اشتباه معصومین(ع) /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

در این باره توجه به چند نکته لازم است:۱. اصل لزوم عصمت امام و پیامبر امری عقلی است و دلایل عقلی متعددی در منابع کلامی بر آن ذکر شده است.۲.مصداق عصمت تنها از راه نص قابل شناخت است و عقل و تجربه در این باره نمی تواند تشخیص بدهد زیرا اولا عقل کل شناس است ، نه جزئ شناس. ثانیا تجربه نمی تواند به زوایای پنهان و اعماق ضمیر و درون انسانها راه یابدوهمواره همین سوالی پدید می آید که شما مطرح کرده اید که شاید خطا یا گناهی خارج از حیطه درک و تجربه ما از شخص مورد نظر سر زده باشد.بنابر این راز این سوال اتکائ صرف به خرد و تجربه خویش است.۳. همه روایات جعلی نیستند.


در این باره توجه به چند نکته لازم است:1. اصل لزوم عصمت امام و پیامبر امری عقلی است و دلایل عقلی متعددی در منابع کلامی بر آن ذکر شده است.2.مصداق عصمت تنها از راه نص قابل شناخت است و عقل و تجربه در این باره نمی تواند تشخیص بدهد زیرا اولا عقل کل شناس است ، نه جزئ شناس. ثانیا تجربه نمی تواند به زوایای پنهان و اعماق ضمیر و درون انسانها راه یابدوهمواره همین سوالی پدید می آید که شما مطرح کرده اید که شاید خطا یا گناهی خارج از حیطه درک و تجربه ما از شخص مورد نظر سر زده باشد.بنابر این راز این سوال اتکائ صرف به خرد و تجربه خویش است.3. همه روایات جعلی نیستند. برخی از آنها متواتر و قطعی اند، برخی صحیح السند و ملاکهای علمی متعددی برای بازشناسی روایات جعلی وجود دارد. بنابر این به صرف وجود برخی از مجعولات همه روایات از اعتبار ساقط نمیشود.4.عصمت امامان شیعه با دلائل فراوان به اثبات رسیده است که قابل خدشه نیست، علمای شیعه دلایل نقلی فراوانی را از قرآن و سنت برای اثبات جداناپذیری مقام امامت از عصمت استدلال کرده اند. به جهت اختصار در ذیل به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:الف) آیات قرآن 1- آیه امامت(و اذ ابتلى ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین) به یاد آورید هنگامى را که پروردگار ابراهیم، او را با وسایل گوناگونى آزمود، و او آزمایش خود را کامل کرد (و از عهده آنها بر آمد) خدا به او فرمود من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم گفت: از خاندان من نیز امامانى قرار ده خداوند فرمود: پیمان من - یعنى امامت - هرگز به ستمکاران نمى رسد. (بقره/124) طبق آیه فوق خداوند منصبهاى الهى را به کسانى اختصاص داده است که آلوده به «ظلم » نیستند; زیرا وقتى که حضرت ابراهیم علیه السلام منصب امامت را براى فرزندانش از خداوند درخواست کرده بود، جواب آمد: پیمان من به ستمگران نمى رسد. سخن در معنى و مفهوم «ظالم » است; باید دید منظور از ظالم چه کسى است که عهد خدا به او نمى رسد. باید دانست که هر گناهى ظلم به نفس است خواه این ظلم به معنى کفر باشد آنچنان که قرآن مى فرماید: «ان الشرک لظلم عظیم » (لقمان/13) و یا به معنى گسترده، هر فسق و گناهى; که باز هم ظلم به نفس است; زیرا هر گنهکارى در عرف قرآن «ظالم » است اما آیا ظالم فقط کسى است که در هنگام تقاضاى منصب الهى موصوف به صفت ظلم است یا براى رسیدن به عهد الهى باید هیچگاه ظالم نباشد؟ بسیار بعید به نظر مى رسد، بلکه محال است که ابراهیم علیه السلام چنین تقاضایى را براى آن دسته از ذریه اش که بالفعل ظالم بودند داشته است. بنابراین، منظور از «ظالم » در اینجا کسى است که در گذشته و یا حال حتى براى یک لحظه از عمر خود موصوف به این صفت بوده باشد و در واقع خداوند با بیان آن، حقیقت را براى ابراهیم علیه السلام روشن مى کند که مقام امامت و رسالت مقامى والاست و تنها کسانى شایسته این منصب هستند که در تمام عمر از هرگونه شرک و کفر و گناه پاک و معصوم باشند (ر.ک: شهید مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، مؤسسه چاپ فجر، چاپ دوم، تهران، 1374 ش.، ج 4، صص 923- 922; شیخ جعفر سبحانى، الالهیات، پیشین، ج 2، صص 627- 623; جعفر سبحانى، منشور جاوید، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ج 5، ص 271 به بعد; باب حادى عشر، پیشین، ص 231.) و با این استدلال، غیرمعصوم، ظالم و ستمکار است و هیچ ستمکارى براى امامت شایسته نیست. در نتیجه هیچ غیرمعصومى صلاحیت و قابلیت امامت را نخواهد داشت. 2- آیه اولى الامر «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم » اى کسانى که ایمان آورده اید از خدا و رسول و اولى الامر، اطاعت کنید. (نساء/59) طبق روایات فراوانى که از شیعه و اهل سنت رسیده است منظور از «اولى الامر» در آیه شریفه، ائمه اثنى عشر علیهم السلام است. با استدلال به این آیه شریفه مى توان به روشنى عصمت اولى الامر (امامان) را به اثبات رساند. در این آیه، کلمه «اطیعوا» دو بار به کار رفته است، یک بار فقط به خدا نسبت داده شده و بار دیگر به رسول و اولى الامر; از بخش دوم آیه مى توان روشن نمود که «اطیعوا» (دوم) بین رسول و اولى الامر مشترک است و به دلیل آن که قید و شرطى به همراه ندارد اطاعتى همه جانبه و بى چون و چرا و مانند اطاعت خدا، مطلق است اما این مطلب جز با عصمت رسول خدا صلى الله علیه و آله و اولوا الامر، سازگار نیست; زیرا اطاعتى این چنینى، تنها در برابر کسى سزاوار است که از کج اندیشى و کج روى در گفتار و رفتار و کردار در امان است و مردم را جز به آنچه امر خداوند است نمى خواند. (علامه سید محمد حسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 4، صص 401- 387.) بنابراین مقتضاى «اطیعوا الرسول و اولى الامر» این است که اطاعت آنها به طور مطلق واجب است و آنها به یقین، از هر لغزشى مصون و معصوم هستند و اوامر آنها با اوامر الهى، تناقض ندارد; زیرا اگر امر آنها به ظاهر با امر خدا مخالفت داشته باشد باز مقتضاى اطلاق آیه این است که اطاعت آنها واجب است و این یعنى دو امر متناقض در یک مورد; مثلا - العیاذ بالله - اگر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به گناهى امر کند مقتضاى «اطیعو الله » این است که آن گناه را مرتکب نشویم ولى به مقتضاى «اطیعوا الرسول » باید آن را انجام دهیم و این یعنى دو تکلیف متضاد در یک مورد که صدور آن از طرف شارع مقدس پذیرفته نیست. پس در واقع، آیه یادشده تضمینى است بر این که هیچگاه اوامر رسول و اولى الامر با اوامر الهى تناقض ندارد بلکه بر عصمت امامان علیهم السلام دلالت دارد. (ر.ک: محمدتقى مصباح یزدى، راه و راهنماشناسى، امیرکبیر، تهران، 1375 ش.، ج 4، صص 207- 206.) دلالت این آیه بر عصمت امام به قدرى روشن است که حتى فخر رازى یکى از علماى بزرگ اهل سنت نیز از آیه شریفه بر عصمت اولى الامر استدلال نموده است. (خلاصه بیان وى از این قرار است: خداوند در آیه کریمه به طور قطعى اطاعت اولى الامر را لازم دانسته است، و کسى که اطاعتش این گونه واجب گردد ناگزیر معصوم از خطا و اشتباه خواهد بود; زیرا اگر معصوم از خطا و اشتباه نباشد در فرضى که اقدام بر خطا کند بر اساس این آیه باید از او اطاعت کرد و این به معناى امر به آن عمل خطا و اشتباه است، در حالى که کار خطا و اشتباه مورد نهى است و نباید از امر به آن پیروى شود. این لازمه اش اجتماع امر و نهى در فعل واحد است. ر. ک. فخر رازى، التفسیر الکبیر، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1411ق.، ج 10، ص 116 ذیل آیه شریفه 59 سوره نساء.) 3- آیه تطهیر «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»؛ («همانا خداوند می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاکیزه گرداند.» احزاب/33) این آیه همواره کانون توجه علما و اندیشمندان شیعه و اهل سنت بوده و بحثهاى گوناگونى را برانگیخته است. همه دانشمندان اسلامى بر این باورند که این آیه فضیلت والایى را براى اهل بیت علیهم السلام به اثبات مى رساند. شیعه این فضیلت را برابر با عصمت اهل بیت علیهم السلام مى داند; یعنى بر اساس این آیه، اراده تخلف ناپذیر خداوند بر طهارت اهل بیت علیهم السلام تعلق گرفته است تا آنها را از هرگونه پلیدى دور سازد. این فضیلت با توجه به این نکته که قرآن کریم هرگونه آلودگى ظاهرى و باطنى را رجس مى شمارد، تفسیرى جز عصمت ندارد (ر.ک: علامه سیدمحمد حسین طباطبایى، تفسیرالمیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى، قم، (بى تا)، ج 16، صص 313- 309؛ - استاد جعفر سبحانی، منشور جاوید،(پیشین) ج5،‌ص280-320؛ - رضا کاردان، امامت و عصمت امامان در قرآن، (قم، انتشارات دلیل، چ اول، 1421) ج2، ص9-16؛ - علامه سیدمحمد حسین طهرانی، امام شناسی(پیشین) ج3، ص200-201) . 4- آیه صادقین «یا ایهاالذین آمنوا اتقوا الله وکونوا مع الصادقین » (اى کسانى که ایمان آورده اید تقواى الهى داشته باشید و (همیشه) با صادقین باشید»، توبه/ 119) طبق روایات فراوانى که از طریق فریقین (شیعه و سنى) نقل شده است منظور از «صادقین » پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام هستند. (ر.ک: حاکم حسکانى، شواهد التنزیل، ج 1، ص 341، ح 357- 350.؛ - محمد بن یعقوب الکلینى، اصول کافى، ج 1، ح 531 و 532.) نکته اى که از این آیه شریفه براى عصمت استفاده مى شود این است که خداوند به طور مطلق (بدون قید و شرطى) به مؤمنان دستور داده که همواره با صادقان باشند، این اطلاق اقتضا مى کند که «صادقین » کسانى باشند که صدقشان در همه حال معلوم و مسلم است و این معنى جز در مورد معصومین علیهم السلام امکان پذیر نیست; زیرا غیرمعصوم ممکن است خطا کند که در این صورت باید از او جدا شد. اما کسى که در همه حال مى توان در کنار او و پیرو او بود جز معصوم نخواهد بود; بنابراین منظور از صادقین در این آیه شریفه هر فرد راستگویى نیست بلکه مقصود کسانى هستند که در سراسر زندگى شان سخن خلاف واقع - نه عمدا و نه از روى سهو - بر زبان جارى نکرده باشند. به عبارت دیگر منظور از صادقین، صدق مطلق است نه مطلق صدق. و صادق به قول مطلق کسى است که از هر جهت راست و درست باشد و در اندیشه و گفتار و کردار و رفتار و اخلاقش کوچکترین کجى و انحراف وجود نداشته باشد چنین کسى جز معصوم نخواهد بود; زیرا مرتبه کامل صدق، همان عصمت و طهارت است که با وجود آن، راستى و صدق و گفتار و کردار به طور کامل تحقق مى یابد. (ر.ک: علامه حلى، کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد، پیشین، ص 196; ناصر مکارم شیرازى، پیام قرآن، مؤسسة الامام على بن ابیطالب (ع) قم، چاپ سوم، 1375 ش.، ج 9، صص 223- 222؛ - رضا کاردان. امامت و عصمت امامان در قرآن،(پیشین) ج5، ص47-62.) ب) عصمت امامان علیهم السلام در روایات علاوه بر آیات گذشته روایات فراوانى نقل شده است که بر عصمت امامان علیهم السلام تصریح دارند. در ذیل به نمونه هایى از آن اشاره مى کنیم: 1- ابن عباس مى گوید: از رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم فرمود: «انا وعلى والحسن والحسین وتسعة من ولد الحسین مطهرون معصومون»؛ من و على، حسن، حسین و نه نفر دیگر از فرزندان حسین [از هر نوع آلودگى و معصیت ] پاک و معصوم هستیم. (شیخ سلیمان قندوزى حنفى، ینابیع المودة، باب 77، ص 445) 2- پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله درباره امام على علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام فرمود: «... انهم خیرة الله وصفویه وهم المعصومون من کل ذنب وخطیئة.»؛ آنان، برگزیدگان خداوند هستند و از هر گناه و خطایى معصوم مى باشند. (علامه محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1388 ق.، ج 25، باب 5، ح 2، ص 193، به نقل از عیون الاخبار ص 219) 3- امام رضا علیه السلام (در یک حدیث طولانى) مى فرماید: «... الامام المطهر من الذنوب والمبرا عن العیوب...»؛ امام کسى است که از گناهان پاک و از عیوب منزه است. (شیخ کلینى، اصول کافى، پیشین، ج 1، ص 287) 4- امام سجاد علیه السلام فرمود: «الامام منا لا یکون الا معصوما.»؛ امام از ما (اهل بیت علیهم السلام) حتما معصوم است.(شیخ صدوق، معانى الاخبار، تصحیح على اکبر غفارى، مؤسسة النشر الاسلامى، قم، 1361ش.، باب معنى عصمة الامام، ح 1، ص 132)5- امام صادق علیه السلام فرمود: «الانبیاء واوصیائهم [والاوصیاء] لاذنوب لهم لانهم معصومون مطهرون.»؛ پیامبران و وصى آنها گناه ندارند; زیرا آنها از هر گناه و خطایى پاک و معصوم هستند. (بحارالانوار، پیشین، ج 25، ص 199، ح 8 به نقل از الخصال ج 2، ص 154) غیر از این، روایات دیگرى را نیز علماى شیعه و سنى از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده و فضایلى را براى اهل بیت علیهم السلام بر شمرده اند که جز با عصمت آنان، سازگار نیست. حدیث ثقلین:«انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى، ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا، لن یفترقا حتى یردا على الحوض.» (علاوه بر حدیث ثقلین، احادیث معروفى همچون حدیث سفینه (مثل اهل بیتى مثل سفینة نوح) و حدیث امان (اهل بیتى امان لامتى) نیز به روشنى بر عصمت امامان (ع) مقصود دلالت مى کنند. براى آگاهى از منابع این دو روایت و چگونگى دلالت آنها بر عصمت اهل بیت علیهم السلام، ر.ک.: احمد حسین شریفى و حسن یوسفیان، پژوهشى در عصمت معصومان، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، تهران و قم، 1377ش.، صص 328- 325.)من در میان شما دو چیز گران بها باقى مى گذارم، کتاب خدا و عترتم، تا وقتى که به آن دو تمسک مى کنید گمراه نخواهید شد و هیچگاه این دو از یکدیگر جدا نمى شوند، تا این که در حوض (کوثر) بر من وارد شوند. (برخى از منابع روایى اهل سنت که این حدیث را با اندک تفاوتى نقل کرده اند عبارتنداز: - مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 366.؛ - احمدبن الحسین البیهقی، السنن الکبری، ج2، ص148؛ - علی بن حسام الدین المتقی الهندی، کنزالعمال، ج1، ص189-185؛ - الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص118؛ - احمدبن شعیب النسائی، خصائص امیرالمؤمنین، ص21؛ - احمدالخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ج8، ص442؛ - مسلم بن الحجاج القسیرى، صحیح مسلم، ج 5، ص 26 (کتاب فضائل الحکمة)؛ - جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج6، ص7(ذیل آیه مودت)؛ - محمد بن عیسى الترمذى، سنن ترمذى، ج 5، ص 662 (کتاب المناقب))اگر اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله از گناه و خطا معصوم نمى بودند پیروى از آنان موجب هدایت نمى شد و جدایى ناپذیرى آنان از قرآن معناى روشنى نمى یافت. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image