سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

اشرافي گري چه آسيب هايي را متوجه انقلاب و نظام اسلامي خواهد نمود؟


مقدمه اشراف به عنوان يک جریان اجتماعي نامتوازن، در جوامع بشري از افراد و طبقات تأثيرگذار جامعه اند که رفتار، گفتار و عقايدشان پي آمدهاي مستقيم و غير مستقيمي بر ساير افراد جامعه (بويژه طبقات پايين تر) دارد. اينان براي مطرح کردن خود و کسب اعتبار و جلب احترام ديگران، به حفظ و گسترش نظام منزلتي مي پردازند. پيامبران و مصلحان اجتماعي براي اعتلاي مقام انسان و پيشرفت و تعالي جامعه، با اشراف به مبارزه پرداخته اند. مقابله با اشراف و اشرافي گري، از دغدغه هاي اصلي پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بوده است. آن حضرت براي مقابله با نظام منزلتي (تمايز ناعادلانه طبقاتي) که زمينه ساز اعمال اشرافي بود و هم چنين براي از بين بردن اعمال اشرافي، کارهاي بزرگي انجام داد. ايشان کوشيدند نظام برابري و برادري (اخوت اسلامي) را جاي گزين نظام منزلتي کنند که تشکيل «امت واحده» ثمره اين کار بزرگ بود. نتيجه طبيعي جوامعي که اجازه مي دهند که اشراف زمام امور را بدست بگيرند چيزي جز نابهنجاري در حوزه اجتماع و تجاوز از حد و حقوق و قانون در امور سياسي و... نخواهد بود. اين گونه است که زمام امور اجتماعي از حالت اعتدال خارج شده و گرفتار انحراف مي گردد. در نتيجه افزايش ظلم و ستم و نابودي همبستگي و اتحاد و همدلي و در نهايت زوال حکومت جامعه ديني را موجب مي گردد. انقلاب ما که از جمله انقلابات نادر تاريخ بشري است در تلاش براي حذف جريان و تفکر اشرافي گري بوده و يکي از اهداف اصلي خود را در حقيقت مبارزه با اين جريان قرار داده و در اين راه گام هاي بلندي برداشته است. چيستي اشرافي گري مي توان از اشرافي گري به عنوان جرياني ياد کرد که مي کوشد تا با قدرت و بهره مندي از امکانات مادي، خود را به صاحبان قدرت نظامي و سياسي و... نزديک سازد و از سوي آنان مورد حمايت قرار گرفته و مردمان و جامعه خويش را استثمار و استعمار کنند. اين جريان ممکن است الزاماً از طبقات برخوردار و مرفه جامعه نباشند بلکه تمام افرادي که در اثر رسوخ و نفوذ روحيه اشرافي گري در آنان، در ميان مردم کنش هاي خاصي دارند را نيز شامل مي گردد. شاخصه هاي اشرافي گري بدون شک هر جرياني داراي شاخص ها و ويژگي هايي است که با آن قابل شناسايي خواهد بود. از آنجا که جريان اشرافيت هم از اين قاعده مستثني نمي باشد لذا ما در اين مجال و بر حسب نياز به برخي از شاخص هاي اين جريان اشاره مي کنيم. 1. محافظه کاري: از آنجا که جريان اشرافي گري هميشه به دنبال بهره جويي از فرصت هاي مختلف(موافق و مخالف)مي باشد يکي از شاخص هاي آن محافظه کاري است به اين که همواره در تلاش است تا شرائط پيش آمده که در راستاي خواسته هاي آنان مي باشد حفظ گردد تا بتواند از اين ميان بهره هاي خود را برگيرد. 2. ناديده انگاري طبقات پايين: يکي ديگر از ويژگي هاي اشرافي گري اين است که هيچ گاه حاضر به پذيرش طبقات پايين دست جامعه نبوده و گاه هم در جهت نابودي آنان گام برمي دارد و مرتبا حقوق آنان را تضييع مي کند. اين در حالي است که آموزه هاي ديني دقيقا خلاف آن را به جامعه آموزش مي دهند و همواره بر رعايت اين طبقات سفارش مي کنند. فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَر. 3. منفعت طلبي: انسان بر اساس طبيعت خويش به دنبال تامين منافع فردي و گروهي خود مي باشد که اگر بدور از ضوابط اجتماعي و لجام گسيخته باشد امري نامطلوب و ضد ارزش و در غير اين صورت مطلوب خواهد بود. جريان اشرافيت هميشه ايام در تلاش براي تامين منافع خود (به هر قيمت ممکن بوده) است ولو اين که نرم ها و هنجارهاي ديني و اجتماعي ناديده گرفته شود. اين در حالي است که بر اساس آموزه هاي ديني هر فرد و يا گروهي حق دارد در حدود شرع و عرف، اقدام به تدارک منافع خود بنمايد و به عبارتي از منظر دين، تنها منافع مشروع افراد قابل بازيابي و اکتساب مي باشد. 4. تن آسايي و عافيت طلبي: عافيت طلبي و تن آسايي همواره از جمله شاخص هاي اشرافيت بوده است. بعنوان مثال در صدر اسلام که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با مشرکان و دشمنان دين خدا در جنگ بودند هيچ گاه جريان اشرافيت ايشان را در اين راه همراهي نکرده و در پي عافيت و آسودگي خود بودند. از اين جريان در ادبيات قرآني به «قاعدون» تعبير شده است. خداوند نسبت به اين جريان مي فرمايد: فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کرِهُوا أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سَبيلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ؛ «آنها که در خانه ها نشستند و از همراهي با رسول خدا [در جهاد] تخلف ورزيدند خوشحال شدند و از جهاد با مال و جان خود در راه خدا کراهت داشتند، و گفتند: در اين گرما به جنگ نرويد». 5. سازشکاري: جريان اشرافي به لحاظ کسب و حفظ منافع همواره در پي دست دوستي دادن به دشمنان مي باشد از جمله خصوصياتش اين است که در برابر خواسته هاي آنان سازشکاري نموده و مهر تاييد و تصديق بر آن مي نهد در حالي که بر اساس آموزه هاي ديني، دقيقا مي بايد عکس آن عمل نمود و به تعبير قرآن کريم با دشمنان بايد غليظ و شديد بود و با دوستان مهرباني نمود. مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْکفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم. 6. عدم پايبندي به هنجارهاي ديني: از ديگر شاخص هاي جريان اشرافي گري اين است که اين جريان در طول تاريخ نشان داده است که به باورهاي ديني و هنجارهاي آن اعتقاد چنداني ندارد و بدان عملا پايبند نمي باشد. نمونه بارز آن را مي توان در حوادث سال 88 يافت نمود که عملا به مقدسات جامعه توهين و جسارت شد. آسيب هاي اشرافي گري نسبت به انقلاب اما در اين ارتباط که روند نفوذ و گسترش اشرافي گري اي که امروز ما متاسفانه در درون جامعه خويش تا حدودي شاهد نشانه هاي آن هستيم چه آسيب هايي را متوجه انقلاب خواهد نمود بايد گفت: 1. به چالش کشيده شدن انقلاب: يکي از آسيب هاي جدي جريان اشرافي گري، به چالش کشيده شدن انقلاب خواهد بود که هر روز ممکن از سوي اين جريان رخ نمايد. نمونه بارز اين جريان را مي توان در فتنه سال 88 جستجو نمود که اين جريان توانست با دسيسه هاي پيدا و پنهان خود، انقلاب اسلامي (که ثمره خون شهيدان اين مملکت است) را به چالش بکشد و قدري حرکت رو به رشد آن را متوقف نمايد. 2. بروز فاصله ميان مردم و حاکميت: انقلاب ما که به واقع در تلاش براي رفع حوائج و رسيدگي به طبقات ضعيف و به تعبيري فرودست جامعه مي باشد و همين ها هم در راه آن از هيچ تلاشي فروگذار نبودند و همواره و در همه زمينه ها از انقلاب، به بهترين وجه ممکن حمايت کرده و اجازه نداده اند ديگران اين انقلاب الهي را به بن بست بکشانند براي تداوم اين خط نيز اين حمايت ها همچنان مي بايد مستمر و مستقر باشد تا اين که بتوان به آينده انقلاب اميدوار بود. از اين رو اگر اشرافي گري در ميان مردم گسترش يافته و نفوذ يابد بدون ترديد ميان مردم و حاکميت فاصله و شکاف ايجاد خواهد شد و هر دو از يکديگر جدا خواهند شد. 3. تسليم در برابر دشمنان: از ديگر آسيب هاي اشرافي گري اين است که موجب خواهد شد تا جامعه در برابر تهديد، تطميع و... دشمنان ايستادگي و مقاومت نکرده و تسليم خواسته هاي آن شوند. شاهد بر اين مدعا اتفاقاتي است که در طول تاريخ اسلام رخ نموده است از جمله حادثه کربلا که دستگاه يزيد، برخي از سران قبايل (که به ظاهر شيعه هم بودند) اشرافي منش را با تهديد و تطميع توانست از قيام عليه دربار باز دارد و موجبات آن حادثه بزرگ را فراهم آورد. بنابراين اگر روحيه اشرافي گري در جامعه حاکم شود تحقيقا مردم در عرصه هاي مختلف، گرفتار سستي و ذلت خواهند شد و نخواهند توانست بر اساس نيازها، مصالح و اهداف خويش تصميم بگيرند و عمل نمايند. 4. تضعيف روحيه انقلابي گري: از ديگر مخاطرات و مضرات اشرافي گري در ارتباط با انقلاب اين است که در دراز مدت بستر ساز اين خواهد بود که روحيه انقلابي گري انقلابيون را از خود متاثر نمايد و آهسته آهسته آنان را از اين خط اصيل دور و زمينه سلطه اجانب را فراهم آورد. 5. ناديده گرفته شدن دستاوردهاي انقلاب: بدون ترديد انقلاب اسلامي (به اعتراف دوست و دشمن، عليرغم تمام مشکلات و موانعي که بر سر راه داشته است) دستاوردهاي بي نظيري در طول بيش از سه دهه از عمر خود به همراه داشته است. از اين رو مي توان يکي از آسيب هاي جدي جريان اشرافي گري را ناديده انگاشتن اين دستاوردها دانست که بازگويي آن در جامعه براي تداوم حيات انقلاب اسلامي بسيار لازم و ضروري مي نمايد. 6. انحراف جريان اصيل انقلاب: به گواهي تاريخ انقلاب ها، هر انقلابي که از مسير اصلي خود خارج شده و رسالت خود را نتوانسته است به انجام برساند علل مختلفي از جمله به انحراف رفتن آن از جهت و خط اصيل آن داشته است که توسط عده اي از معاندان نسبت با آن صورت گفته است. از زمره آسيب هاي اشرافي گري که متوجه انقلاب اسلامي است اين است که اين جريان با نفوذ در ميان لايه هاي مختلف اجتماعي و انقلابي، جريان اصيل انقلاب را از درون تهي کرده و در گذر زمان آن را از مسير اصلي خود دور سازد و تمام زحمات ملت بزرگ ايران را هدر نمايد. 7. براندازي نظام: يکي از مخاطراتي که همواره انقلاب ها را تهديد مي کند اين است که بر اثر طرح ريزي مخالفان خود از ميان رفته و به عبارتي از هستي ساقط گردند. انقلاب اسلامي که در همان ابتداي ظهور خود با دشمناني قسم خورده در مبارزه اي سخت قرار گرفته است تا کنون از اين مخاطره ها دور نبوده و هر روز عليه آن توطئه هاي جديدي رخ مي نمايد. از جمله آسيب هاي اشرافي گري را مي توان براندازي نظام دانست که با گذشت زمان ممکن است اتفاق بيافتد، زيرا روند و سمت و سوي نظام که با جهت گيري انقلابي اهداف و آرمان هاي انقلابي را خواهان است با منافع جريان اشرافي سازگاري ندارد. از اينرو ممکن است جريان اشرافي به اين لحاظ با مخالفان و دشمنان در جهت براندازي هم موضع گيري هماهنگي پيدا نمايد. درمان اشرافي گري هر جريان ناموزون و ناهمگون و به عبارتي مخرب و به تعبير رهبري انقلاب، بيمارگونه در هر اجتماع براي جلوگيري از عوارض و عواقب منفي آن مي بايست درمان شده و از جامعه حذف گردد. جريان اشرافي گري که از اين دسته از جريانات مي باشد در کوتاه مدت و دراز مدت مي بايد مورد درمان قرار گيريد تا جامعه ما از آسيب هاي آن در امان بماند. ما در اين ارتباط تنها به سخني از مقام معظم رهبري اکتفا مي کنيم که ايشان در چاره جويي راه درمان اشرافيت بيان مي دارند: «گرايش اشرافيگري، آن چيزي نيست که بشود با قانون و با دادگاه و با بازجويي و با امثال اينها علاجش کرد؛... اين از جمله مقولاتي است که بايستي فضاي عمومي کشور، احساسات مردم، خواست مردم و به تعبير رساتر، فرهنگ عمومي مردم آن را دفع کند تا اين علاج شود». .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image