توبه واقعی-توبه نصوح- /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

چگونه بایدتوبه واقعی کنم


دوست گرامی. ابتدا لازم است توجه کنید که توبه واجب است و نمی شود کم کم توبه کرد. توبه یعنی بازگشت به سوی خدا و عوض کردن راه و انقلاب درونی که ناگهان اتفاق می افتد اما جبران گذشته و عوض شدن و تغییراتی که انسان باید بعد از توبه در خودش ایجاد کند کم کم اتفاق می افتد و در این مورد اشکالی در تدریج نیست. توبه واقعی یا نصوح:«نصوح» از ماده «نصح» به معناى خیرخواهى خالصانه است؛ از این رو به عسل خالص «ناصح» گویند، و از آنجا که خیرخواهى واقعى باید همراه با محکم کارى باشد، واژه «نصح» گاه به این معنا نیز آمده است؛ به همین جهت به نماى محکم، «نصاح» و به خیاط، «ناصح» گفته مى شود و باید هر دو معنا؛ یعنى «خالص بودن» و «محکم بودن» در توبه نصوح جمع باشد.در این که توبه نصوح چیست؟ تفسیرهاى زیادى براى آن آورده اند، تا جایى که بعضى ها شماره تفسیر آن را بالغ بر 23 دانسته اند؛ ولى همه این تفسیرها تقریباً به یک حقیقت باز مى گردد؛ از جمله اینکه:1. «توبه نصوح» آن است که داراى چهار شرط باشد: الف. پشیمانى قلبى، ب. استغفار زبانى، ج. ترک گناه، د. تصمیم بر ترک آن در آینده.2. یا اینکه: «توبه نصوح» آن است که گناه خود را همواره در برابر چشم خود ببینى و از آن شرمنده باشى!3. و یا اینکه: «توبه نصوح» آن است که همراه با چشمى گریان و قلبى بیزار از گناه باشد.وقتى که «معاذبن جبل» از پیامبراکرم صلى الله علیه وآله درباره توبه نصوح سؤال کرد، حضرت در جواب فرمود: «توبه نصوح آن است که شخص توبه کننده به هیچ وجه به گناه بازنگردد، آنچنان که شیر به پستان هرگز برنمى گردد». علامه طبرسى، مجمع البیان، ج 1، ص 318.این تعبیر لطیف بیانگر این واقعیت است که توبه نصوح چنان انقلابى در انسان ایجاد مى کند که راه بازگشت به گذشته را به کلّى بر او مى بندد! براى آگاهى بیشتر ر.ک: مکارم شیرازى، تفسیرنمونه، ج 24، ص 290 و...امیدوارم با این توضیح فشرده معناى «توبه نصوح» روشن شده باشد، اما از آنجا که داستانى در تاریخ با این نام معروف شده، ما هم به مناسبت بحث و براى عبرت نفس خویش از آن بهره مى جوییم:نقل مى کنند در روزگاران قدیم مردى به نام «نصوح» زندگى مى کرد. شکل و قیافه او همچون زنان بود و مردى خود را مخفى کرده بود. همه مردم او را به عنوان زن مى شناختند؛ از این رو از موقعیت خود سوء استفاده کرده و در حمام زنانه به دلاّکى مشغول مى شود! او دختران امیران و فرماندهان را نیز شستشو مى داد. این شخص به زشتى کارش آگاه بود و بارها توبه مى کرد ولى طغیان هواى نفس بر او غالب مى شد. روزى نصوح در حمام مشغول کیسه کشى بود که ناگهان گفتند: گوشواره قیمتى دختر شاه گم شده؛ همه زن ها به جست و جوى آن پرداخته و درب گرمابه را بستند که کسى بیرون نرود.آنان پس از تفحّص و جدیّت تمام، حتى از گوش و دهان زنان، آن گوهر گران بها را نیافتند. سرانجام اعلان کردند: هر کس در حمام است، برهنه شود. خدمتکار تمام زن ها را جست و جو مى کرد در این هنگام نصوح لحظه به لحظه مضطرب تر مى شد و با خود مى گفت نزدیک است طبل رسوایى ام به صدا درآید! اما براى آشنایى او با دختر شاه، به وى احترام کرده و جست و جو از وى را به تأخیر انداختند. در این حال بود که نصوح رو به خداوند آورد و عرض کرد: خدایا! بارها به سوى تو آمدم و توبه کردم، ولى نفسم مرا به بیراهه برد و توبه ام درهم شکست! اینک رسوایى من نزدیک شده، لطفى فرما و بر جگر سوخته ام مرهمى بگذار، اى کاش مادرم مرا نمى زایید! اگر این بار پرده پوشى کنى، هرگز سراغ گناه نمى روم، توبه مى کنم، توبه اى خالص و واقعى.گفت یارب بارها برگشته ام      توبه ها و عذرها بشکسته ام گر مرا این بار ستّارى کنى      توبه کردم من ز هر ناکردنى در همین لحظه از شدت ناراحتى از هوش رفت و بر زمین افتاد. هنوز او را بازرسى نکرده بودند که ناگهان صدایى بلند شد: که گوهر گران بها پیدا شد! تمام زن ها شادى و سرور کردند که از همان صدا نصوح به هوش آمد. آنها از هر سو نزد نصوح آمده و از او طلب حلالیت کردند و گفتند: ببخشید که به تو بدگمان شدیم.بس حلالیت از او مى خواستند     و ز براى عذر بر مى خواستندنصوح با خود مى گفت: این فضل و رحمت الهى بود که به فریادم رسید.کوتاه سخن اینکه: نصوح به این ترتیب نجات یافت و با کمال جدیت توبه خود را حفظ کرده و از مؤمنان پاکباز و یکى از عاقبت بخیران عالم شد. محمدى اشتهاردى، داستانهاى مثنوى، داستان شماره 186. الف . حقیقت توبه و استغفارتوبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه.هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می آمرزد». * جامعترین سخن درباره حقیقت و ارکان توبه همان کلامی است که در سخنان قصار امیرمؤمنان على علیه السلام در نهج البلاغه در شرح استغفار به معنى جامع و کامل آمده است.کسى در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویى امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش مى دانست که این استغفار جنبه صورى دارد و نه واقعى، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْرى مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزاى تو بگرید، آیا مى دانى استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!)سپس افزود: «وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلى سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنى [و مرحله] دارد.)«اوَّلُها النَّدَمُ عَلى ما مَضى»؛ (نخست، پشیمانى از گذشته است.)«وَالثَّانى الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن براى همیشه است.)«وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّىَ الَى الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّى تَلْقَى اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقى را که از مردم ضایع کرده اى به آنها باز گردانى، به گونه اى که هنگام ملاقات پروردگار حقّ کسى بر تو نباشد.)«وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَى کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّىَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبى که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آورى [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهى].)«وَ الْخامِسُ انْ تَعْمِدَ الَى اللَّحْمِ الذَّى نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیْبَهُ بِالْأَحْزانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَیَنْشَأَ بَیْنَهُما لَحْمٌ جَدِیدٌ»؛ (پنجم این که گوشتهایى که به واسطه حرام بر اندامت روئیده، با اندوه بر گناه آب کنى، تا چیزى از آن باقى نماند، و گوشت تازه به جاى آن بروید.)«وَالسَّادِسُ انْ تُذِیقَ الْجِسْمَ الَم الَطَّاعَةِ کَما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ»؛ (ششم آن که به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده اى درد و رنج طاعت را نیز بچشى، و پس از طىّ این مراحل بگو استغفر اللّه!) (5) همین معنى در روایت دیگرى از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان على علیه السلام نیز نقل شده است. (6)ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان على علیه السلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کارى مى توان پیدا کرد.ولى باید توجّه داشت که بعضى از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضى از محققّان، قسمت اوّل و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است.البته هر گناهی علاوه بر شرایط عمومی توبه راهکار خاص خود را نیز می طلبد. ب . اقسام گناه و روش های توبهتوبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان،‌ اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز می طلبد!در تقسیم بندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود می توان به سه دسته تقسیم تقسیم کرد:1. ستم به خویشتن ( حق النفس )یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می توان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت. 2. اطاعت نکردن از اوامر الهی ( حق الله )فطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی و معنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته و راه تمرد و عصیان را در پیش می گیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود، و اگر در احکام و فروع دین کوتاهی و تعلل شده, باید به تکمیل و جبران آنچه از دست رفته اقدام کرد. نمازها وروزه های قضا شده از این نمونه است . 3 . ظلم به حقوق دیگران ( حق الناس )شرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه, یعنی تجاوز به حقوق دیگران را امام علی(علیه السلام) از آن به مظالم العباد (کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زین العابدین(علیه السلام) به «تضییع حقوق الاخوان» (مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415) یاد کرده اند.در روایت آمده: پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست و از مؤمن سه چیز را: «مال-خون-سوءظن» (همان، ج67، ص71) احکام و مسائل مربوط به حق الناس دو قسم است:الف . امور مالى (مانند بدهى، مظالم، خمس، زکات و...) ب . امور غیرمالى (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). الف . امور مالى (مانند بدهى، مظالم، خمس، زکات و...)اگر حق الناس از امور مالی است، مثلاً در معاملات و یا معاشرت هاى دیگر خداى ناکرده مالى از کسى تلف یا غصب کرده و یا کلاه بردارى و دزدى انجام داده باید مثل آن را اگر مثلی است و قیمت آن را اگر قیمتی است به صاحبانش برگرداند و می تواند به واسطه شخص دیگر و یا پست یا در حساب جاری آنها واریز کند و یا رضایت آنها را به نحوی کسب کند و اگر از امور اخلاقی است مثلا با تهمت یا غیبت آبروی کسی را برده باید توبه کند و تحصیل رضایت او لازم نیست.اگر صاحب مال و حق مالی را نمی شناسیم و یا اگر از دنیا رفته، بازماندگان آنها را نمی شناسیم و به ورثه او دسترسی نداریم باید با اجازه از مرجع تقلید از طرف او به فقیر صدقه دهیم. البته لازم نیست مبلغ سنگینی را یک دفعه صدقه بدهید؛ بلکه متناسب با وضع مالیتان به تدریج از طرف صاحب حق صدقه بدهید. ب . امور غیرمالى (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...).در حقوق مردم که غیر مالی است مانند غیبت کردن اگر کسب حلالیت ملازم فساد و ناراحتی بیشتر غیبت شده است و امکان پذیر نیست, طلب بخشش از خداوند و انجام خیرات از طرف او کافی است و لازم نیست حتما کسب حلالیت صورت گیرد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image