تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
1)عوالم و مخلوقات که در نظام هستی قابل تصور هستند پنج صورت دارند:1- خیر محض باشند2- خیر کثیر و شر قلیل باشند3- شر کثیر و خیر قلیل باشند4- خیر و شر آن مساوی باشد5- شر مطلق باشد.در مورد اول هیچ گونه تردیدی نیست و چنین عالم و مخلوقاتی توسط خداوند متعال خلق شدهاند مانند عالم فرشتگان و نظایر آنها. در مورد سوم و چهارم و پنجم تردیدی نیست که چنین عوالمی از ناحیه خداوند صادر نشده است و با حکمت او سازگار نیست و یا اصلاً نشدنی هستند. اما در مورد دوم که خیر کثیر و شر قلیل باشد باید بحث کردکه آیا بهتر است خداوند چنین عالمی را خلق کند یا نه؛ یعنی آیا خداوند با لحاظ کردن شر قلیل از خیر کثیر چشم پوشی کند یا به عکس، با لحاظ کردن خیر کثیر به شر قلیل بیاعتنا باشد. آیا چشم پوشی از خیر کثیر به لحاظ شر قلیل خود شر کثیر نیست؟ البته که چنین است پس ضرورتاً چنین عالمی هم باید آفریده شود و اگر چنین عالمی امکان داشته باشد و خداوند آن را بیافریند جای ایراد و اعتراضی نخواهد بود. حال این عالم طبیعت که ما در آن زندگی میکنیم و بشر با همه ابعاد خود در آن قرار گرفته است، این گونه میباشد. آیا خداوند جهانی را سامان داده است که خیر محض باشد و حتی این شر تبعی را هم نداشته باشد جواب مثبت است و آن عالم فرشتگان است. سؤال دوم آیا بهتر نبود که خداوند ما را هم در آن عالم قرار داده بود نه در این عالم ماده و طبیعت؟ جواب: اشکالی نداشت ولی در آن صورت ما آدم نبودیم و فرشته بودیم دیگر امکانات «انسان» بودن و «قدرت انتخاب» و زمینه فزونتر شدن از ملائک برای ما فراهم نبود، دیگر «مسجود ملائک» واقع نمیشدیم بلکه برای موجودی مثل الان خودمان میبایست سجده کنیم. اگر کسی باید انسان باشد با توجه به همه لوازم انسان شدن باید در این عالم واقع شود و این یک امتیاز است و نه رفع امتیاز وانگهی جای اعتراض به این معنا بر خداوند نیست و الا میبایست حیوانات هم معترض باشند که چرا آدم نشدند و چرا فقط باید باربری کنند و ...2) اما حدیث عذاب مخلوقات: باید بیان شود که اگر خداوند مهربان و غنی بندگان را عذاب میکرد ایراد شما کاملاً به جا بود، اگر او آتش جهنم را بر میافروخت یعنی خدای مهربان و عطوف جهنم خشمگین را میدمید جای بسی ناراحتی و اعتراض داشت. ولی مستفاد از اخبار و آیات الهی این است که عذاب اخروی عین اعمال و اخلاق و عقاید دنیوی ما هستند و جهنم محل ظهور و تجلی آنان میباشد.توضیح اینکه رابطه بین یک جرم و سزای آن میتواند چند گونه باشد.1- اعتباری و قراردادی باشد مثل آنکه برای تخلف از فلان علامت راهنمایی و رانندگی فلان مبلغ را وضع کرده باشند.2- تکوینی مثل آنکه اگر کسی سوزن در چشم خود فرو برد کور خواهد شد3- رابطه عینیت که جزاء عین جرم باشد و تجسم اعمال به همین معنای سوم میباشدای دریده پوستین یوسفان *** گرگ برخیزی از این خواب گرانگشته گرگهایت یک به یک خوهای تو *** می درانند از غضب اعضای توآن سخنهای چو مار و کژدمت *** مار و کژدم گشت و می گیرد دمتاگر سؤال شود که چرا خداوند نظام هستی را بگونهای ترتیب داده است که عمل مجرمانه انسان هویتی این گونه داشته باشد. میگوییم این سؤال مانند آن است که اگر کسی سوزنی در چشم خود فرو برد و نابینا شد. اعتراض کنیم که چرا خداوند آهن را با انعطاف آفرید تا از آن سوزن درست شود و چرا دست را پر قدرت و چشم را نرم قرار داد تا سوزن در او فرو رفته و موجب نابینایی شود، غافل از آنکه، آنچه او آفریده جای ایرادی ندارد این ترکیب حاصل از حرکات اختیاری ما و شما است که مشکل آفرین شده است. حال سؤال شما را با توجه به مقدمات فوق باید این گونه تصحیح کرد که: چرا انسان که قدرت و اختیار و عقل و دانش دارد به جای نزدیکی به رحمت حق و کسب بهشت رضوان چنین جایگاه درد آفرینی برای خود فراهم میآورد.[i][i]-توضیح بیشتر بخش دوم را در کتاب عدل الهی شهید مطهری و «جهنم چرا» محمد حسن قدردان قراملکی مراجعه فرمائید. 1)عوالم و مخلوقات که در نظام هستی قابل تصور هستند پنج صورت دارند: 1- خیر محض باشند 2- خیر کثیر و شر قلیل باشند 3- شر کثیر و خیر قلیل باشند 4- خیر و شر آن مساوی باشد 5- شر مطلق باشد. در مورد اول هیچ گونه تردیدی نیست و چنین عالم و مخلوقاتی توسط خداوند متعال خلق شدهاند مانند عالم فرشتگان و نظایر آنها. در مورد سوم و چهارم و پنجم تردیدی نیست که چنین عوالمی از ناحیه خداوند صادر نشده است و با حکمت او سازگار نیست و یا اصلاً نشدنی هستند. اما در مورد دوم که خیر کثیر و شر قلیل باشد باید بحث کردکه آیا بهتر است خداوند چنین عالمی را خلق کند یا نه؛ یعنی آیا خداوند با لحاظ کردن شر قلیل از خیر کثیر چشم پوشی کند یا به عکس، با لحاظ کردن خیر کثیر به شر قلیل بیاعتنا باشد. آیا چشم پوشی از خیر کثیر به لحاظ شر قلیل خود شر کثیر نیست؟ البته که چنین است پس ضرورتاً چنین عالمی هم باید آفریده شود و اگر چنین عالمی امکان داشته باشد و خداوند آن را بیافریند جای ایراد و اعتراضی نخواهد بود. حال این عالم طبیعت که ما در آن زندگی میکنیم و بشر با همه ابعاد خود در آن قرار گرفته است، این گونه میباشد. آیا خداوند جهانی را سامان داده است که خیر محض باشد و حتی این شر تبعی را هم نداشته باشد جواب مثبت است و آن عالم فرشتگان است. سؤال دوم آیا بهتر نبود که خداوند ما را هم در آن عالم قرار داده بود نه در این عالم ماده و طبیعت؟ جواب: اشکالی نداشت ولی در آن صورت ما آدم نبودیم و فرشته بودیم دیگر امکانات «انسان» بودن و «قدرت انتخاب» و زمینه فزونتر شدن از ملائک برای ما فراهم نبود، دیگر «مسجود ملائک» واقع نمیشدیم بلکه برای موجودی مثل الان خودمان میبایست سجده کنیم. اگر کسی باید انسان باشد با توجه به همه لوازم انسان شدن باید در این عالم واقع شود و این یک امتیاز است و نه رفع امتیاز وانگهی جای اعتراض به این معنا بر خداوند نیست و الا میبایست حیوانات هم معترض باشند که چرا آدم نشدند و چرا فقط باید باربری کنند و ... 2) اما حدیث عذاب مخلوقات: باید بیان شود که اگر خداوند مهربان و غنی بندگان را عذاب میکرد ایراد شما کاملاً به جا بود، اگر او آتش جهنم را بر میافروخت یعنی خدای مهربان و عطوف جهنم خشمگین را میدمید جای بسی ناراحتی و اعتراض داشت. ولی مستفاد از اخبار و آیات الهی این است که عذاب اخروی عین اعمال و اخلاق و عقاید دنیوی ما هستند و جهنم محل ظهور و تجلی آنان میباشد. توضیح اینکه رابطه بین یک جرم و سزای آن میتواند چند گونه باشد. 1- اعتباری و قراردادی باشد مثل آنکه برای تخلف از فلان علامت راهنمایی و رانندگی فلان مبلغ را وضع کرده باشند. 2- تکوینی مثل آنکه اگر کسی سوزن در چشم خود فرو برد کور خواهد شد 3- رابطه عینیت که جزاء عین جرم باشد و تجسم اعمال به همین معنای سوم میباشد ای دریده پوستین یوسفان *** گرگ برخیزی از این خواب گران گشته گرگهایت یک به یک خوهای تو *** می درانند از غضب اعضای تو آن سخنهای چو مار و کژدمت *** مار و کژدم گشت و می گیرد دمت .
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.