایمان او به خداى موسى و همکارى با بنى اسرائیل محسوب مى شد و با اصول تقیه تاکتیکى که او در پیش گرفته بود سازگار نبود. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image