پاسخ به شبهات کتاب سرخاب و سفیداب ج ۲- شماره بیست و دو /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

مراجع تقلید برای توجیه تقلید می‌گویند: تقلید در امور دینی مانند رجوع یک نفر غیر متخصص به متخصص در امری است، مثل بیماری که چشم او درد می کند و برای معالجه به نزد چشم پزشک می رود، ما می‌گوئیم: اولا: علوم کفائی را به متخصص رجوع می‌دهند ولی علم دین واجب عینی است و بنابراین هر مسلمان خودش می‌بایست عالم به اصول و فروع دینش باشد نه اینکه از دیگران تقلید کند. ثانیا: مردم عادی و غیر متخصص چطور بفهمند شما متخصص هستید؟ درجه اجتهاد نیز توسط مجتهدی دیگر صادر می شود، چون تشخیص داده آن شخص نیز مثل خودش مجتهد و متخصص شده است، پس مردم برای تشخیص می‌بایست بروند و در امورد دینی تحقیق کنند، وقتی هم که در اثر تحقیق آگاه شوند که دیگر نیازی به تقلید از شما ندارند و خودشان می‌توانند بفهمند. ثالثا: عاقبت کار چشم پزشکان و متخصصین دیگر در همین دنیا مشخص می‌شود و حتی چنانچه مشهور شد که پزشکی در کار خود ناشی است بطور حتم کسی نزد او نخواهد رفت ولی در مورد تقلید کسی نتیجه آن را نمی‌فهمد و از آن جهان کسی بر نمی‌گردد تا نتیجه را به مردم اطلاع دهد (گرچه اگر ذره ای عقل خود را بکار بیندازید نتایج شوم آنرا در همین جا می‌بینید) رابعا: شما قیاس را قبول ندارید، پس چرا امور دینی انسانها را با مسائلی چون پزشک و بیمار و غیره... قیاس می کنید؟ خامسا: در سوره نجم آیه۲۸ و سوره اسراء آیه۳۶ و سوره یونس آیه۳۶ پیروی از ظن و گمان نهی شده است و به اجماع علما رساله های تقلیدی ظنی الصدورند و البته واضح است، چون رساله ها گوناگون هستند و ممکن است مرجعی دیگر نظری دیگر داشته باشد، پس طبق قرآن نمی‌توان از ظن پیروی کرد.


بحث تقلید یکی از موضوعات مهم فقهی است که در این پاسخ به بررسی این موضوع پرداخته و در ضمن آن به شبهات این سوال نیز پاسخ خواهیم داد:تقلید در لغت و اصطلاح تقلید در لغت به معنای قلاده بر گردن نهادن و دنباله‌روی است و در اصطلاح به معنای پیروی جاهل از عالم و غیرمتخصص از متخصص است. علت و فلسفه تقلید تقلید یا پیروی جاهل از عالم و اطاعت غیرمتخصص از متخصص، یک امر فطری، عقلی و عقلائی است که مورد تأیید قرآن و سنت نیز قرار گرفته است. و چون که هر انسانی در حرکت و تکاپو است، و برای این حرکت نیاز به شناخت دارد. لذا برای کسب این شناخت یا باید خود، عالم و متخصص بوده باشد و یا به عالم و متخصص مراجع و از نظرات او پیروی کند تا حرکت او از سوی بصیرت و شناخت صورت گیرد. امام صادق ـ علیه السّلام ـ در این‌باره می‌فرمایند: کسی که بدون بصیرت حرکت کند، مثل کسی است که در بیراهه قدم گذارد و سرعت حرکت او جز دوری از هدف نتیجه‌ای در برنخواهد داشت.( وسائل الشیعه، ج 27، ص 24، کتاب القضاء، باب 4، حدیث 11)نکته قابل توجه اینست که؛ مراجعه شخص غیرمتخصص به عالم و متخصص در رشته مورد نیاز، سلب آزادی از او نیست بلکه عین آزادی است، چرا که تقلید را بر اساس بینش و آگاهی خود انتخاب نموده و از مسیر تقلید به دنبال حقیقت‌جویی و رفع ظلمت و رسیدن به نور حق و سعادت است. لذا اگر خود انسان متخصص و دانشمند، در رشته‌ای که تخصص ندارد به صاحب‌نظران آن رشته مراجعه کند، نوعی خفقان و سلب آزادی او محسوب نمی‌شود چرا که اساس و بنیان زندگی اجتماعی، بر اساس تحقیق و تقلید از متخصص و عالم پی‌ریزی رشده است و الّا سیر رشد و تعالی جامعه مختل می‌گردد. البته روشن است که اصل بر این است که انسان خود بفهمد و متخصص باشد ولی چون امکان ندارد که همگان به خاطر علل و موانعی، متخصص تمام علوم و رشته‌ها در تمام امور زندگی باشند، لذا در کنار این اصل، اصل دیگری وجود دارد که انسان باید در هر موردی که متخصص نیست، از متخصص پیروی کند که این امری متداول و مورد قبول و متعارف در بین تمام جوامع است. فقها هم بدون استثنا تقلید را جایز می‌دانند و ادله‌ای برای آن اقامه کرده‌اند، که به آنها اشاره می‌شود: دلیل اول: فطرت مرحوم آخوند خراسانی می‌فرماید: «تقلید و رجوع جاهل به عالم یک امر بدیهی و فطری است که احتیاج به دلیل ندارد.»( کفایه الاصول، ص 539)دلیل دوم: قرآن در قرآن هم آیاتی است که مسأله تقلید و جواز آن را می‌رساند، آیاتی مثل آیه «نفر» که می‌فرماید: «سزاوار نیست که تمامی مؤمنین کوچ کنند و باید از هر فرقه‌ای چند نفر برای تفقه در دین بروند و پس از کسب معارف، مردم را انذار کنند. باشد که از لغزش و انحراف دوری نمایند»( توبه، 122) این آیه دلالت می‌کند که وقتی فقیه انذار می‌نموده و حکم شرعی را بیان می‌نماید، بر مردم لازم است که از او پیروی کرده و به دستورات دین که از طریق عالم دینی به آنها منتقل می‌شود، عمل نمایند. نیز خداوند در قرآن می فرماید فاسئلوا اهل الذکر إن کنتم لا تعلمون(سوره انبیاء آیه 4 و سوره نحل آیه 43 )یعنی چیزی را که نمی دانید از آگاهان بر آن مساله سوال کنید.دلیل سوم: روایات یکی دیگر از ادله تقلید، روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ می‌باشد که اظهر روایات در این زمینه، روایت اسحاق بن یعقوب می‌باشد: «... و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا...»( وسائل الشیعه، ج 27، ص 14، حدیث 9) یعنی نسبت به حوادثی که رخ خواهد داد، به فقهاء و راویان احادیث ما مراجعه نمایید. این حدیث و احادیث فراوان دیگری که امر به مراجعه به فقهاء و عالمان شیعه می‌نماید بیانگر لزوم تقلید و سؤال از مسایل شرعی و انجام واجبات و تکالیف دینی با پیروی از عالمان دینی است. دلیل چهارم: عقل یکی دیگر از دلایل تقلید، عقل می‌باشد که مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی، دلیل عقلی را چنین بیان نموده است: بعد از پذیرفتن مبدأ هستی و ارسال انبیاء و این که بندگان خدا بی‌هدف آفریده نشده‌اند، عقل اقرار می‌کند که اطاعت از خدا ضروری و نافرمانی او موجب خروج از بندگی است و کیفیت اطاعت احکام الهی مبتنی بر علم به احکام است و این علم یا از طریق شنیدن سخن معصوم ـ علیه السّلام ـ و یا به اجتهاد و یا با تقلید حاصل می‌شود، راه اول برای مردم زمان غیبت ممکن نیست و راه دوم برای عموم مردم میسر نیست، پس عقل حکم می‌کند که باید تقلید کرد(بحوث فی الاصول، بحث اجتهاد و تقلید.) راه شناخت مرجع تقلید و شرایط آن حال که ثابت شد تقلید یکی از ضروریات دین می‌باشد باید بدانیم که از چه کسی و با چه شرایطی می‌توان تقلید کرد. مرجع تقلید در فرهنگ شیعه دارای ویژگی‌های مهمی است که کمتر در رشته‌های علمی دنیا یافت می‌شود. لذا مرجع تقلید باید دارای شرایط و ویژگی‌های خاصی مانند اعلمیت، عدالت، حیات، تقوی و دوری از گناه و... باشد و با فقدان هر یک از این شرایط نمی‌توان از آن شخص تقلید نمود. موارد تقلید حال باید به این نکته توجه داشت که تقلید هم مواردی دارد و در همه جا نمی‌شود تقلید نمود. موارد وجوب افتاء و تقلید عبارت است از امور شرعی که فقیه از قول شارع نقل می‌کند. امّا تقلید در اصول دین؛ به لحاظ اینکه در اصول دین، یقین و اعتقاد و باور، معتبر است و عمل در این امور دخلیتی ندارد لذا جواز تقلید، در مسائل عملیه است نه اعتقادات. لذا تقلید در اصول دین جایز نیست و قرآن کریم نیز در سوره زخرف آیه 23 مقلدین در اصول دین را مذمت نموده است. تقلید در موضوعات خارجیه هم جایز نیست و صحیح نمی‌باشد، زیرا تشخیص موضوعات و مصادیق خارجیه از وظائف مجتهد نیست تا تقلید از او جایز باشد و چه بسا افراد عادی، چون با مسایل خارج و روزمره زندگی در ارتباط نزدیک هستند، تشخیص موضوعات را بهتر انجام دهند. امّا در موضوعات مستنبطه، از آن جهت که احکام فرعیه بر آنها مترتّب می‌گردد از موارد تقلید به شمار می‌آید، مانند موضوع غناء و فسق از آن جهت که حکم خبر فاسق و عادل، در تشخیص وقت و قبله بر آن مترتب می‌باشد. اما مساله ظن:در رابطه با معنای ظن ابتدا میرویم سراغ کتب لغت چون با در نظر گرفتن معنای لغوی ظن جواب سوال مورد نظر روشن خواهد شد. اینکه علما در بدست آوردن احکام ظن را حجت میدانند منظور چه ظنی است:در کتاب المقایس اللغه آمده است: أظن یدلّ علی المعنیین المختلفین:1- الیقین 2- اشّک: ظن و گمان بر دو معنای مختلف دلالت دارد 1- یقین 2- شک استشهاد کرده برای معنای، الذین یظنّون أنّهم ملاقوا....که معنای یظنّون یوقنون است.در کتاب مفردات اللغه آمده: الظّن اسمٌ لما یحسب عن الأماره و...یعنی اینکه ظن اسم است برای آنچه که از اماره و دلیل برای شخص حاصل می شود که وقتی قوی باشد منجر به علم می شود و وقتی ضعیف باشد از حد و مرز وهم و خیال تجاوز نمی کند. پس می بینید که ظن به دو معنای متفاوت دلالت دارد.ظنی که از عمل به آن در آیات قرآن نهی شده ظن به معنای وهم و خیال و شک است اما ظنی که علما و مجتهدین شیعه آن را بعنوان یکی از امارات و دلیل برای اثبات احکام شرع به کار می برند غیر از ظن به معنای وهم و شک است بلکه ظنی است نز دیک به علم که از آن در علم اصول به دلیل علمی تعبیر می شود.علاوه بر این، آیاتی که دلالت بر نهی از عمل به ظن می کند عام هستند و به وسیله آیاتی دیگر تخصیص خورده اند و این مساله حجیت ظن در علم اصول بحث مفصلی دارد(انوار الاصول ایة الله مکارم ج2 مباحث حجیت ظن صفحه 396 ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image