تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه
قرآن کریم این نکته را به انسانها گوشزد میکند که اگر آنان احساس بینیازی و استغنا کنند سر به طغیان برخواهند آورد. [1] در همین راستا اگر فردی خود را بینیاز از کسب دانش و معرفت بداند، نوعی طغیان در وجود او ریشه خواهد دواند که در نهایت به سقوط او خواهد انجامید.یکی از مباحثی که در روانشناسی رشد یا روانشناسی تربیت مطرح است، مسئلهای به نام «درماندگی آموختهشده» است که به نوعی همان احساس بینیازی از یادگیری و کسب معرفت است. و یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر روند پیشرفت تحصیلی دانشآموزان است.بینیازی از یادگیری و کسب معرفت و یا «درماندگی آموختهشده» دارای علل و عوامل متعددی است که بررسی کامل آن علل و عوامل از عهده این مقاله بیرون است و متخصصان مربوطه مقالات و کتابهای متعددی در این زمینه تألیف کردهاند.اما آنچه به صورت اختصار میتوان بیان کرد؛ این است که به نظر میرسد عامل اصلی این آفت درک نادرست انسان از حقیقت خود و نشناختن جایگاه نفس انسانی است. نفس انسان از بزرگترین مخلوقات عالم و از ارزشمندترین آنها است؛ از اینرو شناخت و معرفت نفس از همه معرفتها با ارزشتر است؛ زیرا منبع و منشأ همه خوبیها است چنانکه عدم شناخت آن منشأ بسیاری از گرفتاریها است. شاید به همین جهت دعوت به خودآگاهى، سرلوحه تعلیمات مذهب است.قرآن کریم مىفرماید: و همچون کسانى نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشى» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.[2]رسول اکرم(ص) فرمود: هر کس خود را بشناسد خداى خویش را میشناسد.[3]على(ع) فرمود: خودشناسى سودمندترین شناساییها است.[4] هم او فرمود: در شگفتم از کسى که چیزى از خود را گم میکند و در جستوجویش برمیآید، و خود را گم کرده اما جستوجو نمیکند.[5]در هر صورت یکی از نکات اساسی در درمان آفت احساس بی نیازی از یادگیری، شناخت حقیقت نفس و روح است که چگونه موجودی است؟ سنخ وجودی روح انسان چیست؟ فیلسوفان و عارفان اسلامی بر این باورند که دانش و علم خمیرمایه روح انسان را تشکیل میدهد؛ شهید مطهری در این زمینه میگوید: « روح یا جان مساوى با علم و آگاهى است و آگاهى و دانش مساوى با روح و جان است. آن که آگاهتر است جانش فزونتر است».[6] مولوی نیز بر همین باور است البته وی از علم و دانش تعبیر به خبر میآورد و در قالب شعر رابطه علم و روح را بهخوبی بیان میکند و میگوید:جان نباشد جز «خبر» در آزمونهرکه را افزون «خبر» جانش فزونجان ما از جان حیوان بیشتراز چه؟ زان رو که فزون دارد خبرپس فزون از جان ما جان ملَککو منزّه شد ز حس مشترکوز ملک جان خداوندان دلباشد افزون تو تجبّر را بهلزان سبب آدم بود مسجودشانجان او افزونتر است از بودشانورنه بهتر را سجود دونترىامر کردن هیچ نبود در خورىکى پسندد لطف و عدل کردگارکه گُلى سجده کند در پیش خارجان چو افزون شد گذشت از انتهاشد مطیعش جان جمله چیزهامرغ و ماهى و پرىّ و آدمىزانکه او بیش است و ایشان در کمى[7][8]چون سِر و ماهیت جان مخبر استهرکه او «آگاهتر»، «باجانتر» استاقتضاى جان چو اى دل آگهى استهرکه آگهتر بود جانش قوى است [9] بنابراین اگر انسان به ماهیت و حقیقت خود که عین علم و دانش است توجه کند هیچگاه از آموختن خسته نمیشود و آفت «درماندگی آموختهشده» به سراغ او نمیآید. البته روانشناسان در این زمینه مطالب و راهکارهای مفیدی بیان کردند که توجه و عمل به آنها لازم و مفید است.[10] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.