اثبات حقانیت شیعه /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

پاسخ شبهات الحجج الدامغات لنقض کتاب المراجعات پیرامون حدیث "علی مع القرآن والقرآن مع علی..


شیعه بر حق استدر پاسخ به کلیه مقالات ،شبهات وتوجیهات اهل سنت جنوب ،سنی نیوز،بیداری اسلامی،عقیده ، اسلام تکس و... بحث های تخصصی13-پاسخ به شبهات الحجج الدامغات لنقض کتاب المراجعات پیرامون حدیث "علی مع القرآن والقرآن جمعه بحث های تخصصی14-پاسخ به شبهات الحجج الدامغات لنقض کتاب المراجعات پیرامون حدیث *(تمامی آدرس های ذکر شده به طور مستقیم از نرم افزار المکتبه الشامله گرفته شده است )*سلام علیکم کتاب الحجج الدامغات که مثلا ردی است بر کتاب المراجعات کتابی است پر از موهومات که سراسرآن از بغض وکینه مولف آن نسبت به اهل بیت وشیعیان اشباع شده ونگارنده با بی ادبی تمام که شایسته یک فرد مذهبی نیست به علامه شرف الدین وشیعیان توهین می کند وبسیاری از روایات وارده از پیامبر در مورد اهل بیت علیهم السلام علی الخصوص حضرت علی )ع( را که در کتب معتبر اهل سنت آمده واکثرا علمای اهل سنت به صحت آنها گواهی داده اند را با دلایلی بسیار واهی ، خنده دار ومغرضانه زیر سوال می برد وپیداست که این مرد (اعظمی)در پی کشف حقیقت نیست بلکه به دنبال هواهای نفسانی خویش است که ما در این وبلاگ به حول وقوه الهی به کلیه شبهات او پاسخ خواهیم داد اما بحث ما در مورد حدیث شریف علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض می باشد که ابتدا نظر علامه شرف الدین را در مورد این حدیث آورده وبعد جواب ابومریم بن محمداعظمی را که صاحب کتاب الحجج الدامغات است آورده وسپس به شبهات او پاسخ خواهیم داد صاحب المراجعات علامه شرف الدین، و سپس (صاحب المراجعات)گفته است: (پیامبر فرموده است: (علی با قرآن است و قرآن با علی است و هر دو با هم وارد حوض [کوثر] می‌شوند و هرگز از هم جدا نشوند) و حاکم این حدیث را از طریق عمرو بن طلحه از علی بن هاشم بن برید از پدرش تخریج نموده است، که [پدر برید] گفته است ابو سعید جعفی از ابی ثابت غلام ابوذر از ام سلمه برایم نقل کرده است، حاکم گفته است: (این [روایت] صحیح الاسناد است، و ابو سعید جعفی همان فرد مورد اعتماد مأمون است). جواب ابومریم بن محمد اعظمی صاحب کتاب الحجج الدامغات: می‌گویم: این از اشتباهات فاحش حاکم است، این اسناد باطل است و ابو سعید جعفی همچنانکه در (المیزان) گفته و متروک الحدیث است و محل اعتبار نیست و در جلد یکم صفحه‌ی (546) ذکر آن گذشت و شیخ او ثابت [غلام ابوذر] من او را نمی‌شناسم و شرح حالی از وی [در رجال‌شناسی] نیافتم و بر این باورم او مجهول است، و نیز عمرو بن طلحه و استاد او علی بن هاشم و پدرش هاشم همگی متهم به تشیع می‌باشند، و عمرو علاوه بر تشیع متهم به رافضی‌گری است، و همچنانکه بارها ذکر کردیم‌ خبر و روایتشان قابل قبول نیست. و طبرانی نیز حدیث مذکور را در (الصغیر) (707) و مجمع الزوائد (9/134) تخریج نموده و گفته است: عباد بن سعید جعفی کوفی از محمد بن عثمان بن بهلول یا ابو بهلول کوفی از صالح بن ابو الاسود از هاشم بن برید نقل کرده است، و این روایت [با تخریج طبرانی] جای خوشحالی [برای عبدالحسین] نیست و از روایت قبلی واهی‌تر است زیرا با وجود علت ضعف در ابو سعید جعفی و استاد او محمد بن عثمان و مجهول بودنشان همچنانکه ذهبی در (المیزان 2/366) گفته است: اسناد این دو نفر دارای اشکال است و ابو الاسود را هم واهی دانسته است و در (المثنی) گفته شده او منکر الحدیث است، و هیثمی هم حدیث را با اسناد به او معلول به شمار می‌آورد. پاسخ ما:ابتدا حدیث مورد نظر را از المستدرک حاکم می آوریم: أخبرنا أبو بکر محمد بن عبد الله الحفید ثنا أحمد بن محمد بن نصر ثنا عمرو بن طلحة القناد الثقة المأمون ثنا علی بن هاشم بن البرید عن أبیه قال حدثنی أبو سعید التیمی عن أبی ثابت مولى أبی ذر قال : کنت مع علی رضی الله عنه یوم الجمل فلما رأیت عائشة واقفة دخلنی بعض ما یدخل الناس فکشف الله عنی ذلک عند صلاة الظهر فقاتلت مع أمیر المؤمنین فلما فرغ ذهبت إلى المدینة فأتیت أم سلمة فقلت إنی و الله ما جئت أسأل طعاما و لا شرابا و لکنی مولى لأبی ذر فقالت مرحبا فقصصت علیها قصتی فقالت : أین کنت حین طارت القلوب مطائرها قلت : إلى حیث کشف الله ذلک عنی عند زوال الشمس قال : أحسنت سمعت رسول الله صلى الله علیه و سلم یقول : علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض هذا حدیث صحیح الإسناد و أبو سعید التیمی هو عقیصاء ثقة مأمون و لم یخرجاه تعلیق الذهبی قی التلخیص : صحیحاولا: علمای اهل سنت بر این عقیده هستند که اگر روایتی را هم حاکم وهم ذهبی تصحیح کرده باشند به منزله این است که آن روایت در صحیح بخاری است وروایتی هم که در صحیح بخاری باشد حتما صحیح است واین حدیث شریف را هم حاکم وهم ذهبی صحیح دانسته اند ثانیا :آقای اعظمی ابو سعید جعفی را با ابوسعید التیمی (التمیمی) اشتباه گرفته ودر ثقات ابن حبان داریم أبو سعید التیمی هو عقیصاء هو ثقهواما اینکه گفته شده علی بن هاشم و پدرش هاشم همگی متهم به تشیع می‌باشند باید گفت اولا ابن حبان هر دو نفر را توثیق کرده الثقات لابن حبانعلى بن هاشم بن البرید العامری البزاز من أهل الکوفةهاشم بن البرید الزبیدی أبو على الکوفى یروى عن إسماعیل بن أبى خالد روى عنه وکیع وابنه على بن هاشمثانیا شیعه بودن یک راوی با انکه علمای علم رجال تصریح به ثقه بودن آن شخص کرده باشند دلیل بر رد روایاتش نمی باشد واین حرف آقای اعظمی بسیار خنده دار است خداوند او را هدایت کند واگر چنین باشد بسیاری از احادیث صحیحین بخاری ومسلم ساقط می شود چنانچه شیخ البانی در کتاب خود السلسله الصحیحه در چند جای کتاب خود به این حقیقت تصریح میکند لیس بین أهل الحدیث من أئمتنا خلاف أن الصدوق المتقن إذا کان فیه بدعة و لم یکن یدعو إلیهاأن الاحتجاج بأخباره جائز "در بین امامان حدیث ما اختلافی نیست که روایت کسی که راستگو ومتقن است واهل بدعت است ولی به بدعت خود دعوت نکند قابل احتجاج است در جای دیگری می گوید : رأینا البخاری یحتج فیصحیحه ببعض الخوارج و الشیعة و القدریة و غیرهم من أهل الأهواء ، لأن العبرة فیروایة الحدیث إنما هو الثقة و الضبطما می بینیم که بخاری به روایات بعضی از خوارج وشیعه وقدریه ودیگر فرق استناد کرده ومعیارهمان ثقه وراستگو بودن راوی است ان العبرة فی روایة الحدیث إنما هو الصدق و الحفظ ، و أما المذهبفهو بینه و بین ربه ، فهو حسیبه ، و لذلک نجد صاحبی " الصحیحین " و غیرهما قدأخرجوا لکثیر من الثقات المخالفین کالخوارج و الشیعة و غیرهمهمانا معیار در روایت حدیث راستگو وقابل اطمینان بودن راوی است واما مذهب راوی چیزی که که بین او وخدایش است وهمچنین صاحبان صحیحین از کسانی روایت کرده اند که مذهبشان شیعه ویا خارجی وغیره بوده ولی قابل اطمینان وراستگو بوده اند سلسله الصحیحه ج5 ص222للشیخ والمحدث الکبیر البانی (رحمه الله)واما در مورد ابی ثابت مولی ابوذر رحمه الله علیه که آقای اعظمی گفته از نظر من مجهول است باید گفت اگر این شخص مجهول بود از نظر ذهبی وحاکم دور نمی ماند واما روایت دیگرید ر المستدرک حاکم نیشابوری داریم که موید این روایت است - حدثنی أبو سعید أحمد بن یعقوب الثقفی من أصل کتابه ثنا الحسن بن علی بن شبیب المعمری ثنا عبد الله بن صالح الأزدی حدثنی محمد بن سلیمان بن الأصبهانی عن سعید بن مسلم الملکی عن عمرة بنت عبد الرحمن قالت : لما سار علی إلى البصرة دخل على أم سلمة زوج النبی صلى الله علیه و سلم فقالت : سر فی حفظ الله و فی کنفه فو الله إنک لعلى الحق و الحق معک و لولا أنی أکره أن أعصى الله و رسوله فإنه أمرنا صلى الله علیه و سلم أن نقر فی بیوتنا لسرت معک و لکن و الله لأرسلن معک من هو أفضل عندی و أعز علی من نفسی ابنی عمر هذه الأحادیث الثلاثة کلها صحیحة على شرط الشیخین و لم یخرجاه تعلیق الذهبی قی التلخیص : على شرط البخاری ومسلم )صحیح( ترجمه راویان این حدیث را می آوریم که همه یا صدوقند ویا ثقه عمرة بنت عبد الرحمن أخرج البخاری فی الاعتکاف والاضاحی والحیض والاصلاح وغیرالثقات لابن حبانعمرة بنت عبد الرحمن بن سعد بن زرارة تروى عن عائشة وکانت من أعلم الناس بحدیثها روى عنها أهل المدینة وأبو الرجال محمد بن عبد الرحمن ابنها ماتت سنة ثمان وتسعین سعید بن مسلم بن جماز المکى یروى عن خالد بن الولید روى عنه بن عیینةالثقات لابن حبانمحمد بن سلیمان الأصبهانی شیخ من أهل الکوفة یروى عن سهیل بن أبى صالح روى عنه فروة بن أبى المغراء الکندی یخالف ویخطىء الثقات لابن حبانمحمد بن سلیمان الاصبهانی کوفى ثقةمعرفه الثقات للعجلی فهرس الفهارسأحمد بن عبد الله بن صالح الأزدی أشبیلی محدث ثقة عالی الروایة الحسن بن علی بن شبیب المعمری الحافظ واسع العلم والرحلة سمع علی بن المدینی وشیبان والطبقة وله غرائب موقوفات یرفعها وقال الدارقطنی صدوق حافظ وقال عبدان ما رأیت فی الدنیا صاحب حدیث مثله وقال البردیجی لیس بعجب أن ینفرد المعمری بعشرین أو ثلاثین حدیثا فی کثرة ما کتب وقال عبدان سمعت فضلک الرازی وجعفر بن الجنید یقولان المعمری کذاب ثم قل عبدان حسداه لأنه کان رفیقهم فکان إذا کتب حدیثا غریبا لا یفیدهما واما حدیث دیگری داریم که باز المعمری در سلسه راویان آن است ولی باز هم ذهبی آن حدیث را صحیح می داند : حدثنا علی بن حمشاد العدل ثنا الحسن بن علی بن شبیب المعمری ثنا علی بن سهل الرملی ثنا الولید بن مسلم ثنا هشام بن حسان حدثنی أنس بن سیرین حدثنی أنس بن مالک رضی الله عنه قال : قال رسول الله صلى الله علیه و سلم شفاء عرق النساء إلیه شاة عربیة تذاب ثم تجزأ ثلاثة أجزاء فتشرب فی ثلاثة أیام هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه وقد رواه المعتمر بت سلیمان عن هشام بن حسان بزیادة فی المتن تعلیق الذهبی قی التلخیص : على شرط البخاری ومسلم وذهبی درباره او می گوید:لمعمری الحافظ العلامة البارع أبو علی الحسن بن علی بن شبیب البغدادی وقیل له المعامرى لأن جده للام أبو سفیان العمرى صاحب معمرسمع خلف بن هشام وأبا نصر التمار وعلی بن المدینی وشیبان بن فروخ ودحیما وعیسى بن زغبة وخلقا بالعراق والشام ومصر. روى عنه أبو بکر النجاد وأحمد بن کامل وأبو القاسم الطبرانی والمفید وخلق سواهم. قال الخطیب: کان من أوعیة العلم یذکر بالفهم ویوصف بالحفظ وفی حدیثه غرائب وأشیاء ینفرد بها وقال الدارقطنی: صدوق حافظ. جرحه موسى بن هارون وکانت بینهما عداوة وأنکر علیه أحادیث فأخرج أصوله بها ثم ترک روایتها قال عبدان الأهوازی: ما رأیت صاحب حدیث فی الدنیا مثل المعمری. وقال ابن عقدة: سألت عبد الله بن أحمد عن المعمری فقال: لا یتعمد الکذب وقال ابن عدی: کان کثیر الحدیث صاحب حدیث بحقه آل عبدان أنه لم یر مثله وما ذکر عنه أنه رفع أحادیث وزاد فی متون فهذا موجود فی البغدادین خاصة وفی حدیث ثقاتهم وأنهم یرفعون الموقوف ویصلون المرسل ویزیدون فی الأسانید قلت: ربما فعلوا ذلک إذا ثبت عندهم الرفع أو الوصل ولا ریب أن هذا ترخص لا ینبغی (به نقل از تذکره الحفاظ ذهبی ) نوشته شده توسط سید علی (ظهار الفضائح)(خادم الائمه .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image