آزادی از دیدگاه آیت الله خامنه ای؟ /

تخمین زمان مطالعه: 16 دقیقه

نظر و دیدگاه آیت الله خامنه ای در مورد آزادی چیست؟


الف)نظر مقام معظم رهبری در مورد آزادی:«پس ببینید ما در بحث آزادى، اولین محدودیت را براى خودمان درست میکنیم. آن محدودیت چیست؟ عبارت است از این که ما نظر اسلام را میخواهیم؛ خودمان را محدود میکنیم به نظر اسلام و چهارچوب اسلامى. این، اولین محدودیت. در بحث آزادى، از محدودیت نترسیم. چون وقتى گفته میشود آزادى، آزادى در معناى اوّلى - که با حملِ اوّلىِ ذاتى مشخص میشود - یعنى رها شدن. کسى که میخواهد درباره‌ى آزادى بحث کند، کأنه هر چیزى که اندکى با این رها شدن منافات داشته باشد، برایش سنگین مى‌آید؛ یعنى دنبال استثناء میگردد. قاعده عبارت است از رهائى مطلق. او دنبال این میگردد که «الّا ما خرج بالدّلیل»اش چیست، که بگوید خب، در این زمینه‌ها آزادى نه، در آن زمینه‌ها آزادى نه؛ از این چند تا زمینه که بگذریم، آزادى بله. این اشتباه را انسان ممکن است در مواجهه‌ى با بحث آزادى بکند. من عرض میکنم اینجورى نیست. از اول هیچ پیشفرضى وجود ندارد که بخواهد به ما آزادى مطلق را بدهد - که حالا عرض خواهیم کرد که اصلاً منشأ آزادى در اسلام چیست - از اول چنین پیشفرضى نداریم که یک آزادى مطلق حق انسان است، متعلق به انسان است، براى انسان ارزش است، حالا بگردیم ببینیم که استثناها کدام است، «ما خرج بالدّلیل»ها کدام است؛ نخیر، قضیه اینجورى نیست. ما از محدودیت نترسیم. همان طور که عرض کردم، اولین محدودیت ما که درباره‌ى مباحث آزادى در اسلام حرف میزنیم، این است که میگوئیم در «اسلام»؛ یعنى از اول، چهارچوب درست میکنیم؛ از اول برایش محدوده درست میکنیم. آزادى در اسلام به چه معناست؟ این خودش شد محدوده. نه، بحث ما اصلاً این است. در آیه‌ى معروف سوره‌ى مبارکه‌ى اعراف میفرماید: «الّذین یتّبعون الرّسول النّبىّ الأمّىّ الّذى یجدونه مکتوبا فى التّوراة و الانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتى کانت علیهم». این واضح‌ترین آیه در قرآن براى آزادى است، که «اصر» را برمیدارد. «اصر» آن طنابهائى است که به پایه‌ى خیمه میبندند تا باد آن را نبرد؛ یعنى آن را متصل میکند به زمین. «و لکنّه اخلد الى الأرض»؛ این اخلاد الى الأرض است. «اواصر» ما آن چیزهائى است که ما را میچسباند به زمین، مانع پروازمان میشود. «غل» هم که غل است دیگر، غل و زنجیر است؛ که پیغمبر آمده است غل و زنجیر را بردارد. در همین آیه، قبل از آنکه «یضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتى کانت علیهم» را بگوید، میگوید: «و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث». خب، حلال و حرام یعنى چه؟ حلال و حرام یعنى حد گذاشتن، منع کردن؛ ممنوعیت همراهش است. از وجود محدودیت و ممنوعیت در ذهنمان، هنگامى که راجع به آزادى بحث میکنیم، اصلاً ابا نداشته باشیم. بعضى از آقایان گفتند تفاوتهاى جوهرى بین نگاه به آزادى و نظریه‌ى آزادى در اسلام و در غرب وجود دارد؛ حالا بخصوص در غرب، لیبرالیسم را مطرح کردند؛ که البته مکاتب دیگر هم هست، لیکن همه در آن جهت شریکند. بله، راست است؛ همین تفاوتهائى که آقایان گفتند، وجود دارد؛ لیکن مهمترین تفاوت این است: در لیبرالیسم، منشأ آزادى، به عنوان حق یا به عنوان یک ارزش، عبارت است از تفکر انسان‌گرائى - اومانیسم - چون محور عالم وجود و محور اختیار در این عالم کوْن عبارت است از انسان؛ آن هم بدون اختیار معنى ندارد؛ پس باید اختیار و آزادى داشته باشد. البته این اختیار، غیر از اختیار «جبر و اختیار» است. جبر و اختیار را هم بعضى از آقایان مطرح کردند. بحث اختیارى که در جبر و اختیار میکنیم، این است که انسان «توانائى انتخاب» دارد - توانائى ذاتى و طبیعى دارد - اما در اینجا که صحبت انتخاب میکنیم، میگوئیم «حق انتخاب» دارد. بین توانائى انتخاب حق و حق انتخاب، یک ملازمه‌ى قطعى وجود ندارد. البته میشود یک ملازماتى برایش فرض کرد، اما اینجورى معلوم نیست قانع‌کننده باشد. پس آنچه که آنها میگویند، این است؛ آنها میگویند انسان، محور است؛ یعنى در واقع خداى عالم وجود، انسان است و نمیتواند بدون قدرت انتخاب و بدون اراده، وجود داشته باشد. یعنى بدون اعمال اراده - که همان معناى دیگر آزادى است - امکان ندارد که ما فرض کنیم انسان، صاحب‌اختیار عالم وجود است. این، پایه‌ى بحث آزادى است. این، مبناى تفکر اومانیستى درباره‌ى آزادى است. در اسلام مسئله بکلى از این جداست. در اسلام مبناى اصلى آزادى انسان، توحید است. البته دوستان بعضى از موارد دیگر را هم ذکر کردند - آنها هم درست است - اما آن نقطه‌ى کانونى، توحید است. توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا؛ «تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرک به شیئا». نمیگوید «لا نشرک به احدا» - البته یک جائى هم «احداً» دارد، اما اینجا اعم از آن است - میفرماید: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزى را شریک خدا قرار ندهید. یعنى شما اگر از عاداتِ بى‌دلیل پیروى کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروى کنید، همین جور است؛ از نظامهاى اجتماعى پیروى کنید، همین جور است - آنجائى که به اراده‌ى الهى منتهى نشود - همه‌ى اینها شرک به خداست، و توحید عبارت است از اعراض از این شرک. «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقى»؛ کفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ایمان به خدا. خب، این معنایش همان آزادى است. یعنى شما از همه‌ى قیود، غیر از عبودیت خدا، آزادید.»[1] «اعتقاد ما به آزادی یک مسئله ی تاکتیکی نیست یک مسئله ی واقعی است آزادی به همان معنائی که جمهوری اسلامی تعریف میکند نه به معنائی که غربی ها تعریف میکنند که آن به نظر ما انحراف است آنجائی که باید آزادی باشد نیست آنجائی که باید محدودیت باشد قیدها گسسته است و آزادی هست آن را ما مطلقاً قبول نداریم تو رودربایستی غرب هم گیر نمیکنیم ما آزادی را با همان مفهوم اسلامی خودش قبول داریم که البته تو آن آزادی بیان هست آزادی رفتار هست آزادی فکر هست.»[2]«آزادى فکر و بیان هم یکى از ارزشهاى انقلاب بود. مردم مى خواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادى فکر، آزادى بیان و آزادى تصمیم گیرى هم نبود. مردم این را نمى خواستند؛ مى خواستند این آزادیها باشد.»[ بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه هاى نمازجمعه تهران ، 23/2/1379] «آزادى باید به شکل منطقى و صحیح در جامعه تأمین شود؛ همان‌ آزادى‌یى که انقلاب اسلامى و نظام اسلامى پرچمش را در دنیاى اسلام بلند کرد؛ نه آزادى به شکل افراطى، تقلیدى و من‌درآوردى... ما به آزادى معتقدیم. اعتقاد ما به آزادى و تأمین حقوق‌ شهروندى در مسائل اجتماعى هم، ریشه‌دار و داراى مبناى دینى است.»[ بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام ، 15/5/1382] مقام معظم رهبرى در زمینه مرزهاى آزادى می فرماید: «در اسلام مرزهاى اخلاقى وجود دارد . در اسلام آزادى علاوه بر آن حدود مادى مرزهاى معنوى هم دارد . البته بله کسى که علیه منافع کشور و علیه سود کشور اقدامى بکند آزادى اش محدود مى شود این منطقى است اما مرزهاى معنوى هم دارد . اگر کسى عقیده گمراهى دارد، عیبى ندارد، وقتى مى گوییم عیبى ندارد یعنى پیش خدا و پیش انسان هاى مؤمن عیب دارد لیکن حکومت هیچ وظیفه اى در قبال او ندارد در جامعه مسلمان، یهودى و مسیحى و بقیه ادیان گوناگون هستند الآن در کشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم بودند هیچ مانعى ندارد، اما اگر قرار باشد آن کسى که عقیده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادى که قدرت دفاع ندارند بیفتد و بخواهد آن ها را هم گمراه کند این براى آدم یک مرز است این جا آزادى محدود مى شود . از نظر اسلام اینگونه است یا مثلا بخواهند اشاعه فساد کنند، بخواهند فساد سیاسى و فساد جنسى و فساد فکرى به وجود بیاورند یا همین فیلسوف نماهایى که در گوشه و کنار هستند بخواهند درباره این که تحصیلات عالیه براى جوانان خوب نیست مقاله بنویسند بنا کنند عیوبش را ذکر کردن البته به احتمال قوى درصدى نود اثر نخواهد کرد اما ممکن است درصدى ده جوان تنبل اثر بکند نمى شود اجازه داد کسانى بنشینند با وسوسه و دروغ انسان ها را از تحصیل باز دارند . آزادى دروغ گویى نیست، آزادى شایعه پراکنى نیست . آزادى ارجاف نیست .»[ بیانات مقام معظم رهبرى در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربیت مدرس کیهان 14/6/77 .] رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه می فرمایند : «...آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان « هرج و مرج » و « دیکتاتوری » را شناسائی و تثبیت کنند ، دوران جدید آغاز شده است . آری ، نباید از « آزادی » ترسید و از « مناظره » گریخت و « نقد و انتقاد » را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی ، تبدیل کرد چنانچه نباید بجای مناظره ، به « جدال و مرا » ، گرفتار آمد و بجای آزادی ، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم « آزادی» ، سهم « اخلاق » و سهم « منطق » ، همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود ، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش « تولید نرم افزار علمی و دینی » در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است . بی شک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توام با رعایت « ادب استفاده از آزادی » ، یک مطالبه اسلامی است و « آزاد ی تفکر ، قلم و بیان » نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است .و من عمیقا متاسفم که برخی میان مرداب « سکوت و جمود » با گرداب « هرزه گوئی و کفرگوئی » طریق سومی نمی شناسند و گمان می کنند که برای پرهیز از هر یک از این دو ، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم « فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود » و هم « فرهنگ آزادی بی مهار و خودخواهانه غربی » را نقد و اصلاح کند و فضائی بسازد که که در آن ، « آزادی بیان » ، مقید به « منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران » و نه به هیچ چی ز دیگری ، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف ، سکه رائج شود تا همه اندیشه ها درهمه حوزه ها فعال و برانگیخته گردند و « زاد و ولد فرهنگی » که به تعبیر روایات پیامبر اکرم (ص ) و اهلبیت ایشان (علیهم السلام ) ، محصول « تضارب آرا و عقول » است ، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه وران گردد. بویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهای دیگر ، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه ، ناممکن است . اما متاسفانه گروهی بدنبال سیاست زدگی و گروهی بدنبال سیاست زدائی ، دائما تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گرداب وار ، می خواهند تا در این بلبشو ، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون ، بتوانند تاثیرگذار و جریان سازی باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت مل ی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری های غلط و منحط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس ، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان ، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی ، خسته و فراموش شوند. در چنین فضائی ، جام عه به جلو نخواهد رفت و دعوی ها ، تکراری و ثابت و سطحی و نازل می گردد ، هیچ فکری تولید و حرف تازه ای گفته نمی شود ، عده ای مدام خود را تکرار می کنند و عده ای دیگر تنها غرب را ترجمه می کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند ، دچار انفعال و عقبگرد می شوند. چنانچه در نامه خود توجه کرده اید ، برای بیدار کردن عقل جمعی ، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد با « حمایت حکومت اسلامی » و « هدایت علما و صاحبنظران » ، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه ، تمدن سازی و جامعه پردازی ، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماری ها و هتاکی ها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه ، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام ، حمایت و نهادینه شود.»[ پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه ، 16 / 11 / 1381]از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، وجود اختلاف نظر و سلیقه در جامعه امری کاملاً طبیعی و مایه پیشرفت کشور است و طرح مطالبی که مخالف نظر مشهور باشد، اشکال ندارد، «به شرط آنکه نحوة مطرح کردن و پرداختن به آن علمی باشد». به نظر ایشان، بررسی همه مسائل از جمله مسائل سیاسی در فضای «آرام و با دید علمی»، امری کاملاً ضروری است. «ضدیت با نظم و جهت گیری آنارشیستی، شایسته محیط های دانشگاهی نیست و صددرصد مخالف لوازم و ضروریات محیطهای علمی است».[ ر.ک: روزنامه کیهان، 9/9/81، ص 2]. حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین لزوم خودداری از طرح کشمکش های فکری در عرصه های عمومی می فرمایند: « اختلافات فکری ایرادی ندارد و بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم اما اگر حرفها و مسائلی که محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصی و کارشناسی است بصورت اغواگرانه در محافل عمومی مطرح شود، نمی توان این کار را آزادی بیان نامید.»[ دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام با رهبر معظم انقلاب اسلامی ، 8/8/1384]ب) وضعیت آزادی در کشور:در مقام بیان کیفیت مطوب ازادی در جامعه فعلی باید گفت که در نظام اسلامى و قانون اساسی برآمده از آن، آزادى تا آن‌جا که مخل به ضوابط و ارزش هاى دینى و مصالح اجتماعى و حقوق دیگران نباشد مورد حمایت است. ازاین رو آزادى هاى اساسى در گسترده ترین شکل آن در نظام جمهورى اسلامى ایران به رسمیت شناخته شده است: در اصل 24 قانون اساسى آمده است: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانى اسلام یا حقوق عمومى باشد...». در اصل 26 آمده است: «احزاب، جمعیت ها، انجمن هاى سیاسى و صنفى و انجمن هاى اسلامى یا اقلیت هاى دینى شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادى، وحدت ملى، موازین اسلامى و اساس جمهورى اسلامى را نقض نکنند». هیچ کس را نمى توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکى از آن‌ها مجبور ساخت. در تمامى نظام هاى مدعى آزادى و دموکراسى، براى آزادى حد و مرزى وجود دارد؛ مثلاً توهین به مقدسات و یا نشر اکاذیب و توطئه براى براندازى، ممنوع و خلاف قانون است. ترویج فساد نیز از جمله موارد ممنوع در قوانین است؛ ولى هر نظامى با توجه به مبانى فکرى و اجتماعى خود، تعریفى از فساد دارد. در بینش اسلام، «فساد» تعریف شده است و مبانى آن نیز از وحى سرچشمه مى گیرد. بر این اساس هیچ کس مجاز به ترویج فساد نیست. از همین رو اسلام، راه هاى گسترش فساد را بسته و اجازه ترویج آنان را به کسى نمى دهد. البته موضوع بیان و طرح مناسب عقاید و افکار، موضوع دیگرى است که در این مورد اسلام منعى براى آن قرار نداده است. در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز طرح افکار منعى نداشته است؛ بلکه خود قرآن مجید نیز سخنان مخالفان را نقل و به بررسى و ابطال آن‌ها پرداخته است. در زمان ائمه(ع) نیز، افراد بسیارى شبهات خود را نزد آنان مطرح مى کردند و پاسخ هاى لازم را دریافت مى نمودند. بنابراین، طرح افکار در جاى خود اشکالى ندارد؛ ولى نباید اجازه داد که از طرح اندیشه ها سوءاستفاده شود و اذهان مردم، دست‌خوش آسیب هاى مختلف گردد. آزادى بیان در جمهورى اسلامى ایران در حد متناسبی وجود دارد به گونه اى که در تاریخ این کشور بی‌سابقه است و حتی در بسیارى از مناطق جهان نیز هم اکنون تا این اندازه وجود ندارد.یکى از آرمان هاى بلند نظام مقدس جمهورى اسلامى آن است که فضایى سالم براى عرضه اندیشه هاى مختلف به وجود آید. البته به شرط آن که در این فضا عقیده ها و افکار به میدان آیند نه عقده ها و انگیزه هاى سوء. لیکن متأسفانه برخى مواقع از این فضاى آزادى که در پناه جمهورى اسلامى به دست آورده اند بر علیه آن استفاده شده شعار خفقان و استبداد توسط بنگاه‌های خبرپراکنی به جامعه ایران نسبت داده می‌شود. این امر را می‌توان یکى از شیوه هاى تبلیغاتى که متأسفانه از غرب به داخل ایران سرایت کرده است، دانست. این که اخبار مشتمل بر اکاذیب و تحریفات چنان گسترده و با تب و تاب نقل شود که اگر همه آن هم جا نمى افتد، لااقل بخشى از آن‌ها مورد قبول واقع شود و یا افراد را در تردید افکند. این وضعیت در حال حاضر در کشور ما در جریان است و رویارویى با این موج کار ساده اى نیست. به نظر مى رسد در این شرایط تکیه اساسى را باید بر کاوش و تحقیق در ریشه ها و مسائل پشت پرده این جنجال ها معطوف داشت.به هیچ وجه ادعا نمی کنیم که جامعه و نظام سیاسی ایران، از همه نظر از جمله وجود انواع آزادی‌ها، جامعه‌ای ایده‌آل و کاملا مطلوب است، اما نگاهی منصفانه به وضعیت موجود و مقایسه با دوران قبل از انقلاب و نیز وضعیت سایر کشورهای جهان حتی کشورهای مدعی لیبرالیسم و آزادی، به خوبی بیانگر این واقعیت است که بسیاری از وجوه آزادی در حد نسبتاً مطلوبی در کشور ما وجود دارد. هر چند تحقق کامل آن‌ها منوط به فرهنگ‌سازی عمیق و ریشه‌ای در کل جامعه و سیستم سیاسی است که در آن بایستی نسبت به استفاده صحیح از آزادی‌ها و نحوه به کارگیری آن از یک سو و بالا رفتن سطح تحمل و انتقادپذیری از سوی دیگر در تمامی بخش های جامعه و نظام توجه جدی صورت گیرد، که به برکت وجود انقلاب اسلامی گام‌های مؤثری در این زمینه برداشته شده و به پیش می‌رود.________________________________________ [1] بیانات رهبر معظم انقلاب در چهارمین نشست اندیشه‌هاى راهبردى‌ با موضوع آزادی۱۳۹۱/۰۸/۲۴ [2] 8/6/1388 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image