اعمال انسان و آفرینش اجباری /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

می خواستم بدانم که من که خود نخواستم که به دنیا بیایم پس چرا باید به دستورات دین عمل کنم؟ آخر خیلی برایم سؤال است که باز زور آدم رو به این دنیا می آورند و می گویند که ما این نعمت ها را به شما دادیم پس باید این دستورات دینی را هم انجام بدهی؟ (خوب من که اصلا نمی خواستم به این دنیا بیایم که از این نعمت ها استفاده کنم؟)


اولاً هر چند انسان بدون اختیار خویش پا به عرصه هستى گذاشته است؛ اما در مقابل، از نعمتى بى نظیر برخوردار گشته و آن عبارت است از «هستى»، «وجود» و آثار آن. در مقابل «عدم»، «نیستى» و «ندارى» نقمت و زیانى بى نظیر است. خداوند لطف بزرگى فرموده که ما را از عرصه نیستى به هستى درآورده است و ما باید شکرگزار چنین هدیه اى باشیم و لو آن که اختیار و اراده ما در آن، هیچ نقشى نداشته باشد.ثانیاً گرچه انسان در آمدن به عالم هستى، مختار نیست، ولى باز خداوند بر اساس لطف و رحمتش، او را در چگونه زیستن، چگونه بودن، چگونه رفتن و چگونه حرکت کردن، کاملاً آزاد گذاشته است و این خود نعمتى بس گران بها است که متأسفانه بشر از آن حسن استفاده را نمى کند. بله اگر خداوند مرا در این زمینه نیز با اجبار رو به رو مى ساخت و من در کژ اندیشى و کژ رفتارى یا راست اندیشى و درست کردارى، مجبور بودم؛ مى توانستم این پرسش را مطرح کنم، ولى حقیقت امر چنین نیست. حقیقت انسان اگر انسان به حقیقت، مقام، جایگاه و منزلت خود واقف شود، این چنین شکوه نمى کند. سخن در این باره فراوان است؛ ولى توجّه به سه نکته اصلى - که اندیشیدن در آن موجب خواهد شد انسان کمى از این بدبینى فاصله بگیرد - مثمر ثمر خواهد بود:1. انسان گل سرسبد هستى، تاج و جوهره اصلى آن و اشرف تمامى مخلوقات است و در واقع همه جهان براى او آفریده شده است. اسراء (17)، آیه 70؛ میزان الحکمة، ج اوّل، ص 360 و 361.تاج «کرّمنا»ست بر فرق سرت طوق «اعطیناک» آویز برت جوهر است انسان و چرخ او را عرض جمله فرع و پایه اند و او غرض اى غلامت عقل و تدبیر است و هوش!چون چنینى خویش را ارزان مفروش مثنوى، دفتر 5، ابیات 3574 - 3576.2- «حقیقت انسان» کتابى است نیازمند به شرح و شارح این کتاب نیز کسى جز مصنف آن؛ یعنى، آفریدگار هستى نمى تواند باشد؛ زیرا نویسنده این کتاب او است. بنابراین توجّه به آیات و روایات - که در واقع ترجمان وحى است - در این باب ضرورى است. قرآن - از آنجا که مبدأ فاعلى انسان را خداوند مى داند - معتقد است که هر چه آدمى، معرفت بیشترى به مبدأ فاعلى خود پیدا کند، هم جهان را و هم خویشتن را بهترمى شناسد؛ زیرا آفریدگار هستى، در خلقت خود تجلّى و ظهور مى کند. از آنجا که همه آفرینش، سراسر نشانه هاى او است و در این میان آدمى - که به عنوان خلیفةاللهى نیز آراسته شده - مظاهر اسماى او است، مى توان با شناخت عمیق تر به خداوند و اسماى اعظمش، به مقام انسان بیشتر نایل گشت. تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 13، صص 59 - 71.آدم اسطرلاب اوصاف علوست وصف آدم مظهر آیات اوست هر چه در وى مى نماید عکس اوست همچو عکس ماه اندر آب جواست مثنوى، دفتر 6، بیت 3138 و 3139.3. قرآن کریم در بیش از پنجاه آیه، به وصف هاى نکوهیده اشاره و به جهت وجود آنها در آدمى، انسان را سرزنش کرده است؛ مانند: بخیل، محمد (47)، آیه 38. ضعیف، نساء (4)، آیه 28. عجول، اسراء (17)، آیه 11. ظلوم، احزاب (33)، آیه 72. جهول، همان، آیه 72. و ... امّا همه اینها به طبیعت انسان باز مى گردد و منشأ پیدایش این اوصاف رذیله، جاذبه هاى طبیعى انسان است؛ چنان که سرچشمه فضایل، جذبه هاى فرا طبیعى است. باید به این نکته توجّه داشت که صفات رذیله، ریشه در عالم ملکوت ندارند و مشمول اصل جامع (و ان من شى ء الاعندنا خزائنه و ما ننزله الابقدر معلوم)، حجر (15)، آیه 21. نخواهد بود؛ بلکه بر اساس آیه (و ما اصابک من سیئة فمن نفسک)؛ نساء (4)، آیه 79. همه سیئه ها و بدى ها از پیش خود انسان است. تفسیر قرآن کریم، صص 78 - 79.از این حقیقت نباید غفلت کرد که خاصیت نور باطنى، از فطرت انسان پرتو افشان مى شود و اگر این منبع الهى (فطرت) زنده به گور نشود و غبار آلودگى ها و هواهاى نفسانى آن را نپوشاند، همواره پر فروغ خواهد بود. امّا اگردر پشت ظلمت «گناه» پنهان گردد، انسان گنه کار حقیقت خود را نمى بیند و از آنجا که نورى ندارد، خود را گم کرده، پس از مدتى خویشتن را به کلى فراموش خواهد کرد. تنها با علم و محبّت است که فطرت انسان پر فروغ خواهد ماند؛ زیرا علم، خدا و مبدأ فاعل آدمى را به انسان مى نمایاند و دوّمى انسان را به مبدأ اصلى خویش؛ یعنى، خداوند متعال مى رساند: «العلم یدل علیه و الوجه یدّل له». شرح کلمات باباطاهر به نقل از: تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 14، ص 134. اگر مى خواهید حرکت و جنبشى داشته باشید و از گناهان و آلودگى ها رهایى یابید، نیازمند علم و سپس عمل هستید. بنابراین بدون علم، به دنبال معرفت الهى رفتن جهل است و بدون عمل تنها در پى درس و بحث، حوزه و دانشگاه بودن، عمرى چون سنگ آسیا به گرد خود چرخیدن و سپس توقف، ناتوانى و عجز است.انسان ها باید در شناخت خویشتن بکوشند تا خویش را ارزان نفروشند.خویشتن نشناخت مسکین آدمى از فزونى آمد و شد در کمى خویشتن را آدمى ارزان فروخت بود اطلس خویش بر دلفى بدوخت مثنوى، دفتر 3، بیت 1000 و 1001.4. اهمیت امید؛ خداوند متعال علاوه بر آنکه نومیدى از رحمت خویش را یکى از گناهان بزرگ و گاه کفر مى شمارد، خطاب به پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: (قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله انّ الله یغفر الذنوب جمیعاً انه هو الغفور الرحیم)؛ زمر (39)، آیه 54. بگو: اى بندگانى که به خود ستم کرده اید،! از رحمت و آمرزش الهى ناامید نشوید؛ زیرا خدا آمرزنده و مهربان است و اگر توبه کنید هر گناهى را مى آمرزد. این تحذیر از آن رو است که اگر کسى از رحمت و آمرزش الهى، ناامید شود، دیگر محرک درونى ندارد که در زندگى خود کار خوب و پسندیده اى انجام دهد یا از گناهان بزرگ و کوچک و کردارهاى زشت و ناروا، اجتناب ورزد؛ زیرا محرک در این دو چیز «امید رحمت» و «نجات» از عذاب خدا است و این امید در چنین آدمى وجود ندارد.به هر روى باید توجّه داشت که فضل و رحمت الهى، موجب پاک شدن بندگان مى شود و از این مهم نباید غافل بود. فضل حق با این که او کژ مى تندعاقبت زین جمله پاکش مى کندسبق برده رحمتش و آن غدر راداده نورى که نباشد بدر راآب بهر این ببارید از سماک تا پلیدان را کند از خبث پاک مثنوى، دفتر 5، ابیات 195، 196 و 199.آزادی در دین:J}نخست باید به این حقیقت آشکار و بدیهى اشاره کرد که در هر نظام و جامعه اى، براى جلوگیرى از اخلال و اختلال و بسترسازى براى رشد و توسعه ى جامعه، قوانین و مقررات و احکام حقوقى، اجتماعى وضع مى شود که بدون آن، جامعه قابل اداره و کنترل نیست. همه افرادى که ورود به این جامعه را پذیرفتند، ملزم، و به عبارتى مجبور به رعایت آن قوانین مى باشند تا طبق برنامه و اهداف تعیین شده، امور زندگى به پیش رود و رشد و توسعه ى مورد نظر قابل دستیابى باشد و در صورتى که برخى به مخالفت و خلاف کارى برخیزند، باید منتظر مجازات و جریمه باشند.البته اصل پذیرش نظام اجتماعی اجباری نیست و شما می توانید هر کشور و نظامی را برای زندگی کردن انتخاب کنید و تحت آن قرار گیرید، ولی بعد از انتخاب مجبور هستید از قوانین حاکم بر آن نظام تبعیت کنید.شریعت اسلام و نظام اسلامى نیز از این قاعده ى کلى مستثنا نیست و براى این که افراد تحت پوشش خود را به رشد و تعالى و هدف غایى برساند، درباره ى چگونگى عبادت و شیوه ى کار و درآمد و نحوه ى ارتباط با هم دیگر، داراى احکام و قوانین مى باشد. براى خطاکاران ومخالفت ورزان، مجازات هایى در نظر گرفته است. با این تفاوت که اگر مخالفت و خلاف کارى افراد، در حیطه ى امور فردى خلاصه شود و آثار سوء آن دامن گیر جامعه و ظهور در اجتماع نشود، تنها مرتکب «گناه» شده است و در آخرت حساب رسى مى شود؛ ولى اگر خطاکارى او، آثارنامطلوب در جامعه بگذارد، علاوه بر گناه، «جرم» نیز مى باشد و مستحق مجازات و جریمه در دنیا نیز مى شود.در مورد اصل پذیرش دین هم اختیار وجود دارد، قرآن کریم می فرماید لا اکراه فی الدین. یعنی در اصل پذیرش دین نمی توان کسی را مجبور ساخت ولی اگر کسی دینی را پذیرفت اگر بخواهد سعادت خود را از طریق آن دین تامین نماید، لازم است از احکام و سنن آن تبعیت نماید.بنابر آن چه گفته شد، علاوه بر این که در پذیرش شریعت اسلام اجبارى نیست، پس از پذیرش اسلام نیز درباره ى نماز و روزه و... و دیگر احکام و دستورات شرعى، تا آن جا که به امور شخصى افراد مربوط مى شود، آنان در انجام و ترک آن آزاد و مختار مى باشند. کسى حق تفتیش عقاید و تجسس در امور شخصى افراد را ندارد و تنها به گناه آنان در آخرت رسیدگى مى شود. چنان که درباره ى اعتقاد و گرایش به دین مى خوانیم: فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر (سوره ى کهف (18)، آیه ى 29 ولی در هر صورت رعایت قوانین و مقررات اجتماعی آن الزامی است.ـ ر.ک: هادى معرفت، التمهید، ج 2، ص6 ـ 325 ـ تفسیر شبّر، ذیل آیه ى 256 بقره). و درباره ى امور شخصى مى خوانیم: ولاتجسسوا (سوره ى حجرات (49)، آیه ى 12){J .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image