مظلومیت شیعه /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

دلیل مظلومیت شیعه چیست؟


شیوه خداپسندانه ستم ستیزی در دوره خلافت جائرانه عباسیان نیز ادامه دارد و این نیست مگر با الهام از مبارزات خستگی ناپذیز امامان بر حق که البته همواره طعم تلخ مبارزات تعطیل ناپذیر خود را می چشیدند و با دسیسه و نیرنگ کارگزاران خلافت و حکومت، جام شهادت را نوش جان می کردند و سرافرازانه جان می باختند. امام کاظم ـ علیه السلام ـ می فرماید: «جدم را در خواب دیدم... که به من می فرمود: تو زندانی مظلومی هستی»[1] مظلومیت سلسله اولیای شیعیان تا امام دوازدهم ادامه دارد و به همین جهت است که در ذکر صلوات بر آن جناب، به «المترقب و الخائف»[2] توصیف شده است و منظور این است که بزرگوار همواره به خاطر جور و آسیب دشمنان، مراقب و ترسان است. در حدیثی آمده است که رهبر بزرگ اسلام در خطبه ای که در روزهای آخر عمر با حال ضعف و شدت بیماری ایراد کرد، فرمود: «لا تاتونی غدا بالدنیا تزفّونها زفا و یأتی اهل بیتی شعثاً غبراً متهورین مظلومین تسیل دمأوهم أمامکم»[3]، «مبادا که فردای قیامت نزد من آیید، در حالی که به سوی دنیا شتاب گرفته اید و اهل بیت من با موی پریشان و صورت غبارآلود و شکست خورده و مظلوم که شاهد جاری شدن خون آنها بوده اید، بر من وارد شوند.» در دوره عباسیان شاعر حماسه سرای دیگری به نام دعبل می زیست که به جرم تشیع و ظلم ستیزی مستمر ـ که شیعه را از غیر شیعه تمایز می بخشد ـ چاره ای جز آوارگی و دربدری نداشت. «کوشش شاعر این بود که در برابر طغیان و ستم، تا سرحد جان مقاومت کند. در سراسر زندگی، با جور و ستم، هماهنگی و نرمی نکرد. همواره در آوارگی به سر برد تا مرگ افتخار آمیزش فرا رسید. می گفت: چهل سال است که چوبه دارم را بر دوش می کشم و کسی نمی یابم که مرا بر سر آن به دار آویزد.»[4] او می گفت: «گویی در نظر من همه جا کربلا و هر زمانی روز عاشورا است.»[5] جورج جرداق کوشیده است که حماسه های شیعه را آن گونه که باید و شاید تبیین کند، تا از این رهگذر، ظلم ستیزی و مظلومیت شیعه را کاملاً آشکار سازد. او سرانجام به سراغ ابولعلای معری از دوران قدیم و جبران خلیل جبران و میخائیل نعیمه از دوران معاصر می رود. او با آوردن شعری از ابوالعلاء می گوید: «این است عواطف سرشار و سوزان بزرگ معره که هنگام گفت و گو از امام علی و پسرش حسین شعله ور می شود... کدام مصیبت است که به پای مصیبت پدر شهیدان و پسرش برسد؟ این همان مصیبتی است که فصول آن در زمان گذشته تنظیم شد. آنگاه در اعماق دلها نقش بست و همچنان گسترش یافت؛ تا زمان، او را یا او، زمان را فرا گرفت... آثار تأثرات عاطفی... در این سه بیت (معری) چنان نهفته است که در حقیقت، جامع تمام سخنان حزن آور و هیجان انگیزی است که در امتداد مصائب علوی و مصائب یاران حق گفته شده است. یاران حق همان مردمی هستند که آزارها و شکنجه ها دیدند، به بیابانهای دوردست تبعید شدند؛ تا از گرسنگی و سرما بمیرند، زنده به گور شد و با فرزندان و برادران خود بر سر دار رفتند و سوزانده شدند، مقصود... این بود که... از علی بیزاری جویند و شرافت اخلاقی را... منکر شوند.»[6] و اما جبران خلیل جبران گاهی به سوی نیچه و زمانی به سوی بودا و ویلیام بلایک متمایل می شود. «لکن سه تن از بزرگان عالم انسانیت، قلب وی را به عشق خود لبریز کردند... اینها عبارتند از مسیح، محمد و علی و... جبران، علی را آن موجودی می نگرد که با عالی ترین معانی هستی پیوند خورده است... آنها که بلاغت علی را در حد اعلای کمال یافته و غرق در شگفتی شده اند، دو دسته اند: دسته ای صاحب عقل سلیم و دسته ای صاحب فطرت پاک و بیدار... سرانجام این جهان را بدرود گفت؛ در حالی که عرب از پرتو انوار تابناکش بهره ای نبرده بود. اما ایرانیان حق شناس و روشن ضمیر، پس از روزگاری دراز با بلاغت او آشنایی یافتند و از این شخصیت نامتناهی بهره ها بردند و در پرتو انوار جاودانی او را به سوی سعادت، راهنمایی شدند.»[7] از نظر نعیمه، علی آن کسی است که «آثارش به سرحد کمال رسیده است. سخنش را چنان ارزشی است که برای سخنان دیگر نیست.»[8] شیعه ثابت کرد که گوهرشناس است و حاضر است راه و رسم علی و اولاد معصوم و مظلومش را شیوه زندگی خود قرار دهد و بهای آن را هم هر چه باشد، بپردازد. دعبل شاعر با جماعتی به سفر رفت. «در بین راه گروهی از راهزنان به آنها حمله کردند و به غارت اموالی که با مسافران بود... پرداختند. پس از غارت اموال... اطراف سرکرده خود جمع شدند و او قصیده ای از دعبل که ستمها و مصائب وارده بر آل علی را مجسم می کرد، برای ایشان قرائت کرد. دعبل از راهزنی که مدح ستمدیدگان را می خواند و... بر ستمدیدگان اشک می بارید، تعجب کرد. از او پرسید: این قصیده از کیست؟ گفت: وای بر تو! تو را به این سؤال چکار؟ گفت: می خواهم درباره‌آن، مطلبی برای تو بگویم... گفت: صاحب این قصیده مشهورتر از آن است که کسی او را نشناسد. او دعبل خزاعی است. گفت: من دعبل هستم.... او صدا زد: هر کس هر چه به غارت برده است، به احترام شاعر ستمدیدگان و درماندگان پس بدهد.»[9] نکته دوم: مظلومیت و ستم ستیزی شیعه همچنان ادامه دارد. امروز هر چند سلاحهای مرگبار ظالمان کند شده و از کار افتاده و به جان و مال شیعیان کمتر تعدی و تجاوز می شود، ولی قلمهای مسموم، همچنان مشغول تخریب پایه های تشیع و جریحه دار کردن احساسات پاک شیعیان و جسارت به ساحت پیشوایان آنهایند. نگارنده در سفر عمره سال جاری فرصتی داشتم که ساعاتی را در کتابخانه حرم شریف نبوی ـ صلی الله علیه و آله ـ بگذرانم. جالب این است که کتابهایی که در قفسه های اتاقهای مطالعه چیده شده، به طور عمده کتابهای ابن تیمیه و افرادی است که دنباله رو افکار انحرافی اویند. وهابیت که در گذشته با حمله به کربلای معلا به جسارت به حرم مطهر حسینی سابقه ای ننگین دارد، همچنان تلاش می کند که مظلومیت شیعه را استمرار بخشد. یکی از کتابهایی که در معرض استفاده مشتریان قرار داده بودند، کتابی است به نام «المنتقی من منهاج الاعتدال فی نقض کلام اهل الرفض و الاعتزال» که خلاصه ای است از کتاب «منهاج السنه» ابن تیمیه، در این کتاب، اهانتها و جسارتها و تهمتهای بسیاری بر مکتب تشیع وارد شده است. مؤلف این کتاب می نویسد: «شیعه معتقد است که علی در نجف در قبر مغیره بن شعیه مدفون است؛ حال آن که او در میان مسجد کوفه دفن شده است.»[10]، درباره کربلای معلای حسینی می گوید: «وفیها قبر وهمی... و أقنعوا عقولهم انه قبر سیدنا ابی عبدالله الحسین السبط»[11] در کربلا قبری موهوم است و شیعه خود را قانع کرده است که قبر حضرت اباعبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ سبط گرامی پیامبر است. او در عبارتی دیگر، وقاحت را به حد اعلا رسانیده، می گوید: «و منها القبر المکذوب علی سیدناالحسین فی کربلا»[12]، یکی دیگر قبری است در کربلا که به دروغ به سرور ما حسین ـ علیه السلام ـ نسبت داده اند. اینگونه نویسندگان مزدور با این ترفندها به آمریکاییان اشغالگر عراق چراغ سبز داده اند که به اعتاب مقدسه اهانت کنند و با قتل عام شیعیان، قلب دشمنان را شاد سازند. درست مثل این که یک ضد انقلاب فراری گفته بود: جسارت به حرم امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ به این دلیل جایز است که رضاخان به حرم مطهر امام رضا ـ علیه السلام ـ جسارت کرد و مسجد گوهرشاد را به خون محبان اهل بیت آغشته و رنگین ساخت. ما در زیارت مطلقه امیرالمؤمنین می گوییم: «السلام علیک یا مولای و علی ضجیعیک آدم و نوح»[13]، «سلام بر تو و بر آدم و نوح که هر سه در یک قبر خفته اید.» اینها برای این که قداست وصف ناپذیر کربلا و نجف را در نظر امت اسلامی بشکنند و موقعیت شیعه را تضعیف کنند، از به کار گرفتن هیچگونه حربه ظالمانه ای ابا ندارند. به کارگیری این گونه قلم های مسموم، در کنار جنایتهایی است که وهابیت، علیه شیعه مرتکب شده و می شود. در کشور پاکستان با تشکیل سپاه صحابه، همواره به مساجد و محافل و تکایای شیعیان حمله ور می شوند و افراد بی گناه را به جرم تشیع و عشق به ساحت مقدس اهل بیت و اعتقاد به ولایت، به خاک و خون می کشند. در خود عربستان هم شیعیان در موقعیت بسیار سخت و چندش آوری به سر می برند و از حقوق اجتماعی و سیاسی محرومند. با این که جمعیت آنها، مخصوصاً در قطیف، چشم گیر است. یکی از شیعیان عربستان که از شیراز عازم قم و مشهد بود، می گفت: «عربستان به ما اجازه ورود به ایران نمی دهد. ما ناگزیر به قطر می رویم. در آنجا سفارت جمهوری اسلامی ایران برای ما کارتی صادر می کند. ما با همان کارت به ایران می آییم. دو روز در قم توقف می کنیم و برای زیارت حضرت معصومه ـ علیه السلام ـ و ده روز در مشهد برای زیارت امام هشتم علی بن موسی الرضا ـ علیه السلام ـ روز هشتم ماه شوال، سالروز تخریب حرم مطهر چهار امام مدفون در بقیع است که به دست وهابیت در سال 1344 ه.ق صورت گرفته است.» از آنجا که تشیع در جهان معاصر، خار چشم استکبار و دولتهای جهانخوار است، وهابیت مأموریت دارد که به هر قیمتی باشد، قداست تشیع و پایگاه های زیارتی شیعه را بشکند و اعیاد و سوگواری ها را از میان ببرد یا به ابتذال بکشد.پی نوشت ها:[1] . همان، 90/332. [2] . مفاتیح الجنان (پیشین) صفحه 938. [3] . بحادالانوار، 22/ 486 و 487. [4] . علی و قومیت عربی (پیشین) صفحه 199. [5] . همان صفحه 202: «کان کل مکان کربلا لدی عینی و کل یوم یوم عاشورا». [6] . همان، صفحه 230، 231. [7] . همان، صفحه 233 تا 235. [8] . همان، صفحه 237. [9] . همان، صفحه 177. [10] . صفحه 14. [11] . صفحه 55. [12] . صفحه 14. [13] . مفاتیح الجنان (پیشین) صفحه 604. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image