کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

در کتاب هاي مختلف ديده شده است که غير از حضرت مهدي(عج)، چهار اوتاد مانند حضرت خضر و الياس، هفتاد نجيب و سيصد و شصت صالح در عالم وجود دارد، لطفا صفات اين افراد، به جز قطب را بيان فرماييد. همچنين بيان نماييد که حضرت خضر و... جزو اين تقسيم بندي هستند؟ آيا حجت در هر زمان فقط شامل ائمه معصومين و پيامبر اسلام مي شود؟ يا ساير پيامبران نيز جزو حجج محسوب مي شوند؟، اگر اينگونه است چرا حضرت خضر و الياس جزو اوتاد هستند و اگر ساير پيامبران جزو قطب نيستند پس ازاول آفرينش در کره زمين چه کساني قطب بوده اند؟ اگر پيامبر و ائمه از اول آفرينش قطب بوده اند آيا وجود فيزيکي براي اين مورد مطرح نيست؟


اوتاد، نجبا (نجيب) و صالح، اوصافي است که در برخي روايات در وصف ياران حضرت مهدي(عج) آمده است. وتد از نظر لغوي به معناي ميخ است. با توجه به آيه قرآن کريم: «والجبال اوتادا» کوه ها را ميخ هاي زمين قرار داديم، که زمين را نگهدارند و بوسيله آن، از هم نپاشند. اوتاد، دربرخي روايات سي نفر ياد شده است که عبارت از افراد شايسته اند که در خدمت امام زمان(عج) مي باشند، هرگاه يکي از آنان از دنيا بروند، فرد شايسته ديگري جاي آن مي نيشنند. با اين وصف، اوتاد همان ياران بسيار خالص امام زمان(عج) است که همانند کوههاي استوار درخدمت آن حضرت به سر مي برند. نجبا، جمع نجيب به معناي افراد پاک سرشت وخوش نفس وجوان مرد است، طبق روايات که از امام علي و امام باقر نقل شده است، اينان از ياران مهدي (عج) و از سرزمين مصر هستند. صلحا (صالح)، از ديگر ياران امام مهدي(عج) و در شام هستند که هنگام خروج آن حضرت، خود را به مکه مي رسانند و با آن حضرت بيعت مي کنند. مرحوم طريحي مي گويد: «صلحا، همان ابدال هستند که جمعي از افراد صالح اند که همواره در زمين هستند، وقتي يکي از آنها فوت کرد، خداوند بدل او شخص صالح ديگري را مي گذارند. آنان چهل يا هفتاد نفر هستند که در شام مي باشند. شخصي از امام رضا ـ عليه السلام ـ در مورد ابدال پرسيد، آن حضرت فرمود: آنها اوصياي پيامبران هستند. بنابراين، صلحا يا ابدال، مردان خالص و مخلصي هستند که درروي زمين مي باشند، انتظار حضرت مهدي (عج) را دارند، تا ظهور کند و به او ملحق گردند. در يک روايت از امام باقر درباره نجبا و ابدال چنين رسيده است: «النجبا من اهل مصر و ابدال من اهل الشام...» درباره ويژگي هاي هر يک از نجبا، صلحا يا اوتاد، روايت خاصي نيافتيم و از بيانات عمومي بايد استفاده کرد. تذکر: در روايات و منابع ديني، درباره حضرت خضر و الياس اشاره نشده است که از مجموعه اين افراد باشند. اما درباره قطب و حجت: براساس نياز انسان به مسايل ديني و اعتقادي و بيان احکام تکليفي حلال و حرام، اصلاح امور اجتماعي و اخلاقي، نيازمند به حجت آشکار الهي هستند. اگر از ابتداي خلقت آدم، حجت بر مردم، پيامبر و ائمه معصومين بودند، ممکن بود نياز معنوي انسان ها بر اساس، اشراف معنوي حجت، اصلاح مي شد ولي اصلاح امور اجتماعي و بيان حلال و حرام در امور تکليفي معطل مي ماند. لذا، هيچ زماني زمين از حجت ظاهري و فيزيکي خالي نبوده است. و غير از پيامبر اسلام ص ، و ائمه ع حجت هاي ظاهري ديگري نيز بوده اند، تبيين اين پاسخ بر مبناي قرآني و روائي اينگونه ارائه مي گردد: حجت در قرآن در قرآن کريم، در آيات متعددي، درباره حجت هاي ظاهري الهي اشاره شده است که از آنها به خوبي استفاده مي شود که حجت ظاهري، تنها اختصاص به پيامبر اسلام ص و ائمه ع نمي باشد؛ بلکه غير از آنها، انبياي ديگري نيز در مرحله اي خود حجت بوده اند به نمونه از آنها اشاره مي شود: خداوند مي فرمايد: «رسولان و فرستادگان، براي آن است که نيکان را بشارت دهند و بدان را بترسانند، تا آنکه پس از فرستادن اين همه رسولان مردم را بر خدا حجتي نباشد...» در اين آيه مبارکه به صراحت اشاره به حجت ظاهري دارد که عامل بشارت و انذارند و آنان هم، همان پيامبران الهي اند که فرستاده شده اند. درباره حضرت ابراهيم ع مي فرمايد: وتلک حجتنا آتينا ابراهيم علي قومه.... اين است حجتي که ما ابراهيم را بر قومش داديم. اين آيات دليلي بر آن است که انبياء پيشين نيز حجت است. اينکه در روايات آمده است که زمين بدون حجت نمي ماند، فرستادگان الهي قبل از پيامبر ص حجت بوده اند. حجت درروايات روايات معصومين ع نيز بخوبي بيان فرموده اند که پيامبران پيش از حضرت خاتم ص و ائمه حجت هاي خداوند در زمين هستند. مانند: حضرت موسي بن جعفر ع به هشام فرمود: «خداوند بر مردم دو گونه حجت دارند: حجتي ظاهر و آشکار و ديگري باطن و پنهان؛ امّا حجت ظاهر خدا بر مردم همان پيغمبران و امامان هستند و حجت باطن برآنان عقول آنهايند». امام باقر ع فرموده است: «به خدا قسم از آن روز که حضرت آدم قبض روح شده است، خداوند زمين را وانگذاشته است، مگر اينکه در آن پيشوا و رهبري دادگر بوده که خلق به وسيله او به سوي خدا رهبري شده اند. و او حجت بر بندگان بوده است». اعمش از امام صادق نقل مي کند که فرمود: «از وقتي که خدا حضرت آدم ابوالبشر را آفريد زمين خالي از حجت نبوده است و خداي را در روي زمين يا حجت ظاهر و مشهور است و يا غايب و مستور. و هم چنين تا روز قيامت زمين خالي از حجت نمي باشد، اگر زمين از حجت خالي باشد، خدا پرستيده نمي شد». از محمد بن مسلم روايت شده است به امام باقر عرض کردم: بعد از آن که خداوند جدايي يعقوب ـ عليه السلام ـ را با يوسف به وصال فراهم فرمود و تأويل رؤياي صادقه حضرت يوسف به آن حضرت بنمود، در روي زمين چه کسي حجت خدا بود؟ يعقوب يا يوسف؟ فرمود: حجت خدا يعقوب بود و پادشاهي از آن يوسف بود. چون يعقوب درگذشت، يوسف حجت بود. امام صادق مي فرمايد: «براي اينکه حلال و حرام خدا را به مردم بشناساند و خلق را براه خدا بخواند، هيچگاه زمين نبايد از حجت خالي بماند. و هم چنين فرموده است: در روي زمين اگر جز دو کسي باقي نماند، يکي از آنها بر ديگري حجت است. نتيجه: بنا به آنچه که از نمونه آيات و روايات اشاره شد، قطب و حجت در هر زمان وجود دارد. و حجت نيز بايد در ميان مردم وجود فيزيکي داشته باشد که حلال و حرام خدا را بيان کرده و مردم را به سوي خدا دعوت کنند. از طرف ديگر وجود حجت باعث حفظ آثار و آيات خداوند است. بنابراين، حجت هاي روي زمين، تنها پيامبر اسلام و ائمه معصومين نمي باشد؛ بلکه آنها حجت هايي هستند که در مرحله زندگي و حيات طبيعي خودش بر مردم حجت بوده اند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image