سیاست /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

آیاتشکیل حکومت دینی لازم است ؟اگر حكومت ديني مي توانست پايدار باشد، چرا در زمان حكومت امام علي ـ عليه السّلام ـ به نتيجه نرسيد؟


حكومت ديني، حكومتي است كه مرجعيّت همه جانبه دين خاصّي را در عرصه سياست و اداره جامعه پذيرفته است؛ يعني دولت و نهادهاي مختلف آن خود را در برابر آموزه ها و تعاليم دين و مذهب خاصّي متعهّد مي دانند و سعي مي كنند درتدابير و تصميمات و وضع قوانين و شيوه سلوك با مردم و نوع معيشت و تنظيم انحاي روابط اجتماعي، دغدغه دين داشته باشند و در همه اين شئون حكومتي از تعاليم ديني الهام بگيرند و آن ها را با دين موزون و هماهنگ كنند. اين تفسير از حكومت ديني، به دنبال تأسيس «جامعه ديني» است؛ يعني مي خواهد كليّه روابط اجتماعي اعمّ از فرهنگي، اقتصادي، سياسي و نظامي را بر اساس آموزه هاي ديني شكل دهد. جامعه ديني، دغدغة دين دارد و اين دغدغه همه جانبه است و به جنبه اي خاصّ محدود نمي شود. جامعه ديني مي خواهد همه شئون خويش را با دين هماهنگ و همساز كند. بر اين اساس، حكومت ديني شأني خاصّ براي دين قائل است و تعاليم آن را نصب العين خويش قرار داده است و مرجعيّت دين و اهتمام بر آن در عرصه هاي مختلف سياست و تدبيرامور جامعه پذيرفته شده و ميزان دخالت تعاليم ديني در اداره شئون مختلف جامعه، تابع ميزان ورود دين دراين عرصه ها است. به تعبير ديگر، قلمرو دخالت دين در عرصه سياست و اجتماع، تابع محتواي تعاليم ديني است و بر مقداري كه دين در هر زمينه پيامي داشته باشد و آموزه اي ارائه كرده باشد، مورد پذيرش و التفات اين گونه حكومت ها قرار مي گيرد. البته بايد توجه داشت كه مراد ما از دين ـ در اين جا ـ دين اسلام مي باشد. حكومت اسلامي، حكومتي است كه دغدغه انطباق با تعاليم اسلام را دارد. مراد از تعاليم اسلام، آن مضامين ديني و آموزه هايي است كه از منابع معتبر ديني استخراج و استنباط شده است. بنابراين فرقي نمي كند كه آن تعليم ديني از وحي و روايات معتبر به دست آمده باشد، يا مستند بر عقل و ادلّه معتبر عقلي باشد. البتّه از آن جا كه متون ديني (كتاب و سنت) اصلي ترين و عمده ترين منبع درك تعاليم اسلامي هستند، بسياري از كساني كه در زمينه حكومت ديني و ميزان دخالت اسلام در سياست، بحث و تحقيق مي كنند، مرادشان از دين، تعاليم برگرفته از قرآن و روايات است. ضرورت تشكيل حكومت ديني: اداره جوامع بشري، نياز به دو عامل مهّم در كنار يكديگر دارد؛ يكي قانون و مقرّرات و ديگري حكومت براي اجراي آن قواني و مقررات است. چنانچه در روايت متواتر و مستند شيعه و اهل سنّت، پيامبر اكرم ـ صلي علي عليه و آله ـ ، قرآن و عترت را لازم و ملزوم هم، و جدايي بين آن دو را موجب هلاكت و گمراهي دانسته اند. يك وجه ضرورت اين همراهي، آن است كه قرآن مبنا و زير ساخت مقررّات و قوانين و احكام الهي براي هدايت و معرفت بشر و اداره امور اوست و عترت، قوه اجرايي صحيح و كامل اين مجموعه احكام و مقررات است. بر اين اساس مي توان ضرورت وجود حكومتي بر مبناي آموزه هاي ديني و اسلامي را در دلائل متعددي ديد: 1. دليل اجتماعي: حكومت، پديده اي اجتماعي و ضروري براي هر جامعه بشري است و از آن جا كه وظيفه اساسي دولت و حكومت، تنظيم روابط افراد است و مسلمانان در جامعه اسلامي ملزم به احكام و دستورات اسلامي هستند و برآن اساس به تنظيم روابط خود مي پردازند. بنابراين الزاماً بايد در جامعه حكومت اسلامي برقرار شود. تا روابط افراد بر مبناي دستورات اسلامي تنظيم گردد. 2. دليل عقلي: اسلام نظامي كامل و جامع بوده و در تمام حوزه هاي سياسي و اجتماعي به نظام سازي پرداخته كه بدون تشكيل حكومت نمي توان نظام هاي مختلف آن را تطبيق و اجرا كرد. 3. دليل اعتقادي: ادله نصب امام معصوم پس از پيامبر همگي دليل بر لزوم تشكيل حكومت اسلامي است، دلايلی همچون حفظ اسلام و لزوم اداره امور مسلمين در عصر غيبت. 4. دليل فقهي و نقلي: احكام سياسي و اجتماعي قرآن همچون جهاد و دفاع ، حدود، قصاص و امر به معروف و نهي از منكر و رواياتي همچون عمر بن حنظله و مشهوره ابي خديجه و توقيع امام زمان (عج) دلايلي بر ضرورت و لزوم تشكيل حكومت اسلامي مي باشند. شهيد سيد محمد باقر صدر نيز در بحث ضرورت وجود حكومت ديني و دولت اسلامي بر دو مبنا تكيه مي كند: 1. ضرورت ديني: از اين منظر، دولت اسلامي براي اجراي حدود الهي، ادامه خط نبوّت و حفظ دين و گسترش آن ضروري است، چرا كه بدون دولت نه حدود و دستورات الهي اجرا مي شود و نه دين الهي حفظ مي گردد و گسترش پيدا مي كند و اين يك اصل عقلي است. 2. ضرورت تكويني: از ديدگاه شهيد صدر تأسيس حكومت اسلامي، ضرورت شرعي و تكويني براي بشر است؛ زيرا بهترين ابزار براي تحقق خلافت عمومي بشر در زمين مي باشد و تنها راه بشريت براي رسيدن به يك جامعه صالح و با سعادت، ايجاد دولت اسلامي بر اساس مباني اسلامي است: «دولت اسلامي تنها يكي ضرورت ديني نيست، بلكه اضافه بر آن ضرورت تمدّن بشري است زيرا تنها راهي است كه مي تواند استعدادهاي انسان را در جهان اسلام شكوفا سازد و او را تا جايگاه طبيعي و خاص خود در تمدّن انسان برساند و آن ها را از پراكندگي ها، وابستگي ها و تباهي هاي رنگارنگ رهايي بخشد». با توجه به همين ضرورت بود كه امام خميني (ره) به فكر تشكيل حكومت ديني در ايران افتادند. ايشان در تبيين ضرورت هاي وجود حكومت اسلامي خاطر نشان مي كنند: 1. احكام اسلامي ـ اعم از آنچه مربوط به مسائل مالي يا سياسي و حقوقي و غيره است ـ نسخ نشده و تا قيامت، برقرار و استوار است و اجراي اين احكام، بدون تأسيس حكومت امكان پذير نيست. 2. برقراري امنيت و حفظ نظام اجتماعي، از واجبات مؤكّد اسلامي است همچنان كه اختلال و ناامني در جامعه اسلامي، مبغوض و ناپسند شارع مقدس است. بديهي است تحقق بخشيدن به اين امر نيز بدون حكومت امكان پذير نيست. 3. حفظ مرزهاي مسلمانان، از تجاوز وتهاجم متجاوزان، عقلاً و شرعاً واجب است و اين امر از نيازهاي ضروري جامعه اسلامي است. نيل به اين هدف و عملي ساختن آن، بدون داشتن قدرت و اهرم حكومت امكان ندارد. 4. با توجه به مقدّمات ياد شده، وجود حكومت اسلامي ـ در عصر غيبت ـ يك ضرورت عقلي و واجب ديني است. حكومت ديني حكومتي در مسير اهداف دين است و هدفش آن است كه تا حدّ امكان در مسير آرمان هاي ديني قدم بردارد. به همين علت اگر در بعضي مراحل و مكان ها بدين عمل نمي شود و به تعبير شما دين ملعبه دست برخي قرار گرفته، بيانگر اين مسئله است كه همه بايد در جهت ديني شدن حكومت تلاش كنيم، نه اينكه از اصل حكومت ديني منصرف شويم. حكومت ديني به حكم عقل و نصّ، امري بايسته و ضروري است و سوء استفاده عده اي از انسان هاي بي ايمان موجب تعطيلي و محو آن نخواهد شد. از اين گذشته؛ امام علي ـ عليه السّلام ـ نيز با توجه به همين راهبرد ـ حركت در مسير هدف دين – به تشكيل حكومت دست زد. اگر ايشان نتوانست حكومت دين را بر پا سازد، پس پنج سال حكومت علوي به چه معنا است؟ آيا غير از اين است كه در مدّت پنج ساله حكومت ايشان، احكام ديني و دستورات اسلامي و قرآن بر اركان جامعه استوار شده بود؟ وانگهي دوام نياوردن حكومت ايشان، نه به خاطر عملي نبودن «حكومت ديني» بلكه به علت بسياري از عوامل از جمله، توطئة دشمناني مانند معاويه بود كه با سوء استفاده از جهل عده اي از مردم و خيانت برخي از اطرافيان امام علي ـ عليه السّلام ـ توانست حكومت ديني حضرت را با چالش مواجه سازد. البته تا زماني كه اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ به شهادت نرسيده بودند، اين حكومت در برابر انواع چالش ها و آسيب ها به راه خود كه همان حركت در مسير اهداف الهي بود، ادامه مي داد. در هر حال بايد گفت كه حكومت ديني يك ضرورت غير قابل انكار و ضروري است كه هدفش حركت در مسير دين است. طبيعتاً در اين راه با چالش هايي نيز مواجه است به ويژه آنكه ممكن است برخي افراد فرصت طلب در قالب دين و حكومت ديني، سوء استفاده هايي نيز بكنند؛ اما اين مسئله موجب نمي شود تا اصل حكومت ديني حكومت ديني زير سؤال رود. بلكه همه بايد تلاش كنيم تا حكومت و جامعه ما بطور كامل ديني شود. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image