اخلاق /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

براي اين‌كه با خدا رابطة صميمي و خالصانه داشته باشيم بايد چه كنيم؟


آدمي در سير تكامل معنوي و عقلاني خويش، همواره به پرسشهايي در باب اعتقادات و باورهاي موجود در محيطش مي‎رسد كه او را نسبت به آنچه تا حال بر آن بوده است، دچار ترديد مي‎كند. اين لحظات از حساسيت بسيار بالايي برخوردارند و نقش تعيين كننده در آيندة زندگي شخص ايفا مي‎كنند. اگر اين پرسش‎ها به درستي كاويده و سپس پاسخ داده شود، باورهايي صحيح، منطقي و مطمئن را در پي خواهد داشت.رجوع به سفيران الهيخداوند انسان را در دريايي متلاطم، به نام دنيا آفريد و امر فرمود كه به وسيلة ارتباط صميمانه با من، به سويم بشتابيد، تا در دنيا و آخرت سعادتمند شويد و به بهشت برين نائل شويد.به مقتضاي حكمت خداوند،‌بايد راههايي را براي ما قرار دهد و معرفي كند، تا از آن طرق به او برسيم؛ چون انسان به خودي خود، نمي‎تواند راه خوب را از بد تشخيص بدهد، به خاطر همين خداوند، سفيراني ر ا از جانب خود مأمور كرد، تا پيامهاي آسماني را به مردم برسانند و راههاي هدايت را از طريق آنان، براي ما روشن كنند. همچنين به اين پيامبران كتب آسماني داد كه در آن كتابها، مسائل مربوط به هدايت و ضلالت انسان تشريح شده بود. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي‎فرمايد: كسي كه آيات قرآني را راهنماي خويش قرار دهد، به سوي آنچه استوارتر است، هدايت شده است.[1]حضرت امير ـ عليه السّلام ـ در نهج‎البلاغه مي‎فرمايند: خداوند پياپي رسولان خويش را براي مردم فرستاد، تا با ابلاغ احكام الهي، حجت را برآنها تمام نمايند و توانمندي‎هاي پنهان شده عقلها را آشكار سازند و نشانه‎هاي قدرت خدا را معرفي كنند.[2]از اين رو براي جواب دادن به سؤال، ناچاريم دست به دامن انبياء و اوصياء و قرآن، شويم.الف) شناختاولين گام براي ارتباط با خداوند، شناخت خدا، خود و جهان است. انسان بايد، معرفت خويش را نسبت به اين امور بالا ببرد و هر چه شناختش بالاتر رود، مقاومت او در برابر گناهان و اطاعت او نسبت به دستورات خدا بيشتر مي‎شود. انسان با فكر كردن در خود و دنيا و با سؤال كردن، بايد بداند كه از كجا و چرا به اين دنيا آمده است؟ وظيفه او اكنون در اين دنيا چيست؟ و بعداً‌ به كجا خواهد رفت و سرنوشت او بعد از مرگ چه خواهد شد؟در قرآن آمده است: زود باشد كه بنماييم به ايشان، آثار قدرت كامله خود را در عالم و در نفسهاي ايشان، تا معلوم شود بر ايشان كه اوست پروردگار حق.[3]همچنين پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‎فرمايند: من عرف نفسه فقد عرف ربه: هر كس نفس خود را بشناسد، بتحقيق كه پروردگار خود را شناخته است.[4]اين شناختها، همان طور كه در روايات هم به آن تصريح شده است، با فكر و تأمل و مطالعه و سؤال از ديگران، آرام آرام براي انسان حاصل مي‎شود.اين مرحله از ارتباط با خدا، نقش حساسي را در رسيدن به خدا ايفا مي‎كند.حضرت اميرالمؤمنين مي‎فرمايد: «اول الدّين معرفته و كمال معرفته التصديق به» آغاز دينداري، شناخت خدا است و كمال شناخت، تصديق به وجود اوست.[5] نكتة ديگري كه شايان ذكر است آن كه، در مورد خداوند علاوه بر اين شناختي كه بيان شد (از راه تفكر و سؤال و...) دو نوع شناخت ديگر نيز وجود دارد.الف) شناخت حضوري نسبت به خداوند و آن اين است كه انسان با نوعي مشاهدة دروني و قلبي، با خدا آشنا شود كه پس از خودسازي و تهذيب نفس از بديها، براي انسان حاصل مي‎شود. اين راه نيازي به درس و مدرسه ندارد و افراد زيادي در طول تاريخ بوده‎اند كه خواندن و نوشتن نمي‎دانستند، اما مدرس صدها مدرّس شدند و بزرگان و علما در مقابل آنان، زانوي ادب مي‎زدند. مانند: رجبعلي خياط، يا ابوذر غفاري يا...ب) شناخت فطري: اين نوع شناخت كه در سخنان پيشوايان ديني و عارفان و حكيمان آمده است، يعني اينكه دل انسان، با خدا آشناست و در ژرفاي روح وي مايه‎اي براي شناخت آگاهانه خدا وجود دارد كه قابل رشد و شكوفايي است (ر. ك: سورة روم، آية 30).[6]ب) انجام واجبات و ترك گناهان.براي رسيدن به خدا، اولين گام عملي، انجام دادن واجبات و ترك تمام گناهان است و براي راه پيدا كردن به درگاه ربوبي، اصلي‎ترين و مهم‎ترين گام، انجام واجبات و ترك گناهان است. وقتي كه اصحاب پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از جنگ برگشتند، حضرت فرمود: آفرين باد به گروهي كه به جاي آوردند جهاد كوچك را و باقي ماند بر آنها جهاد بزرگ. گفته شد: اي پيغمبر خدا، جهاد بزرگ چيست؟ حضرت ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: جهاد با نفس.[7]اگر كسي تمام واجباتش را انجام دهد و گناهان را ترك كند، بندة صالح خداوند است و خداوند را در آنچه دستور داده، اطاعت كرده است و رابطه صميمي با خداوند پيدا خواهد كرد ولو اينكه مستحبات را انجام ندهد.امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي‎فرمايند: كسي كه به واجبات خدا عمل كند، او بهترين مردم است.[8] و همين جهاد او با گناهان باعث مي‎شود كه خداوند راههاي هموارتري جلوي گام او نهد و بيشتر و بيشتر به خدا نزديك مي‎شود. در قرآن آمده است كه: والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا: كسي كه در راه ما مجاهده كند،‌هر آينه او را به راههاي خود هدايت مي‎كنيم.[9]از آيات و احاديث استفاده مي‎شود كه غايتي كه براي حركت انسانها در نظر گرفته شده، مقام قرب به خداست. در قرآن آمده است: و سبقت گيرندگان (در عمل) ،اينان مقرب خدا مي‎باشند و در بهشت نعيم سكونت خواهند كرد.[10]در آية ديگر آمده:‌اما اگر از مقربين درگاه خدا باشد، در قيامت از آسايش و بهشت مرفهي كه از عطاياي خداست، استفاده خواهد كرد.[11] از اين قبيل آيات، استفاده مي‎شود كه مقام قرب الهي، كمال نهايي و غايت سير حركت انسانها است، انسان‎هاي برگزيدة خدا كه در صراط مستقيم انسانيت حركت مي‎نمايند، بدان مقام نائل مي‎گردند.[12]امام خميني در اين باره مي‎فرمايد: پس اي برادر از معاصي احتراز كن و عزم هجرت به سوي حق تعالي كن و ظاهر را ظاهر انسان كن و خود را در ملك ارباب شرايع داخل كن و از خداوند تعالي در خلوت بخواه كه تو را در اين مقصد همراهي فرمايد... و بدان كه هيچ راهي در معارف الهيه پيموده نمي‎شود، مگر آن كه انسان از ظاهر شريعت ابتدا كند و تا انسان، متأدب به آداب شريعت حقه نشود، هيچ يك از اخلاق حسنه، از براي او به حقيقت پيدا نشود و نور معرفت الهي در قلب او جلوه نكند.[13]ج) انجام مستحبات و نوافلبعد از اينكه انسان كاملاً به واجبات عمل كرد و گناهان را ترك كرد، به اندازة توان خود به مستحبات مشغول شود. البته شخص مي‎تواند اين دو مرحله را با هم انجام دهد و هيچ منافاتي بين اين دو مرحله نيست. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي‎فرمايند: نزديك شوندة به خدا، با اداي واجبات و مستحبات، سودهايش دو چندان است.[14]البته اگر انجام مستحبات به واجبات، صدمه بزند، بايد ترك شود. اول بايد واجبات را انجام داد، سپس در صورت توان، به مستحبات و نوافل مشغول شد. امام علي ـ عليه السّلام ـ در حديثي در اين باره مي‎فرمايد: مستحبات، چنانچه به واجبات زيان رساند، موجب قرب به خدا نشوند.[15]انسان با انجام مستحبات و نوافل مي‎تواند، به مقامات بلند معنوي و عرفاني نائل شود و ارتباط تنگاتنگي با معبود خويش برقرار كند. در حديث صحيح وارد است كه: بنده چون با نافله به من نزديك شد، او را دوست دارم و چون او را دوست داشتم، من گوش او مي‎شوم، كه با آن مي‎شنود و چشم او مي‎شوم، كه با آن مي‎بيند و زبان او مي شوم، كه با آن نطق كند و دست او شوم، كه با آن اخذ مي‎كند.[16]و خلاصه اينکه انسان با انجام مستحبات، خدايي مي‎شود و خدا را در تمام زندگي خود حاضر مي‎يابد.د) ذكر و ياد خداياد خدا به منزلة روح عبادتها و بزرگترين هدف تشريع آنها مي‎باشد؛ زيرا ارزش هر عبادت، به مقدار توجه و ياد بنده، نسبت به خداست. انسان سالك، به وسيلة ذكر، به تدريج از دنياي ماده بالا مي‎رود و به عالم صفا و نورانيت قدم مي‎گذارد و كامل و كامل‎تر مي‎شود، تا به مقام قرب حق تعالي نائل گردد. در آيات و احاديث دربارة ذكر و ياد خدا سفارشهاي فراواني شده است؛ از باب نمونه:الف) خدا در قرآن مي‎فرمايد: اي كساني كه ايمان آورده‎ايد. ذكر خداي را بسيار گوييد[17]ب) و مي‎فرمايد: خردمندان كساني هستند كه در حال قيام و نشستن و به هنگام خفتن، خداي را ياد مي‎كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مي‎انديشند.[18]ج) امام صادق ـ عليه السّلام ـ به اصحاب فرمود: هر چه مي‎توانيد خداي را ياد كنيد، در هر ساعتي از ساعتهاي شب و روز. زيرا خدا شما را به كثرت ذكر، امر كرده است و خدا ياد مي‎كند مؤمني را كه به ياد او باشد و بدانيد كه هيچ بندة مؤمني خدا را ياد نمي‎كند، مگر اينكه خدا نيز او را به خوبي ياد خواهد كرد.[19]بايد توجه داشت که ذكر خدا، عبارتست از يك حالت خدابيني روحاني و توجه باطني به خداي جهان، كه در آن بنده خدا را حاضر و ناظر و خودش را در محضر پروردگار جهان بداند؛ در نتيجه كسي كه اين چنين خدا را ياد كند، به دستورات خدا عمل مي‎كند، و واجبات را انجام مي‎دهد و محرمات را ترك مي‎كند.[20]معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. مبادي اخلاق در قرآن، عبدالله جوادي آملي، انتشارات اسرا، چاپ اسوه، چاپ دوم.2. معراج السعاده، احمد نراقي، چاپ سوم، ستارة قم، انتشارات هجرت.3. حماسه و عرفان، عبدالله جوادي آملي، انتشارات اسرا، چاپ اسوه، چاپ سوم.4. مراحل اخلاق در قرآن، عبدالله جوادي، انتشارات اسرا، چاپ اسوه، چاپ سوم. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image