ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

چه احکامی در دین مسیحیت وجود دارد که موجب جذب و دفع از آن میشود؟ یعنی علل دین گریزی و دین گرایی در دین مسیحیت چیست؟


مسيحيت از اديان زندة جهان است كه در شاخة اديان غربي يا نژاد سامي قرار دارد اين دين با دو دينِ هم‌خانواده خود، اسلام و يهود، از آنجا كه اصل و ريشة خود را به حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ مي‌رسانند، اديان ابراهيمي ناميده مي‌شوند كتاب آسماني مسيحيت، كتاب مقدسي است كه داراي دو بخش عهد قديم و عهد جديد است. عهد جديد شامل بيست و هفت كتاب و رساله است. معروفترين بخش آن كه در ابتداي اين مجموعه قرار گرفته است، چهار انجيل منسوب به متي، مرقس، لوقا و يوحنا است. در كتاب عهد جديد، احكام و شريعت دين نيامده و احكام مسيحيت همان است كه در عهد عتيق آمده است. و به همين جهت است كه عهد قديم در نزد آنها مقدس است. مسيحيان هيچ يك از قسمتهاي عهد جديد را وحي نمي‌دانند و قائلند كه لزومي نداشته مسيح از خود كتابي به جا بگذارد، چون «خداوند ما عيسي مسيح كلمه پاك خدا و در وي تمامي خزائن حكمت و علم مخفي بود.» عواملی که می تواند انسان را به سوی این دین جذب کند در امور زیر خلاصه نمود: اولین عاملی که باعث جذب برخی جوانان غیر مسیحی به سوی مسیحیت میشود نبودن تکلیف و شریعت در این دین است که توسط پولس رسول پایه گذاری شده است. دین مسیحیت که توسط عیسی مسیح(ع) بر مبنای شریعت حضرت موسی(ع) نازل شده است به وسیله پولس یهودی مورد تحریف قرار گرفت و شریعت را از این دین برداشت و پیروان آن را از قید تکلیف و شریعت رها نموده است. پولس از ریشه شریعت را انکار نمود و این اعتقاد را ترویج کرد که ايمان به مسيح بدون عمل كافي در نجات است. او در اين نامه‎هايي كه منسوب به اوست اصرار بر انكار شريعت دارد و شریعت را دروازه‎اي به سوي گناه مي‎پندارد و اين مطالب را به عبارات مختلفي در فصول و موارد متعددي بيان كرده است. مثلاً در فصل هفتم نامة او به روميان چنين مي‎گويد: ما نسبت به شريعت كه موجب بردگي ما بود مرده‎ايم، ازين پس بايد خدا را به وسيله روح‎القدس خدمت كرد نه مانند گذشته كه از قوانين نوشته شده اطاعت مي‎كرديم. پولس با بيان اين مطالب انسان را از قيد شريعت آزاد مي‎داند. اين نامه‎هاي پولس اگر چه با موارد دیگر عهد جدید در تضاد است. مثلا حضرت مسيح ـ عليه‎ السلام ـ آنطوري كه در انجيل‎ متي نقل شده است اسرار بر شريعت و عمل به آن داشته. انجيل متي سخن حضرت عيسي ـ عليه‎ السلام ـ را چنين نقل مي‎كند: «تصور مي‎كنيد كه من از بهر ابطال قدرت و رسائل انبياء آمده‎ام نه بلكه جهت تكميل آمده‎ام.» اناجيل خصوصاً انجيل متي دستورهاي تشريعي حضرت عيسي ـ عليه‎ السلام ـ را در مسائل مختلف نقل كرده‎اند. حضرت عيسي ـ عليه‎ السلام ـ پيروان خود را به روزه‎داري بدون ريا توصيه كرده است و نيز توصيه نموده كه صدقه را بدون ريا بپردازيد ولی مسیحیت امروزی مبتنی بر اعتقاد پولس می باشد و آن چه را که مسیح (ع) دستور داده مورد اعتنا نمی باشد. عامل دوم که برای برخی کششی به سوی دین مسیحیت ایجاد می کند مسئله فدا شدن حضرت عیسی مسیح(ع) برای گناهان تمام بشریت است. این عقیده نیز توسط پولس در مسیحیت داخل شده و با تعبيرات مختلف گفته است كه بشر با آمدن عيسي ـ عليه‎ السلام ـ از هرگونه گناهي نجات پيدا كرده و تبرئه گرديده ديگر در عالم گناهي وجود ندارد چون شريعت وجود ندارد. او مي‎گويد: با آمدن عيسي ـ عليه‎ السلام ـ انسان‎هاي كه با گناه آدم ـ عليه‎ السلام ـ محكوم شناخته شده بودند همگي تبرئه گرديدند. در جاي ديگر مي‏‎گويد همانطوري كه بسياري در نتيجه سرپيچي يك نفر گناهكار گشتند به همان طريق بسياري هم در نتيجة فرمانبري يك نفر كاملاً نيك محسوب خواهند شد. در قسمت ديگري از نامه‎هاي خود مي‎گويد: پس ديگر براي كساني كه در اتحاد با مسيح بسر مي‎برند هيچ محكوميتي وجود ندارد. این آموزههای پولس هرچند با مطالبی دیگری که در اناجیل آمده است در تضاد است لاکن اساس دین مسیحیت را همین آموزههای پولس تشکیل میدهد. عامل سوم آموزه عشق و محبت و صلح جویی می باشد که برای این دین از طرف مسیحیان تبلیغ می شود. در حالی که اگر به کتب مقدس آنان رجوع شود غیر از ده فرمان تورات که مورد عنایت مسیحیان قرار گرفته است چیزی دیگری در راستای صلح و محبت و بشر دوستی و امثال اینها نه در عهد جدید مشاهده می شود و نه در عهد قدیم و این مقدار از مطالب اخلاقی در تمام کتاب مقدس به یک هزارم آنچه که در اسلام مطرح است نمی رسد. و نیز خشونت های عملی مسیحیان در سراسر جهان جایگاهی را به خود اختصاص داده که در چندین مجلد کتاب قابل انعکاس نمی باشد. این سه عامل که از پایههای دین مسیحیت به شمار میآیند، نقش اصلی و اساسی را در جذب جوانانی بازی میکنند که یا از حقایق موجود در آیین مسیحیت بی اطلاع باشد و یا از تکلیف و شریعت که در ادیان دیگر وجود دارند گریزان باشد و یا به اباحی گری و بی بند و باری تمایل داشته باشد و یا شدیدا غرق در مسائل عشق و عرفان و امثال اینها شده و آموزههای مسیحیت را موافق با این اندیشه تلقی میکنند. به هر حال این آموزه های مسیحیت در کسی که از عقل و اندیشه خود به درستی کمک بگیرد نه تنها هیچ اثری در جذب آنان به سوی مسیحیت ندارد بلکه بطلان آن برای آنان به راحتی به اثبات می رسد و لذا تا به حال هيچگاه مسلماني ديده نشده كه نسبت به دين اسلام، قرآن و معارف آن معلومات دقيق وكافي داشته سپس نسبت به مسيحيّت و انجيل تحقيق و تفحص نموده و آنگاه دين مسيحي را بر اسلام ترجيح داده باشد، ولكن همانگونه كه اشاره گرديد مسيحيان كه مسلمان شده‎اند همه كساني هستند كه داراي معلومات كافي از دين مسيح بوده و سپس راجع به اسلام تحقيق نموده، آنگاه با بصيرت كامل و آگاهانه به دين مقدس اسلام مشرف شده‎اند. در آیین مسیحیت اموری متعددی وجود دارد که باعث می شود انسان حق جو و کسانی را از خود فراری دهد که از عقل خود برای یافتن راه درست کمک می گیرند. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود: 1.دو گانگی نظام عقیدتی: در میان ادیان موجود دنیا دین مسیحیت تنها دینی است که دارای دو نظام عقیدتی در مورد شخص حضرت مسیح (ع) میباشد. دین مسیحیت از یک طرف میگوید که حضرت مسیح خدا است و بر الوهیت آن حضرت پافشاری می کند ، مثلا میگوید: «درازل كلمه بود، كلمه با خدا بود و كلمه خود خدا بود... پس كلمه انسان شد و در ميان ما ساكن گرديد.» و از طرف دیگر بر این عقیده تاکید می شود که عیسی بنده خدا است و در عین حال خداست. در اناجیل بر این مطلب در ضمن اینکه عیسی پسر خداست جملاتی زیادی وجود دارد. قائل شدن مقام الوهيت براي عيسي، با عقل ناسازگار است. عقل آدمي نمي‌تواند بپذيرد كه وجود نامحدودي، در جسم موجود محدودي حلول كند. اعتقاد به الوهيت، با آموزه‌هاي تمام اديان مخالف است. تمام اديان الهي بر بندگي و رسالت پيامبران از ناحيه خداوند،تأكيد داشته‌اند. 2. تثلیث که اساس دین مسیحیت را تشکیل می دهد افزون بر اینکه مخالف با آموزه های ادیان الهی و ابراهیمی می باشد با حکم صریح عقل در تضاد است و کسی که پای بند به احکام عقل می باشد نمیتواند این آموزه را بپذیرد. براساس اعتقادنامه شوراي كليسا كه در سال 325 م، در شهر نيقيه (در كنار تنگه بُسفر) منعقد گرديد، مسيحيان بايد به سه اقنوم، اب، ابن و روح‌القدس(خدای پدر، خدای پسر و روح القدس) معتقد باشند. «نظريه تثليث حاكي از وجود يك خداوند در سه شخص مي‌باشد.» چنين عقيده‌اي نه تنها با آموزه‌هاي اصيل مسيحيت، بلكه با مباني تمام اديان آسماني كه اولين اصل مسلم خود را دعوت به توحيد دانسته‌اند، كاملاً در تضاد است. خردستيزي تثليث كاملاً آشكار است. زيرا يك چيز محال است در عين حال كه يكي است، سه چيز باشد. 3. نظریه فدا یکی دیگر از آموزه های مسیحیت است که از نظر عقل قابل پذیرش نمی باشد. پولس این عقیده را در دین مسیحیت داخل نموده که حضرت مسیح برای بخشیده شدن گناهان بشریت به صلیب کشیده شد. این گناه را حضرت آدم (ع) در ابتداء خلقت مرتکب شده و سپس به نسل او منتقل شده است. پولس در این رابطه چنین گفته است: «و چنانكه در آدم همه مي‌ميرند، در مسيح همه زنده خواهند شد.» کسی که از عقل و نیز از آموزه های ادیان آسمانی پیروس کند چنین عقیدهای را نمی تواند بپذیرد زیرا اولا گناه ذاتی برای انسان عقلا قابل قبول نیست چون با عدالت خداوند سازگار نیست و ثانیا انتقال گناه آدم به نسل او نیز بر خلاف معیارهای عقلی و عقلایی است و با عدالت خدا و تعالیم سایر ادیان الهی سازگار نمی باشد. از عدالت خداوند دور است كه گناه كسي را به حساب كس ديگري بگذارد. يا فردي را در مقابل گناه ديگري فديه بگيرد در حالی که مصلوب شدن عيسي را به خاطر اشتباهي بوده كه در شناسايي مسيح واقعي رخ داد و عيسي به آسمان برده شد. اشرافیت کلیسا و نیز رهبانیت مطرح در مسیحیت نیز از اموری می باشند که انسان واقع گرا و تابع عقل انسانی را از خود می راند و نمی تواند به این امور پای بند باشد. به هر حال وجود آموزه های مخالف عقل و علم و واقعیات تاریخی در متون مقدس مسیحیت از عوامل گریز انسان از این دین به شمار می آید. افزون بر اینها دین مسیحیت چون از ادیان آسمانی و الهی به شمار می آید، از دیدگاه دین اسلام منسوخ شده و در نزد خداوند بعد ازآمدن دین اسلام از رسمیت افتاده است و این مطلب نیز یکی دیگر از عواملی گریز از این دین می باشد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image