کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

آیا این گفته ی برخی از مخالفين که مي گويند اهل بيت قبل از نزول آيه تطهير معصوم نبوده اند پاسخ داردیانه؟


عصمت ائمه طاهرين ـ عليهم السلام ـ از اموري است که ادله متعدد بر آن دلالت مي کند و دليل عصمت آن بزرگواران تنها آيه تطهير نيست تا بر فرض قصور دلالت اين آيه بر عصمت امامان قبل از نزول آن دليل ديگري بر عصمت ائمه نداشته باشيم در حالي که خود اين حرف که آيه تطهير دلالت بر عصمت ائمه قبل از نزول آن ندارد يک ادعا است و بر خلاف مدلول آيه مي باشد. اين جا ناگزيريم قبل از پرداختن به بحث از ادله ديگر که دلالت بر عصمت ائمه اطهار دارند يک نگاه اجمالي و تحليلي کوتاه و فشرده درباره آيه شريفه تطهير و دلالت آن بر عصمت امامان ـ عليهم السلام ـ داشته باشيم: انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا براي بهتر فهميدن آيه توجه به مفردات آن ضروري است خصوصاً توجه به کلمه وجمله کليدي آن: الف: کلمه (انّما) که دلالت بر حصر دارد و در دلالت اين کلمه بر حصر جاي هيچ گونه اشکال نبوده و کسي هم ادعاي خلاف آن را نکرده است. ب: جمله (يريد الله) اراده دراين آیه يا اراده تکوينيه است نظیر قول خداي سبحان در آيه شريفه: اذا أراد شيئا ان يقول له کن فيکون و يا اراده تشريعيه است مثل قول خداي متعال در آيه يريد الله بکم اليسر و لا يريد بکم العسر پس اراده يا تکويني است و يا تشريعي چنان چه هر دو قسم آن در قرآن وارد شده است و هر دو قسم اراده در قرآن براي خداوند متعال بيان گرديده است. آن چه توجه به آن لازم و ضروري است اين است که اراده در آيه شريفه تطهير نمي تواند اراده تشريعيه باشد زيرا اراده تشريعيه اختصاص به اهل بيت ـ عليهم السلام ـ ندارد. اراده تشريعيه يعني اوامر و نواهي الهي و اين که خدا اراده مي کند که مکلف امري را انجام بدهد و يا ترک نمايد و اين اراده يعني احکام و احکام هم شامل تمام مکلفين مي گردد و اختصاص بر قشر و گروه خاصي ندارد بنابر اين معنا ندارد که اراده در آيه مورد نظر تشريعي باشد و اختصاص به اهل بيت داشته باشد. پس اراده در آيه شريفه تطهير اراده تکوينيه است و بديهي است که اراده تکوينيه الهي تخلف پذير نيست و به عبارت ديگر: «مراد» از اراده الهي تخلف نمي کند. ج: کلمه (رجس) مراجعه به لغت نشان مي دهد که رجس اعم از اموري است که قذارت دارند و اموري که ارتکاب آن قبيح است و مراد از رجس در آيه شريفه گناهان است و معناي آيه اين است که: خداوند اراده کرده به اراده تکوينيه که از شما اهل بيت، رجس و هر زشتی را ببرد و شما را از هر عيب پاک و منزه گرداند. پس باتوجه به این که اراده در آيه شريفه مورد بحث اراده تکويني و مراد اذهاب رجس فقط از اهل بيت ـ عليهم السلام ـ است معناي آیه طهارت اهل بيت از مطلق رجس وگناهان از ازل تا ابد خواهد بود بنابر اين آيه دلالت بر عصمت ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ مي کند آن هم نه تنها دلالت بر عصمت ائمه بعد از نزول بلکه دلالت بر عصمت ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ مي کند از ازل بر اساس اقتضاء اراده تکوينيه الهيه که تخلف پذير نخواهد بود. اين جا ممکن است اين سوال در ذهن کسي بيايد چنان چه ابن تيميه در کتاب (منهاج السنة) اش به آن اشاره کرده است که: وقتي اراده در آيه شريفه تطهير اراده تکوينيه باشد، معناي آن التزام به جبر خواهد بود که بر خلاف مذهب امامیه مي باشد؟! پاسخ اين شبهه آن گونه که علماي ما فرموده اند به طور خلاصه اين است که: چون خداوند متعال مي دانسته است که ائمه ـ عليهم السلام ـ اقوال شان و اعمال شان را بر اساس اوامر و نواهي الهي انجام مي دهند «الذين لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون» و به عبارت ديگر تمام اقوال و اعمال ائمه بر اساس بندگي و محبت الهي و همه تروک شان بر اساس بغض و کراهت خداوند است و خداوند متعال براساس علم و حکمت ازلي خود اين ويژگي و وجود اين حالات معنوي رادر ائمه مي دانست بنابر اين هيچ گونه اشکالي و جبري پيش نمي آيد که خداوند به ذات مقدس خودش نسبت اراده تکوينيه به اذهاب رجس از اهل بيت بدهد. گذشته از آيه تطهير ادله ديگري نيز دلالت واضح دارد بر این که ائمه همواره معصوم بوده اند. فقط به يک دليل قرآني ديگر اکتفاء مي شود و آن استدلال به آيه 124 سوره بقره مي باشد: در اين آيه امامت عهد خداوند ناميده شده و خداوند متعال در جواب در خواست حضرت ابراهيم که مي گويد آيا امامت در نسل و ذريه من هم خواهد بود مي فرمايد امامت عهد من است و آن به ظالمان نمي رسد.درآیه امامت به طور کلي ازتمامی ذریه نفی نشده بلکه اين طور تفکيک کرده که ستمگران شان را کنار گذاشته، پس غير ستمگران باقي مي مانند. و اين آيه نشان مي دهد که در نسل ابراهيم امامت اجمالاً وجود دارد. آن وقت مسأله ظالمين پيش مي آيد. ائمه ـ عليهم السلام ـ هميشه به اين آيه ظالمين استدلال کرده اند. از نظر قرآن هر کسي که به نفس خود يا به غير ظلم کند ظالم است. علامه طباطبائي از يکي از اساتيدشان نقل مي کند که در ارتباط با درخواست ابراهيم ـ عليه السلام ـ مقام امامت رابرای ذریه اش ، چهار صورت نسبت به ذریه ایشان قابل تصوراست: يکي اين که فرض کنيم افرادي باشندکه از اول تا آخر عمر هميشه ظالم بوده باشند. ديگر اين که فرض کنيم در اول عمر ظالم بوده ند و در آخر عمر خوب شده اند و سوم اين که بر عکس فرض دوم باشند و چهارم اين که هيچ گاه ظالم نبوده اندوحضرت برای آنان درخواست مقام امامت راکرده باشد. علامه طباطبایی به نقل ازاستادخود می گوید: محال است که ابراهيم ـ عليه السلام ـ امامت را با اين شأن بزرگي که خود او مي دانست که بعد از دوران نبوت و رسالت به او مي گويند چنين منصبي را به تو مي دهيم، براي آن بچه هایی خواسته باشد که از اول تا آخر عمر شان بد کار بوده اند و هم چنين محال است که تقاضاي ابراهيم براي آن فرزنداني باشد که اوايل عمرشان خوب بوده اند اما اکنون که مي خواهند اين منصب را به آن ها بدهند بدباشند. ابراهيم ـ عليه السلام ـ اگر تقاضا کرده باشد براي فرزندان خوب اش تقاضا کرده است و خوب ها هم دو قسم اند خوب هايي که اول بد بودند و حالا خوب شده اند و خوب هايي که از اول تا آخر خوب بوده اند. وقتي که مورد تقاضاي ابراهيم مشخص شد که از اين دو تجاوز نمي کند، پس شامل کساني مي شود که ازاول تاآخرظالم نبوده باشند وآن ها که سابقه ظلم و آلوده گي دارند، عهد امامت به آنان نمی رسد. بر اين اساس است که شيعه استدلال مي کنند که نه تنها ائمه طاهرين و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ هميشه معصوم بوده اند بلکه نفي مي کنند امامت را از همه کساني که به نحوي در زندگي مرتکب ظلم چه به خود و چه به ديگران شده اند تا چه رسد به آن هائي که زماني مشرک بوده اند. و منطق قرآن چه زيبا است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image