تاریخ /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

نام حضرت اسماعيل صادق الوعد در کدام سوره از قرآن آمده؟ زندگي و شهادت اسماعيل صادق الوعد چگونه بوده است؟


اسماعيل وصف شده به صادق الوعد در آيه 54 سوره مريم، طبق پاره اي از روايات، اسماعيل بن حزقيل و به گفته برخي از مفسّران اسماعيل بن ابراهيم ـ عليه السلام ـ است. بنابراين اگر اسماعيل صادق الوعد را اسماعيل بن حزقيل بدانيم، سرگذشت وي چنين بوده است. وي از جمله پيامبران بني اسرائيل و فرزند حزقيل نبي است. طبق برخي از روايات، خداوند او را بر قومش مبعوث گردانيد، آنان وي را تکذيب کردند و او را گرفته و پوست سرو صورتش را کندند. در آن حال، ملکي به نزد او آمد و گفت: خداوند مرا به سوي تو فرستاده است، که قوم تو را به انواع عذاب ها معذّب گردانم، اگر تو بخواهي. اسماعيل بن حزقيل فرمود: مرا به عذاب ايشان حاجتي نيست. حق تعالي به او وحي فرمود که چه حاجت داري؟ عرض کرد: خداوندا تو از ما پيمان گرفتي براي خود به پروردگاري و براي محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به پيغمبري و براي اوصياي او به ولايت و خبر دادي خلق خود را به آنچه امّت او با حسين بن علي ـ عليه السلام ـ بعد از پيغمبر خواهند کرد. و به آنکه وعده داده اي که امام حسين ـ عليه السلام ـ را به دنيا برگرداني که خود از کشندگان خود انتقام بکشد. پروردگارا حاجت من در درگاه تو آن است که مرا به دنيا برگرداني که خود انتقام بکشم از اينها (قوم من) که نسبت به من چنين کردند، چنان چه امام حسين ـ عليه السلام ـ را بر خواهي گردانيد. پس خداوند متعال وعده فرمود: اسماعيل بن حزقيل را که وي با حضرت امام حسين ـ عليه السلام ـ به دنيا برگرداند در زمان رجعت. بعد از اين جريان، قوم اسماعيل بن حزقيل، وي را شهيد کردند. طبق برخي نقل ها مدفن وي در شهر مکّه قرار دارد. اسماعيل بن حزقيل را از اين جهت صادق الوعد مي خوانند که هميشه به وعده خود عمل مي کرد. امّا اگر اسماعيل صادق الوعد را اسماعيل بن ابراهيم ـ عليه السلام ـ بدانيم، خلاصه اي از سرگذشت وي چنين است: نام: اسماعيل. نام پدر: ابراهيم ـ عليه السلام ـ . نام مادر: هاجر. محل تولد: فلسطين. ساره زن ابراهيم ـ عليه السلام ـ عقيم بود، لذا کنيز خود هاجر را به ابراهيم ـ عليه السلام ـ بخشيد و اسماعيل ـ عليه السلام ـ از وي متولد شد. حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ بسيار خوشحال شد، امّا چيزي نگذشته بود که حسادت زنانه به قلب ساره راه يافت و نتوانست وجود هاجر و اسماعيل را تحمل کند. لذا از ابراهيم ـ عليه السلام ـ درخواست کرد تا هاجر و طفل او را به دور ترين مکان ها منتقل سازد. مادر و فرزند تبعيدي ابراهيم ـ عليه السلام ـ تسليم ساره شد و هاجر و اسماعيل ـ عليه السلام ـ را به سرزمين مکه منتقل کرد و آنان را در آن وادي خشک و بي آب و علف به خدا سپرد و به وطن خود فلسطين بازگشت. مادر حيران هاجر تسليم مقدرات پروردگار خويش شد. او خود را با صبر جميل زينت مي داد و از آب و خوراکي که به همراه آورده بود، بهره برداري مي کرد تا اينکه آب و خوراک وي تمام شد. در نتيجه هاجر شيري نداشت تا طفل خود را سير کند و آبي نداشت تا گلوي خشک او را تر نمايد. او کودک خود را در جاي خود رها کرد و بدون اينکه مقصدي در نظر بگيرد، مشغول حرکت شد، گاهي مي دود و گاهي از دويدن مي کاهد و به صورت هروله در حال راه رفتن است. خداي مهربان در همين موقع سخت است که اسماعيل، پاهاي خود را به زمين مي کشد و با قدم هاي خود سنگ سخت را مي کوبد. به لطف خدا آب از زیر سنگ جستن کرد و از جاي کوبيدن پا، آب بيرون آمد. در نتيجه هاجر و اسماعيل از تشنگي نجات يافتند. موقعي که خبر پيدايش آب زمزم به طائفه جرهم رسيد، به تدريج به آن سرزمين آمدند و آن مکان را محلّ اقامت خود قرار دادند. در نتيجه با آمدن اين جمعيت، ترس هاجر برطرف شد. ذبح اسماعيل چون اسماعيل به سن چهار سالگي رسيد، خداوند متعال به ابراهيم ـ عليه السلام ـ امر کرد که بايد فرزند دلبندش را قرباني کند. اين پدر و پسر به اذن خدا راهي قربان گاه شدند تا فرمان خدا را به عمل آورند، امّا خداي مهربان از بهشت گوسفندي فرستاد تا به عوض اسماعيل، قرباني شود. ازدواج اسماعيل اسماعيل به مرور زمان، جواني آراسته شد و به حدّ کمال رسيد، نام او مشهور و آوازه او بلند گرديد. اسماعيل با طايفه جرهم رفت و آمد مي کرد و با آنان سخن مي گفت و زبان عربي را از ايشان آموخت. سپس با يکي از دخترانشان ازدواج کرد. مدتي بعد از اين جريان، هاجر مادر اسماعيل از دنيا رفت. بنای کعبه ابراهيم ـ عليه السلام ـ هم چنان دور از فرزند خود به سر مي برد و گاهگاه به سراغ او مي آمد تا اينکه در يکي از سفرها، نه تنها به قصد ديدار فرزند بلکه براي انجام کاري خطير به آن سرزمين وارد شد. زيرا او در اين نوبت از طرف خدا مأمور شده بود که خانه کعبه را بنا کند و اساس خدا پرستي را بنياد نهد. از اين رو راهي حجاز شد و داستان مأموريت خود را با اسماعيل در ميان گذاشت و اسماعيل نيز پدر را در اين کار ياري داد. خبر يافتن اسماعيل از فوت پدر حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ در شام بود که به رحمت ايزدي پيوست و جبرئيل بر اسماعيل فرود آمد و گفت: اي اسماعيل تو را تعزيت مي گويم به رحلت پدرت ابراهيم، بايد صبر کني و شکيبايي نمايي و... ضمنا جبرئيل به اسماعيل ـ عليه السلام ـ اطلاع داد که تو نيز به پدرت ملحق خواهي شد. حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ که يکي از پيامبران الهي بود، 137 سال و طبق برخي نقل ها 180 سال عمر کرد و در حجر اسماعيل، کنار کعبه مدفون شد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image