ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

قوم یهود چگونه ولادت پیامبر (ص) را پیشگوئیهای میکردند ، در حالیکه صاحب علم غیب فقط خدا است؟


پیشگوئیها و بشارتهايی كه در گذشته، نسبت به حوادث و اتفاقات ( مانند ولادت یا بعثت پیامبر خاتم ص) صورت مي گرفته، از سوي دو دسته اشخاص انجام ميگرفتند. يك گروه انبيا و پيامبران الهي بودهاند؛ اعم از پيامبران بني اسرائيل و غير آنان. كه اينها عمدتا از راه الهامات و دريافتهاي غيبي، يك سري حوادث و اتفاقات را (مانند آنچه در مورد ولادت و بعثت رسول اكرم (ص) نقل شده است) پيش بيني ميكردند و به نزديكان، پيروان و امتهاي خويش خبر ميدادند. چنانكه در روايتي از امام امير المومنين در ذيل آيه وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ چنين نقل شده است كه فرمود: أن الله تعالى أخذ الميثاق على الأنبياء قبل نبينا أن يخبروا أممهم بمبعثه و نعته و يبشّروهم به و يأمروهم بتصديقه خدا از همه انبياي قبل از پيامبر خاتم، اخذ ميثاق فرمود بر اينكه بعثت و فضيلت پيامبر خاتم را به امتهايشان خبر دهند و آمدن آن حضرت را به آنان بشارت دهند و انها را دستور به تصديق و تاييد آن حضرت دهند. كه طبق اين روايت خداوند از همه انبياي قبل از پيابر اسلام ميثاق گرفت كه نبوت آن حضرت را به پيروانش خبر دهند. امام صادق (ع) در خطبه‏اى كه در باره احوال و صفات رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السّلام بيان كرده، فرمود: بزرگى گناه و اعمال زشت مردم مانع پروردگار ما (به خاطر بردبارى و آرامش و مهربانى وى) نشد از اينكه محبوب‏ترين و گرامى‏ترين پيامبرانش «محمّد بن عبد اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله» را براى آنان انتخاب كند، پيامبرى كه ... نسبش آلوده نبود و وصف و صفاتش نزد دانشمندان مجهول نبود. پيامبران گذشته در كتابهاى آسمانى خود آمدن او را بشارت داده اند ... بنابر اين بشارتهايی كه از ناحيه پامبران گذشته نسبت به آمدن و بعثت رسول اكرم مي شده اند، مبتني بر الهامها و اخبار غيبي بوده اند كه خداوند متعال از راه وحي و مانند آن، به آنان القا ميكرده اند. وآنان نيز با اصحاب و ياران و پيروان خود باز گو ميكرده اند. گروه دوم افرادي بودهاند غير از انبيا، مانند علما و دانشمندان يهود و نصاري. پيشگوئيها و بشارتهاي كه از سوي اين عده نسبت به پيشامدهاي آينده و از جمله ولادت و بعثت رسول اكرم ميشدهاند، هرگز مستند به علم غيب و الهامات غيبيه نبودهاند؛ زيرا علم غيب اولا و بالذات مختص ذات خدواند است و ثانيا و بالعرض بر اساس دلائل موجود، بطور محدود در اختيار افراد خاصي چون انبيا وائمه (ع) گذاشته شده است. اما ديگران مانند علماي يهود و نصارا، كهنه و راهبان اينها هيچ كدام داراي علم غيب نيستند. بلكه تمام چيزهاي كه ميگويند مانند خبر دادن از حوادث و پيشامدهاي آينده همه، از روي اخبار و روایاتی بوده اند که يا مستقيما از انبياي گذشته شنيده بوده اند؛ يا در کتب و متون مقدس آنان مانند تورات، زبور، انجیل و... آمده بوده است. هرچند امروزه در اثر تحریفات و تغییرات ايجاد شده در این متون، نتوان در آنها همه اين اخبار و بشارتها را یافت. زیرا طبق فرموده قرآن كريم و روايات ديني ما، در کتب و متون كهن و مقدس آنان، از آمدن پیامبر جدید، و بشارتها بر بعثت آن حضرت و آگاهی اهل کتاب، خصوصا قوم یهود نسبت به این بشارتها، بسیار سخن رفته است. ما در اينجا به عنوان نمونه به چند آيه و روایت بطور گذرا اشاره میکنیم. در قرآن در قرآن کریم آیات متعدد و فروان داریم که مضمون همه آنها یک چیز است و آن آگاهی و شناخت اهل کتاب نسبت به پیامبر خاتم و حتی آگاهی آنان نسبت به زمان و مکان ولادت و بعثت آن حضرت است. قرآن کریم در یک جا میفرماید: كسانى كه بر آنان كتاب آسمانى داده‏ايم او را (پيامبر اسلام را) همچون فرزندانشان بخوبى مى‏شناسند ولى گروهى از آنان با اينكه مى‏دانند، حقايق را مكتوم مى‏دارند. در جای دیگر میفرماید: كسانى كه به آنها كتاب آسمانى داده‏ايم، پيامبر اسلام را بخوبى مى‏شناسند، بدانسان كه فرزندان خود را ميشناسند. تنها كسانى كه بخود ضرر زدند، ايمان نميآورند. و باز در آیه دیگر میفرماید: همانها كه از فرستاده (خدا) پيامبر «امّى» پيروى مى‏كنند پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است مييابند ... رستگارانند. از مجموع اين آيات و آيات ديگر قرآن كريم، به خوبي ميفهميم كه علما و دانشمندان اهل كتاب از طريق كتابها و متون كهن خود به خوبي از اوصاف و وي‍ژگيهاي پيامبر خاتم مطلع بودند و به تعبير قرآن كريم آن حضرت را همانند فرزندان خود مي شناختند. لذا اگر گاهي در باره آمدن و بعثت آن حضرت سخني گفته و پيشگوئيهاي مي كردند همه مستند به همان اخبار و روايات موجود در كتب خودشان بوده اند. نه به علم غيب. اين نكته از بررسي روايات بيشتر روشن مي شود. روايات در روایات ديني ما احاديث بسياري وجود دارد كه از بشارتها و پيشگوئيهاي اهل كتاب و خصوصا يهود، نسبت به آمدن و بعثت پيامبر خاتم(ص) سخن رفته است، و در عين حال تاكيد ميكنند بر اين كه آگاهي اهل كتاب نسبت به اين موضع از طرق عادي و اكتسابي بودهاند؛ يعني آنان از روي تعليمات و آموختههاي خود از كتب و متون ديني شان به اين موضوع آگاهي داشته اند نه بر اساس علم غيب. علامه مجلسی (در کتاب بحار الانوار جلد15) یک باب روایت تحت عنوان ( باب البشائر بمولده و نبوته من الانبیا و الاوصیاء و غیرهم...) گرد آورده است؛ که عموما به نحوی بر تولد و بعثت آن حضرت دلالت دارد. ما از باب نمونه به چند روایت آن اشاره میکنیم. علامه مجلسي در ذيل اين آيه شريفه وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِين‏. از ابن عباس اين روايت را نقل ميكند: يهود پيش از طلوع نور اسلام و برانگيخته شدن پيامبر در برابر اوس و خزرج انتظار آمدن رسول خدا را داشتند و او را مايه فتح و پيروزى خود ميدانستند پس آن هنگام كه خداوند پيامبر خود را از عرب برگزيد و بنى اسرائيل ديدند كه پيامبر از آنان نيست در صدد كفر و انكار بر آمده و آنچه را كه در پيش ميگفتند منكر شدند، معاذ بن جبل و بشر بن براء بن معرور بآنان گفتند: اى گروه يهود از خدا بپرهيزيد و اسلام اختيار كنيد شما در گذشته محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم را مايه فتح و پيروزى در برابر ما ميدانستيد در حالى كه ما مشرك بوديم و اوصاف او را بيان ميكرديد و بعثت او را يادآور ميشديد. سلام بن مسلم- برادر بنى النضير- گفت: چيزى را كه ما بشناسيم او نياورده است و او داراى اوصافى كه ما براى شما ذكر ميكرديم نيست در اين هنگام خداوند اين آيه شريفه را نازل فرمود. . امام رضا(ع) در يكي از گفتگوهاي خود با دانشمندان اهل كتاب در پاسخ به پرسشي رأس الجالوت (يكي از دانشمندان اهل كتاب) كه گفت: از كجا نبوّت محمّد را اثبات مى‏كنى؟ فرمود: اي يهودى موسى بن عمران، عيسى بن مريم، داود خليفه خدا در زمين، به نبوّت او گواهى داده‏اند. رأس الجالوت گفت: گفته موسى بن عمران را ثابت كن، امام فرمود: مگر قبول ندارى كه موسى به بنى اسرائيل سفارش نموده و گفت: پيامبرى از برادران شما خواهد آمد، او را تصديق كرده و از وى اطاعت نمائيد، سپس امام (ع) خويشاوندي بين اسرائيل(يعقوب) و اسماعيل را اثبات نموده و مي فرمايد: آيا از برادران بنى اسرائيل پيامبرى غير از محمّد صلّى اللَّه عليه و آله آمده؟ گفت: نه. فرمود: آيا از نظر شما اين مطلب صحيح نيست؟ گفت: آرى صحيح است، ولى دوست دارم صحّت آن را از تورات برايم ثابت كنى، امام فرمود: آيا منكر اين مطلب هستى كه تورات به شما مى‏گويد: نور ... از كوه فاران بر ما آشكار گرديد؟ رأس الجالوت گفت: با اين كلمات آشنا هستم ولى تفسير آن را نمى‏دانم. امام فرمود: من برايت خواهم گفت، ... منظور جمله (از كوه فاران بر ما آشكار گرديد) اشاره به كوهى از كوههاى مكّه است كه فاصله‏اش تا مكّه يك يا دو روز مى‏باشد، و اشعياى پيامبر طبق گفته تو و دوستانت در تورات گفته است: دو سوار را مى‏بينم كه زمين برايشان مى‏درخشد، يكى از آنان سوار بر درازگوشى است و آن ديگرى سوار بر شتر، سوار بر درازگوش و سوار بر شتر كيستند؟ رأس الجالوت گفت: آنان را نمى‏شناسم، ايشان را معرّفى كن! امام فرمود: آنكه بر درازگوش سوار است؛ عيسى است و آن شتر سوار محمّد صلّى اللَّه عليه و آله، آيا اين مطلب تورات را منكر هستى؟ گفت: نه، انكار نمى‏كنم. امام عليه السّلام پرسيد: آيا حيقوق پيامبر را مى‏شناسى؟ گفت: بله، مى‏شناسم. امام فرمود: حيقوق چنين گفته است، و كتاب شما نيز همين مطلب را مى‏گويد: خداوند از كوه فاران «بيان» آورد و آسمانها از تسبيح گفتن محمّد و امّتش پر شده است، سوارانش را بر دريا و خشكى سوار مى‏كند (كنايه از تسلّط امّت اوست بر دريا و خشكى) بعد از خرابى بيت المقدّس كتابى جديد براى ما مى‏آورد. و منظور از كتاب فرقان است. آيا به اين مطالب ايمان دارى؟ رأس الجالوت گفت: اين مطالب را حيقوق گفته است و ما منكر آن نيستيم. ابراهيم بن هاشم از مشايخ خود روايت كرده كه گفتند: در مكه مردى از يهود كه يوسف نام داشت زندگى ميكرد، او در شبى كه حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله متولد ميشد، مشاهده كرد ستارگان وضع طبيعى خود را از دست داده، و به يك ديگر فرو ريخته‏اند، اين مرد گفت: بايد در اين شب پيغمبرى متولد شده باشد، زيرا ما در كتب خود خوانده‏ايم، هر گاه پيغمبر آخر الزمان متولد شود، شياطين از صعود به‏آسمانها ممنوع ميشوند. اين مرد يهودى هنگام صبح در اجتماع قريش حاضر شده و گفت: آيا در خانواده‏هاى شما فرزندى متولد گرديده؟ گفتند: آرى ديشب براى عبد اللَّه بن عبد المطلب پسرى متولد شده، گفت: او را بمن نشان دهيد، وى را به در منزل آمنه بردند، و به او گفتند: فرزندت را بيرون كن، او نيز كودك خود را در حالى كه در قماط پيچيده بود بيرون آورد. اين مرد همواره به چشم‏هاى اين مولود نگاه ميكرد، پس از اين كتف آن جناب را باز كرد، و خال سياهى كه چند دانه موى ريز در آن ديده ميشد بين دو كتف آن حضرت ديد، هنگامى كه چشمش به اين خال افتاد روى زمين افتاده و بيهوش گرديد. قريش از اين جريان تعجب كردند، و بر اين مرد يهودى خنديدند، وى پس از اين كه بهوش آمد گفت: اى جماعت قريش اين مولود در آينده نزديكى شما را به هلاكت خواهد رسانيد، و نبوت بنى اسرائيل نيز براى هميشه از بين خواهد رفت، مردم از أطراف او پراكنده شدند و گفته‏هاى او را در محافل و مجالس نقل ميكردند. همه اين روايتها به روشني دلالت دارند كه اگر برخي يهوديان پيشگوئيهاي ميكرده اند و نسبت به تولد و بعثت پيامبر اسلام بشارتها و پيش بينيهاي داشتهاند؛ همه اينها مستند به اطلاعات و آموختههاي بوده اند كه آنها از انبياي پيشين و كتابهاي خود داشته اند؛ نه مبتني بر علم غيب و اسرار غيبيه الهي. كه جز پيامبران و امامان معصوم هيچ كسي را نسبت به آن اشرافي نيست. چنانكه همين روايت اخير تصريح دارد كه يوسف يهودي هرچند مستقيما از روي وضعيت ستارگان و افلاك به ولادت پيامبر وقوف يافته بوده، اما اين آگاهي او مستند به آن چيزي است كه او خود مي گويد: «زيرا ما در كتب خود خوانده‏ايم، هر گاه پيغمبر آخر الزمان متولد شود، شياطين از صعود به‏آسمانها ممنوع ميشوند» پس پيشگوئي او هر چند درست و صحيح است اما چيزي است كه او از كتابهاي خود آموخته و كسب كرده نه مستند به علوم و آگاهيهاي غيبي. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image