نیاز به خدا-سرنوشت انسان /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

برخی اعتقاد دارند که خداوند هنگامی که این جهان را آفرید، براساس مجموعه‌ای از قوانین آفرید که به اراده و خواست خدا کار می‌کنند. خدا بعد از اینکه جهان را آفرید همه چیز را رها کرد و دیگر هیچ قدرتی برای دخالت در امور و ایجاد تغییر در آنچه آفریده ندارد و دست خدا از این جهان کوتاه است. پس به هنگامی که سرنوشت ما می گذرد او همه چیز را تعیین کرده و ساخته و ما انجام می دهیم و آنچه که به سر ما باید بیاید، می آید چه دعا بکنیم و چه دعا نکینم قبلا اجابت شده و یا اجابت نشده است پس او با ما تماس ندارد و در این حد که ما باید در همان اندازه تعیین شده با او صحبت کرده و یا از او دور شده ایم او وجود مستقیم ندارد زندگی ما بشرها قبلا مانند یک فیلم تعیین شده همه چی انجام شده است، آنچه که باید انجام می شده، انجام شده است این افکار مرا ناراحت می کند که من وقتی با خدا گفتگو و یا صحبت می کنم او مرا رها کرده است و دخالتی ندارد و نباید او را احساس کنم آنچه می خواهد بسر من باید بیاید می آید، چه خوب و یا چه بد پس من نباید از او درخواستی داشته باشم چون او دخالتی ندارد و دست خدا از این جهان کوتاه است. خواهشم می کنم پاسخ مرابدهید تا من بدانم که خداوند مرا رها کرده و دخالتی در این جهان دیگر ندارد یعنی دست خدا از این جهان کوتاه است پس چگونه می توانیم ارتباط برقرار کنیم پس در نتیجه ارتباط خدا و بنده نمی تواند وجود داشته باشد.


این عقیده که عالم تنها در حدوث و ایجادش محتاج علّت (خدا) است و در بقاء و تدبیرِ لحظه به لحظه اش هیچ احتیاجی به علّت (خدا) ندارد ؛ اصالتاً فکری بنی اسرائیلی است که هم در بین برخی متکلّمین اسلامی راه یافته ، هم در مغرب زمین کسانی به آن گراییده و ایده ی ساعت ساز لاهوتی را مطرح نموده و چنین پنداشته اند که رابطه ی خدا و خلق مثل رابطه ی ساعت ساز با ساعت است. لکن نه متکلّمین شیعه چنین پنداری را قبول دارند و نه حکمای اسلامی آن را می پذیرند. قرآن کریم نیز در آیات متعدّدی با صراحت تمام بر این عقیده خطّ بطلان کشیده است. به آیات زیر توجّه فرمایید:الف ـ « وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ وَ لَیَزیدَنَّ کَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدین ـــــ و یهود گفتند: « دست خدا بسته است.» دستهایشان بسته باد! و به خاطر این سخن ، از رحمت(الهى) دور شوند! بلکه هر دو دست او ، گشاده است ؛ هر گونه بخواهد ، مى بخشد ، ولى این آیات ، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ، بر طغیان و کفر بسیارى از آنها مى افزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنى افکندیم. هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و براى فساد در زمین، تلاش مى کنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.» (المائدة:64)ملاحظه می فرمایید که خداوند متعال با صراحت تمام این عقیده ی یهودی را ، که ساخته شده تا در سایه ی آن ظلم و ستمهای خودشان را توجیه کنند ، باطل دانسته ؛ و می فرماید که: هر دو دست خدا ، یعنی دست جمال و جلال گشاده است و او هر دم هم با اسماء جلال خود ظهور دارد هم با اسماء جمالش. ب ـ « وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمیثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ میثاقاً غَلیظاً (154) فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ وَ کُفْرِهِمْ بِآیاتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلیلاً (155) وَ بِکُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى مَرْیَمَ بُهْتاناً عَظیما ـــــ و کوه طور را به اعتبار پیمانشان بالاى سرشان برافراشتیم و به ایشان گفتیم: فروتنانه از این دروازه وارد شوید، و گفتیم: حرمت شنبه را نشکنید [و صید نکنید] و از ایشان پیمانى محکم گرفتیم. پس به سزاى پیمان شکنى شان، و انکار آیات خدا، و کشتن پیامبران به ناحق، و به خاطر گفتارشان که: دل هاى ما در غلاف است [لعنتشان کردیم ]، بلکه خدا به خاطر کفرشان بر دل هاى آنها مهر زد و جز اندکى ایمان نمى آورند. و [نیز] به سزاى کفرشان و آن تهمت بزرگى که به مریم زدند.» (نساء:154 ـ 156 )طبق این آیات شریفه نیز بنی اسرائیل هر گناهی را مرتکب می شدند و وقتی انبیاء آنها را نهی از منکر می نمودند ، می گفتند: قُلُوبُنا غُلْفٌ ، یعنی قلبهای ما بسته و در غلاف است ، یعنی خدا اراده کرده که ما هدایت نشویم ؛ پس هدایت شدنی نیستیم. امّا خداوند پاسخ می دهد که چنین نیست که آنها می گویند: بلی جز اندکی از آنها هدایت نمی شوند ؛ امّا نه به خاطر اینکه خدا از ازل چنین اراده نموده ؛ بلکه به این علّت که پیمانهای الهی را شکسته اند و انبیاء را کشته اند و به مریم عذرا تهمت فحشا زده اند. پس مهر شدن دلهای آنها به خاطر اعمال خودشان است.پ ـ « سَیَقُولُ الَّذینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَیْ ءٍ کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُون ــــــ به زودى مشرکان(براى تبرئه خویش) مى گویند: « اگر خدا مى خواست ، نه ما مشرک مى شدیم و نه پدران ما ؛ و نه چیزى را تحریم مى کردیم.» کسانى که پیش از آنها بودند نیز ، همین گونه دروغ مى گفتند ؛ و سرانجام(طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: « آیا دلیل روشنى(بر این موضوع) دارید؟ پس آن را به ما نشان دهید؟ شما فقط از پندارهاى بى اساس پیروى مى کنید ، و تخمینهاى نابجا مى زنید.» (الأنعام:148)در این آیه ی شریفه نیز ملاحظه می فرمایید که مشرکان برای توجیه شرک خود ، آن را مستند به خواست خدا کرده می گویند: اگر خدا می خواست ما مشرک نمی شدیم ؛ پس اگر مشرکیم ، خدا چنین خواسته است. امّا خدا این گفتار را دروغ و پندار باطل معرّفی کرده گزارش می دهد که در گذشته نیز کسانی چنین پندارهای باطلی داشته اند ؛ که شاید مراد همان بنی اسرائیل باشند. ت ـ « قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى ـــــ (حضرت موسی ) گفت: « پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى، آنچه را لازمه ی آفرینش او بوده داده؛ سپس هدایتش کرده است.» (طه:50)این آیه ی شریفه بیان می کند که خداوند متعال موجودات را بعد خلق نمودن رها نکرده است ؛ بلکه بعد از خلقت آنها را به سمت غایتشان هدایت می کند.ملاحظه می فرمایید که قرآن کریم با صراحت تمام عقیده ی ساعت ساز لاهوتی را ناصواب و یاطل معرّفی می کند ؛ و سرنوشت انسانها را به دست اختیار خودشان می سپارد ؛ و البته هر که را هم که دنبال هدایت باشد ، هدایت می کند و کسانی را که بهانه جویی کرده در صدد توجیه عملکرد ناصواب خویشند ، نه تنها هدایت نمی کند ، بلکه آنها را در گرداب گمراهی چنان ساقط می کند که راه خلاصی نداشته باشند. « إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهْدی بِهِ کَثیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ ـــــــ خداوند از این که به پشه ، و حتّى کمتر از آن، مثال بزند شرم نمى کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده اند ، مى دانند که آن ، حقیقتى است از طرف پروردگارشان ؛ و امّا آنها که راه کفر را پیموده اند ، (این موضوع را بهانه کرده) مى گویند: « منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه ، و گروه بسیارى را هدایت مى کند ؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى سازد.» (البقرة:26)یعنی هر که راه فسق و بهانه جویی پیش گیرد چنین نیست که خدا از گمراه شدن او زیانی ببیند ، بلکه خدا تا آنجا که شخص لیاقت دارد او را همچنان هدایت می کند ولی آنگاه که بی شرمی را از حدّ گذراند همین آیات روشنگر را کور کننده ی چشمان تاریک بین او قرار می دهد. « وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً ــــ و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى کنیم؛ و ستمگران را جز خسران(و زیان) نمى افزاید.» (الإسراء:82)« قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما یَهْتَدی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکیل ـــــ بگو: «اى مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده ؛ هر کس(در پرتو آن) هدایت یابد ، براى خود هدایت شده؛ و هر کس گمراه گردد، به زیان خود گمراه مى گردد؛ و من وکیل شما نیستم.» (یونس:108)« وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی إِلَیْهِ مَنْ أَناب ـــــ کسانى که کافر شدند مى گویند: « چرا آیه (و معجزه)اى از پروردگارش بر او نازل نشده است؟!» بگو: « خداوند هر کس را بخواهد گمراه ، و هر کس را که به سوی او بازگردد ، به سوى خودش هدایت مى کند.» (الرعد:27)یعنی کمبودى در معجزه ها نیست ؛ لکن لجاجت آنها مانع هدایت شدن آنهاست. لذا خودشان راه هدایت را به روی خودشان بسته اند. « إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکیلٍ ـــــ ما این کتاب(آسمانى) را براى مردم به حق بر تو نازل کردیم؛ هر کس هدایت را پذیرد به نفع خود اوست؛ و هر کس گمراهى را برگزیند، تنها به زیان خود گمراه مى گردد؛ و تو وکیل آنها نیستى .» (الزمر:41) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image