تقیه از نظر اسلام – علما و وحدت اسلامی – ضرورت های وحدت اسلامی – واکنش نظام اسلامی در برابر کشتار مسلمانان چین و چچن- اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران /

تخمین زمان مطالعه: 20 دقیقه

تقیه واقعی چطوراست؟ چرا بعضی مراجع بجای وحدت و تقیه بر عقاید اختلافی شیعه تاکید دارند؟ دلیل تقیه نظام ما برسکوت برکشتار مسلمانان چچن و چین در قبال روسیه و چین چیست؟ فرقشان با آمریکا چیست؟


1 – تقیه : تقیه از معتقدات کلامی - فقهی شیعه است که ریشه قرآنی دارد. در قرآن مجید در چند آیه به طور صریح (نحل، آیه 106) یا ضمنی به تقیه اشاره شده است. قرآن درباره مؤمن آل فرعون مى فرماید:«و قال رجل مؤمن من آل فرعون یکتم ایمانه اتقتلون رجلا ان یقول ربى الله و قد جاءکم بالبینات من ربکم،مرد با ایمانى از آل فرعون که ایمان خود را کتمان مى کرد (در مقام دفاع از موسى بر آمد و) گفت:آیا مى خواهید کسى را به قتل برسانید که مى گوید:پروردگار من خداست،در حالى که دلایل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است!» (غافر28:) جمله «یکتم ایمانه »صراحت در مساله تقیه دارد،آیا سزاوار بود مؤمن آل فرعون ایمان خود را آشکار کند و جان خود را از دست بدهد و کارى از پیش نبرد؟ و درباره بعضى از مؤمنان مبارز و مجاهد صدر اسلام که در چنگال مشرکان لجوج گرفتار شدند دستور تقیه مى دهد و مى فرماید:«لا یتخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فى شى ء الا ان تتقوا منهم تقاة،افراد با ایمان نباید غیر از مؤمنان،کسى را از کافران،دوست و ولى خود قرار دهند،هر کس چنین کند رابطه خود را از خدا بریده است مگر این که (شما در خاطر باشید و) از آنها تقیه کنید». بنابراین «تقیه »یعنى کتمان عقیده، مخصوص جایى است که جان و مال و عرض انسان در برابر دشمنان متعصب و لجوج به خطر مى افتد،بى آن که نتیجه اى داشته باشد،در چنین مواردى نباید بیهوده افراد را به خطر انداخت و نیروها را از دست داد،بلکه باید آن را براى مواقع لزوم حفظ کرد،به همین دلیل در حدیث معروف امام صادق (ع) مى خوانیم:«التقیة ترس المؤمن، تقیه سپر دفاعى مؤمن است ». (وسایل الشیعه،ج11، حدیث 6 ازباب 24( ابواب امر به معروف) تعبیر به «ترس » (سپر) تعبیر لطیفى است که نشان مى دهد تقیه یک وسیله دفاعى در مقابل دشمنان است..خیلی از انبیاء تقیّه داشته اند و تا زمان بعثتشان یا دین خود را آشکار نمی کردند یا آن را فقط به صورت پرسشی از دیگران مطرح می نمودند و به صراحت نمی گفتند که این اعتقاد من است. در اسلام هم ، رسول خدا (ص) تا قبل از بعثتشان با این که موحّد بودند امّا مدّعی توحید نبودند. از زمان بعثت نیز تا سه سال تمام مسلمین اهل تقیّه بودند. حضرت ابوطالب (ع) نیز تا آخر عمر شریفشان تقیه کردند. وقتی یاسر و سمیّه و فرزندشان عمّار دستگیر شدند ، یاسر و سمیّه به جرم موحّد بودن شهید شدند ولی عمّار به ظاهر ابراز بازگشت از اسلام نمود و نجات یافت ؛ و خداوند متعال نیز کار او را تأیید نموده فرمود: « مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم ــــ کسانى که بعد از ایمان کافر شوند ـ بجز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان آرام و با ایمان است ـ آرى، آنها که سینه ی خود را براى پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمى در انتظارشان است» (النحل:106)وقتی عمّار تقیّه نمود مردم گفتند او کافر شده ؛ و خداوند متعال با نازل نمودن این آیه مرتدّین را اهل جهنّم خواند ولی اضافه نمود که اگر کسی در حال اضطرار اظهار کفر کند ولی قلبش مومن باشد از این حکم بیرون خواهد بود.همچنین همانگونه که گفته شد خداوند متعال در تأیید تقیّه فرمود: «وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إیمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَکُمْ بِالْبَیِّناتِ مِنْ رَبِّکُمْ وَ إِنْ یَکُ کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِنْ یَکُ صادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ ــــ و مرد مؤمنى از آل فرعون که ایمان خود را پنهان مى داشت گفت: « آیا مى خواهید مردى را بکشید بخاطر اینکه مى گوید: پروردگار من«اللَّه» است، در حالى که دلایل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت؛ و اگر راستگو باشد، (لا اقل) بعضى از عذابهایى را که وعده مى دهد به شما خواهد رسید؛ خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمى کند.»(غافر:28)همچنین اصحاب کهف ، اهل تقیّه بودند تا اینکه بالاخره ایمان خود را آشکار نمودند و مورد تعقیب قرار گرفتند و به غار پناه بردند.تقیه از جهات گوناگون قابل تقسیم است. معروف ترین این اقسام عبارتند از: 1. اکراهیه: انجام اعمال بر وفق دستورات حاکمی جائر.2. خوفیه: انجام اعمال و احکام براساس فتاوای رهبران دینی مخالف مذهب.3. کتمانیه: پنهان داشتن ایمان خویش برای به انجام رساندن فعالیت پنهانی در جهت پیشبرد هدف های دین (برخلاف کسانی که هیچ گونه فعالیتی ندارند و به همین دلیل از این تعریف خارجند).4. مداراتی: رعایت قوانین همزیستی با اکثریت اهل سنت (نقش تقیه در استنباط، نعمت الله صفری، دفتر تبلیغات، ص 201). با توجه به موارد فوق، در هر زمان ومکانی، نوعی تقیه جایز است و شرایط خاصی از جمله علم قطعی یا ظن قوی به وجود ضرر و... دارد. حضرت امام خمینی در زمانی که خفقان همه کشور را فرا گرفته بود و عده ای به خاطر ترس از جانشان به خیال خود تقیه را در پیش گرفته بودند، متذکر می شوند که الان جای تقیه نیست: «حضرات آقایان توجه دارید، اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است، با این احتمال، تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب ولو بلغ ما بلغ» (صحیفه نور، ج 1، ص 178). توضیح این عبارت را در متن دیگری از ایشان می توان دید «گاهی وقت ها تقیه حرام است. آن وقتی که انسان دید که دین خدا در خطر است، نمی تواند تقیه کند، آن وقت باید هر چه بشود برود. تقیه در فروع است، در اصول نیست، تقیه برای حفظ دین است، جایی که دین در خطر بود، جای تقیه نیست، جای سکوت نیست» (همان، ج 8، ص 11). خلاصه سخن آن که تقیه به خاطر مصلحت یک امر دینی یا دنیوی مهم است به همین دلیل هرگاه به خاطر تقیه و کتمان واقع مصلحت های مهمتر از دست برود یا مفسده های بزرگتر به وجود آید به حکم عقل و شرع جای تقیه نیست. اما معنای سخن امام که فرمودند «ولو بلغ ما بلغ» به معنای همیشگی بودن نیست بدین معناست که سکوت یا تقیه حدی دارد ولی هرگاه به خاطر سکوت یا تقیه اسلام در خطر افتد دیگر جای تقیه نیست حتی اگر به خاطر اظهار واقعیت و یاری نمودن اسلام، افشاگری و بسیج مردم برای حمایت از دین، خطرات جانی یا مالی مواجه شویم چون این اصل که «اسلام اگر افتد خطر، جان را نثارش می کنیم» درسی است که امام حسین(ع) با زبان و عمل خود به ما آموخت.2 –علما و وحدت اسلامی :وحدت اسلامی و ضرورت های آن : امروزه با توجه به خطراتی که از هر سوی جامعه اسلامی و اصل اسلام را احاطه کرده وتهدید می کند ضرورت های ایجاد وحدت اسلامی به اندازه ای آشکار شده است که شاید چندان نیازی برای طرح مطلب نداشته باشد اما به منظور آشکار شدن هر چه بیشتر ابعاد قضیه به ویژه برای مسلمانانی که گاه ناآگاهانه در دام استکبار جهانی قرار گرفته و به اسم دین و اسلام و از طریق تفرقه افکنی میان مسلمانان درواقع ریشه به تیشه اسلام وارد ساخته وخواسته یا ناخواسته در مسیر اهداف این دشمنان قرار می گیرند اشاراتی به این ضرورت ها می نماییم : وحدت اسلامی از منظر قرآن کریم : الف- قرآن کریم به مسأله وحدت اسلامی اهتمام خاص ورزیده است. اتحاد را نعمت خدا و اختلاف را نوعی از عذاب الهی می داند. به گونه ای که ایجاد و حفظ وحدت در جامعه اسلامی از مظاهر تقوای الهی می باشد، در این گفتار سعی شده است مهم ترین محورهای وحدت اسلامی که عبارتند از: خدا، پیامبر(ص)، قرآن و اهل بیت(ع) را، از نظر قرآن بر رسی نماید، تکیه بر عناصر مشترک دینی، اصالت دادن به ارزش های اسلامی و ایجاد وحدت درونی را به عنوان راهکارهای مناسب برای وحدت اسلامی ارائه کند. و راه حل برای چالش های وحدت اسلامی که مهم ترین آن ها عبارتند از: هتک حرمت به مقدسات یکدیگر و تکفیر مسلمانان مطرح نماید.ب- وحدت اسلامی در دوران معاصر با توجه به شرایط حاکم بر جهان و دنیای اسلام، به گونه ی یک ضرورت اجتناب ناپذیر در آمده و با سرنوشت مسلمانان در عرصه اجتماعی- سیاسی گره خورده است. این امر می طلبد که روند حرکت به سوی آرمان وحدت اسلامی، با سرعت بیشتری انجام گیرد و گام های بلندتری در این زمینه برداشته شود. ایده ای وحدت اسلامی از دیر باز در بین مسلمانان به خصوص پیشگامان و رهبران دینی مطرح بوده است. اولین پیشگام وحدت اسلامی، امیرمومنان امام علی(ع) بود. آن حضرت نه تنها در گفتار بلکه در کردار نیز اهتمامش را به این امر مهم ثابت نمود و برای حفظ وحدت امت اسلامی و پرهیز از اختلاف کوشید.معنای وحدت اسلامی این است که مسلمانان از هر گروه و مذهبی بر اساس آیین اسلام گرد هم آیند. برای تحقق این معنا لازم نیست که آن ها دست از اختلافات مذهبی خود برداشته، یک مذهب مشترک را برگزینند. زیرا این کار نه لازم است و نه قابل اجرا طرح وحدت اسلامی به این شکل، موجب می شود که هرگز عملی نشود.مسلمانان می توانند با حفظ موارد اختلاف و با تکیه بر عناصر مشترک دینی، اتّحاد اسلامی را تشکیل دهند. راه رسیدن به این هدف این است که آنان دست کم در امور مربوط به امت اسلامی وسعت نظر داشته، فراتر از مرزهای مذهبی، ملّی، زبانی و ... بیندیشند. و در عمل هم مصالح کلّی اسلام و مسلمین را بر مصالح جزئی مقدّم بدارند. و این نوشتار بر آن است که این موضوع را از منظر قرآن در ابعاد مختلف: اهمیت وحدت، محور وحدت، راهکار های وحدت، و آسیب های وحدت بررسی نماید.اهمیت وحدت و پرهیز از اختلافقرآن کریم به مسأله وحدت اسلامی اهتمام خاصی می ورزد. از یک سو پیامدهای مثبت اتّحاد را بازگو می کند و از سوی دیگر نسبت به پیامدهای شوم اختلاف هشدار می دهد.آیه «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» (آل عمران/103) همه مسلمانان را دعوت به اتّحاد و دوری از اختلاف می کند. و در سیاق آیاتی قرار دارد که در صدر آن، مومنان را به رعایت تقوای الهی فرا می خواند. از این جا می توان این نکته را برداشت نمود که ایجاد و حفظ وحدت در جامعه اسلامی از مظاهر تقوای اجتماعی- سیاسی است، چنان که ایجاد تنش و درگیری برخلاف تقوای الهی می باشد.در ادامه همین آیه در دو مورد از اتّحاد و هماهنگی به عنوان نعمت الهی یاد کرده است. طبیعی است که در مقابل، اختلاف و درگیری نقمت و عذاب الهی می باشد. قرآن کریم در آیه ای دیگر که انواع عذاب زمینی و آسمانی را بازگو می کند می فرماید: «او یلبسکم شیعاً و یذیقُ بعضکم بأس بعض» (انعام/65) یا شما را به بصورت گروه های مختلف به هم در آمیزد و به بعضی طعم کیفر بعضی دیگر را بچشاند.اختلاف از بدترین انواع عذاب برای جامعه انسانی است که پیامدهای شوم درونی و بیرونی را در پی دارد. پیامد درونی اش این است که هر لحظه احتمال دارد آتش جنگ و درگیری در چنین جامعه ای شعله ور شود. همه هستی آن را به آتش کشد؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: « و کُنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها» (آل عمران/103) شما در اثر اختلاف بر لبه گودالی از آتش بودید پس خدا شما را از آن نجات بخشید.پیامد بیرونی اختلاف این است که جامعه در اثر آن قدرتش را از دست می دهد و در برابر دیگران ضعیف و سرخورده می شود، «ولا تنازعوا فتفشلو و تذهب ریحکم» (انفال/46) با هم منازعه و درگیری نکنید آن گاه سست می شوید و قدرت تان از دست می رود. تعبیر به «تذهب ریحکم» اشاره لطیفی است به این که با نزاع و کشمکش هم قدرت جامعه از بین می رود و هم حیثیت و آبرویش. باتوجه به این مطالب که از متن آموزه های دینی برگرفته شده است و ضرورت هایی که نسبت به وحدت اسلامی احساس می شود نمی توان باور کرد که عالمی از علمای اسلام باشد که این ضرورت ها را درک نکند و بر خلاف آن رفتار کند و البته در عین حال خود را عالم اسلامی متعهد بداند . البته ممکن است افرادی در کسوت علمای اسلام باشند که مخالف با این رویه دینی رفتار نمایند که البته خود باید پاسخگوی رفتار و عملکرد خود نسبت به جامعه اسلامی و نیز پروردگار متعال باشند ولی علمای آگاه و بیداری که ما می شناسیم و آنها را به عنوان مراجع امر دین مسلمانان می شناسیم قطعا نسبت به مساله وحدت اسلامی اهتمام داشته و هرگز اجازه نمی دهند دشمنان به دست آنان به اهداف وحدت شکن خویش نائل شوند .3 – جمهوری اسلامی و موضع گیری نسبت به کشتار مسلمانان چین و چچن :اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی:سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون اساسی که چکیده و محور اصلی و اهداف، افکار، آرمان ها و ایده آل های ملتی است که تابع مکتب اسلام است و به تعبیر مقام معظم رهبری میثاق بزرگ ملی و دینی و انقلابی ماست، روزنامه جمهوری اسلامی19/4/79 بر اساس نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است قانون اساسی، اصل 152 و بر این اساس جمهوری اسلامی ایران در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند.(قانون اساسی، اصل 154)رابطه منافع ملی و ارزش ها: از آنجا که نظام ما، نظامی اسلامی است از این رو بین منافع ملی و ارزش های اسلامی رابطه تنگاتنگی وجود دارد و منافع ملی در چارجوب ارزش های اسلامی معنا و مفهوم پیدا می کند و ارزش ها و اصول اسلامی بر منافع ملی تقدم دارند و منافع ملی در صورتی که برخلاف ارزش های اسلامی و در تضاد با آن باشند قابل پذیرش نخواهد بود. از این رو مقام معظم رهبری سه اصل عزت و حکمت و مصلحت روزنامه کیهان 13/2/69را از اصول دیپلماسی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برشمردند که برگرفته از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی و در راستای حفظ ارزش ها و اصول اسلامی است و فرمودند: معنای عزت این است که جامعه و نظام اسلامی در هیچ یک از برخوردهای بین المللی خود، نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود. حکمت یعنی نظام اسلامی حکیمانه کار کند و از روی احساسات و بی توجه به منافع و شرایط لازم و بهره هایی که ما باید از رابطه با دنیا بگیریم، حرکت نکند، دید باید کاملاً حکیمانه و پخته باشد ـ مصلحت یعنی رعایت مصلحت جمهوری اسلامی اسلامی و ملاحظه تمام استنادهایی که این نظام می تواند از ارتباط با آن دولت ها ببرد، باید بر این اساس حرکت کنیم. (منشور دولت اسلامی، بازخوانی مواضع و انتظارات مقام معظم رهبری از قوه مجریه، دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر، قم، همای غدیر 1384، ص 184)موضعگیری جمهوری اسلامی ایران در قبال مسئله چچن :جمهوری اسلامی ایران بر اساس سیاست خارجی خود که دفاع از حقوق همه مسلمانان را وظیفه خود می داند در قضیه چچن و قضایای مشابه دیگر همچون میانمار و بوسنی و هرزگوین و چین از حمایت های خود دریغ ننموده است ، از حمایت ها و کمک های مادی و معنوی مسلمانان گرفته تا محکوم نمودن جنایت هایی که بر علیه مسلمانان آن مناطق می شد، تا طرح این مسئله در مجامع بین المللی و کنفرانس کشورهای اسلامی و... و باید اذعان داشت که جمهوری اسلامی در این راه از هیچ کوششی فروگذار ننموده است و از تمام ظرفیت ها و امکانات خود در این زمینه استفاده نموده است . با این حال هماهنگ نبودن کشورهای اسلامی و سکوت و بی تفاوتی کشورهای غربی مسئله را با مشکلاتی مواجه می نمود و امکان اقدامات بیشتر را سلب می نمود همان مسئله ای که کم و بیش در مسئله فلسطین و در برخورد با رژیم صهیونیستی شاهد آن هستیم و مقام معظم رهبری نیز با درک این مطلب نسبت به این ضعف جهان اسلام واکنش نشان داده و فرمودند : «تمام مسلمانانی که امروز به نحوی شلاّق استکبار را بر تن و جان خودشان می آزمایند و هر کدام از طرف دشمنان رنجی می کشند - ملت بوسنی، ملت فلسطین، ملت چچن، ملتهای گوناگون در منطقه، مردم لبنان، مردم کشمیر، مردم کشورهای اسلامی در آفریقا و آسیا - این رنج را از ناحیه یکپارچه نبودن امّتِ اسلامی می برند. والّا اگر امت اسلامی یکپارچه بود، هیچیک از این قضایا پیش نمی آمد و اگر پیش می آوردند، به راحتی علاج می شد.» مقام معظم رهبری در کنار توجه به توسعه و پیشرفت کشور همواره دغدغه دفاع از ملت های مظلوم مسلمان را داشته و دارند و تا آنجا که امکانات کشور و شرایط بین المللی اجازه دهد از هیچ تلاشی برای کاهش ظلم و جنایت در قبال مسلمانان فرو گذار نکرده و در همان زمان نیز در دعاهای خویش همواره مردم مظلوم چچن را یاد می کردند : «پروردگارا! دلهای ما به خاطر قضیه فلسطین و به خاطر مسلمانانِ مظلوم فلسطین و به خاطر مسلمانان بوسنی هرزگوین و به خاطر مسلمانان چچن، خونین و مجروح است. اینها انسانهای مظلومی هستند که دنیا کمکشان نکرد. دنیا در هیچ جا به مسلمانان کمک نمی کند. خدایا! مسلمانان زیادی در اطراف عالم - در کشمیر، در مناطق عربی، در مناطق اروپایی، در قارّه امریکا و در نقاط دیگرِ جهان - گرفتاریها، مشکلات و ابتلائاتی دارند. تو را به حقِّ لیلةالقدر، تو را به حقِّ شهید لیالی قدر، تو را به حقِّ همه مؤمنانی که دعای آنها را در لیلةالقدر مستجاب می فرمایی و تو را به حقِّ معصومین علیهم السّلام سوگند می دهیم گرفتاریهای آنها را بر طرف کن. آنها را بر دشمنانشان پیروز بگردان.» علاوه بر مقام معظم رهبری مسولین مختلف نظام نیز هم بارها ناراحتی عمیق خود را از اوضاع اسفناک مسلمانان چچن اعلام داشته اند و اقدامات زیادی نیز صورت گرفته است , هرچند به خاطر محدودیت های دیپلماتیک و عدم مداخله در امور کشورهای دیگر به خصوص حمایت از حرکت استقلال طلبانه ای مانند چچن که عناصر اطلاعاتی آمریکا نقش فعالی را برای دستیابی به اهداف اقتصادی و سیاسی و... در این منطقه دنبال می نمایند (نظیر حمایت آمریکا از طالبان در افغانستان و...) و یا فعالیت شدید و گسترده وهابیت در آن منطقه و..., محدودیت های زیادی در این زمینه وجود دارد.علاوه بر موضوع چچن این سخن نیز که نظام جمهوری اسلامی در مورد مساله کشتار مسلمانان سین کیانگ چین موضع گیری ننموده است , سخن نادرست و خلاف واقعیت است و مسئولان نظام در قبال این قضایا بی تفاوت و ساکت نبوده و موضع گیری نموده اند . به عنوان نمونه در قضیه چچن مسئولان جمهوری اسلامی موضع گیری و واکنش نشان دادند تا جائیکه رئیس جمهور وقت روسیه ایران را متهم به حمایت از مبارزان چچن نمود (روزنامه اطلاعات 28/10/74) آقای خاتمی رئیس جمهور وقت کشورمان هم به روسها در مورد ادامه حملات هشدار داده و به عنوان رئیس سازمان کنفرانس اسلامی این مسئله را پی گیری نمود.( همان 10/ 10 /1379) در مورد سین کیانگ چین علما و مراجع تقلید نیز در کنار سایر مسئولان نظام واکنش نشان داده و ابراز نگرانی و نارحتی از کشتار مسلمانان نمودند .آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی در این باره فرمودند : اخبار وحشتناکى که از ایالت سین کیانگ چین درباره کشتار وسیع و سرکوب مسلمانان این منطقه منتشر شده است، موجب تأسف شدید هر مسلمان و انسان آزاده اى است... گرچه دولت چین آن را یک نزاع قومى قلمداد مى کند، ولى حمایت دولت از گروه مخالف و سرکوب شدید مسلمانان و تعطیلى مساجد آنها، همه حکایت از این دارد که توطئه اى بر ضد مسلمین منطقه در جریان است. درست است که دولت و ملت چین روابط دوستانه و نزدیکى در امور اقتصادى و سیاسى با ما و سایر کشورهاى اسلامى دارند، ولى این دلیل بر آن نمى شود که برادران و خواهران مسلمان ما را در آن منطقه به وضع فجیعى سرکوب کنند و ما خاموش بنشینیم... از همه مسلمانان و تمام آزادگان جهان دعوت مى کنیم که اعتراض شدید خود را نسبت به این حرکت غیر دوستانه اظهار دارند و یکصدا از دولت چین بخواهند که به این وضع خاتمه داده و مجرمان را مجازات کنند. مردم از مسئولان دولت جمهورى اسلامى نیز انتظار دارند در این مورد سکوت نکنند و موضع قوى مناسبى بگیرند و برادران و خواهران مسلمان خود را تنها نگذارند.آیت الله العظمی نوری همدانی نیز فرمودند: متأسفانه این روز ها جنایتی بزرگتر و وحشتناک تر از آنچه که در کشور آلمان واقع شد ویک زن مسلمان به خاطر رعایت حجاب کشته شد، در کشور چین اتفاق افتاده است... برهر مسلمان لازم است هنگامیکه هرچند یکنفر از مسلمانان به واسطه فکر و فرهنگ شیطانی مورد ظلم قرار بگیرند چه در غرب باشد یا در شرق، بی تفاوت نباشند... مسلمانان از دولت چین، مجازات مجرمین و رعایت حقوق شهروندی را می‌خواهند، و از دولت جمهوری اسلامی ایران نیز انتظار می‌رود که سکوت نکند و موضع مناسب و لازم را اتخاذ کند و برادران و خواهران اسلامی را تنها نگذارد و به وظیفه اسلامی خود عمل کند. آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی نیز خاطر نشان نمودند : از کشورهای اسلامی می‌خواهیم که در این تجاوزات که در گوشه و کنار دنیا به حقوق مسلمانان می‌شود عکس‌العمل نشان داده و هیچ تبعیض و تفاوتی قائل نشوند. باید به طور مناسب و مؤثر اعتراض نموده و تجاوز به حقوق مسلمانان در هر کجا و هر کشوری که باشد محکوم نمایند و با مسلمانان چه چینی باشد یا اروپایی یا از هر جای دیگر همدردی نمایند... از مجامع بین‌المللی و مدعیان دفاع از حقوق بشر می‌خواهیم که این دوگانگی‌ها و سیاست‌بازی‌ها را در مسئله حقوق بشر کنار بگذارند و انسان‌ها را به دو بخش مخالف و موافق غرب تقسیم نکنند و وضع حقوق بشر در چین را نادیده نگیرند. انسان‌ها در همه جا باید از حقوق انسانی خود برخوردار باشند و مورد ظلم و ستم وسلب حقوق خود قرار نگیرند. از وزارت امورخارجه نیز می خواهیم که در مقابل کشتار‌ مسلمانان بی‌دفاع چین موضع گرفته و اعتراض نمایند و وظیفه‌ اسلامی و انسانی خود را به بهترین وجه انجام دهند.علاوه بر مراجع عظام تقلید مقامات رسمی ایران نیز در این رابطه موضع گیری کردند:آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام در نماز جمعه روز 26 تیر 1388 نسبت به حادثه سین کیانگ ابراز تأسف کرد و به دولت چین هشدار داد که این مسائل به نفع آن نیست. و اظهار داشتند :«بر مسلمانان چین روزهای تلخی می گذرد. من در اینجا به دولت چین عرض می کنم که از آن‌ها انتظار می‌رود بتوانند در مقابل مظالمی که به این مردم وارد می‌شود کار درستی انجام دهند. ما برادرانه به دولت چین که آن را یک دولت عاقلی می دانیم و در جهت توسعه کشورش دارد کار می کند نصیحت می کنیم که این به نفع آنها نیست. اینها می دانند یک میلیارد و ششصد میلیون و نزدیک 60 کشور مستقل مسلمان در دنیا هست. در همه دنیا مسلمانان حالا هویت و شخصیت دارند و همه اینها دلشان با مسلمانانی که امروز در چین مورد ستم قرار می گیرند مرتبط است. چین منافع خودش را ملاحظه کند و ارتباط خودش با دنیای اسلام و دولت های مسلمان را در نظر بگیرد؛ و ان شاالله ما از این به بعد شاهد چنین ظلمی در چین و جاهای دیگر نسبت به مسلمانان نباشیم». .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image