جلسه بیست و چهارم /

تخمین زمان مطالعه: 17 دقیقه

جلسه بیست و چهارم فصل دوازدهم وسوسه عملى


جلسه بیست و چهارم فصل دوازدهم وسوسه عملى فصل دوازدهم بحث ما درباره وسوسه عملى است . درفصل یازدهم وسوسه را به دو قسم تقسیم کردیم : وسوسه فکرى و وسوسه عملى . بحث وسوسه فکرى گذشت و بحث امروز درباره وسوسه عملى است که گاهى انسان در کارهایش وسوسه مى شود نظیر وسواسى در طهارت و نجاست ، وضو، غسل ، عبادات . این وسوسه عملى براى خانه فوق العاده ضرر دارد؛ بنیان خانواده را ویران مى کند. وسواسى را از خانه و جامعه متروک مى کند. و بالاخره محبت خانوادگى را از بین مى برد. و شاید از این مخربتر نداشته باشیم و لااقل یکى از مخربهاى عمده است . همه مخصوصا وسواسیها به بحث امروز توجه کاملى بفرمایند. این وسوسه فکرى یا عملى از کجا پیدا مى شود؟ در فصل یازدهم گفتم شیطان گاهى مسلط مى شود بر عقل انسان و با این تسلط انسان حقه باز، منافق ، پشت هم انداز مى شود. و در میدان سیاست یک سیاستمدار دروغگوى حقه باز مى شود. و گاهى شیطان بر دل انسان مسلط مى شود آن را تابع خود مى کند. چنانچه گاهى خدا بر دل حکومت دارد گاهى شیطان بر دل حکومت پیدا مى کند و قرآن در آیات فراوانى تذکر به این مطلب مى دهد و اگر شیطان مسلط بر دل انسان شد دیگر دل را مى برد آن جا که خاطرخواه اوست . و یک آدم بت پرستى ، پول پرستى ، هوا پرستى ، و به قول قرآن شیطان پرستى از کار در مى آید. و گاهى مسلط مى شود بر قوه تخیل و وسوسه فکرى و عملى براى او پیدا مى شود و این باندازه اى خطرناک است که چیزهائى که اصلا واقعیت ندارد او مى بیند و مى شنود و قطع به آن پیدا مى کند. مثلا: آن که آدم ترسوئى است و شیطان بر قوه خیال او مسلط شده اگر شب در یک خرابه اى برود جن مى بیند راستى مى بیند. و حرفهاى اجنه را مى شنود؛ راستى مى شنود. یا وقتى به قبرستان برود مى بیند مرده از قبر بیرون آمد. مرده را مى بیند. داد مى زند بایست ببینم مى شنود. فرار مى کند. مرده او را تعقیب مى کند. و یکوقت هم مى بیند مرده او را گرفت و لمس مى کند و غش مى کند. با فرضى که در خرابه جنى نبوده است در آن قبرستان مرده از قبر بیرون نیامده است . مرده صدا نکرده است . او را نگرفته است . اما قوه خیال اثر گذارده است روى چشم او، روى گوش او، روى قوه لامسه او و این بلا را به سر او آورده است . وسوسه فکرى و عملى اگر براى کسى پیدا شود این گونه مى شود. یعنى مثلا آن کسى که وسواسى در طهارت و نجاست است فورا قطع پیدا مى کند که ترشح کرد و نجس شد با فرضى که ترشح نکرده است ، اما او حس مى کند ترشح در دستشوئى شده است . اما براى طهارتش قطع پیدا نمى کند. براى نجاست فورا قطع پیدا مى کند. یعنى شیطان در قوه تخیل او مسلط شده است و به آن چیزهائى که برایش ضرر دارد فورا قطع پیدا مى کند اما براى آن چیزهائى که بر نفعش است نمى تواند قطع پیدا کند؛ اطمینان پیدا کند. و از همین جا این وسواسى باید پى ببرد که مریض است . براى این که اگر قطع پیدا شدن و زود باورى است هم طهارتش باید زود قطع پیدا کند هم در نجاستش . و اگر هم زود باور نیست همان طور که در طهارتش زود باور نیست در نجاستش هم باید زود باور نباشد. این که مى بینید یکجا زود باور است قطع پیدا مى کند و در جاى دیگر قطع پیدا نمى کند، زود باور نیست پى ببرد که مریض است ، آن هم مرض روحى که اگر اعتنا به آن بکند روز به روز در تزاید است . امراض روحى طورى است که رو به تزاید است مثل خوره مى ماند؛ مثل سرطان مى ماند. از کجا پیدا شده است ؟ از تسلط شیطان بر قوه خیال . لذا کسى در نزد امام صادق (علیه السلام )تعریف یک کسى را کرد، حتى تعریف عقلش را، و بعد گفت وسواسى است امام صادق (علیه السلام )تبسمى کرد یعنى این چه عاقلى است که وسواسى است ؟ بعد فرمودند: شیطان بر او مسلط شده و کارهایش شیطانى است نه رحمانى . بعد هم فرمودند: اگر از خودش هم بپرسید که کارهاى او شیطانى است یا رحمانى مى گوید شیطانى . چیزى که همه باید به آن توجه داشته باشید این است که شیطان مهیاست که ما را بیچاره دنیا و آخرت کند و هر کسى را از راهى به جهنم مى برد. شیطان زرنگ است یک کسى را از گناه ، یک کسى را از راه پول حرام ، یک کسى را از راه شهوترانى ، یک کسى را از راه ریاست طلبى ، یک کسى را هم از راه وسواسى گرى ، یک کسى را از راه غیبت ، تهمت ، شایعه پراکنى ، یک کسى را از راه فحشاء و بى عفتى منحرف مى کند. مشهور است که کسى در خواب صادقى شیطان را دید که یک دسته طناب بر دوش دارد پرسید اینها چیست ؟ شیطان جواب داد اینها افسارهائى است تهیه کردم براى انسان ها که به جهنمشان بکشم . سؤ ال کرد این زنجیر چیست ؟ گفت این زنجیر براى سید رضى است . امشب رفتم سه مرتبه او را زنجیر کردم اما پاره کرد. گفت این طنابها چرا رنگارنگ است ؟ گفت براى این که هر کسى را از یک رنگى و از یک راهى منحرف مى کنم . فردا که رفت خدمت سید رضى رضوان الله علیه ، ایشان قضیه را فرمود که معلوم شد خواب مطابق با واقع بوده است . مرحوم کلینى رضوان الله علیه یک روایت را نقل مى کند نظیر همین خواب که امام صادق (علیه السلام ) فرمود شیطان با یک لباس رنگارنگى آمد نزد حضرت موسى (علیه السلام ) آن حضرت سؤ ال کرد این لباس رنگارنگ ، کلاه رنگارنگ براى چیست ؟ گفت براى این که فریب من از یک راه نیست ؛ به جهنم کشاندن من از یک راه نیست . هر کسى را از یک راهى به جهنم مى کشانم . وسواسى را از راه طهارت و نجاست ، وضو و غسل و عبادت ، آن که لاابالى در دین است از راه بى عفتى ، زن مقدس را از راه غیبت ، تهمت ، شایعه پراکنى ، مرد لاابالى را از راه حرام خورى و بالاخره هر کسى را از راهى . قرآن شریف آیات فراوانى در این باره دارد که شیطان قسم خورده است ، در مقابل خدا عرض اندام کرده است که بندهایت را جهنمى مى کنم ؛ بیچاره مى کنم . قرآن مى فرماید: پس از آن که شیطان رانده درگاه خدا شد گفت : فبما اغویتنى لاقعدن لهم صراطک المستقیم # ثم لاتینهم من بین ایدیهم ومن خلفهم وعن ایمانهم وعن شمائلهم ولا تجد اکثرهم شاکرین(167) حال که بخاطر بنى آدم گمراه شدم سر راهشان حتما مى نشینم و نمى گذارم راه بهشت را بگیرند؛ راه مستقیم را بگیرند. سپس از چهار طرف مى آیم از جلو مى آیم از عقب ، از طرف راست از طرف چپ . امام باقر(علیه السلام ) در ذیل این آیه شریفه مى فرماید: از جلو مى آیم یعنى امر آخرت را براى آنها ضعیف جلوه مى دهم . و این که گفته از عقب مى آیم یعنى آنها را امر مى کنم به جمع آورى اموال و بخل از دادن حقوق شرعى تا براى ورثه آنها بماند. و این که گفته از طرف راست مى آیم یعنى دین آنها را با زیبا کردن گمراهى و ایجاد شبهه از بین مى برم . و این که گفته است از طرف چپ مى آیم یعنى آنها را به دوست داشتن لذتها وامى دارم و شهوات را بر قلبهاى آنها غالب مى گردانم(168). یعنى براى زن لاابالى شیطان مى گوید از را بى حجابى ، از راه بدحجابى ، جوراب پانما پوشیدن و بالاخره از راه بى عفتى . براى زن و مرد مقدس از آن راه مى آید از راه راست مى آید یعنى بواسطه وسوسه گرى آنها را به جهنم مى کشاند. من تقاضا دارم وسواسى ها این آیه شریفه را هر روز بخوانند. وقتى که شیطان مى خواهد مسلط بر قوه خیال اینها شود اینها سر خودشان بازى در آورند و این کارهاى زشت وسوسه گرى را انجام دهند این آیه را بخوانند و بگویند شیطان در مقابل خدا ایستاده و به او گفته است من هر کسى را از راهى به جهنم مى برم و وسواسى را از راه طهارت و نجاست ، وضو و غسل و عبادت به جهنم مى برم . در آیه دیگر هم نظیر همین آیه آمده است شیطان لعنه الله قسم خورده است که : لاتخذن من عبادک نصیبا مفروضا # ولاضلنهم ولامنینهم ولامرنهم فلیبتکن اذان الانعام ولامرنهم فلیغیرن خلق الله(169) یک بهره کافى از بنده هایت مى گیرم و گمراهشان مى کنم و در آمال و آرزو غوطه ورشان مى کنم و به آنها امر مى کنم تا گوشهاى حیوانات را ببرند و امر مى کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند. کارى مى کنم فطرت خدادادى را از دست بدهند. و دیگر درک نداشته باشند از خدابینى و خداشناسى ؛ دیگر درک نداشته باشند که بفهمند در مقابل خدا باید کوچکى کرد؛ درک نداشته باشند که فضیلت را از رذیلت بشناسند. و بعد در دنباله همین آیه مى فرماید: ومن یتخذ الشیطان ولیا من دون الله فقد خسر خسرانا مبینا اگر کسى متابعت از این شیطان قسم خورده کند و شیطان ولى او بشود، مسلط بر او بشود، ورشکسته است ورشکسته آشکار. اى وسواسى ! قرآن مى گوید ورشکسته اى ورشکسته آشکار. آیه سوم نظیر آیه اول و دوم است . شیطان وقتى رانده درگاه خدا شد گفت خدایا همه شان را گمراه مى کنم . خداوند فرمود: واستفزز من استطعت منهم بصوتک واجلب علیهم بخیلک ورجلک وشارکهم فى الاموال والاولاد وعدهم وما یعدهم الشیطان الا غرورا(170) یعنى شیطان انسان را گمراه مى کند اما چگونه ؟ بصداى خود. صداى شیطان چیست ؟ ترانه ها، موسیقى ها. و اجلب علیهم بخیلک ورجلک یعنى شیطان دو دسته لشکر دارد یک لشکر پیاده یعنى گرفتار یک رفیق نااهلى مى شود و این رفیق خیلى عالم نیست ؛ دانا نیست با وسوسه او را به جهنم مى فرستد. اما گاهى یک رفیق نااهل ، یک شیطان دانا مسلط بر سر او مى شود که بقول قرآن شریف لشکر شیطان اما لشکر سواره . نظیر مکتبهاى غربى که براى انسانها آورده شده است نظیر یک رفیق نااهل اما رفیقى که دانا باشد و بتواند از راه استدلال ، از راه غیر مستقیم این را به جهنم ببرد. شیطان از راه مال حرام شریک انسان مى شود و او را وادار مى کند همان غذاى حرام را به بچه هایش بدهد؛ انعقاد نطفه از آن غذاهاى حرام بشود و بالاخره بچه هایش را هم خراب مى کند. پس با استفاده از آیه مى فهمیم شیطان یکى را از راه حرام بچه اش را خراب مى کند. یکى را از راه کم فروشى . یکى را وا مى دارد تقلب کند، رشوه خوارى کند، رباخوارى کند. یک کسى را بوسیله صداى خود یعنى ترانه ها، موسیقى ها. شیطان هر کسى را از راهى به جهنم مى برد. این طور نیست که براى همه یک راه داشته باشد. فقط توجهى را که باید داشته باشیم این است که شیطان براى هر کسى شیطانى مى گمارد. براى افراد عادى شیطانهاى عادى ، براى علماء، دانشمندان یک شیطان عالم . خدا رحمت کند مرحوم آشیخ غلامرضا یزدى را. مى گویند این مرد عارف کامل بارها روى منبر مى گفت که هر کسى شیطانى دارد و شیطان من ملا شیطان است . این حرف را از قرآن گرفته است واجلب علیهم بخیلک ورجلک . سوره فلق و ناس براى دفع شیطان خوب است . حتى به بچه هایتان یاد بدهید چهار قل را، وقتى مى خواهند از خانه بیرون بیایند یا هر وقت دیگر بخوانند براى این که از شر اجنه و شیطان و انسانهاى شرور محفوظ باشند. این دو سوره آخر نکته جالبى دارند که همه باید به آن توجه کنیم مخصوصا وسواسیها. در سوره فلق یکمرتبه پناه به خدا مى برد از چهار چیز مهم : بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الفلق خدایا پناه مى برم به تو از شر مردم و البته شر مردم ، شر استعمارگرها، شر ابرقدرتها خیلى بزرگ است . و پناه مى برم به تو ومن شر غاسق اذا وقب وقتى که غریزه جنسى تحریک شود. راستى هم باید پناه برد به خدا ومن شر النفاثات فى العقد خدایا پناه مى برم به تو از آن وقتى که زن عشوه گرى کند مثل این که العیاذ بالله یک زنى جلوى شما باشد و شما به دنبال او، یا شما سر کسبتان هستید یک زنى مى آید به مغازه شما عشوه گرى کند بخندد این سوره مى گوید خدایا پناه مى برم به تو از شر چنین صحنه اى ومن شر حاسد اذا حسد یعنى خدایا پناه مى برم به تو وقتى که حسود حسادتش گل کند. این چهار چیز خیلى مهم است اما یکمرتبه پناه برده شده است به خدا. اما در سوره ناس سه مرتبه به خدا پناه برده شده است . بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس # ملک الناس # اله الناس (171) این ملک الناس و اله الناس ولو به طور صفت آورده شده ولى در حقیقت مى گوید: خدایا پناه مى برم به تو. خدایا پناه مى برم به تو. خدایا پناه مى برم به تو. از چى ؟ من شر الوسواس الخناس از شر شیطانى که خیلى وسوسه مى کند و از شر آن وسواسى که با استدلال وسوسه مى کند. وسواس ‍ خناس از آن کهنه کارهاست ؛ زرنگهاست ؛ عالمهاست که مى داند چطور وسوسه کند و مى داند چطور براى این زن یا مرد استدلال کند. یعنى علاوه بر این که وسواس خناس است . وسواس صیغه مبالغه است یعنى خیلى وسوسه مى کند خناس هم صیغه مبالغه است یعنى خیلى استدلال مى کند. وسواسى ها اتفاقا این گونه اند. براى کارشان یک استدلالهاى عجیب و غریبى مى کنند؛ موشکافیها مى کنند که این موشکافیها به ذهن مرجع تقلیدشان به هنگام فتوا دادن نمى آید. یک چیزهاى عجیبى به ذهن اینها مى آید. اینها خیال نکنند که استدلال است . نه . قرآن مى گوید اینها وحى شیطان ؛ الهام شیطان است ان الشیاطین لیوحون الا اولیائهم لیجادلوکم یعنى وسواسى ! شیطان به تو الهام مى کند که به آن کسى که به تو مى گوید این چیز پاک است تو بگو نجس است . استدلال هم برایش ‍ بکن . آن که مى گوید به وضویت بى اعتنا باش به غسلت بى اعتنا باش قبول نکن استدلال هم برایش بکن . ان الشیاطین لیوحون الا اولیائهم . و سوره ناس مى گوید بگو خدایا پناه مى برم به تو از وسواس خناس . من از وسواسیها تقاضا دارم این چهار قل را یعنى قل هو الله احد، قل یا ایها الکافرون و مخصوصا این دو سوره قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس را همیشه بخوانند و وقتى که وسواس خناس ، این شیطان کهنه کار، مى خواهد فریبشان دهد به سر او بزنند بقول امام صادق (علیه السلام ) در دهان این خبیث بزن و بگو برو گم شو عادتش نده و نگذار بر تو مسلط شود. تقاضا دارم همان وقت که مى خواهد مسلط بر شما شود فورا بخوانیدبسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس ... بعد هم براى خودت معنى کن . معنایش این است که بگو خدایا پناه مى برم به تو، پناه مى برم به تو، پناه مى برم به تو از این وسواس خناس که وسوسه مى کند، با استدلال وسوسه مى کند و مى خواهد مرا به جهنم بکشاند. خلاصه حرف امروز این شد که از نظر روانشناسى وسواسى یعنى مریض . از نظر اسلام وسواسى یعنى تسلط شیطان بر قوه خیال . و بعبارت قرآن وسواسى یعنى آن که شیطان را دوست خودش گرفته است و بقول قرآن کسى که شیطان را دوست خودش گرفته است فقد خسر خسرانا مبینا ورشکسته است ورشکسته آشکار. و فهمیدیم که شیطان هر کسى را از راهى به جهنم مى برد. حزب اللهى را از یک راه ، ضد انقلاب را از یک راه ، مقدس را از یک راه ، بازارى را از یک راه و بالاخره آن زن لاابالى را از راه دیگر و آن زن مسجدى را از راه دیگر و زنى که با خدا و پیغمبر و قرآن سروکار دارد از راهى و آن زنى که با معنویت و محراب و منبر سروکار ندارد از راه دیگر. چه باید کرد؟ یعنى این وسواسى چه باید بکند؟ درد خیلى بزرگ است باندازه اى که بعضى از روانشناسها مى گویند اصلا قابل معالجه نیست . یادم نمى رود یک آقاى روانشناسى آمده بود پیش من شنیده بود که من وسواسى ها را خوب مى کنم این تعجب کرده بود آمده بود پیش من خیال کرده بود من وردى دارم ، رملى دارم ، اسطرلابى دارم . گفتم نه بابا من یک راه دارم و آن راهى است که امام صادق (علیه السلام ) نشان داده است . تعجب مى کرد. مرادم این است که درد خیلى بزرگ است بحدى که بعضى از روانشناسها مى گویند قابل معالجه نیست اما فراوان من وسواسى شدید را خوب کردم به چه وسیله ؟ به یک دواى خیلى آسان ، آن دواى آسان چیست ؟ امام صادق (علیه السلام ) فرموده است وسواسى ! بى اعتنائى کن ، اهمیت نده به شیطانى که وسوسه مى کند. یکى دو ماه که بى اعتنائى کردى مثل مردم برخورد کردى ، یعنى خانم که وسواسى است شوهرش را باید الگوى خودش قرار دهد؛ هرچه شوهرش بگوید بشنود. اگر شوهر وسواسى است باید خانمش را الگو قرار دهد هرچه خانمش مى گوید بشنود. مردم چطور نماز مى خوانند؟ چه جور وضو مى گیرند؟ چطور غسل مى کنند؟ چطور آب مى کشند؟ مثل مردم رفتار کند. یک ماه دو ماه که مثل مردم برخورد کرد خوب مى شود ولى ریشه اش سوخته نمى شود، پنج شش ماه که این گونه برخورد کرد ریشه آن هم سوخته مى شود. اگر این حرف مرا نشنوى بدان روز به روز این مرض رو به تزاید است . دنیاى تو را از بین مى برد. خانه ات را خراب مى کند. بچه هایت را عقده اى مى کند. خودت را بى نشاط مى کند و بالاخره یک عضو زائد جامعه مى شود و بهر حال این دنیاى تو است که براى خودت یک جهنم مى سازى ، براى خانواده ات هم یک جهنم مى سازى و در آخر هم یقین داشته باش همین جهنمى که این جا ساختى آن جا هم وجود دارد. و اگر حرف مرا بشنوى به مدت پنج شش ماه حتما این مرض سرطانى ریشه کن مى شود. در آخر یک نکته اى باید عرض ‍ کنم که آن نکته را آنهائى که وسواسى نیستند توجه داشته باشند و آن این است که اگر خانمت وسواسى است با تندى و داد و فریاد نمى شود کارى کرد. او مریض است با مریض که تندى نمى کنند. اگر شوهرت وسواسى است ، اگر پسرت ، دخترت وسواسى است با تندى با داد و فریاد، العیاذبالله ، با کتک یا فحش و غیره نمى شود، بدتر مى شود. این مریض ‍ است با مریض چه باید کرد؟ مدارا، با زبان خوش ، با شنیدن این گونه صحبتها، با شنیدن این گونه نوارها، حوصله به خرج دادن ، آرام آرام این مرض را از او گرفتن . بقول عوام مرض کوه کوه مى آید اما مو مو مى رود. باید مواظب وسواسى باشى ، حوصله به خرج بدهى ، باید مو به مو این مرض را از او بگیرى تا خوب شود. به وسواسى ها سفارش مى کنم در صدد باشید خوب شوید و به این نسخه عمل کنید. به پرستارهاى وسواسیها یعنى آنها که وسواسى نیستند و وسواسى در میانشان وجود دارد سفارش مى کنم با تندى با آنها رفتار نکنید. برخورد شما عاقلانه باشد. مثل برخورد با یک مریض باشد. خدایا بحق حضرت زهرا(علیهاالسلام ) قسمت مى دهم همه مریضها را مخصوصا مریض وسواسى فکرى و وسواسى عملى را شفا عنایت بفرما. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image