مفهوم عدالت در اندیشه امام چیست؟ راه های برقراری عدالت اجتماعی در جامعه از دیدگاه حضرت امام کدام است؟  /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

مفهوم عدالت عدالت در نظرگاه اندیشمندان تعاریف مختلف یافته است و این گوناگونی تعاریف با اختلاف شرایط حاکم بر جوامع مناسبت فراوان دارد. به طور مثال در قرون وسطی متفکرین و فلاسفه توجه خاصی به طبیعت و نقش آن بر انسان و حکومتها داشتند و عدالت را نیز رفتار مطابق با طبیعت معنا می کردند. اما کم کم که در دوره های رنسانس و در عصر روشنگری معانی دیگری همچون تامین منافع متقابل می یابد.


مفهوم عدالت عدالت در نظرگاه اندیشمندان تعاریف مختلف یافته است و این گوناگونی تعاریف با اختلاف شرایط حاکم بر جوامع مناسبت فراوان دارد. به طور مثال در قرون وسطی متفکرین و فلاسفه توجه خاصی به طبیعت و نقش آن بر انسان و حکومتها داشتند و عدالت را نیز رفتار مطابق با طبیعت معنا می کردند. اما کم کم که در دوره های رنسانس و در عصر روشنگری معانی دیگری همچون تامین منافع متقابل می یابد. این وضعیت در میان مسلمین نیز حاکم بوده است و می توان آن را به خوبی در تعاریفی که در آنها از عدالت داده اند نشان داد. به طور مثال شیخ انصاری عدالت را به معنای “استوار، استقامت یا هر دو آنها” (4) تعریف کرده است. مرحوم علامه طباطبایی در تعریف عدالت می فرماید: “حقیقت عدل برپا داشتن مساوات است و برقراری موازنه بین امور، به طوری که هرچیزی سهم مورد استحقاق خویش را داشته باشد و در همه امور که در این نکته در جایگاه مستحق خویش هستند مساوی گردند” (5.) استاد مطهری در این باره می نویسد: “قطع نظر از اجتماع، عدالت عبارت است از اعطا حق به ذی حق یا عدم تجاوز به حق ذی حق” (6) همچنین گاهی عدالت را “رفتار مطابق قانون” تعریف کرده اند. البته در سخنان حضرت علی (ع) عدالت در یک مورد به معنای “انصاف و میانه روی و اجتناب از افراط و تفریط، در جای دیگر به مفهوم قراردادن هر چیز در جای خود و در موردی به معنای سیاست عمومی آمده است.” (8) یکی از تعاریف قابل توجه تعریف شهید آیت الله سیدمحمد باقر صدر است که در تعریف عدالت می گوید: “عدالت عبارت است از استقامت بر شرع و طریقت اسلام” (9) و در ادامه می افزاید: “اینگونه عدالت در مسئولیت های نظیر مرجعیت علیاء ولایت عامه بر مسلمین، قضا، امامت نماز جماعت و جمعه و اقامه شهادت شرط است و سزاوار است در درجه عالی از عدالت باشد و استقامت و اخلاص برای خدا در وجود او ریشه دوانده باشد.” (10) و در جای دیگر در تعریف عدالت می نویسد: “عدالت عبارت است از رعایت حد وسط و اعتدال در سلوک و رفتار” (11.) عدالت دارای اقسامی است. برخی آن را به عدالت الهی و غیر الهی تقسیم نموده اند و عدالت الهی را بر سه قسم می دانند: عدالت تکوینی، عدالت تشریعی و عدالت جزایی. عدالت غیرالهی نیز به اقسامی چون عدالت فردی و اجتماعی تقسیم شده است که عدالت اجتماعی شامل عدالت قضائی، عدالت اداری، عدالت سیاسی و عدالت اقتصادی می گردد (12.) در این مقاله عدالت به فردی و اجتماعی تقسیم شده است. در میان اندیشمندان مسلمان گذشته به بحث عدالت اجتماعی زیاد پرداخته نشده و بیشتر به عدالت فردی توجه شده است. اقبال به عدالت اجتماعی را بیشتر در میان متاخرین می توان شاهد بود. امام خمینی در تعریف عدالت فردی چنین می نویسد: “عدالت حالت نفسانی است که انسان را بر ملازمت تقوی بر می انگیزد و از ارتکاب گناهان بزرگ و کوچک باز می دارد تا چه رسد بر اصرار بر صغایر که از کبایر شمرده می شود. همچنین عدالت، انسان را از ارتکاب اعمالی که عرفا دال بر عدم مبالات در دین است باز می دارد” (13.) اصطلاح “عدالت اجتماعی” نیز همچون واژه “عدالت” از معانی فراوانی برخوردار است. استاد مطهری در تعریف عدالت اجتماعی می گوید: “خلاصه سخن این شد که معنای عدالت و مساوات این است که ناهمواری ها و پست و بلندیها و بالا و پایین ها و تبعیض هایی که منشااش سنتها و عادات یا زور و ظلم است باید محو شود و از بین برود و اما آن اختلافها و نفاق هایی که منشا آن لیاقت و استعداد و عمل و کار و فعالیت افراد است باید محفوظ بماند. همان طور که در مسابقه “میدان مسابقه باید هموار باشد، مساوی و هم سطح باشد، برای همه یک جور باشد، امکانات اجتماعی باید برای همه فراهم شود، شرایط شرکت در مسابقه اجتماعی برای همه فراهم شود” (14.) شهید سیدمحمدباقر صدر در تعریف عدالت اجتماعی می نویسد: “عدالت اجتماعی، عدالتی است که مسئولیتهای اجتماعی در خلافت عمومی انسان بر آن استوار است. همان وجهه اجتماعی عدل الهی است که پیامبران منادیش بودند و رسالت آسمان بر آن تاکید داشته است و این اصل دوم از اصول دین است که همواره پس از توحید عنوان می گردد” (15.) می توان شاخصهای عدالت را در سخنان امام خمینی یافت. برای مثال ایشان در سخنانی بیان کرده اند که: با جمهوری اسلامی سعادت و خیر و صلاح برای همه ملت است. اگر احکام اسلام پیاده شود مستضعفین به حقوق خود می رسند. تمام اقشار اسلام به حقوق حقه خودشان می رسند، ظلم و جور ریشه کن می شود. در جمهوری اسلامی آزادی است، استقلال است، همه اقشار ملت در جمهوری اسلامی باید در رفاه باشند، در جمهوری اسلامی برای فقرا فکر رفاه خواهد شد، مستمندان به حقوق خودشان می رسند، عدالت الهی سایه می افکند” (16.) حضرت امام( ره)نمونه روشن عمل به عدالت اجتماعی را در سلوک پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) می بیند و می فرماید: عدالت واقعی این است که در ارتباط با دول و معاشرت با مردم و معاملات با مردم و دادرسی و قضا و تقسیم درآمد، مانند حضرت امیرالمومنین (ع) رفتار شود (17) و می فرمایند: حاکم عادل رسول اکرم (ص) است و اگر فرمان داد که فلان محل را بگیرید، فلان خانه را آتش بزنید، فلان طایفه را که مضر به اسلام و مسلمین و ملت هستند از بین ببرید، حکم به عدل فرموده است. اگر در چنین مواردی فرمان ندهد، خلاف عدالت می باشد، زیرا ملاحظه حال اسلام و مسلمین و جامعه بشری را نکرده است” (18.) امام نیز به پیروی از سنت ائمه (ع) خواهان برقراری عدالت اجتماعی در جامعه است، عدالتی که به تعبیر ایشان “در آن هیچ ظلمی نباشد”، “شخص اول با آن فرد آخر همه علی السوا در مقابل قانون باشند” (19) و برقراری چنین اسلامی را برای همه و به نفع همه دانسته اند” (20.) البته در بحث عدالت فردی و عدالت اجتماعی باید به این نکته اشاره نمود که در نظر حضرت امام، اصل، عدالت فردی است و ایشان عدالت فردی را زیربنای عدالت اجتماعی می دانند و اگر تاکیدی هم بر عدالت اجتماعی می کنند برای تقویت بعد فردی آن است. ایشان در جایی می فرمایند: “همه پاسدار اسلام و حکومت حق باشید. در اینجا پاسداری این است که این حکومت، حکومت عدل باشد، پاسداری از عدالت باشد. پاسداری از عدالت این است که پاسدار خودش دارای عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند” (21.) شهید آیت الله بهشتی نیز بر این مسئله تاکید داشته است چنانکه می گوید: “در جامعه اسلامی زیربنای همه عدل ها، عدل اخلاقی است. حتی عدل اقتصادی و عدل سیاسی به دلیل نقشی که در عدل اخلاقی دارد مورد توجه است. به طوری که اگر در مقطعی از زمان دیدیم که عدل اخلاقی را باید قربانی کنیم تا به عدل اجتماعی یا عدل اقتصادی برسیم، حق نداریم اولویت را به عدل اقتصادی بدهیم و عدل اخلاقی را قربانی کنیم. اصل عدل اخلاقی و معنویت است (22.) عدالت و مساوات بسیاری از اوقات این مقوله عدالت با برابری یکسان انگاشته می شود، در حالی که با یکدیگر تفاوت اساسی دارند. عدالت همان طور که گذشت به معنای “دادن حق صاحبان استحقاق بدون هیچ تبعیضی در میان آنان” (23) است. باید توجه نمود معنای عدالت این نیست که مردم همه در یک درجه و مقام قرار گیرند، زیرا جامعه خود درجات و مقامات دارد. پس بنابراین باید درجه بندی شود. کاری که باید نمود آزاد گذاشتن افراد است تا هرکس با توان و استعدادی که دارد در مسابقه شرکت نماید چرا که مقتضای عدالت این است که تفاوتهایی که خواه ناخواه در اجتماع هست تابع استعداد و لیاقتها باشد (24.) اما مراد از مساوات این است که افراد بشر در مقابل قانون مساوی هستند (25.) یعنی امتیازات موروثی، نژادی، ملی، اعیانی و دینی در قوانین سیاسی اجتماعی، حقوقی و اقتصادی که فرصتهای برابری را برای دسترسی به نظام سیاسی “دستگاههای اداری، تهیه منزل، آموزش، شغل و... در اختیار افراد جامعه قرار می دهد، نادیده گرفته می شود” (26.) مساوات خود به دو قسمت تقسیم می شود: مساوات شرعی و مساوات عرفی. مساوات عرفی همان است که ما در تعریف مساوات ذکر کردیم. یعنی برابری همه افراد در برابر قانون. اما مساوات شرعی با مساوات عرفی تفاوت دارد. زیرا در مساوات شرعی افراد به تناسب وضعی که دارند مثلا عالم یا جاهل، پیر یا جوان، مکلف یا غیرمکلف و... قانون جدایی دارند اما همه در برابر آن قوانین با تناسب وضع خود مساوی اند در حالی که در مساوات عرفی قانون برای همه یکسان است. اگر به تاریخ معاصر خود بنگریم همین بحث از موارد اختلاف شهید شیخ فضل الله نوری با علمای مشروطه خواه بود. شیخ فضل الله مساوات را که در عصر مشروطیت با عنوان “مساوات عرفی” مطرح شده بود، ناصحیح دانسته و اعلام داشته بود: “محال است با اسلام حکم مساوات” و افزود: “احکام اسلامی تفاوت فراوانی بین موضوعات مکلفین در عبادات و معاملات و تجارات و سیاسات از بالغ و غیربالغ و ممیز و غیرممیز و عاقل و مجنون و صحیح و مریض و... می گذارد. بنابراین چگونه یک مسلمان می تواند از قانون پیروی کند که همه مردم را برابر می خواند” (27.) آیت الله نائینی از علمای مشروطه خواه آن دوران که نظرات خویش را در خصوص حکومت مشروطه در کتاب مهم و گرانبار “تنبیه الامه و تنزیه المله” نگاشته است، ضمن تمایز گذاردن میان مساوات شرعی و مساوات عرفی می نویسد: “... در عناوین خاصه بین مصادیق و افراد آن عنوان نسبت به عموم اهل مملکت بعد از دخول در آن عنوان اصلا امتیاز و تفاوتی در بین نباشد، مثلا مدعی علیه وضیع باشد یا شریف جاهل باشد یا عالم، کافر باشد یا مسلم، هرکه باشد حکم صادر از حاکم شرع نافذالحکومه بر او مجری گردد و تعطیل بردار نباشد و احکام مخصوصه بخصوص مسلمین یا اهل ذمه بدون تفاوت بین اشخاص هریک از فریقین اجرا باید الی غیر ذلک من العناونی المختلفه” (28) و پس از توضیح مساوات عرفی می فرمایند: “هر حکمی که به هر موضوع و عنوانی به طور قانونیت و بر وجه کلیت مرتب شده باشد، در مرحله اجرا نسبت به مصادیق و افرادش، بالسویه بدون تفاوت مجری شود جهات شخصیه راسا غیرملحوظ و اختیار وضع و رفع و اغماض و عفو از هرکس مسلوب است و ابواب مختلف و رشوه گیری و دل بخواهانه حکمرانی به کلی مسدود است” (29.) جایگاه عدالت در اسلام جایگاه عدالت در اسلام از اولین و مهمترین راههای برقراری عدالت در جامعه، تشکیل حکومت است تا حکومتی نباشد، نهادی نیز برای برقراری عدالت وجود نداشته، ظلم و ستم و هرج و مرج حاکم خواهد بود. اینکه حکومت از چه راهی برقرار گردد فعلا منظور و مورد بحث نیست که خود بحث گسترده و مهمی است. آنچه مورد نظر است، این است که جامعه ناگزیر از حکومت است. امام علی (ع) در کلامی گرانقدر می فرمایند: لا بر للناس من امیر براو فاجر یعمل فی امرته المومن و یستمتع فیها الکافر”. مردم به زمامداری نیازمندند خواه نیکوکار باشد یا بدکار و تا مومنان در سایه حکومتش به کار خویش مشغول و کافران هم بهره مند شوند.(30) حکومتی که داعیه اسلامی بودن دارد، موظف است عدالت اجتماعی را در جامعه برقرار سازد. امام خمینی، رهبری که توانست حکومت اسلامی تشکیل دهد، هدف از تشکیل حکومت را برقراری عدالت اجتماعی در جامعه ذکر نموده است: عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته شان و مقامی نیست، بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است”(31) و در جای دیگر می فرمایند: حکمت خداوند بر این تعلق گرفته است که مردم به طریقه عادلانه زندگی کنند و در حدود احکام الهی قدم بردارند. این حکمت همیشگی و از سنتهای خداوند متعال و تغییرناپذیر است. بنابراین بر مسلمین و در پیشاپیش آن بر روحانیون و طلاب علوم دینیه است که بر ضد تبلیغات دشمنان اسلام با هر وسیله ممکن قیام نمایند تا روشن شود که اسلام برای تاسیس حکومت و عدالت گستری که در آن قوانین مربوط به مالیات و بیت المال و... وجود دارد آمده است. اسلام همان حکومت است با شئونی که دارد و احکام و قوانین اسلامی شانی از شئون حکومت اسلام است، بلکه احکام مطلوبات بالعرض و امور آلیه هستند که برای حکومت و اقامه عدل در جامعه وضع شده اند”(32) امام برای تایید مدعای خویش مبنی بر تشکیل حکومت جهت برقراری عدالت به دلایل عقلی و شرعی استناد می کنند .چرا که بر اساس استدلال و منطق نیز وجود حکومت سبب حفظ مرزها و جلوگیری از تجاوز اجانب می شود و امنیت را در کشور برقرار می کند و امنیت عمل مناسبی برای بسط عدالت و تعلیم و تربیت است. از سوی دیگر امام درگیری ها و جنگهای رسول اکرم(ص) را در راستای بسط عدالت اجتماعی در جهان می دانند و می فرمایند: پیغمبر اسلام تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان، لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی در جهان، مقصود انبیا از کوششها و جنگهایی که با مخالفین می کرد کشورگشایی و اینکه قدرت را از خصم بگیرند و در دست خودشان باشد نبوده بلکه مقصر این بوده که یک نظام عادلانه به وجود آورند تا به وسیله آن احکام خدا را اجرا نمایند”(33) پی نوشت ها: 1- سوره مبارکه حدید. آیه.25 2- استاد شهید مرتضی مطهری، وحی و نوبت ( تهران: صدرا، 1373) ص32 3- استاد شهید مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی (تهران، صدرا، 1372) ص60 4- مرتضی انصاری. المکاسب (بیروت: موسسه النعمان للطباعته و النشر و التوزیع، 1410ق.1990م)ج .3 ص 147 و .148 به نقل از: کاظم قاضی زاده. اندیشه های فقهی سیاسی امام خمینی (تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1377) ص386 5- علاقه محمدحسین طباطبایی المیزان فی تفسیر القرآن (بیروت، موسسه علمی مطبوعات، 1453ق.)ج12 ص 353 به نقل از: کاظم قاضی زاده، پیشین، ص384 6- استاد شهید مرتضی مطهری، بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی (تهران، حکمت، 1403ق.) ص 16 به نقل از کاظم قاضی زاده. پیشین ص385 7- سید خدایار مرتضوی اصل. بررسی میزان تاثیر اندیشه دموکراسی غرب بر شکل گیری نهادهای حکومتی نظام جمهوری اسلامی ایران. پایان نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی (دانشگاه تهران، 137457) ص148 8- همان. 9- محمدحسین جمشیدی، اندیشه سیاسی شهید رابع امام سید محمدباقر صدر(ره( )تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1377) ص255 10- همان ص 256 11- همان. 12- محسن موسوی گرگانی، (رابطه عدالت با عقل و دین) مجله نقد و نظر، شماره دوم و سوم سال سوم، بهار و تابستان 1376، ص279 13- امام خمینی، تحریرالوسیله، جز اول (قم: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان. (بی تا) ص 249 به نقل از قاضی زاده، پیشین ص386 14- استاد شهید مرتضی مطهری، بیست گفتار (تهران، صدرا 1374) ص 143 و144 15- محمد حسین جمشیدی، پیشین. ص255 16- صحیفه نور، ص279 17- امام خمینی، ولایت فقیه (حکومت اسلامی: (تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373) ص47 18- همان. ص 74 19- صحیفه نور، ج90، ص43 20- پیشین، ج9، ص 3و4 21- پیشین، ج7، ص219 22- آیت الله دکتر سید محمدحسینی بهشتی، بررسی وتحلیل از: جهاد، عدالت، لیبرالیسم، امامت (بی جا: ستاد برگزاری مراسم هفتم تیر، بی تا) ص 23 و 24 23- استاد شهید مرتضی مطهری، زندگی جاوید یا حیات اخروی (قم: صدرا، 1373) ص46 24- استاد شهید مرتضی مطهری، بیست گفتار، پیشین، ص128 25- استاد شهید مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، (تهران: صدرا، 1374) ص312 26- محمدحسین حسنی، نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی(تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، 1377) ص89 27- عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران (تهران: امیر کبیر، 1346) ص304 28- محمدحسین نائینی، تنبیه الامه و تنزیه المله (تهران: شرکت سهامی انتشار 1342) ص69 29- سید محمد ثقفی. (اندیشه سیاسی میرزای نائینی) مجله حکومت اسلامی، شماره اول، سال دوم 1376، ص140 30- نهج البلاغه، خطبه.40 31- امام خمینی، ولایت فقیه، پیشین ص31 32- امام خمینی، کتاب البیع ج2(قم، اسماعیلیان، بی تا) ص 31 به نقل از کاظم قاضی زاده. پیشین. ص88 33- صحیفه نور، ج 8 ص .81 عدالت در دیدگاه امام خمینی(ره)،نویسنده: نجمه اسدپور زاوه ای، روزنامه رسالت > شماره 5935 21/5/85 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image