تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

چرا غیبت حضرت مهدی (عج) ابتدا به صورت صغری بود و بعد کبری شد؟


این سؤال در واقع به دو سؤال قابل تحلیل است: - اول این که، چرا برای امام زمان (عج) دو گونه غیبت قرار داده شده است و از همان ابتدا غیبت کبری آغاز نشد؟ - دوم این که، پس از آن که غیبت صغری پیش آمد و نائبان خاص تعیین شدند، چرا برنامه‌‌ی غیبت به همین صورت ادامه پیدا نکرد و دوران غیبت صغری پایان یافت؟ پاسخ این دو پرسش را با استفاده از بیانات آیت الله صافی گلپایگانی می‌‌توان چنین توضیح داد: در مورد پرسش نخست باید گفت که غیبت صغری، مقدمه و زمینه ساز غیبت کبری بوده است. این زمینه سازی برای غیبت اصلی امام زمان (عج) از زمان امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) آغاز شده بود؛ یعنی تاریخ نشان می‌‌دهد که این دو امام نیز کم‌تر در معرض دیده‌‌ها ظاهر می‌‌شدند و بیش‌تر از طریق یاران و خواص معدودی با افراد تماس می‌‌گرفتند. همه‌‌ی این‌ها به این خاطر بوده است که اگر غیبت کبری به صورت دفعی و ناگهانی واقع می‌‌شد، مورد انکار و استبعاد قرار می‌‌‌گرفت و لازم بود اذهان مردم به صورت تدریجی آمادگی پذیرش این مطلب را پیدا کنند؛ لذا برای خود امام عصر (عج) نیز غیبت صغرایی وجود داشت که قریب هفتاد سال، رابطه‌‌ی مردم با امام به وسیله‌‌ی نواب مشخصی حفظ می‌شد و مردم به واسطه‌‌ی آن‌ها عرایض و مشکلات و مسائل خود را به امام عرض می‌‌کردند و جواب می‌‌گرفتند. لازم به ذکر است که علاوه بر این نواب اربعه، معدود افرادی نیز توفیق می‌‌یافتند که نزد حضرت شرفیاب شوند و این تشرف‌‌ها برای تثبیت ولادت و حیات آن حضرت مفید و لازم بود؛ وگرنه، اختفای کامل که احدی از حال و ولادت آن حضرت با خبر نباشد، آن هم در ابتدای امر، موجب نقض غرض می‌‌شد؛ لذا بسیاری از خواص، هم در زمان حیات امام حسن عسکری (ع) و هم در زمان غیبت به سعادت دیدار آن حضرت نائل شدند. آیت الله صافی گلپایگانی در کتاب منتخب الأثر (صص 358 - 381)، حکایاتی از برخی افرادی که در غیبت صغری توفیق دیدار امام زمان (عج) برایشان مهیا شده است، آورده‌‌اند. اما پاسخ پرسش دوم و علت این که غیبت صغری ادامه نیافت، این بود که برنامه‌‌ی اصلی کار آن حضرت غیبت کبری بود و غیبت صغری صرفا مقدمه و زمینه ساز آن بود؛ یعنی وقتی بنا باشد نایب خاص نافذ الحکم و صاحب قدرت ظاهری نباشد و نتواند رسما در کارها مداخله کند، بلکه قدرت‌‌های ظاهری به خاطر توجه مردم به وی با او معارضه و ایجاد مزاحمت کنند، شیادان و جاه طلبانی نیز پیدا می‌‌شوند که ادعای نیابت خاصه نمایند و اسباب تفرقه و گمراهی را فراهم سازند؛ چنان که در همان مدت کوتاه غیبت صغری نیز دیده شده است که چه دعاوی باطلی آغاز شد. تاریخ نشان می‌‌دهد که در همان دوره‌‌ی غیبت صغری، افراد متعددی ادعای نیابت و یا به تعبیر آن زمان، بابیت، کرده‌‌اند. مهم‌‌ترین این اشخاص عبارتند از: ابومحمد حسن شریعی یا سریعی، محمد بن نصیر نمیری، احمد بن هلال کرخی، ابوطاهر محمد بن علی بن هلال، حسین بن منصور حلاج، محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن ابی الغراقری، محمد بن احمد بن عثمان معروف به ابوبکر بغدادی - وی برادرزاده‌‌ی محمد بن عثمان، دومین نایب امام زمان بود، باقطانی، اسحاق الأحمر، محمد بن مظفر معروف به ابودلف کاتب، ابوالخطاب محمد بن ابی زینب الأجدع. (درباره‌‌ی زندگی و شرح احوال آن‌‌ها و نیز توقیعی از امام زمان (عج) در برائت جستن از این افراد، رک: آیت الله سید حسین شیرازی، کلمة الامام المهدی، ترجمه حسین تاجری ج 1، صص 283 و 269 و 289) و این خود مفسده‌‌ای است که دفعش از حفظ مصلحت تعیین نایب خاص، اگر بیش‌تر نباشد، کم‌تر نیست. خلاصه آن که ادامه‌‌ی روش نیابت خاصه، صرف نظر از مصالحی که از حیث زمینه سازی در اذهان مردم برای غیبت کبری داشته است و علاوه بر این که عقلا مصلحت چندانی ندارد، بلکه مفاسد متعددی نیز می‌‌تواند از آن ظاهر شود.(آیت الله صافی گلپایگانی، نوید امن و امان، صص 157 - 160 با اندکی تلخیص و تصرف) .

موتور جستجوی پرسش و پاسخ دینی امین

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/03



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image