حضانت فرزند-سرپرستی فرزند-سرپرستی کودکان  /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

چرا حضانت و سرپرستی اطفال به پدر واگذار می شود؟ مگر مادر عاطفه ندارد؟


اولا توجه داشته با شیم که احکام اسلام در مورد خانواده و روابط درونى آن را باید در مجموعه احکام ملاحظه نمود نه در یک زاویه و یک بعد آن. مثلا در اسلام حق ولایت و سرپرستى بر دوش مرد گذاشته شده؛ چون حق نفقه و تا مین هزینه نیز بر دوش او نهاده شده است. ثانیاً گرچه از جنبه برخى حقوق مرد داراى امتیازاتى است ولى از نظر روحى و روانى فرزند وابستگى شدیدى به مادر دارد به گونه اى که نوعا فرزندان در کنار مادر مى مانند و روابط خود را با او حفظ مى کنند. ثالثا سفارش هایى که در مورد مادر و حفظ حرمت و رعایت او شده است قابل مقایسه با آنچه در مورد پدر آمده است نیست. رابعاً مساله نزاع بر سر سرپرستى فرزند بالاخره باید به نوعى حل شود یا باید فرزند را در اختیار مادر گذاشت و یا در اختیار پدر یاجد پدری او؛ چون بر فرض جدایى یا فوت یکی ، راهى جز این نیست که در اختیار یک نفر باشد. در این بین اسلام در مقاطع خاصى فرزند را تحت حضانت مادر و در دیگر موارد او را تحت سرپرستى پدر دانسته است. گرچه در مواردى این موضوع ممکن است موجب رنجش مادر گردد ولى از سوى دیگر او را آزاد نموده تا بتواند راه زندگى خود را انتخاب کند و مرد نیز نتواند از مسوولیت خود شانه خالى نماید. در حکم «نگه دارى بچه توسط پدر»، هیچ مشکل عقلى وجود ندارد؛ بلکه مصلحت هاى مهمى نیز در نظر گرفته شده است. اسلام حق نگه دارى دختر را تا هفت سالگى و پسر را تا دو سالگى به مادر داده است؛ یعنى، اگر مادر مایل باشد مى تواند پسر یا دختر خود را تا این سن ها (با پرداخت هزینه آن توسط مرد) نگه دارى کند و بعد از آن متوقف بر توافق طرفین است. در این حکم هم مراعات مسائل تربیتى و عاطفى شده است؛ چرا که اوج نیاز عاطفى به محبت مادر در این سن ها است و هم مراعات مصحلت زن؛ چرا که اگر نگه دارى بچه ها همیشه بر عهده زن مى بود، در تشکیل زندگى و ازدواج مجدد وى مشکلات فراوانى ایجاد مى گشت و مسلماً صلاح یک زن نیست که با اولین شکست در زندگى خود، براى همیشه از داشتن یک زندگى گرم و پُرمحبت محروم بماند و متحمل سختى ها و دشوارى هاى فراوان گردد. بنا براین, در مسئله حضانت، امورى چند مورد توجه است؛ از جمله: عواطف مادر، عواطف پدر، عواطف فرزند (با توجّه به روان شناسى دختر و پسر)، مسائل مربوط به آینده فرزند (مانند شیوه ها و مدل هاى الگوگیرى در زندگى)، مسائل تربیتى فرزند، حقوق اقتصادى و تأمین نیازهاى مادى فرزند، زندگى آینده پدر و مادر و ... .حضانت مادر نسبت به فرزند، به نحو «حق» است و از حقوق او به شمار مى آید؛ ولى تأمین مخارج و حضانت پدر به نحو «تکلیفى» است. از این رو مادر هرگاه بخواهد مى تواند از عهده دارى امور فرزند شانه خالى کند؛ ولى مرد هرگز چنین حقى ندارد. حکمت احکام حضانت 1. فرزند در نخستین دوران زندگى خویش، نیاز شدیدى به مهر مادر و مراقبت هاى ویژه او دارد؛ به گونه اى که هیچ چیز، جایگزین عواطف و مراقبت هاى او در این دوران نمى شود. مادر نیز دغدغه فوق العاده اى در این باره دارد؛ بنابراین حکمت حضانت مادر در این دوران کاملاً آشکار است.2. فرزند در دوران کودکى، به الگوگیرى پرداخته و به تدریج شخصیت اش شکل گرفته و سامان مى یابد. از طرف دیگر به طور طبیعى دختر باید با رفتارهاى زنانه، مادرانه و عاطفى خو بگیرد و شخصیت پذیرى متناسب با جنسیت خود داشته باشد. از این رو بهتر است مدت بیشترى با مادر زندگى کند تا شخصیت او، بر اساس الگوى جنسى مناسب خود پرورش یابد. در مقابل، پسر نیز باید الگوى جنسى مناسب خود را یافته و متناسب با آن رشد کند. لازمه این مسئله نیز آن است که پسر، مدت بیشترى با پدر زندگى کند و هر چه زودتر به پدر ملحق شود.3. حق گونه بودن حضانت مادر و محدودیت نسبى دوران آن، موجب مى شود که زن از آزادى، فراغت و شرایط کافى براى زندگى مجدد برخوردار شود. در حالى که اگر حضانت فرزند براى زن تکلیف آور و طولانى مدت باشد؛ چه بسا دیگر نتواند موفق به ازدواج مجدد گردد و شکست او در زندگى نخستین، به ناکامى همیشگى او مبدل شود؛ زیرا بسیارى از مردان مایل به حضور فرزند دیگرى در خانه خود نیستند. اما زن از این جهت مشکل چندانى ندارد و زنان بسیارى به جهت روحیات عاطفى، آماده پذیرش فرزندان مرد مى باشند. دراخیر توجه به این نکته لازم است : حضانت عبارت از اقتداری است که قانون به منظورنگهداری وتربیت اطفال به پدر ومادر آنان اعطا کرده است،بنا براین فلسفه ومبنای حضانت حمایت، تربیت ومواظبت ازکودک است،لذا این اقتدارتا زمانی ادامه دارد که طفل نیازمند به ان است؛اما همین که طفل کبیرشد(تکمیل9سال قمری در دخترو15سال درپسر) ورشد لازم رایافت یعنی اعمال ورفتاراومورد پسند وتصدیق عقلا واقع گردید ازتحت ولایت وحضانت خارج می شود ومی تواند پیش پدریا مادریا شخص ثالثی که بیگانه یا ازبستگانش باشد زندگانی کند ومختار خواهد بودٰ زیرا بعد از رسیدن به سن بلوغ ورشد دیگر نمی توان فرزند خانواده را کودک یا طفل نامید وحضانت مخصوص اطفال است چنان چه در قانون مدنی ماده1168 آمده است:« نگهداری اطفال هم حق وهم تکلیف ابوین است» پس حضانت با بلو غ ورشد پایان می پذیرد؛بنا پسر ها بعد از این که 15 سال قمری انها کامل شد ودختران پس ازتکمیل نه سال به بلوغ شرعی می رسند `و پس از رسیدن به سن بلوغ ،فرزند میتواند مستقل باشد ،بلی اگر رشید نباشدیعنی صلاح وفساد خودرا تشخیص ندهد از نظر مالی باید زیر نظر پدر یا جد و با اجازه او اقدام کند. [پایان کد انتخابی] امیدوارم موفق باشید برای آگاهی بیشتررجوع کنید:دکترناصر کاتوزیان ٰ، حقوق خانواده، شرکت انتشار، چاپ سوم، 1372 ص135 [کامل از کد94840] [پایان کد انتخابی] .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image