وهابیت در مقاله نویسنده اماراتی /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

مقاله: نقد وهابیت


به گزارش شیعه آنلاین، دکتر "سالم حمید" یک نویسنده اماراتی است. وی اخیرا طی مقاله ای که به طور همزمان در تعداد زیادی از سایت های خبری، مجلات و مطبوعات جهان عرب منتشر شد، به نقد اندیشه ضاله وهابیت پرداخته و آن را اندیشه ای زشت و نفرت انگیز معرفی کرده است. متن کامل این مقاله به شرح ذیل است:تفکر سعودی وهابی از زشت ترین و نفرت انگیزترین اندیشه ها و تفکرات در جهان است و دین اسلام از این دین سعودی نوین، به نام وهابی مبراست. از سال 1803 میلادی، ما در دولت امارات متحده عربی از امکانات فراوان سعودی در صادرات افکار عجیبشان رنج می بریم، من در اینجا نمی خواهم از اوایل نفوذ فکری سعودی در دولت امارات، یعنی از آغاز قرن نوزدهم بگویم، زیرا داستانش طولانی است؛ همانطور که همه می دانند سعودی حدود چهار هزار کیلومتر از سرزمین های امارات را اشغال کرده است، یعنی به اندازه حدود کلّ مساحت امارت دبی (مساحت دبی 3885 کیلومتر مربع است) و روزانه حدود 650 هزار بشکه یا بیشتر از نفت سرزمین اشغالی ما را می دزدد.به موضوعی می پردازم که بعد از سال 1978 اتفاق افتاد، از زمانی که نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق برای حمایت از انقلاب کمونیستی بر ضدّ گروه های اسلامی معروف به "مجاهدان افغانی" وارد کابل شدند و بعد از آن، دولت های عربی و در رأسشان سعودی تحت فشار ایالات متحده آمریکا، وارد عمل شده و به جوانان عرب بخصوص سعودی اجازه سفر دادند تا بر ضدّ کمونیسم در جنگ شرکت کنند. هنگامی که "برهان الدّین ربانی" رئیس جمهور سابق افغانستان در سال 2003 میلادی از امارات دیدار کرد، در یک کنفرانس مطبوعاتی من شخصاً از او پرسیدم که افغانستان در حال حاضر، تا چه حدّ به افراد موسوم به افغانی عرب نیاز دارد؟ او گفت: «ما بیشتر ترجیح می دادیم که قیمت پاسپورتی که جنگجوی عربی می پردازد، را بدست می آوردیم بجای حضور شخصی اش» و نیز افزود: «ما به هیچ وجه هیچ کمبود انسانی در جنگجویان افغانی نداریم، نیاز ما حمایت مادّی و اسلحه است».کشور سعودی بعدها رسماً جوانان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیج ]فارس[ را به اسم "جهاد" تشویق می کرد و کیلو کیلو و چه بسا تن تن فتوا صادر می کرد و آنان را تحت عنوان جهاد با کفار شوروی به افغانستان می فرستاد، یعنی سعودی فقط عروسکی بود که آمریکا هر طور دلش می خواست آن را حرکت می داد. حکومت سعودی برای به خدمت گرفتن احساسات دینی از طریق وسایل مختلف رسانه ای و صدور نشریات و نوارهای دینی اصرار داشت. این کشور عربی در حال بسیج دینی بی حدّ و مرزی به سر می برد که در آن مغزهای جوانان و کودکان شستشو داده شد، سپس حکومت های کشورهای حوزه خلیج ]فارس[ با تأسف تمام پشت سر سعودی کشیده شدند و درب های خود را به روی هر جوانی که داوطلب می شد به افغانستان برود، باز کردند، ‌در حالی که این برای خود افغان ها چیز جالب و دلخواهی بود! آنها از مجاهدین عرب می پرسیدند که "اگر آنها واقعاً می خواهند جهاد کنند، چرا برای آزادی فلسطین نمی روند بجای آنکه هزاران کیلومتر را طی کنند تا به کشوری بروند که هیچ ارتباطی با آن ندارند، جز تشابه در دین؟!" اما متأسفانه جوانان عربی مغزهایشان شستشو داده شده بود و به سبب هیجان دینی که سعودی به روش بسیار زیرکانه ای بر اساس اوامر اربابان آمریکایی شان در آنها تزریق کرده بود، گول خورده بودند. تا آنکه در اوایل دهه 80 قرن گذشته میلادی، تعداد داوطلبان عرب یا کسانی که موسوم بودند به "مجاهدین عرب" بودند، به بیش از 40 هزار داوطلب بالغ شد، در حالی که وجود اینها اصلاً هیچ کمکی به مقاومت افغانستان نمی کرد.سعودی نمی توانست درک کند کسی که می خواهد با آتش بازی کند، باید قبل از آن یاد داشته باشد که چگونه با آتش کار کند، و الا آتش قبل از هر چیز دامن خودش را می گیرد! و این چیزی است که واقعاً اتفاق افتاد، رهبر "احمق های عرب" – از مجاهدان واقعی عرب پوزش می طلبم– آن بی خرد کثیف "عبد الله عزام" دشمن پنهان همه دولت های عرب است، او کسی است که نقشه طولانی مدّت خبیثانه ای برای بازگرداندن نصف این مجاهدان به کشورهای اصلی شان طراحی کرد، تا بروند و علم جهاد بر ضدّ ملت ها و حکومت های کافرشان را بلند کنند؛ و این چیزی بود که در واقع اتفاق افتاد، چرا که بعد از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، جنگ داخلی افغانستان شروع شد. در همین حال، اغلب افغان های عرب به کشورهایشان بازگشتند تا سموم جهاد بر ضدّ اهل و مردم خود را در آنجا بپاشند. در این زمان بود که سعودی فهمید چه اشتباه بزرگی مرتکب شده و باعث به وجود آمدن گروهی گمراه از انسان ها شده است، کسانی که همّ و غمّ اول و آخرشان اشاعه هرج و مرج و قتل و کشتار و تخریب به اسم دین بود!سعودی از دین به عنوان وسیله ای برای تحقق اهداف سیاسی خود استفاده کرده بود، اما این نقشه آمریکایی بدرستی سنجیده نشده بود، افغان های عرب که باز گشتند، فقط مصیبتی بودند که بر سر تمام دول عرب آوار شدند، فقط به سبب عربستان سعودی ... در سال 1990 رئیس جمهور احمق عراق که "صدام حسین" خوانده می‌ شد، با اشغال کویت باعث تخریب و ویرانی قدیم ترین تمدّن در روز زمین یعنی عراق شد. اشغال عراق و تبعات آن از جمله آمدن لشکریان و گروه ها و لاشخورهای آمریکایی و دیگری سعودی، به مثابه فرصت بزرگی برای سگ هاری به اسم "اسامه بن لادن" شد که به سرعت سازمانی سرّی به نام القاعده برای جنگ با نیروهای اجنبی کافر در سعودی تشکیل داد، او از سعودی تبعید شد و مدتی در سودان زندگی کرد.. از آنجا هم رانده شد تا بار دیگر به باغ وحش حیوانات افغاستان برگردد، تا از یک سو، عملیات های تروریستی اش را اجرا کند و از سوی دیگر اعراب و مسلمانان تا به امروز از بدرفتاری و تحقیر در کشورهای جهان به سبب اعمال خشونتبار او به اسم اسلام و مسلمین در رنج عذاب باشند.بعد از جنگ خلیج فارس در سال 1991 و مصیبت بزرگی که آن خوک عراقی "صدام" به وجود آورد، سعودی جریان تازه ای را برای ما به مرحله اجرا درآورد که نام "بیداری دینی" نامیده می شد (1991– 2001) و در خلال آن سعودی 16 میلیارد دلار برای ترویج اندیشه دینی متعصّب وهّابی خرج کرد؛ یعنی سعودی از آزمون افغانستان در بسط سموم غربی که هیچ ربطی به دین اسلامی ندارد، هیچ درس عبرت نگرفت. تا آنکه مصیبت عظمای حمله به نیویورک در سال 2001 پیش آمد. شخصاً اعتقاد دارم که باز هم عرصه آزمون های دیگری برای او پیش خواهد آمد که بیشتر ازقبل ترویج افکار متعصبانه خود را در داخل و خارج کشورها را ادامه بدهد. قرآن کریم می فرماید: «الله یَستهزئ بِهم وَ یَمدّهم فی طغیانِهم یَعمَهون».جریان دینی متعصب در عصر بیداری دینی به اسم «سروریه» نامیده می شود، ولی من به روشنی نمی دانم این دو کلمه چه ارتباطی با هم دارند! بدبختی و شقاوت به معنی صحیح کلمه! سعودی وهابی با موفقیت تمام توانست در قلب های کودکان و جوانان و زنان نفوذ کند، در حالی که ما در امارات نمی دانستیم لباس زشت سعودی، چیزی جز بیداری! از نوع سعودی نیست. نفوذ در فهم و شعور جوامع کشورهای حوزه خلیج ]فارس[ نفوذی شدید و قوی بود، و این به سبب میلیاردها دلاری بود که سعودی برای ترویج مفاهیم و خزعبلات و خرافات متعصبانه خود در خطبه های دینی و نشریه های افراط گرایانه و نوارهای دینی سمعی و بصری و مجلات و رادیوها به خورد مردم می داد، و این بر خلاف شبکه های تلویزیونی مشکوک و 24 ساعته ای بود که مستمرا در تحت سایه حمایت سعودی دست و دل باز رشد می کردند، اگر دلار سعودی نبود، آیا ما مردم خلیج نشین دچار این عقب ماندگی دینی سخیف و شرم آور زشت به اسم دین بودیم؟! بالطبع نه، برای اینکه به سعودی ظلم نکرده باشیم، باید بگوییم که همچنین این پول های کلان و هنگفت از طرف تجّار بزرگ سعودی طرفدار جریان متعصّب دینی بود، اما حکومت سعودی، از حمایت مادّی سخاوتمند آنان از علمای دینی راست و چپ برای حمایت از مسیر عقب ماندگی را عیب می گیرد.این جریان متعصّب به ایجاد جایگزین هایی برای اغلب نیازهای مردم مبادرت کرده تا بدانجا که برای شادی های عروسی آوازهایی موسوم به «آوازهای مخصوص مجالس شادی» وضع نموده، مردم همین طور برای ساده ترین امور زندگی روزانه و معیشتی خود باید به دین از ناحیه شرعی مراجعه کنند، با ترویج نفرت و عدم تسامح با ادیان دیگر یا حتی مذاهب اسلامی دیگر مانند متصوفه و شیعه، جامعه سعودی غرق در اصول گرایی است، و این اصول را به جوامع خلیجی دیگر مثل امارات و قطر و کویت و عمان هم صادر می کند؛ حتی ریش مردان طولانی شده و شلوارهایشان تا زانو کوتاه شده و زنان از سر تا قدم سیاه شده اند!ساده ترین امور تفریحی را حرام اعلام کرده اند، تئاتر حرام است، سینما حرام است، فرهنگ حرام است، هنر حرام است، ادبیات حرام است، شعر حرام است، کتاب های غیر دینی حرام است، آهنگ های تلفن همراه حرام است، اینترنت بر زن بدون محرم حرام است، دست دادن حرام است، دست زدن حرام است، صوت زدن حرام است، قهوه حرام است، زیرا اینها در صدر اسلام معروف نبوده است! و هر آنچه که تفریحی باشد، حرام است، (خدا زندگی تان را حرام کند ای بردگان دینار و درهم ...) و تا دلت بخواهد کیلو کیلو و تن تن فتواهای تکفیری در پیش پا افتاده ترین امور صادر می کنند، هر کسی بخواهد خودش را آرام کند، باید به دعاهای دینی گوش دهد؛ چرا که خلاف آن حرام است، همه چیز حرام است...و العیاذ بالله! حتی با وجود حملات یازده سپتامبر 2001 و تبعات ننگین این حادثه برای مسلمانان، ولی سعودی همچنان به ترویج اندیشه سلفی تندرو خود ادامه می دهد و فقط وقتی راحت می شود، که هدفش تحقق یابد و آن تقبیح بشریّت از نظر ظاهری و فکری است، تا آنگونه مسلمانی باشی که باید لباست را کوتاه کنی تا زانوانت و عنان ریشت را از دست بدهی تا همچنان رشد کند و پرپشت شود، امّا زنان هم باید ...چند سال پیش به دبیرستان دخترانه ای رفتم در شهر مکه برای آتش نشانی، گله نیروهای هیئت امر به معروف و نهی از منکر هم آمدند و مدرسه را محاصره کردند، و بخاطر اینکه دختران دچار ترس و وحشت شده بودند، بعضی از آنها یادشان رفت حجاب رسمی شان بپوشند، این گله های وحشی و بی عاطفه و بی مروّت هیئت امر به معروف، دختران بی گناه را منع کردند که بدون آن حجاب ویژه سعودی از مدرسه خارج شوند، یعنی دختر باید بمیرد به سبب اینکه حجابش را فراموش کرده، آیا این مفهوم دین است در نگاه سعودی؟! اگر این مفهوم دین شماست، پس چرا خودتان آن را رعایت نمی کنید، بجای آنکه پول هایتان را برای ویران کردن کشورهای همسایه خرج کنید؟ من فکر می کنم فرزندان خودتان به این پول ها بیشتر احتیاج دارند تا حجاب داشته باشند و کمتر فساد مالی نمایند!تاریخ: 07 آذر 1389 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image