تفسیر صراط مستقیم /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

طلب هدایت از خدا برای قرار گرفتن در صراط مستقیم، براساس گفته بزرگان و صاحبان تفسیر به دو گونه است:


در این باره گفتنی است؛ طلب هدایت از خدا برای قرار گرفتن در صراط مستقیم، براساس گفته بزرگان و صاحبان تفسیر به دو گونه است:1. ارائه طریق و راهنمایی به راه.2. ایصال به مطلوب و رساندن راهیان به مقصود است و از آنجا که نمازگزاران به طور معمول از ارائه طریق و راهیابی بهره مندند. بیشتر صاحب نظران گفته اند مراد از این آیه شریفه ایصال به مطلوب و رساندن به مقصود است. به طوری که از خداوند می خواهیم ما را در مسیر مستقیم ثابت قدم نگه دارد و از لغزش ها تا رسیدن به هدف محافظت بفرماید. اگرچه راه های رسیدن به خدا متعدد است، برخی از راه تفکر و برخی از راه بخشش مال و یکی از راه علم؛ ولی همگی باید در رعایت احکام و پای بندی به شریعت اسلام مشترک باشند و این همان معنای تعدد سبیل (راه) و وحدت صراط است.جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:راه مستقیم از نظر قرآن پرستش خدا و تمسک به خداى سبحان و در راه اهل نعمت قرار گرفتن آمده است و اهل نعمت از دیدگاه قرآن و سنت همان انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین و امامان معصوم(ع) است. (سوره فاتحه / 6 و 7 - آل عمران / 51 و 101 - نساء / 69 - انعام / 126).و اما راه راست چگونه محقق مى شود و انسان چگونه مى تواند در آن راه بیافتد. در این باره توضیح آیت الله جوادى آملى تقدیم مى گردد (قرآن در قرآن، تفسیر موضوعى قرآن، رسالت قرآن، ص 199 - 203 و 214 تا 216). صراط مستقیم، تنها راه هدایت:انسان موجودى ایستا و بى حرکت نیست بلکه سالک و رونده است و مقصود این حرکت و سلوک نیز «لقاءالله» است. قرآن کریم خطاب به همه انسان ها مى فرماید: یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه. همه افراد بشر، مؤمن و کافر «مسافر الى الله» هستند و همگى آنان به ملاقات پروردگارشان خواهند رسید، با این تفاوت که مؤمنان، جمال و مهر حق را ملاقات مى کنند و کافران جلال و قهر او را. یکى خدا را به وصف «ارحم الراحمین» ملاقات مى کند و دیگرى او را به وصف «اشدالمعاقبین» مى یابد. طریق و راه رسیدن به خداوند و ملاقات او نامحدود است و انسان از هر راهى که برود به خدا مى رسد و اگر کسى هم نخواهد برود، او را خواهند برد که فرمود: فاهدوهم الى صراط الجحیم.بیشتر مفسران، معتقدند که منظور از کسانى که خداوند به آنان نعمت داده (انعمت علیهم) افرادى هستند که داخل در «صراط مستقیم»اند این اشخاص پیامبران، صدیقین، شهیدان و صالحان اند که خداوند لزوم دوستى و وجوب متابعت از آنانرا در پیمودن راه به مسلمانان گوشزد کرده است: و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین وحسن اولئک رفیقا؛ کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، [در روز رستاخیز [همنشینى کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمامکرده است؛ از پیامبر و صدّیقان و شهیدان و صالحان؛ و آنان رفیق هاى خوبى اند، (نساء، آیه 69). از کلمه «مع» و حسن اولئک رفیقا استفاده مى شود که مرتبه آنان، بالاتر از مرتبه مؤمنان است؛ زیرا امر به متابعت مؤمنان از ایشان، بدون علوّ درجه آنها، امکان ناپذیر است. بنابراین جا دارد دینداران، از خدا بخواهند که آنان را به مسیررهروان راه راست، هدایت فرماید، (ر.ک: علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج 1، ص 28، مجمع البیان، ج 1، ص 70). علت برترى این افراد، شاید به دلیل «علم» آنان است که در قرآن به آن اشاره شده است: یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات؛ خداوند مؤمنان وافرادى را که داراى علم اند، به درجاتى بر سایرین ترفیع مى دهد، (مجادله، آیه 11). شاید به دلیل دارا بودن صفات مذکور در آیه 55 سوره «مائده» است: انما ولیکمالله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و هم راکعون؛ سرپرست و ولى شما، تنها خداست و پیامبر او و آنانکه ایمان آورده اند؛ همان ها که نماز را بر پاى مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند، (تفسیر المیزان، ج 1، صص 29 و 32). در آیات دیگر قرآن، نشانه اصلى صادقان چنین بیان شده است: ایمان کامل به همه مقدسات و اطاعت از فرمان خدا در تمام زمینه ها (به خصوص نماز، زکات، انفاق)، استقامت در جهاد، بردبارى در مقابل مشکلات و... از مجموع این آیات نتیجه مى گیریم که مسلمانان موظف اند با کسانى باشند که از نظر ایمان و تقوا، در درجه برتر، و از نظر علم، عمل، استقامت و جهاد، در بالاترین سطح قرار دارند. بدیهى است که روشن ترین مصادیق این اوصاف، جز معصومین(ع) کسى دیگر نمى تواند باشد. و بنا بر قولی؛ نعمت، نعمت «ولایت» است (المیزان، ج 1، ص 33 و ج 4، ص 418، ذیل آیه 69 سوره نساء). برای آگاهی بیشتر از معنای ولایت ر.ک: ولایت در قرآن، آیت الله جوادی آملی. اما مغضوب علیهم و ضالین کیانند؟از موارد استعمال این دو کلمه در قرآن مجید استفاده می شود که «مغضوب علیهم» مرحله ای سخت تر و بدتر از «ضالین» است. به تعبیر دیگر «ضالین» گمراهان عادی هستند و «مغضوب علیهم» گمراهان لجوج و یا منافقان. به هر حال «مغضوب علیهم» آنها هستند که علاوه بر کفر، راه لجاجت و عناد و دشمنی با حق را می پیمایند و در صورت امکان حتی از اذیت و آزار رهبران الهی و پیامبران نیز فروگذار نمی کنند. گروهی از مفسران عقیده دارند که «ضالین» منحرفین از نصارا و «مغضوب علیهم» منحرفین از یهودند.این برداشت به خاطر موضع گیری های خاص این دو گروه در برابر دعوت اسلام می باشد. زیرا منحرفان یهود، کینه و عداونت خاصی نسبت به دعوت اسلام نشان می دادند ولی منحرفان از نصارا که موضعشان در برابر اسلام تا این حد سرسختانه نبود، تنها در شناخت آیین حق گرفتار گمراهی شده بودند و لذا از «ضالین» می باشند. البته این تعبیر از قبیل تطبیق کلی بر فرد است نه انحصار مفهوم مغضوب علیهم و یا ضالین در این دسته از یهود و نصارا. در احادیث نیز در موارد زیادی «مغضوب علیهم» به یهود و «ضالین» به منحرفان نصارا تفسیر شده است.این احتمال نیز وجود دارد که «ضالین» به گمراهانی اشاره می کند که اصراری بر گمراه ساختن دیگران ندارند در حالی که «مغضوب علیهم» کسانی هستند که هم گمراهند وهم گمراهگر و با همه قوا می کوشند دیگران را همرنگ خود سازند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/16070) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image