کلام /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

مگر امتحان الهي براي رسيدن به کمال نيست؟ پس چرا گاهي شخص نمي تواند از اين امتحان سربلند خارج شود و به حد جنون مي‌رسد؟


براي بهتر روشن شدن پاسخ لازم است ابتدا به فلسفه امتحان و آزمايش اشاره اي داشته باشيم. شهيد مطهري(ره) مي فرمايند: «خداوند براي نمايان ساختن استعدادها و قابليت ها آزمايش مي کند. نمايان ساختن يک استعداد همان رشد دادن و تکامل دادن آن است. اين آزمايش براي پرده برداشتن از رازهاي موجود نيست بلکه براي فعليّت دادن به استعدادهاي نهفته چون راز است... آزمايش خداوند براي تعيين وزن نيست بلکه براي افزايش دادن وزن مي باشد». همچنين در تفسير نور ذيل آيه 155 سوره بقره آمده است که: «خداوند متعال تمام انسان ها را آزمايش مي کند، اما آزمايش و امتحان همه يکسان نيست... بايد بدانيم که آزمايش خداوند براي رفع ابهام نيست بلکه براي شکوفايي استعدادها و پرورش انسان است...». بنابر اين خداوند متعال از امتحان کردن خود حکمتي دارد و آن اين است که استعداد اشخاص شکوفا شود تا بتواند در سايه اين استعداد کسب معرفت کند و با اين معرفت در جهت اعتلاي کمال خويش تلاش کند، لذا امتحان اساساً براي کمال دادن است نه گرفتن کمال. در روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ آمده است که مي فرمايند: «همانا مؤمن چون کفّه ترازو است، هر آن چه بر ايمانش افزوده شود بر بلايش افزوده مي گردد». از اين روايت به خوبي استفاده مي شود که امتحان و ابتلا به بلا براي هر شخصي به اندازه ايمان او است. لذا اگر کسي ايمان قوي نداشته باشد مورد ابتلاي سخت نيز قرار نمي گيرد زيرا چنين امري خلاف حکمت خداوند متعال است و در حقيقت کار بيهوده اي است که خداوند حکيم، کار عبث و بيهوده نمي کند. لذا با توجه به ايمان شخص امتحان مي شود و بعد از پشت سر گذاشتن امتحان ظرفيت و آمادگي براي مرتبه بعد براي او حاصل مي گردد. البته ممکن است شخصي نيز در اين امتحان سر بلند خارج نشود و اين بدين معنا نيست که پس امتحان الهي درست نبوده است زيرا با توجه به روايت فوق امتحان بر طبق ظرفيت و ايمان شخصي است که مقدمه مي شود براي امتحانات بعدي پس اگر مي بينيم کسي نتوانست امتحان را به خوبي ردّ کند، بدين معنا نيست که خارج از توان او بوده است زيرا چنين سخني بدين معناست که خداوند متعال که عالم بر همه چيز است در امتحان خودش اشتباه کرده باشد و کاري خلاف حکم عقل کرده باشد (زيرا عقل حکم مي کند که هر کسي بايد به اندازه خودش امتحان شود) و حال اينكه او خدايي حکيم است و کار او همه از روي حکمت است پس بايد گفت اين شخص از تمام سرمايه و توان خودش بهره نگرفته است مانند اين که به کسي مقداري سرمايه براي تجارت بدهند و او از تمام سرمايه در اين راه استفاده نکند و ورشکسته شود. البته يادآوري يك نکته لازم است و آن اين که هر مصيبتي يا بلايي که بر اشخاصي يا افراد وارد مي شود را نمي توان به حساب امتحان آورد زيرا با توجه به آن چه در متون ديني وارد شده است، بلاها و مصيبت هايي که بر سر افراد مي آيد علتهاي مختلفي مي‌تواند داشته باشد، گاهي از باب امتحان الهي است و گاهي به سبب گناهاني که شخص مرتکب مي شود؛ خداوند متعال او را دچار اين مصيبت ها مي کند تا هم يک يادآوري براي او شود و هم اين که بعد از تنبّه راه راست بر خود گيرد و هدايت شود. اما اگر مصيبت هايي که بر شخص وارد مي شود از باب امتحان الهي باشد در چنين صورتي حکمت خداوند متعال ايجاب مي کند که امتحان هر شخص بر طبق توان و ظرفيت روحي او باشد که در غير اين صورت کار عبث و بيهوده اي است که خداوند امتحان را فراتر از ظرفيت شخص بياورد. با توجه به اين که کار خداوند از روي حکمت و علم است پس اگر کسي چنين ادعايي داشته باشد که به سر حد جنون رسيده است نمي توان گفت از باب امتحان است بلکه چنين بلاهايي ممکن است از باب اين باشد که شخص مرتکب اعمال قبيح گرديده است که در چنين صورت باعث خشم و غضب خداوند شده است و در پي آن اين مصيبت ها وارد شده است. چنان که ممکن است خيلي از مشکلات آدمي مربوط به ضعف و تنبلي و ناداني خود انسان باشد. از طرفي اين سخن توسط روايات نيز تأييد شده است که خداوند در امتحاناتش هيچ گاه عقل و خرد شخص را از او نمي گيرد. زيرا در روايات فراواني وارد شده است که عقل ابزاري است که خداوند متعال به واسطه آن عبادت مي شود. حال اگر شخص در حين امتحان عقل خود را از دست بدهد و به جنون برسد اين خلاف روايات و خلاف حکمت امتحان (تعالي و پيشرفت شخص) مي باشد. براي نمونه، به يک روايت که تصريح در مطلب فوق دارد اشاره مي کنيم. در روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ داريم که مي فرمايند: «به راستي خداي عزوجل مؤمن را به هر بلا گرفتار کند و بر هر مرگي ميراند ولي او را به بي خردي و بي عقلي و ديوانگي گرفتار نکند. آيا نبيني که خدا چگونه ابليس را بر جان و مال و بر خاندان ايوب پيامبر و بر هر چيز او مسلط گردانيد و او را بر خرد و عقل وي مسلط نساخت؟ خودش را به او واگذارد تا خدا را با آن به يگانگي بپرستد». نتيجه اين که: امتحانات خداوند متعال اولاً داراي حكمتهاي خاصي است م مانند شکوفايي استعدادها و پرورش انسان .و ثانياً هر شخصي متناسب با ايمان و ظرفيتش امتحان مي شود که در غير اين صورت خلاف حکم عقل و حکمت خداوند است و ثالثاً با توجه به روايت دوم چون امتحان بر طبق ظرفيت است پس باعث جنون نمي شود بنابراين روشن است که امتحان فقط براي رشد دادن و اعتلاي کمال نفس مي باشد و سر بلند خارج نشدن شخص به خاطر استفاده نکردن از تمام ظرفيت خود است و رابعاً اين گونه نيست که تمام بلاها و مصيبت ها از باب امتحان باشد چه بسا اين بلاها به خاطر اعمال و رفتار خود شخص باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image