اهمیت خودسازى در جوانى /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

مى خواستم بدونم خودسازى (در همه موارد، منظورم فقط دینى ـ مذهبى نیست) براى یک جوون چیه؟ چرا همه وقتى پیر مى شین از جوونى ها مى گین؟!


لطافت روحى جوان زمینه بسیار مناسبى براى ارتباط با خداوند و انس با او است و چون هنوز حب دنیا و وابستگى به لذت هاى مادى در دل جوان رسوخ نکرده، در این سنین راحت تر مى تواند خود را از دوستى دنیا دور نماید و به جاى آن حب الهى را جایگزین کند.فرصت جوانىجوانى بهترین فرصت براى سازندگى و پیمودن مسیر کمال است، زیرا در این سن انسان در اوج قدرت بدنى و روانى است و براى خودسازى به این قدرت نیاز دارد. فلسفه اصلى وجود قدرت در دوران جوانى صرف آن در جهت خودسازى و توانمندسازى روح است. انسان به هر مقدار که از این دوران فاصله مى گیرد، اگر در مسیر خودسازى باشد، انرژى جسمانى اش صرف قوّت روح مى شود و در نتیجه آن اگرچه از قدرت جسمانى اش کاسته مى شود، ولى روحش قوى و توانا مى گردد. ولى اگر در این مسیر نباشد، نیروهایش را از دست مى دهد، بدون اینکه چیزى در خور عمر بیابد و در نتیجه احساس خسارت و ضرر خواهد کرد.قرآن کریم در سوره عصر در این باره مى فرماید:«إِنَّ الاْءِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ. إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»؛ «به درستى که انسان در خسارت و زیان کارى است مگر کسانى که در مسیر ایمان و عمل (خودسازى) قرار دارند».بنابراین بهترین راه صرف نیروى جوانى در مسیر خودسازى است و دوران جوانى سکوى پرش به قله کمال و کلید رسیدن به سعادت جاودانه است.در این مرحله هنوز شخصیت انسان به طور کامل شکل نگرفته و صفات و خصلت هاى ناپسند و عادات زشت هنوز در عمق روح ریشه نکرده است، لذا مى توان با هزینه و زحمت کمترى در جهت رفع آنها و جایگزین کردن فضیلت ها و اخلاق پسندیده اقدام کرد. کارى که در سنین بالاتر به دلیل ملکه شدن صفات و ثبوت عادت ها بسیار سخت و دشوار خواهد بود.مولوى این موضوع را به زیبایى و در قالب تشبیه بیان کرده است: تو که مى گویى که فردا، این بدان که به هر روزى که مى آید زمان آن درخت بد، جوان تر مى شود وین کَننده، پیر و مضطر مى شود خار بن در قوت و برخاستن خارکَن در سستى و در کاستن او جوان تر مى شود تو پیرتر زود باش و روزگار خود مبر با وجود این واقعیت آشکار، متأسفانه غالبا فرصت ارزشمند جوانى به رایگان از دست مى رود و زمانى انسان متوجه این خسران مى گردد که کار از کار گذشته و فرصتى براى جبران باقى نمانده است. یک جوان اگر در مسیر کسب آگاهى و تجربه عملى نباشد، به علت فقدان این تجارب و شناخت ها، در عالم بى خبرى و تخیل هاى غیرواقعى به سر مى برد و شاید براى خود عالمى تصور کند که جز احساسات غیرواقعى و افکار غیرمنطقى و دور از حقیقت، چیزى در آن وجود ندارد.احساسات دوران جوانىناآگاهى ها و سوار شدن بر موج احساسات و عواطف ناپایدار در سنین جوانى، موجب مى گردد که سرمایه هاى بى بدیل این دوران از دست برود و انسان در نیمه راه کمال از قافله سعادت و معنویت باز بماند.از طرف دیگر فوران میل هاى غریزى در پرتو قدرت و قوت جسمى، او را تحت تأثیر قرار مى دهد و به دنبال همین امیال به حرکت در مى آورد و بدین ترتیب دوران جوانى را که بهترین فرصت براى تکامل فکرى و روحى است، بدون هیچ حاصل و نتیجه اى، پشت سر مى گذارد.اگر در این فرصت مغتنم و گرانقدر، قدرت جسمى و روحى و سرمایه هاى فراوان و طراوت و شادابى جوانى، با رشد عقلى همراه گردد و انسان پیش از دست رفتن این دوران بى همتا، از اهمیت و ارزش آن آگاه شود، مى تواند بهره کامل خود را از آن بگیرد و از این امکانات خداداد و سرشار در جهت تکامل و رشد معنوى خود استفاده شایانى ببرد.توصیه به جوانانامام خمینى(قدس سرّه) در توصیه اى به جوانان فرموده: «شما تا جوان هستید مى توانید کارى انجام دهید، تا نیرو و اراده جوانى دارید مى توانید هواهاى نفسانى، مشتهیات دنیایى و خواسته هاى حیوانى را از خود دور سازید؛ ولى اگر در جوانى به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید دیگر در پیرى کار از کار گذشته است. تا جوانید کارى کنید. نگذارید پیر و فرسوده شوید. قلب جوان لطیف و ملکوتى است و انگیزه هاى فساد در آن ضعیف مى باشد؛ لیکن هر چه سن بالا رود ریشه گناه در قلب قوى تر و محکم تر مى گردد تا جایى که کندن آن از دل ممکن نیست».[1] فرصت جوانى در روایاتهدایتگران بشریت و راهنمایان انسان به سوى کمال نیز در روایاتى که از آنها نقل شده، تأکید فراوانى بر انجام خودسازى در دوره جوانى دارند.از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: «من تعلم العلم فى شبابه کان بمنزله الرسم فى الحجر و من تعلم و هو کبیر کان بمنزله الکتاب على وجه الماء»[2] ؛ «کسى که در جوانى بیاموزد (علم او) همچون نقش زده بر سنگ (ماندگار) است و کسى که در حالى که پیر است بیاموزد (علم او) همچون نوشته بر آب است».همچنین آن حضرت فرمود: «اوصیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئدة ان الله بعثنى بشیراً و نذیراً فحالفنى الشبان و خالفنى الشیوخ. ثم قرأ: «فطال علیهم الامد فقست قلوبهم»[3] ؛ «شما را به نیکى درباره جوانان سفارش مى کنم، زیرا آنان قلب نرم ترى دارند. خداوند مرا به پیامبرى برانگیخت تا مردم را نوید و انذار دهم پس جوانان با من پیمان بستند، ولى پیران با من مخالفت کردند. سپس این آیه را قرائت فرمود: زمان طولانى بر آنها گذشت و دلهایشان سخت گردید».این روایت به نرمى دل جوانان تأکید مى کند، هر چه قلب نرم تر باشد، پذیرش ایمان سهل تر است.از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «من قرا القرآن و هو شاب مومن اختلط القرآن بلحمه و دمه»[4] ؛ «کسى که قرآن را در جوانى قرائت کند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته مى شود». این تأثیر ناشى از آمادگى روحى و صفاى دل جوان است.امیرالمؤنین علیه السلامخطاب به فرزند خود مى فرمایند: «و انما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القى فیها من شى ء قبلته. فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لُبُّک»[5] ؛ «و دل جوان همچون زمین ناکشته است، هرچه در آن کشت کنند بپذیرد، پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت سرگرم چیزهاى دیگر شود».پاورقی:1- مبارزه با نفس یا جهاد اکبر، ص 85.2- سفینة البحار، ماده شبب.3- محمد تقى فلسفى، الحدیث، ج 6، ص 349، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.4- الحیاة، ج 2، ص 164.5- نهج البلاغه، الرسائل، 31. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image