وعده خداوند به حکومت حضرت مهدی (عج ) /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

وعده خداوند به حکومت حضرت مهدی (عج امام مهدی (عج) در قرآن وَعَدَ اَللّٰهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اَلْأَرْضِ کَمَا اِسْتَخْلَفَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ اَلَّذِی اِرْتَضىٰ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاٰ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذٰلِکَ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلْفٰاسِقُونَ(سوره نور/۲۴)


وعده خداوند به حکومت حضرت مهدی (عج امام مهدی (عج) در قرآن وَعَدَ اَللّٰهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اَلْأَرْضِ کَمَا اِسْتَخْلَفَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ اَلَّذِی اِرْتَضىٰ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاٰ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذٰلِکَ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلْفٰاسِقُونَ(سوره نور/24) «خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‌اند، وعده داده است که حتما آنان را در این زمین جانشین [خود] قرار دهد؛ همان‌گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد. و آن دینى که بر ایشان پسندیده است، به سودشان مستقر مى‌کند، و بیمشان را به ایمنى مبدل گرداند، [تا]مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند و هرکس پس از آن به کفر گراید، آنانند که نافرمانند.» آیه شریفه از وعده‌اى بسیار زیبا خبر مى‌دهد؛ خداوند به مؤمنان صالح وعده مى‌دهد که براى آنان جامعه‌اى صالح مخصوص خود درست مى‌کند و زمین را در اختیارشان قرار مى‌دهد. دینشان را در زمین چیره و برتر مى‌سازد. امنیت را جایگزین ترسشان مى‌کند. فقط خداى را عبادت مى‌کنند. این آیه خطاب به امت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بوده و خداوند در آن از تعبیر «وعد» استفاده کرده است و وعده‌هاى خدا تخلف بردار نیست. بنابراین، مفاد آن این مى‌شود که خداوند، به گروهى از امت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله وعدۀ «استخلاف» روى زمین را داده است. این گروه دو ویژگى مهم و اساسى دارند. ایمان، که همۀ اعماق وجودشان را پر کرده است..(1) عمل صالح، که همۀ اعضا و جوارحشان در خدمت و اطاعت مولا است..(2) این وعده چند ویژگى دارد: خلافت بر روى زمین خلافت؛ یعنى، مسلط شدن بر کل زمین و استفاده از موهبت‌هاى آن. البته خداوند متعال خلافت روى زمین را به امت‌هاى صالح پیشین؛ (مانند قوم نوح و صالح) نیز عطا فرموده بود به نظر مى‌آید مراد از این خلافت و حکومت، تنها اصل جانشینى است، نه گستره و محدوده آن؛ یعنى، همان‌گونه که دیگران به حکومت و خلافت در زمین-هرچند در منطقه‌اى محدود-رسیدند، شما هم مى‌رسید. اینکه چرا براى همۀ زمین از کلمه «الارض» استفاده شده، دلیل‌هاى متعدد دارد؛ از جمله: 1 . اصل «اطلاق» است، قید زدن نیاز به دلیل دارد. 2 . تمکین دین مورد رضایت و امنیت کامل، زمانى اتفاق مى‌افتد که سراسر زمین، تحت حاکمیت و سیطره اینان باشد. 3 . روایاتى که در ذیل آیه وارد شده است. تمکین دین مورد رضایت خدا تمکین هرچیزى برقرار کردن آن در یک مکان است و این کنایه از پایدارى، تزلزل نداشتن و زوال ناپذیرى آن چیز مى‌باشد؛ به گونه‌اى که اگر اثراتى داشته باشد، هیچ مانعى جلوى تأثیر آن را نمى‌گیرد. «تمکّن دین» در آیۀ به این معنا است که بر سر راه آن هیچ‌گونه کفر و شرکى ایجاد نکنند. اوامر و دستوراتش محترم شمرده شده و بدان عمل شود. اصول و معارفش مورد پذیرش همگان بوده و همه به آن معتقد باشند و دربارۀ آن اختلاف نکنند. دین مورد رضایت دینى که خدا آن را «پسندیده» است، همانا دین مقدس اسلام است که در جریان غدیر خم با نصب ولایت امیر مؤمنان علیه السّلام تمام و کمال یافت و کافران از نابودى آن ناامید گشتند: اَلْیَوْمَ یَئِسَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلاٰ تَخْشَوْهُمْ وَ اِخْشَوْنِ اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلاٰمَ دِیناً(مائده/5) دینى که ولایت اهل بیت عصمت و طهارت در متن آن قرار دارد، اسلام است و امامت امام على تا امام مهدى علیه السّلام را در بر دارد، دین «مرضى» و مورد قبول خداوند است. امنیت در چنین دورانى ترس و خوف تبدیل به امنیت و آرامش مى‌شود. طبیعى است که ترس و خوف، عواملى دارد و از بین رفتن آن نیز، نتیجه از بین رفتن اسباب و علل است. پس، در این دوران هیچ عاملى، باعث نگرانى و ترس براى مؤمنان نخواهد بود. ‍ عبادت صحیح نتیجه چنین حکومتى، این است که تنها خداوند «عبادت» مى‌شود؛ همۀ مظاهر شرک، از بین مى‌رود؛ عبادات خالصانه تنها براى او خواهد بود و دیگر هیچ معبودى جز خدا، پرستیده نمى‌شود. تغییر خطاب در آیه از غایب (وعد اللّه) به متکلم وحده (یعبدوننى) و استفاده از عبارت نکره «شیئا» در سیاق نفى که مفید عموم است، هردو به خوبى بر از بین رفتن شرک به‌طور کامل و حاکمیت توحید دلالت دارد. علامه طباطبایى (ره) درباره جمله «و من کفر بعد ذلک. . .» مى‌فرماید: ذلک» (که براى اشاره است) به «موعود» (وعده خدا) باز مى‌گردد؛ لذا مناسب است که کلمه «کفر» را به معناى کفران (در مقابل شکر نعمت) بگیریم و چنین معنى کنیم: «هرکس کفران کند بعد از تحقق این وعده، او واقعا فاسق است.(4) طبق این گفتار، «کفر» دامنه وسیعى را در بر مى‌گیرد و به این معنا است که هرکس این موهبت الهى را ضایع کرده و از آن استفاده نکند، فاسق بوده و از راه عبودیت و بندگى خارج شده است. پس از بیان قسمت‌هاى گوناگون آیه، اکنون جاى این پرسش است که: منظور خداوند از این وعده، شامل چه افرادى مى‌شود؟ برخى از مفسران-مانند صاحب تفسیر نمونه- معتقدند: آیه عمومیت دارد و نتیجه آن چنین است که در هرزمان، که پایه‌هاى ایمان و عمل صالح در میان مسلمانان مستحکم شود؛ آنان داراى حکومتى ریشه‌دار و پرنفوذ خواهند شد. البته بى‌شک، حکومت حضرت مهدى علیه السّلام مصداق کامل این آیه است.(5) علامه طباطبایى (ره) بیان بلندى در این زمینه دارد که خلاصه آن چنین است: از ظاهر آیه استفاده مى‌شود که آیه مربوط به برخى از افراد امت اسلام است و اینان داراى مجتمعى صالح خواهند بود. این جامعه داراى دین مرضىّ خدا بوده و دین اسلام به گونه‌اى در جامعه برقرار مى‌گردد که تزلزلى در آن راه نخواهد یافت و امنیت به گونه‌اى در آن اجتماع به وجود مى‌آید که دیگر از هیچ دشمنى (خارجى، داخلى، علنى و پنهانى) نمى‌ترسند. [چرا که همه زمینه‌هاى خوف از بین مى‌رود و لذا خوف تبدیل به امنیت مى‌شود]. این‌چنین امنیتى است که جاى امتنان دارد؛ چرا که آیه در مقام امتنان و منت گذاشتن بر مردم است و امتنان وقتى مناسب و پذیرفتنى است که جامعه از هرجهت در امان بوده و آزادى براى همه باشد. در این جامعه اخلاص در عبادت عمومیت پیدا مى‌کند و بنیان هر کرامتى غیر از تقوا منهدم مى‌شود. این جامعه با این صفات تاکنون به وجود نیامده است. پس اگر مصداقى داشته باشد، در روزگار امام مهدى علیه السّلام مى‌باشد و حق مطلب این است که اگر واقعا بخواهیم حق معناى آیه را به آن بدهیم، آیه جز با اجتماعى که با ظهور حضرت مهدى علیه السّلام تشکیل مى‌شود، قابل انطباق با هیچ مجتمعى نیست.(6) ممکن است کسى بگوید: هرچند این آیه مربوط به حکومت حضرت مهدى علیه السّلام است؛ ولى آیا از این آیه مى‌توان استفاده کرد که ایشان زنده و حاضر است؟ در پاسخ باید گفت: آرى، وجود امام زندۀ حاضر را از همین آیه و باتوجّه به آیات دیگر، مى‌توان برداشت کرد. دین مورد رضایت خدا، اسلام است و این دین آن‌هنگام کامل و مورد رضایت خدا قرار گرفت که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در غدیر خم؛ امام على علیه السّلام را به عنوان خلیفه و ولىّ تعیین کرد و این ولایت و خلافت را جزء دین قرار داد و وجود آن را باعث اکمال و اتمام دین دانست: «اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ...» پس تا دین هست، ولایت و خلافت نیز باید باشد و چون در هرزمان دین هست، ولى و خلیفه نیز باید تا قیامت باشد. هر رهبرى که بخواهد حکومت کند، خود باید براى تشکیل این حکومت برنامه‌ریزى کند؛ چنان که سنت خدا بر این قرار گرفته است و با رجوع به خلافت و رهبرى پیشوایان و پیامبران گذشته؛ این مطلب روشن مى‌شود. امام زمان علیه السّلام نیز که مى‌خواهد حاکمیت دوران ظهور را بر عهده داشته باشد، باید خود رهبرى قیام و تشکیل حکومت را در دست بگیرد و نیروسازى کند. پس باید زنده و حاضر باشد و در راستاى ایجاد انقلاب جهانى و تشکیل حکومت خویش، فعالیت کند. وعده خدا در هرزمان که مقتضى فراهم و موانع مفقود باشد، امکان‌پذیر است و خداوند این را به عهدۀ انسان‌ها گذاشته است. «إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُغَیِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى یُغَیِّرُوا مٰا بانفسهم»(رعد/13) یعنى، هرزمان که انسان‌ها بخواهند، خدا تغییر مى‌دهد. پس هرزمان که انسان‌ها حاکمیت مهدى علیه السّلام را بخواهند، خداوند آن را رقم مى‌زند. بنابراین باید امام و رهبر در هر زمان باشد تا با خواست انسان‌ها، قیام جهانى و حکومت عدل برقرار شود. امام صادق علیه السّلام در روایتى فرمود: «إنّه لم یجىء تأویل هذه الآیة و لو قام قائمنا، سیرى من یدرکه ما یکون من تأویل هذه الآیة، و لیبلغنّ دین محمّد صلّى اللّه علیه و آله ما بلغ اللّیل حتّى لا یکون مشرک على ظهر الارض کما قال اللّه تعالى: «یَعْبُدُونَنِی لاٰ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً» تأویل و مصداق این آیه هنوز نیامده است. هنگامى که قائم ما قیام کند کسى که او را درک مى‌کند، تأویل این آیه را مى‌بیند. هرآینه دین محمد صلّى اللّه علیه و آله به هرجایى که شب برسد، مى‌رسد (همه کره زمین)؛ به صورتى که هیچ مشرکى بر روى زمین نخواهد بود؛ همان‌گونه که خداوند فرمود یَعْبُدُونَنِی...(7)و(8) ----------------------------------------------------------------------------- منابع: 1-فرازی از دعای ندبه: قال الرضا علیه السلاماَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ» 2- امام مونسی دلسوز، پدری مهربان و برادری همدل است. (مسند الامام الرضا علیه السلام / ج 1/ ص6) 3- بخشی از خطبه شقشقیه امیرالمؤمنین علیه السلام 4- تفسیر المیزان، ج  15 ، ذیل آیه 5- تفسیر نمونه، ج  14 ، ذیل آیه 6-تفسیر المیزان، ج  15 ، ذیل آیه 7-بحار الانوار، ج  51 ، ص  55 ، ح  41 8- امام مهدی (عج) در قرآن، مهدی یوسفیان صص46-36 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image