تخمین زمان مطالعه: 1 دقیقه
امام صادق علیه السلام: مردى به پیامبرصلى الله علیه وآله عرض کرد: اى رسول خدا، مرا چیزى بیاموز.فرمود: برو و خشمگین مشو.مرد گفت: همین، مرا بس است.پس به میان قوم خود رفت و دید که آماده نبرد با قبیله اى دیگرند؛ صفوف جنگ را آراسته اند و لباس رزم بر تن کرده اند. او نیز سلاح بر گرفت و با آنها همراه گردید. در این هنگام، سخن رسول خدا را به یاد آورد که «خشمگین مشو». پس اسلحه خود را به کنار نهاد و به سوى لشکر دشمن رفت و به آنها گفت: اى جماعت، هر جراحت و قتل و زدن بى نشانه اى که در افراد شما باشد، بر عهده من، و من خون بهاى آنها را به شما مى پردازم.آنها گفتند: هر چه چنین باشد، از آنِ خودتان (-( و ما خون بها نمى خواهیم)-). ما از شما، به پرداخت این جریمه سزاوارتریم. پس با یکدیگر آشتى کردند و آن کینه و دشمنى از میان برداشته شد. بحارالانوار، ج 22، ص 84، ح 35 از اصول الکافى. .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.