فرزندان و همسر حضرت ابوالفضل(ع) /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

آیا حضرت عباس(ع) همسر و فرزند داشته است؟


همسر و فرزندان حضرت عباس علیه السلام حضرت ابوالفضل العباس ( ع ) ، با لبابه دختر عبیدالله بن عباس ، پسر عموى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، ازدواج نمود . [ [ 1 لبابه ، از بانوان بزرگ زمان خویش بود و در فضایى آکنده از نور و قرآن و مالامال از عطر روح نواز محبت به خاندان وحى ، دیده به جهان گشوده و در سایه سار « قرآن و عترت » تربیت یافته بود . مادر لبابه ، ام حکیم جویرى دختر خالد بس قرظ کنانى است . [ [ 2 تاریخ ازدواج چندان مشخص نیست اما از سن فرزندان حضرت عباس ( ع ) مى توان حدس زد که ازدواج او بین سال هاى 40 تا 45 هجرى صورت گرفته و اینکه سن او هنگام ازدواج بیست سال بوده است . ثمره این پیوند فرزندانى به نام هاى عبیدالله ، فضل ، حسن ، قاسم ویک دختر بود . [ [ 3 اما بین تاریخ نگاران د رتعداد آنها اختلاف نظر وجود دارد . برخى ، حضرت عباس ( ع ) را صاحب دو فرزند به نام هاى عبیدالله و فضل دانسته اند [ [ 4 و برخى دیگرعبیدالله ، حسن و قاسم [ [ 5 و برخى نیز عبیدالله و محمد را فرزندان او بر شمرده اند . پس از شهادت حضرت عباس ( ع ) و فرزندان او در کربلا ، لبابه به عقد زید بن الحسن ( ع ) « فرزند امام مجتبى ( ع ) » در آمد و از او صاحب دخترى به نام نفیسه گردید . برخى دیگر نوشته اند : او از زید ، فرزند پسرى به دنیا آورد و نام او را حسن گذاشت . بنابراین ، « حسن » پسر حضرت عباس ( ع ) نبوده بلکه نوه حضرت مى باشدکه از روى اشتباه در ردیف فرزندان او ذکر شده است . شهادت فرزندان حضرت عباس علیه السلام در کربلا برخى منابع ، از شهادت فرزندان حضرت در کر بلا سخن به میان آوردند اما در نام آنها گوناگونى وجود دارد . نوشته اند : هنگامى که حضرت عباس ( ع ) از روى اسب خود بر زمین افتاد و در درگیرى با دشمن به شهادت رسید ، امام حسین ( ع ) خود را به او رسانید و وقتى که حالت او را مشاهده نمودند ، فریاد برآورد : ( ( واغوثاه بِکّ یا الله ، وّاقِلَه نا صِراه : فریاد [ از بى کسى ] ، به تو پناه مى برم اى خدا ! واى ازکمى یاران ! ) ) در این لحظه ، محمد و قاسم صداى امام را شنیدند ، نزد ایشان رفته ودر پاسخ امام ، فریاد زدند : « لّ‌ّبّیکّ یّا مّولانا ، نّحنُ بّینّ یّدّ یّکّ . در خدمت توایم اى سرور ما » . امام حسین ( ع ) رو به آنان کرد و فرمودند : « بِشّهادّهِ اّبیکُمّا الکِفایّه : شهادت پدرتان بس است » . اما آنان امتناع ورزیدند و گفتند : « نه به خدا اى عمو ! » سپس از امام اجازه گرفته وبه میدان نبرد شتافتند و پس از او قاسم به شهادت رسید . علا مه سید محسن امین - تراجم نویس مشهور - عبدالله بن عباس ( ع ) را نیز در شمار شهیدان کربلا ذکر مى نمایند . اما بنا به گزارش برخى دیگر از تاریخ نگاران ، تنها محمد در کربلا به شهادت رسیده است در این زمینه نوشته اند : د رکربلا سه تن از فرزندان حضرت عباس ( ع ) با او حضور داشتند که د ربین آنها ، حضرت عباس ( ع ) ، محمد را از همه بیشتر دوست مى داشت و او را از خود جدا نمى کرد . او نوجوانى پارسا و خدا برس بود و در میان ابروانش اثر سجده دیده مى شد . وقتى حضرت عباس ( ع ) برادر بزرگوار خویش امام حسین ( ع ) را بى یاور دید ، فرزند خود محمد را صدا زد و با دست خود ، لباس جنگ بر تن او پوشاند و شمشیر به کمر او بست . سپس دست او را گرفته و نزد امام خویش رفت و خود از امام پیکار او را گرفت . محمد دست امام را بوسید و پس از خداحافظى با زنان خیمه ، به میدان رفته و مبارز طلبید و پس از ساعتى نبرد ، به شهادت رسید . اعقاب و بازمانگان حضرت عباس علیه السلام آنچه همگى تاریخ نگاران بدان تصریح کرده و اتفاق نظر دارند ، این است که نسل حضرت عباس ( ع ) از طریق فرزند او عبیدالله گسترش یافته است . او در هنگام حرکت امام حسین ( ع ) از مدینه به سوى کربلا در سنین کودکى بود ولى بعدها مردى دانشمند و فرزانه در دین و از فرهیختگان دوره خود گردید . او با سه زن از زنان پاکدامن و فهیم مدینه به نام هاى رقیه دختر امام مجتبى ( ع ) ، دختر معبد عبدالله تن عباس و دختر مسور بن مخزمه زبیرى ازدواج نمود و صاحب دو فرزند به نام عبدالله و حسن شد که نسل او نیز از طریق حسن ، گسترش یافت . از این رو ، باید حسن بن عبیدالله بن عباس ( ع ) را سرشاخه اصلى نوادگان حضرت عباس ( ع ) برشمرد . لذا به معرفى و بررسى زندگانى نوادگان حضرت عباس ( ع ) از نسل حسن بن عبیدالله بن عباس ( ع ) مى پردازیم . فرزندان حسن بن عبیدالله بن عباس علیه السلام حسن بن عبیدالله 67 سال عمر نمودو صاحب پنج فرزند به نام هاى عباس ، عبیدالله ، ابراهیم ، فضل و حمزه گردید . شاید این تیره از نسل حضرت عباس ( ع ) بلند آوازه ترین طایفه از تبار آن حضرت باشد که به شرح کوتاهى از سرگذشت آنان پرداخته مى شود . 1 - عباس بن الحسن فردى شجاع و صریح بود به گونه اى که نوشته اند کسى از بنى هاشم در جرأت و صراحت لهجه مانند او وجود نداشت . وى در ایام خلافت هارون الرشید به بغداد آمد . هارون الرشید به خاطر فضل ، ادب و شجاعت او همواره او را به کنیه مى خواند . او به اندازه اى شیوا شعر مى سرود که او را برترین شاعر از فرزندان امام على ( ع ) مى دانستند . او ده فرزند داشت ، که از جمله آنان عبدالله بن العباس است . مأمون پس از درگذشت او گفت : « بعد از تو اى فرزند عباس ! همه مردم مساوى شدند ( تو با دیگران تفاوت داشتى ) . » مأمون جناره او را پیاده تشییع نمود و شیخ بن شیخ خواندش . محمد بن حمزه از دیگر نوادگان اوست که به جوانمردى و بخشش ، مشهور بود و به نزدیکان خود بسیار رسیدگى نمود . نیکى او شامل حال همه مى شد و بخششى گسترده داشت ، در طبریّه اردن ، اموال بسیار داشته و داراى اراضى زیادى بود . طغج بن جفّ فرغانى بر او حسادت کرد و سپاهى براى چپاول اموال او فرستاد . و ید رنتیجه این درگیرى در باغ خود ، در سال 287 ق . به قتل رسید و شاعران د رسوگ او قصیده ها گفتند . از این رو ، به فرزندان و نوادگان او بنو الشّهید گفته مى شود . 2 - عبیدالله بن الحسن درباره اش گفته اند : مردى به سان او پرهیبت و شکوه دیده نشده بود . وى امارت حرمین شریفین مکه و مدینه را بر عهده داشت و امر قضاوت در این دو شهر نیز بر عهده او بود . مأمون ، او را در سال 204 ق . به سرپرستى امو رحجاج بیت الله الحرام منصوب کرد و در دوران مأمون نیز از دنیا رفت . به تازماندگان و نوادگان او که در سرزمین دمیاط بودند ، بنى هارون و به دسته اى از آنان که در فساى امروزى بودند ، بنى هدهد مى گفتند . گروهى از احفاد و دودمان او نیز در یمن سکنا گزیدند . عبیدالله بن الحسن داراى 11 فرزند شد . از جمله آنان قاسم بن عبیدالله بود که پست جد خویش ( امارت و قضاوت در حرمین شریفین ) را عهده دار گردید . او از نزدیکان امام حسن عسکرى ( ع ) هم بود . 3 - ابراهیم بن الحسن معروف به جردقه و در شمار پارسایان و ادیبان زمان خود بود . وى صاحب نوزده فرزند گردید و در سال 264 ق . درگذشت . از فرزندان او على بن ابراهیم جردقه ، فردى سخاوتمند و والا مقام بوده است . نوه او عبدالله بن على به بغداد آمد و سپس به مصر رفت و در آن جا به بیان حدیث پرداخت و کتابى به نام جعفریه نگاشت که حاوى مطالب عالى در فقه شیعه بود . او در رجب سال 312 ق . وفات یافت . 4 - فضل بن الحسن او مردى دانشمند ، سخنور ، شجاع و مورد بزرگداشت خلفاى وقت خود و معروف به ابن الهاشمیه بود . از او سه فرزند به نام هاى جعفر ، عباس الاکبر و محمد به جاى ماند که آنان نیز داراى جایگاهى ویژه نزد مردم بودند و هر یک ، داراى فرزندانى بزرگوار چون خود بودند . از جمله آنان فضل بن محمد است که مردى سخن دان و شاعر بود که بازماندگان او د رقم و طبرستان پراکنده هستند . او اشعار زیادى در مدح دلاورى جد خود ، حضرت عباس ( ع ) در کربلا سروده است . 5 - حمزه بن الحسن او بسیار شبیه به امام على ( ع ) بود و در روزگار مأمون عباسى مى زیست . از آن جا که عباسیان خود را از نوادگان عباس ( عموى پیامبر صلى الله علیه و آله ) مى دانستند ، این موضوع را در بسیارى مواقع ، دستاویزى براى توجیه اعمال قرار مى دادند . مأمون بدین منظور ، نامه اى با دست خط خود براى حمزه نوشت و در ضمن آن بیان داشت : « به حمزه بن الحسن هزار در هم به جهت شباهت وافرش به امیر المؤمنان على ( ع ) بخشیده شود » . او با زینب از نوادگان عبدالله بن جعفر ازدواج نمود . مردم او را زینبى مى خواندند زیرا او با زینب ( ع ) دختر امیر مؤمنان ( ع ) نسبت داشت . از نوادگان حمزه بن الحسن مى توان شاعرى بلند آوازه به نام محمد بن على را نام برد که در بصره مى زیست و احادیثى را هم از امام رضا ( ع ) و رخى دیگر از امامان روایت کرده است . از جمله بستگان حمزه بن الحسن ، مى توان به برادرزاده اش که هم نام اوست ، اشاره کرد . هم اکنون مقبره او در شهر حلّه است و داراى گنبد و بارگاه با شکوهى مى باشد . نوشته اند : مدر امام زمان ( عج ) مدتى در خانه او مهمان بوده است . او را نیز از راویان احادیث آل محمد ( ص ) و فردى درستکار و محترم و مورد اطمینان ذکر کرده اند . از فرزندان او قاسم بن حمزه مى باشد که از دانشمندان و فقیهان زمان خود بوده است . او مردى بسیار زیباروى و ثروتمندى بخشنده در یمن بوده کهثروت او به صد هزار دینار مى رسیده است . او بسیار اهل بخشش به مردم بود . دیگر نوادگان حمزه بن قاسم او از جمله نوادگان حضرت عباس ( ع ) مى باشد که از مشایخ بزرگ و علماى بنام شیعه دردوره خود بوده است . حضرت عباس ( ع ) نیاى پنجم او مى باشد و نسب کامل او عبارت است از : ابویعلى حمزه بن قاسم بن على بن حمزه بن الحسن بن عبیدالله بن عباس ( ع ) . درباره او نگاشته اند : ابویعلى از دانشمندان شیعه و بنام و برخاسته از خاندان وحى و درختى تناور در بوستان دانشمندان شیعى است . وى از راویان احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بوده و دانشمندان بسیارى ، شاگردى او را به جاى آورده اند و وى را فردى مورد اعتماد و بلند مرتبه د رنقل روایات معصومان علیهم السلام ذکر کرده اند . از او کتاب هاى زیادى بر جاى مانده است که عبارت مى باشد از : التّوحید ، الزّیارات و المناسک ، ده محمد بن جعفر اسدى و . . . او در دست نوشته هاى خود احادیث بسیارى را از امام صادق ( ع ) نقل نموده است . او در قرن چهارم هجرى مى زیسته و مرقد شریفش در جنوب شهر حله ، بین رود فرات و دجله و در دهکده اى به نام قریه حمزه قرار دارد . پیشتر در مورد محل دفن او اختلاف بوده و مردم مى پنداشتند مرقد او متعلق به حمزه بن موسى کاظم ( ع ) است و با این پندار ، او را زیارت مى کرده اند اما داستان جالبى سبب بر طرف شدن این پندار مى شود . مى گویند : عالمى ربانى و فقیهى بزرگ به نام سید مهدى قزوینى جهت تبلیغ معارف دینى به حله رفت . او گه گاه از کنارمرقد ابویعلى حمزه بن قاسم مى گذشت اما به زیارت مرقد او نمى رفت . این موضوع ، موجب کن رغبتى مردم آن منطقه نسبت به زیارت آن مرقد شریف گردید . روزى از او خواستند به زیارت مرقد برود ، او د رپاسخ گفت به زیارت کسى که نمى شناسد ، نمى رود . روز بعد ، او به دهکده مذکور رفت و در اواخر شب براى خواندن نماز شب برخاست . نزدیکى هاى طلوع آفتاب ، سیدى از اهل همان روستا که مورد اعتماد آن عالم ربانى بود ، نزدوى رفت و از او دلیل زیارت نکردن او را پرسید ولى همان پاسخ پیشین را شنید . آن سید علوى گفت : « چه بسیار امور مشهورى هستند که اصلى ندارند ، این مرقد متعلق به حمزه بن موسى کاظم ( ع ) نیست که به اشتباه این گونه مى پندارند ، بلکه این مرقد متعلق به ابویعلى حمزه بن قاسم از نوادگان حضرت عباس ( ع ) است که از علما اجازه حدیث داشته و دانشمندان رجال ، او را بر وثاقت و پارسایى ستوده اند » . سید مهدى قزوینى گمان کرد که او این سخن را از علما شنیده و هرگز نمى پنداشت که او از کتاب هاى رجالى و روایى چیزى بداند . از این رو ، به آن سید علوى چندان توجهى نکرد . سید علوى ، خارج شد و سید مهدى قزوینى در سجاده خود به تعقیبات نماز مشغول گردید تا آفتاب دمید سپس به کتاب هاى رجالى که در دسترس داشت ، مراجعه کرد و دید گفته آن سید علوى درست است . فردا در بین جمعیت ، همان سید علوى را یافت . نزد او رفت و پرسید مطلبى را که دیشب پیش از سحر به او گفته ، از کجا به دست آورده است ؟ سید علوى انکار کرد که سحر ، پیش او بوده و سوگند خورد که شب گذشته اصلاً در روستا نبوده و بیرون از روستا به سر مى برده است و حتى ادعا کرد اصلاً سید مهدى قزوینى را نمى شناسد . سید مهدى بى درنگ سوار مرکب خود شد و عازم زیارت مرقد ابویعلى گردید و به مردم گفت : « اکنون بر من واجب شد که به زیارت او بشتابم . زیرا شک ندارم آن سید علوى که دیشب دیدم ، امام زمان ( عج ) بوده است . » از آن پس ، مرقد او رونق بیشترى گرفت و مردم توجه بیشترى به زیارت او نشان دادند . سید مهدى قزوینى بعدها د رکتاب فلک النّجاه خود تصریح نمود که مرقد مذکور ، متعلّق به ابویعلى حمزه بن قاسم از نوادگان حضرت عباس ( ع ) است . ( ابوالفضل هادى منش / ماهنامه کوثر 1384 / 10 / 2 ) - [ [ 1 . ابوعبدالله المصعب بن عبدالله بن المصعب الزبیرى ، نسب قریش ، دارالمعارف للطباعه و النشر ، 1953 م ، ج 1 ، ص 79 المحبّر ، ابو جعفر محمد بن حبیب البغدادى ، بیروت ، منشورات دار الافاق الجدیده بى تا ، ج 1 ، ص . 44 [ [ 2 . عبدالرزاق المقرم ، العباس ( ع ) ، نجف ، مطبعه الحیدریه ، بى تا ، ص . 195 [ [ 3 . همان . [ [ 4 . السید عبدالمجید الحائرى ، ذخیره الدارین ، نجف ، مطبعه المرتضویه ، 1345 ق ، ج 1 ، ص 145 وسیله الدارین ، ص . 278 [ [ 5 . بطل العلقمى ، ج 3 ، ص . 429 .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image