آیت الله مصباح یزدی -آیت الله مصباح یزدی /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

فعالیتهاى سیاسى آقاى مصباح یزدی را بفرمایید؟


محمد­تقى مصباح یزدى در سال 1313 هجرى شمسى در شهر کویرى یزد دیده به­جهان گشود. وى تحصیلات مقدماتى حوزوى را در یزد به­پایان رساند و براى تحصیلات تکمیلى علوم اسلامى عازم نجف شد که البته به­علت مشکلات فراوان مالى، ناچار شد بعد از یک­سالاز نجف هجرت کند و براى ادامه تحصیل به­قم آمدند.ایشان در آن­جا ضمن بهره­بردن از محضر اساتید بزرگ قم در حوزه­ی علم، وارد فعالیت­های علمی، سیاسی و فرهنگی شدند. ایشان قبل و بعد از انقلاب شکوه­مند اسلامى با حمایت و ترغیب امام­خمینى­(ره)، چندین دانشگاه، مدرسه و مؤسّسه را راه­اندازى کرد. درحال حاضر عضو مجلس خبرگان رهبری و شورای عالی انقلاب فرهنگی، همچنین رئیس مؤسسه­ی آموزشی پژوهشی امام­خمینی(ره) می­باشند.   مصباح­یزدی در عرصه­ی علم 1.       اساتید: آیت­الله مصباح یزدی در طول دوران تحصیل خود از محضر اساتید فراوانی بهره جست که پاره­ای از آنان عبارتند از: حاج‌ شیخ‌ محمدعلی‌ نحوی‌، [2] شیخ‌ عبدالحسین‌ عجمین، سید علی­رضا مدرّسی‌، حاج‌ میرزا محمد انواری‌،حاج‌­آقا مرتضی‌ حائری‌،شیخ‌ عبدالجواد جبل‌عاملی‌،امام‌ خمینی‌،آیت‌­الله بروجردی‌،علامه‌ سیدمحمد حسین‌ طباطبایی، آیت­الله بهجت،‌آیت­الله خوئی و علامه سیدعلی فانی.   2.       تدریس:‌ از جمله فعالیت­های مهم آیت­الله مصباح یزدی، دایر بودن کرسی­ تدریس­شان بود. به­عنوان نمونه ایشان در مدرسه­ی حقانی و موسسه­ی در راه­حق، به­تدریس دروسی نظیر «فلسفتنا»­ و «اقتصادنا» نوشته­ی شهید صدر، و «نهایة‌­الحکمه‌»، نوشته­ی‌ علامه‌ طباطبایی‌ و «اسفار اربعه­ی‌» ملاهادی سبزواری و «شفا» بوعلی سینا مشغول بودند.   3.       شاگردان: از جمله آثار مهم و حیاتی آیت­الله مصباح یزدی در حوزه­ی علم، پروراندن شاگردان متعدد است. ایشان در طول دروان تدریس خود، شاگردان زیادی را به جامعه­ی علمی تحویل داده است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: غلامرضا فیاضی، ‌ محمود رجبی، ‌مرتضی‌ آقا تهرانی، ‌عباسعلی‌ شاملی‌، احمد رهنمایی‌، محسن‌ غرویان‌.   4.       تألیفات‌ و آثار: شاید بتوان از تالیفات و آثار آیت­الله مصباح یزدی به­عنوان مهمترین و یا حداقل یکی از مهمترین ثمرات فعالیت­های علمی ایشان یاد کرد. ایشان تاکنون‌ کتاب‌­های فراوان و متعددی‌ در زمینه‌های‌ گوناگون‌ اسلامی‌، نگاشته‌ است‌ که‌ بخشی‌ از آنها مربوط‌ به‌ دوران پیش‌ از انقلاب‌ و برخی‌ مربوط‌ به‌ بعد از انقلاب‌ می‌باشد. در اینجا نظر به‌ گستردگی‌ و فراوانی‌ این کتاب­ها، به برخی از مهمترین آنها اشاره می­شود که عبارتند از: خداشناسی‌، کیهان‌شناسی‌، انسان‌شناسی، راه‌ و راهنماشناسی‌، معارف قرآن , اخلاق‌ در قرآن، فلسفه­ی اخلاق، جامعه‌ و تاریخ‌ از دیدگاه‌ قرآن، حقوق‌ و سیاست‌ در قرآن، اسلام و اخلاق، آموزش‌ فلسفه، شرح‌ نهایةالحکمه، شرح‌ جلد اول‌ اسفار اربعه، شرح‌ جلد هشتم‌ اسفاراربعه، دروس‌ فلسفه­ی‌ اخلاق، خودشناسی‌ برای‌ خودسازی، بر درگاه‌ دوست، نقدی‌ فشرده‌ بر اصول‌ مارکسیسم، آموزش‌ عقاید، قرآن‌ در آیینه­ی‌ نهج‌­البلاغه، نگاهی‌ گذرا به‌ نظریه­ی‌ ولایت‌­فقیه، تهاجم­فرهنگی، نظریه­ی سیاسی در اسلام، آذرخشی بر آسمان کربلا و....   5.       دیگرخدمات‌ آموزشی و پرورشی: از آنجایی که آیت­الله مصباح از بدو ورود خود به حوزه­ی علمیه­ی قم، متوجه یک­سری کاستی­هایی در سه حیطه­ی آموزشی، اخلاقی و تبلیغی شده بودند، برآن شدند تا با تهیه و تدوین برنامه­ای به­حل این مشکلات اقدام کنند. بر این اساس طرحی را ضمن نامه­ای که به امضای‌ دویست‌­تن‌ از بزرگان‌ حوزه‌رسیده بود به‌­محضر حضرت‌ آیت‌­الله­العظمی‌ بروجردی‌ تقدیم‌ داشتند که آیت‌­الله بروجردی‌ نیز نامه‌ را مورد عنایت‌ قرار داده‌، محتوای‌ آن‌­را تأیید نمودند. بر این اساس ایشان به همراه شهید بهشتی و مرحوم‌ آیت­الله‌ ربانی‌ شیرازی‌ مدرسه‌ای‌ با نام‌ «حقانی‌» جهت پرواندن طلاب ممتاز تأسیس‌ کردند. مرحوم‌ آیت‌الله‌ قدوسی‌ نیز به‌­ریاست‌ این‌ مدرسه‌ منصوب‌ گردید. پس‌ از چهار سال‌، به‌ درخواست‌ شهید قدوسی‌ مبنی‌ بر شورایی‌ شدن‌ اداره­ی‌ مدرسه‌، استاد به‌ عضویت‌ هیأت‌ مدیره‌ آن‌ مدرسه‌ در آمدند. ثمره­ی‌ این‌ تلاش‌ جمعی‌، تربیت‌ طلابی‌ فرهیخته‌ بود که‌ هم‌ اکنون‌ در نهادهای‌ گوناگون‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ به‌ فعالیت‌ مشغولند از دیگر خدمات آموزشی و پرورشی آیت­الله مصباح یزدی، پذیرفتن‌ بخش‌ آموزش‌ مؤسسه­ی‌ در راه‌ حق‌ بود که آیت­الله خرازی موسس آن بودند. ایشان‌ به‌ سبب‌ نفوذ عقاید ماتریالیستی‌ و مارکسیستی‌ فرهنگ‌ غرب‌ در ذهن‌ جوانان‌ و با التفات‌ به‌ خلاء موجود در حوزه‌ در زمینه­ی‌ این‌ مباحث‌، تصمیم‌ به‌­ساماندهی‌ بخش‌ آموزش‌ مؤسسه­ی‌ در راه‌ حق‌ گرفتند. تاسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و همچنین بنیاد فرهنگی باقرالعلوم(ع) از دیگر خدمات آیت­الله مصباح بودند. ایشاندر ابتدای انقلاب با مشاهده­ی‌ توطئه‌های‌ اعتقادی‌ دشمنان‌ در آغاز انقلاب‌، بر آن‌ شدند تا برای‌ پاسداری‌ از دستاوردهای‌ انقلاب‌، در مراکز گوناگون‌ خصوصا محیط­های دانشگاهی به‌ سخنرانی‌ و پاسخ‌ به‌ شبهات‌ بپردازند. بدین منظور ایشان در طرحی‌، تأسیس‌ مرکزی‌ به‌ نام‌ «دفتر همکاری‌ حوزه‌ و دانشگاه‌» را پیش‌ نهادند که‌ به‌ تصویب‌ ستاد انقلاب‌ فرهنگی‌ رسید و ثمرات‌ آن‌ تا هم‌ اکنون‌، در میان‌ دانشگاه­ها آشکار است‌. در ادامه ایشان با تأسیس‌ «بنیاد فرهنگی‌ باقرالعلوم(ع)‌»، ‌ فارغ‌التحصیلان‌ مؤسسه­ی‌ در راه‌ حق‌ را برای‌ گذراندن‌ دوره‌های‌ تخصصی‌ در یازده رشته­یعلوم‌ قرآنی‌، اقتصاد، تاریخ‌، کلام‌ و دین‌شناسی‌، روان‌شناسی‌، علوم‌تربیتی‌، مدیریت‌، علوم‌سیاسی‌، فلسفه‌، حقوق‌ و جامعه‌شناسی‌ فرا خواندند. با توسعه­ی‌ این موسسه و همچنین گسترش‌ روز افزون‌ طلاب‌، نیاز به‌فضایی‌ گسترده‌تر با امکانات‌ بیشتر، محسوس‌ بود، تا این­که‌ با تدبیر آیت­الله مصباح‌ و عنایت‌ ویژه­ی‌ حضرت‌ امام‌خمینی‌(ره‌) و آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌، «مؤسسه‌­ی آموزشی‌ و پژوهشی‌ امام‌خمینی‌» بنا شد.   فعالیت­های سیاسی مصباح یزدی آیت­الله مصباح یزدی در طول حیات خود، همواره در کنار مسائل مذهبی و علمی، به مسائل سیاسی نیز اهتمام خاص می­داده و پیوسته در صحنه­ی سیاسی به­صورت یک عنصر فعال، ایفای نقش می­کردند.   1.       گروه یازده نفره: ایشان در دوران قبل از انقلاب و همزمان با نهضت امام­خمینی با همکاری برخی از روحانیون فعال در صحنه همچون آیت­الله خامنه­ای، حجه­الاسلام هاشمی­رفسنجانی، شهیدقدوسی و آیت­الله ربانی شیرازی، در راستای مبارزه با رژیم پهلوی گروهی را تشکیل دادند، که این گروه در متون تاریخی به «گروه یازده نفره »یا «هیات مدرسین» معروف است.   2.       بیانیه­ها و نامه­های سرگشاده: ایشان همواره در این بیانیه­ها و نامه­ها، از سیاست­های دولت در زمینه­های مختلف از جمله بدرفتاری با علما و فضلا، خفقان حاکم بر نظام سیاسی، محدودیت رفتاری و سانسور شدید، به­طور قاطع اعتراض کرده است. که نمونه­ای از این اقدامات، نامه­ی سرگشاده­ای است که ایشان به­همراه دیگر علماء به هویدا در اعتراض به وضعیت حاکم بر کشور نوشته بودند. در این نامه از حاکمیت فضای سانسور، نبود آزادی و تبعید امام­خمینی به ترکیه شدیدا اظهار تاسف کرده و خواستار بازگرداندن هر چه زودتر ایشان به ایران شدند.   3.       حمایت از نهضت امام­خمینی: آیت­الله مصباح یزدی در دوران خفقان پهلوی به­طور صریح حمایت خود را از رهبری امام­خمینی اعلام می­کرده که در این رابطه می­توان به­نامه سرگشاده­ی ایشان به­همراه دیگر علما، خطاب به امام­خمینی اشاره کرد که در این نامه،ضمن ابراز تالم ناشی از بدرفتاری با امام، از تبعید ایشان به­عتبات شدیدا ابراز تاسف کردند.   4.       انتشار نشریه­های مخالف رژیم پهلوی: از دیگر فعالیت­های سیاسی ایشان در دوران قبل از انقلاب، می­توان به راه­اندازی مطبوعات و نشریات مقابل رژیم یاد کرد که از جمله­ی آنان نشریه­ی «بعثت» و «انتقام» بودند.   5.       مبارزه­ی ایدولوژیک: حضور فعال نیروها و گروهای فکری و سیاسی متعددی که در دوران پهلوی در حاشیه بودند، در دوران بعد از انقلاب بسیار محسوس و مسئله­ساز بود. گروه­های مذکور که تقریبا می­توان آنها را در چهار گفتمان کلی تقسیم­بندی کرد در میان مردم به تبلیغ آراء و اندیشه­های خود می­پرداختند. در این میان مارکسیست­ها که بیش از دیگر گروه­ها کار سازمانی و تشکیلاتی کرده بودند با انتشار ده­ها روزنامه و مجله و در اختیارداشتن بسیاری از نویسندگان، شاعران و روشنفکران مشهور به­تبلیغ ایده­های مورد نظر خود می­پرداختند و در بسیاری از اماکن دانشگاهی و علمی رسوخ پیدا کرده بودند. براین اساس تهدیدی بسیار اساسی به­شمار می­رفتند. به­همین جهت آیت­الله مصباح یزدی به­همراه دکترسروش در مناظره­های تلویزیونی با این گروه­ها و افرادی نظیر احسان طبری و فرخ نگهدار حضوری فعال و مثبت داشتند. ایشان ماهیت تقابل با دیگران را این­گونه بیان می­کند که: «ما جنگی که با دیگران داریم جنگ ایدئولوژی است؛ جنگ مکتب­هاست... همه­ی جنگ­ها و خونریزی­ها... به خاطر روشن شدن حق است»   اندیشه­ی سیاسی 1.       حکومت اسلامی، مردم و ولایت فقیه: از مولفه­های اصلی اندیشه­ی سیاسی آیت­الله مصباح، تاکید بر ساخت حکومت اسلامی بر اساس تفسیری خاص از مفهوم ولایت­فقیه می­باشد. ایشان ولایت­فقیه را برای اجرای احکام اسلامی در حکومت اسلامی لازم و ضروری می­داند و به­همین جهت معتقد است نمی­توان در حکومت دموکراتیک احکام اسلام را اجرا کرد. (مصباح یزدی، محمدتقی؛ نظریه­ی سیاسی اسلام، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1378، ج 1، چ اول، ص 30 و 180) بنابراین ایشان تنها شکل حکومت اسلامی را همان شکلی می­داند که فقیهی جامع­الشرایط، با همان اختیارات معصوم(ع) در راس امور حکومتی قرار گیرد و به­ایفای نقش رهبری بپردازد. در این شکل از حکومت همه­ی مقررات، آئین­نامه­ها و دستورالعمل­ها تنها و تنها با اذن ولی­فقیه مشروعیت می­یابند. حکومت غیر از حکومت ولی­فقیه در حقیقت حکومت جور طاغوت می­باشد. ( مصباح یزدی , محمد تقی , نگاهی گذرا به نظریه­ی ولایت فقیه، به کوشش محمدمهدی نادری، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1378، چ اول، ص 107) ایشان معتقد است در نظام اسلامی هم قانون­گذاری و هم اجراء اولا مبتنی بر اصول و ارزش­های اسلامی و ثانیا نظارت این امر بر عهده­ی ولی فقیه است.( همو، حکومت اسلامی و ولایت فقیه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ج   1، 1369، چ اول، ص   12) در این شکل از حکومت، مردم و افراد جامعه نقشی در مشروعیت ولی­فقیه ندارند، چرا که وی منصوب از طرف خداوند است و نقش مردم صرفا تحقق بخشیدن به حکومت ولی­فقیه می­باشد.مردم در این نظم سیاسی موظف و مکلف شرعی به تبعیت از ولایت فقیه هستند. «اگر کسی بگوید من ولایت فقیه را قبول ندارم، مثل کسی است که بگوید من امام معصوم(ع) را قبول ندارم، و اگر کسی بگوید من امام معصوم(ع) را قبول ندارم، به نوعی به خدا شرک ورزیده است، چون منکر شانی از ربوبیت تشریعی خداوند شده است.»( همو، نظریه­ی سیاسی اسلام، پیشین، صص 319-318)   2.       انتخابات: طبق نظر آیت­الله مصباح انتخابات برخلاف سیستم­های دموکراسی مرسوم، هیچ­گونه مشروعیت­زایی ندارد و صرفا یک مکانیزم برای ابراز عقیده و خواست مردم به ولی­فقیه می­باشد. به این معنا مردم از طریق انتخابات شخص مورد نظر را به­رهبری پیشنهاد می­دهند و از ایشان می­خواهند که در صورت صلاحدید رای آنان را تنفیذ نماید. بنابراین ولی­فقیه در این موقع می­تواند پیشنهاد مردم را بپذیرد و فرد موردنظر را منصوب کند و یا این­که به­طور کلی انتخاب مردم را نفی نماید و درخواست پیشنهاد فرد دیگری را بدهد.( همو، به نقل از نشریه­ی پرتو، 10/10/1384)   3.       قانون اساسی: یکی از مهمترین و شاید بحث­برانگیزترین دیدگاه­های ایشان در عرصه­ی اندیشه­ی سیاسی، جایگاه قانون اساسی و نسبت آن با مقام ولایت فقیه می­باشد. طبق نظر ایشان قانون­اساسی کشوری مثل جمهوری­اسلامی ایران اعتبار خود را از این جهت که قانون اساسی یک کشور است و درصد زیادی از مردم به آن رای داده­اند به­دست نیاورده است بلکه اعتبار این قانون از آن­روست که به امضای ولی­فقیه رسیده است. حال که قانون اساسی اعتبار خود را از ولی­فقیه گرفته است پس صلاحیت آن­را ندارد که محدودکننده­ی اختیارات ولی فقیه باشد. طبق این براشت، ولی فقیه مقام و منصبی است فوق قانون اساسی. این فقیه است که حاکم بر قانون اساسی است نه آن­که قانون اساسی حاکم بر ولایت فقیه.( همو، نگاهی گذرا به نظریه­ی ولایت فقیه، پیشین، ص 117)   4.       دموکراسی: علی­رغم مشروعیت فراگیر سیستم حکومت دموکراسی و اهمیت داشتن رای و خواسته­ی مردم در چگونگی ساخت جامعه، آیت­الله مصباح نظریه­ی خاصی در این­باره دارد. ایشان هیچ­گونه سنخیتی میان حکومت ولی­فقیه و حکومت­اسلامی به­معنای صحیحش با سیستم حکومتی دموکراسی قائل نیست. در نظر ایشان تفاوت میان این دو سیستم حکومتی، تفاوتی فاحش و غیرقابل اغماض است.   در این راستا نظریه­ی خود را این­گونه بیان می­کند که: «ما هیچ­گاه نمی­توانیم نظریه­ی حکومت اسلامی و ولایت­فقیه را بر دموکراسی تطبیق کنیم و کسانی که خواسته­اند یا می­خواهند چنین کاری را انجام بدهند... یا شناخت صحیحی از اسلام نداشتند و ندارند و یا طبق اغراض خاص شخصی و سیاسی چنین کرده و می­کنند.»( همان، ص 21)   5.       گستره­ی دین: طبق نظر آیت­الله مصباح،دین مجموعه­ای فراگیر از دستورها و احکام است که دنیا و آخرت انسان را دربر می­گیرد و همه­ی ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان­ها را پوشش می­دهد. طبق تفسیر ایشان، دین برای تمامی مسائل سیاسی، فرهنگی و   اجتماعی، قانون­های مدنی، جزایی و بین­المللی، زندگی خانوادگی، ازدواج، تربیت فرزندان، معاملات و تجارت، خواب و بیداری و... دستورالعمل و باید و نبایدهای خاص خود را دارد. بر همین اساس چیزی نیست که خارج از گستره­ی دین وجود داشته باشد.( همو، نظریه­ی سیاسی در اسلام، پیشین، ص 39 و 164) به­همین جهت نمی­توان تقسیم­بندی مرسوم سکولاریسم را مبنی بر امور دنیوی و اخروی (جدایی دین از سیاست و عرفی بودن یک­سری امور ) را پذیرفت. بلکه این امر توطئه­ای است که از ناحیه جوامع غربی و فرهنگ غربی علیه جوامع اسلامی طراحی شده است.( همان، ص 30-31) حال که دین شامل تمامی امور دنیوی و اخروی می­شود، باید مشخص کرد که کدام دین با کدام تفسیر. آیا هر تفسیر و قرائتی از اسلام می­تواند معتبر باشد یا این­که تنها تفسیری خاص از اسلام معتبر است. ایشان با رد نظریه­ی قرائت­های مختلف از دین (همان، ج 1، صص 121-128 و ج 2 ص 260) و پلورالیسم دینی،تنها آن تفسیری از دین معتبر می­داند که طبق اصول و معیارهای پذیرفته شده در حوزه­های علمیه باشد. بر همین اساس با اسلامی که برآمده از متدغیر حوزوی باشد و روشنفکران مذهبی سردمداران آن باشند به­شدت مخالف است. ( (www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=39281 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image